کار صعب است در این راه، بگویم یا نه؟
توامانند مهِ و ماه، بگویم یا نه؟
شرق از مرمره تا سند به پا میخیزد
خلق از افریقیه تا هند به پا میخیزد
خون تاجیک دگر جوش جنون خواهد زد
ازبک از آمویه, پاپوش به خون خواهد زد
باشه در صخره کشمیر فزون خواهد شد
ببری از بیشهی بنگال برون خواهد شد
ترکمن بر زبر باد سفر خواهد کرد
باز افغان به جهان عربده سر خواهد کرد
روم عثمانی از آیینه برون خواهد تاخت
ترک شروانی از ارمن به لیون خواهد تاخت
اور و اربیل مپندار که بیآیین است
کرد سالار امین است، صلاحالدین است
دوش نقشی به زمین آمد و نقشی برخاست
آذرخشی بدر خشید و درفشی برخاست
صبح امکان محال است در عالم امروز
حشر رایات جلال است در عالم امروز
گیتی از اشتلم شیعه دژم خواهد شد
جیش سنّی و اباضیّه به هم خواهد شد
زیدی و مالکی افسانه دِگر خواهد کرد
شافعی و حنفی ترک سمر خواهد کرد
هله رعد است، هلا برق به پا خواهد خاست
اُمت واحده از شرق به پا خواهد خاست