کد خبر: ۸۷۹۶۴
زمان انتشار: ۰۹:۵۷     ۰۳ آبان ۱۳۹۱
درپی تعامل اخیر برخی نخبگان‌انقلاب با فیلمسازان‌‍روشنفکر:
آیا می شود روشنفکران را جذب کرد؟ و یا باید آنها را از خود راند و با افشاگری در مورد مواضع گذشته ایشان، سعی در گوشه نشین کردنشان نمود؟ تئوری جذبی که تاکنون از سوی تمام افراد نامبرده پیاده شده است را می توان رقیق شده همان تئوری اصلاحات دانست. در این روش، سعی می شود با دلجویی از طرف مقابل، تحویل گرفتن او، برطرف ساختن موانع کار و ایجاد فضای گسترده برای فعالیتش و برخوردهای صمیمی، او را به نظام و انقلاب و تفکر خود جذب نمود. شاید بتوان شاه کلید و تئوری اصلی اداره صدا و سیمای آقای ضرغامی را همین روش دانست. اما آیا این روش کارآمد است؟

سرویس نقد رسانه پایگاه 598 - چنانچه از مذهبی هایی که به دولت اصلاحات رأی دادند سؤال می شد که مگر مماشات اینان با غیر مذهبی ها و طرفداری ضد انقلاب و ضد دین از اینها را نمی بینید، پاسخ داده می شد که سران اصلاحات بدنبال جذب آنهایی اند که از انقلاب و اسلام بی جهت زده شده اند. تئوری «جذب آنوری ها» همواره جذاب بوده و بسیاری از اصولگرایان نهایتاً به آن رسیده اند که با کمال تعجب، می توان علی مطهری و احمدی نژاد و مشائی را در آن مشترک دانست. مطهری با طرح بحث «نقد ولایت فقیه» و احمدی نژاد با کلیدواژه «به مردم کاری نداشته باشید» و مشائی نیز با جلسات و حمایت از هنرمندان و بیان سخنان عجیب و شاز آن را پیگیری نموده.


به بررسی این تز کمی جلوتر خواهیم پرداخت. مطلبی که اکنون قصد توجه به آن را داریم، پیگیری این تز توسط نخبگان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است که شاید بتوان آخرین موارد آنها را جلسه 6 ساعته دکتر حسن عباسی با مسعود کیمیایی، حمایت نادر طالب زاده و جمال شورجه از پروژه لاله، مواضع روشنفکرمآبانه مسعود ده نمکی و نیز فضای باز و حمایت کامل جواد شمقدری از فیلمسازان روشنفکر دانست. چنین موضع گیری هایی البته باعث اعتراض و دلسردی نیروهای حزب الله شده و بعضاً به «باج دهی» تعبیر می شود که قصد بررسی آن را نداریم.

آیا می شود روشنفکران را جذب کرد؟ و یا باید آنها را از خود راند و با افشاگری در مورد مواضع گذشته ایشان، سعی در گوشه نشین کردنشان نمود؟ تئوری جذبی که تاکنون از سوی تمام افراد نامبرده پیاده شده است را می توان رقیق شده همان تئوری اصلاحات دانست. در این روش، سعی می شود با دلجویی از طرف مقابل، تحویل گرفتن او، برطرف ساختن موانع کار و ایجاد فضای گسترده برای فعالیتش و برخوردهای صمیمی، او را به نظام و انقلاب و تفکر خود جذب نمود. شاید بتوان شاه کلید و تئوری اصلی اداره صدا و سیمای آقای ضرغامی را همین روش دانست. اما آیا این روش کارآمد است؟

پاسخ سوال فوق منفی است. پیش فرض عامل تئوری فوق این است که جریان روشنفکری، صرفاً از سر بی مهری ها و برخوردهای تند و نابجا موضع تهاجمی و انتقادی نسبت به حکومت و ایدئولوژی حاکم گرفته است و در واقع بیش از آنکه مشکل «فکری و اعتقادی» باشد، احساسی و عاطفی است. حال آنکه این پیش فرض از اساس اشتباه است؛ به عقیده نگارنده جریان روشنفکری، شامل متفکران، هنرمندان، اصحاب رسانه و حتی مردم عادی، نه تنها جاهلانه و از سر احساسات به تفکر خود نگرائیدند، بلکه اتفاقاً با درکی کامل از ذات عالم غربی، آن را پذیرفته اند.

