قدس آنلاین، سفر او از سوی مقامهای محلی غزه همان خبر خوشی توصیف شد که
اسماعیل هنیه، نخست وزیر دولت فلسطین در نوار غزه هفته پیش وعدهاش را داده
بود.
سفر امیر قطر در حالی صورت گرفت که غیر از حماس سایر گروههای
فلسطینی از جمله گروههای 13 گانه عضو سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) حضور
در مراسم استقبال از وی را تحریم کرده و این سفر را تلاشی در جهت تعمیق
اختلافات سیاسی (بین گروههای مختلف فلسطینی در چارچوب آشتی ملی) و
جغرافیایی(ترجیح نوار غزه بر کرانه باختری) توصیف کردند.
صرف نظر از
دلایل و اهداف گروههای فلسطینی در تحریم سفر امیر قطر به نوار غزه که
هریک در جای خود نیازمند تحلیل و بررسی دقیقی است، استفاده ابزاری قطر از
این سفر نمایشی نکتهای است که از سوی تحلیلگران و ناظران سیاسی دور نمانده
است.
نوار غزه به سبب ایستادگی پنج ساله در برابر محاصره سیاسی و
اقتصادی رژیم صهیونیستی به نمادی برای مقاومت فلسطینی ها تبدیل شده و
اساساً همین ایستادگی بود که باعث تحقق دستاوردهای بسیار مهمی در جنگ 22
روزه غزه شد.
محاصره کشنده نوار غزه در سالهای گذشته در حالی بود که
تا پیش از سفر شیخ حمد به نوار غزه و کمی آنسوتر تا پیش از بحران تحمیلی
غرب بر سوریه دولت قطر در چارچوب دسته بندی معروفی به نام «جبهه کشورهای
میانه رو» در کنار دیکتاتورهایی چون حسنی مبارک رئیس جمهور مخلوع مصر و
امیر عبدا... پادشاه سعودی، جزو کشورهایی بود که به جبهه غرب برای محاصره
نوار غزه پیوسته بود.
جالب آنکه در آن زمان دولت قطر در کنار
تشکیلات خودگردان فلسطین و جنبش فتح، هرگز حاضر نشد، حتی یک رهبر سیاسی
حماس را به حضور بپذیرد؛ آن هم با این بهانه که از دید اتحادیه عرب، این
تشکیلات خودگردان فلسطین به ریاست ابومازن است که نماینده مردم فلسطین بوده
و هرگونه مراوده ای با فلسطینیها باید از کانال این تشکیلات صورت گیرد.
چرا؟ چون تشکیلات خودگردان فلسطین در آن دسته بندی، جزو میانه روها محسوب
میشد.
اما اینک همان دولت قطر و همان امیر بدون اینکه خبر سفرش را به رهبران تشکیلات خودگردان فلسطین بدهد، عازم غزه شده است.
سفر
یک مقام عربی و اسلامی به نوار غزه البته موفقیتی است که تاکید بر درستی
راه گروههای مقاومت فلسطینی در ایستادگی علیه رژیم اشغالگر قدس دارد، اما
اینکه این مقام عربی از دل یک انقلاب مردمی آمده باشد یا صرفاً برای حفظ
سلطنتش از گزند انقلابهای مردمی، جای حرف و حدیث بسیاری دارد.
امیر
قطر که این روزها حرف و حدیثها به سبب مشکلات خانوادگی و شخصی اش از یک سو و
مواضع مبهم و مشکوکش در قبال تحولات سوریه از سوی دیگر نقل مجالس عربی است
تنها با این هدف به نوار غزه رفته است تا با ثبت یک عکس یادگاری با جریان
مقاومت فلسطینی بر اعتبارش بیفزاید و چهره بیمارش را ترمیم نماید.
گفته
شده وی با هدف افتتاح چندین پروژه عمرانی مربوط به بازسازی نوار غزه در
نتیجه جنایات اسراییل سفری کوتاه به این منطقه تحت محاصره داشته است.
پرسش
اینجاست زمانی که اسراییل با جنگ افزارهای مدرنش در جنگ 22 روزه غزه در
اواخر سال 2008 و اوایل سال 2009 میلادی به ویرانی مدارس و مساجد و منازل
فلسطینی ها اقدام نمود، دولت و امیر قطر آن زمان در کنار کدام طرف بود؟ طرف
قربانی یا جلاد؟ البته وی بدون شک در طرف جلاد بود، چون تمامی کشورهای
موسوم به میانه روها خواستار شکست اراده حماس و بازگرداندن نوار غزه به
تشکیلات خودگردان بودند؛ هدفی که اسراییل هم آن را از طریق اقدام نظامی
دنبال کرد، اما موفق نشد.