قطعاً این دیدگاه با آوردن بی سوادی ها و کج فهمی های فراوان این جریان از واقعیات عالم غرب مورد نقد شدید قرار می گیرد؛ اما نکته اصلی در اینجاست که «برای پذیرش غرب، نیاز به شناخت تفصیلی از آن نیست». غرب ذاتی دارد مرکب از دو سه جزء که شاید بتوان آنها را به یک جزء تقلیل داد و آن «اومانیسم» یا «انسان خدایی» است که برای درک و پذیرش آن، نیاز به اطلاعات چندانی نیست. تمام طیف های جریان روشنفکری و غربگرا در یک چیز مشترکند و آن اینکه «نمی خواهند بنده باشند». اینان اگر خدایی دارند، خدایی مطابق میل و پسند خودشان است نه خدایی که «بنده و عبد و برده او» باشند و این اومانیسم، نه از طریق کتاب و اطلاعات، که از طریق هنر و رسانه و تکنولوژی روزمره و همین علوم مدرسی و دانشگاهی منتقل می شود.

«جذب حداکثری» قطعاً چیز خوب و لازمی است، اما نه با ساده انگاری؛ نباید تصور کرد اگر با غربزدگان مهربان بود و پیش چشم آنها به نیروهای خودی حمله کرد، آنها جذب نگرش و ایدئولوژی ما می شوند و این دقیقاً اشکالی است که بر «قلاده های طلا» و «اخراجی ها3» وارد است. در این فیلم، تقابل دو تفکر و دو گروه از جامعه که به مباحث بنیادین قبلی باز می گردد و نهایتاً در حمایت از دو کاندیدا بروز می یابد، به اشتباهات مردمی که در اثر نقصان اطلاعات رخ داده تقلیل می یابد.

بر این مبنا به نظر می رسد آنچه اخیراً «باج دادن به فیلمسازان جریان روشنفکری» نامیده می شود، اثر مطلوبی نخواهد گذاشت. این جریان ساده‌لوح نیست که متوجه نشود ما مشغول «شکلات دادن به او» هستیم و اگر اکنون از ما حمایت می کند و بخاطر روحیه آزاداندیشانه تحسینمان می کند، تجربه تاریخی به کرات نشان داده به محض اولین برخورد انتقادی، تمام مهربانی های گذشته را نادیده گرفته و یکباره بر ما می تازد.

حال چه باید کرد؟ آیا چاره کار، راندن و طرد این قشر می باشد؟ جامع ترین پاسخ به این سوال در بیانات نورانی رهبر انقلاب نهفته است:

«ما اگر احساس مى كنيم كه به وسيله ى يك كارگردان يك معرفت عميق صحيحى در يك فيلم منعكس نمى شود، بايد ببينيم اين معرفت عميق، چگونه مى توانست به دل اين كارگردان القاء شود تا او بتواند معرفت درونى خودش را منعكس كند... آيا در زمينه ى انعكاس آن معارف ارزشىِ اسلامى - كه من معتقدم در سينماى ما نشان زيادى از آنها وجود ندارد - به آن سازنده ى فيلم، به آن كارگردان و حتّى به آن بازيگر، كارى انجام گرفته و منعكس نشده است؟! من به خودم نگاه مى كنم، به حوزه ى علميه مان نگاه مى كنم و به دستگاههاى مديريت فرهنگى مان نگاه مى كنم، مى بينم نه، ما در اين زمينه كم كارى داشته ايم.» (بیانات معظم له در ديدار جمعى از كارگردانان سينما و تلويزيون- 23/ 3/ 85)

بر مبنای آنچه گفته شد، تنها راه جذب جریان روشنفکری، علم شاملتری است که بتواند باورها و عقائد ایشان را در خود حل کند. برای توضیح این مطلب، مثالی ذکر می کنیم. دو سال پیش حجت الاسلام پناهیان جلساتی را با برخی اساتید شهیر سینما داشتند و در آنها به طرح بحث «گرایش ها» از مبحث انسان شناسی می پرداختند. ایشان فی المثل نقل می کردند که در آن جلسه عوامل جذابیت فیلم که عموماً مورد استفاده فیلم سازان قرار می گیرد را ذکر کرده و سپس به بیان وجوه متعدد گرایش انسان که مغفول سینماگران مانده و از طریق آنها می توان درام جذاب نگاشت را بر می شمردند. طرح چنین مباحثی موجب تحسین و اظهار تمایل آن اساتید می شد.

اگر نخبگان جبهه فکری انقلاب اسلامی قصد جذب جریان روشنفکری را دارند، هیچ راهی جز تولید و طرح مباحث علمی قوی تر و شاملتر از آنچه در غرب موجود است را ندارند. و الا هم لبخند غربیان جذاب تر است و هم علمشان کارآمدتر.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱۵
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۰۷ - ۰۳ آبان ۱۳۹۱
۱۲
۱
با سلام
در مورد دکتر عباسی باید بگویم شما سخت در اشتباهید .
کسی که تمام دغدغه اصلی اش شناساندن اسلام ناب محمدی است و همواره در انجام این وظیفه ی خطیر عقب ننشسته است .
سیستم اقتصادی کشور به انواع مشکلات الوده شده است ، سیستم بانکداری ربوی و بورس و ... که مبتنی بر دیدگاههای افرادی چون میلتون فریدمن و کینز رقم خورده در تار پود اقتصادی جامعه ریشه دوانده است کسی یارای مقابله با آن را نداشت این دکتر عباسی بود که علم مقابله با جنگ با خدا را برداشت مگر نه این است که ربا جنگ با خداست پس چرا این سیستم بانکی کشور زندگی مردم را به ربا آلوده کرده است . بروید و از مراجع عظام تقلید در مورد اینکه این سیستم بانکی ربوی است یا نیست سوال کنید .
شما دم از اسلام می زنید پس چرا خود به آن عمل نمی کنید !
چرا عوض جذب انسان های ارزشی سعی در به انزواکشاندن انها دارید .
چرا لفظ روشنفکر را بر افرادی مثل دکتر عباسی اتلاق می کنید ؟
کسی که بیشترین نقدها را بر فرهنگ غربی ، فیلم های سینمایی غربی (سینمای استراتژیک)، اقتصاد ، فلسفه و ... استاد عباسی بوده است شما نمی شنوید یا خود را به ناشنوایی زده اید و مباحث مطرح شده توسط استاد را دنبال نکرده اید. پیشنهاد می کنم جلسات کلبه کرامت (تنها کرسی آزاد اندیشی در علوم استراتژیک در سطح کشور)
مراجعه کنید .
در ضمی خبری را نقل کرده اید ناقص است و مشخص است که با غرض خاصی آن را منتشر کرده اید .
دوستان اصل خبر را می توانند در سایت مشرق مشاهده کنند
اصلا در بحث صورت گرفته که دکتر عباسی حضور داشتند حرفی از فیلم نامه فیلم در میان نبوده است و مباحث مطرح شده در مورد فیلم سفر سنگ بوده است !
پاسخ
مدیر پایگاه
ما استاد را روشنفکر نخواندیم و تنها بر روش جذب نقد کردیم.
احمد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۴۰ - ۰۳ آبان ۱۳۹۱
احسنت به شما من هم 100 درصد با شما موافقم
دکتر عباسی در سال 85 در دانشگاه تهران 3 خرداد گفت
اون روزی که به اسم دین مشت و لگد می زدند حالا به اسم اندیشه لیبرالی مشت و لگد می زنند
دو عمار رهبری چون دکتر حسن عباسی و نادر طالب زاده که برای انقلاب زندگی شان را فدا کردند این طور برخورد می شود
محمد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۴۷ - ۰۳ آبان ۱۳۹۱
۱
۱
تحلیل دقیقی بود.
پاسخ
ناشناس
UNITED STATES
۰۳:۱۵ - ۰۴ آبان ۱۳۹۱
۲
۳
عجيب عكس متفكري مثل استاد حسن عباسي رو كنار افراد خامي چون كيميايي ... گذاشتيد
پاسخ
قدیر
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۲۶ - ۰۴ آبان ۱۳۹۱
۰
۰
از عملکرد افراد نامبرده در این نوشتار در رابطه با موضوع آن اطلاعی ندارم
اما راهکار ارائه شده بهتر از بها دادن در هر صورتی به قشریست که خود را روشنفکر می نامد
پاسخ
رضا
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۵۰ - ۰۴ آبان ۱۳۹۱
۰
۰
اگر روا بینید دو نکته ای به سخنان شما بیافزایم. نه چون نقد, که چون تبصره.
فرموده اید: «برای پذیرش غرب، نیاز به شناخت تفصیلی از آن نیست»... و "برای درک و پذیرش آن، نیاز به اطلاعات چندانی نیست".
ولی اگر این سخن را در رابطه با غرب بپذیریم, باید بپذیریم که یک انسان متدین حتما باید اطلاعات فراوانی داشته باشد, و حتما باید عالم باشد. که میبینیم که مردم متدینی هستند که از بن بیسوادند.
داوری شما باز هم درست است, ولی باید آن را به شیوه دیگری پیش نهاد. بدین معنی که غرب مدرن از بن بنیاد معرفتی ندارد, نه این که بنیادهای معرفتی آن ساده و آسان و همه فهمند.
تمدن(؟) مدرن غرب نه دستاورد معرفت, که دستاورد رویگردانی از معرفت و در مقابل رهاسازی غرایز حیوانی انسان است. و این رهاسازی (البته) نه بر بنیادی معرفتی, که در یک روند انحرافی در تاریخ جهان انجام گرفت (که این حاشیه جایی برای تفصیل در این زمینه نیست). اگر غرب مدرن سپس فلسفه خود را بنیاد نهاد, این فلسفه بنیاد نظری این تمدن نبود, که تنها توجیه کننده آن بود. به دیگر سخن "من: دکارتی و هابسی در غرب وارد عمل شده بود که دکارت و هابس پدید آمدند, و برای این انحراف تاریخی توجیهاتی رشتند و بافتند که اگر رها از سلطه فرهنگی غرب بدانها بپردازیم, میبینیم بسیار سبک و بی مایه اند.
آن چه بنیاد معرفتی دارد, دین است. ولی هر بنیاد معرفتی صورتهای گوناگونی دارد, که از صورت توده ای ساده خود آغاز میشود, و به صورت علمایی خود به پایان میرسد, و همه این طیف از صورتها با هم پیوسته در حال تکاملند. ازینرو دین بنیادی معرفتی دارد, که هم مردم میتوانند صورت ساده آن را بفهمند, و هم علما میتوانند در صورت علمایی آن غور کنند.
نتیجه ای که میخواهم بگیریم این است که سکولاریسم و اومانیسم به ساده گی یک شیوه رفتاری است که بنیادی معرفتی ندارد, و تنها بنیاد آن رویگردانی از هر گونه معرفت و در برابر (و به منظور) رهاسازی غرایز حیوانی است, که در شرایط مادی ویژه ای تحقق مییابد, و این شرایط اکنون جهانی شده است. ازینرو یک اومانیست از بن نیازی ندارد که دانشی داشته باشد یا فلسفه اومانیسم را کم یا بیش درک کرده باشد. همین که, به هر انگیزه ای غرایز خود را از هر بندی رها سازد و بر بنیاد آنها رفتار کند, اومانیست است, حال برخی برای این رفتار خود بنیادهایی نظری هم میسازند یا مییابند یا میآموزند. بسیاری از طبقه متوسط ما اکنون کرداری یکسره اومانیستی دارند, در حالی که نام اومانیسم را هم نشنیده اند.
ازینرو فرهنگسازی یک رویه داستان است, و رویه دیگر تغییر شرایط مادی است که اکنون, از آن روی که سرشتی مدرن دارند, اومانیست سازند.
پاسخ
نویسنده
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۴۹ - ۰۵ آبان ۱۳۹۱
1- در مورد انسان متدین هم مانند غرب معتقدیم نیاز به تفصیل برای عبد بودن نیست. عبدویت یک پذیرش قلبی است که به مناسک منتهی می شود.
2- وجه عملی اومانیسم پیچیده نیست، وجه نظری اش ولی هست و بنیاد معرفتی هم دارد. باطل، وجود دارد. ابلیس هست، پیچیده هم هست.
3- اینکه مبنای غرب بر پوچ گرایی است درست، اما پوچ گرایی، خود پیچیده است و نباید در مورد آن ساده نگر بود. پوچ گرایی واقعاً فلسفه و کلام ما را و دین ما را به چالش های جدی می کشد و ما برای عبور از آن، نیاز به معرفتی پیچیده داریم.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۵۹ - ۰۴ آبان ۱۳۹۱
۰
۰
شما که از تفکرات اشخاصی مثل حسن عباسی و نادر طالب زاده اطلاعی ندارید چرا با آوردن این نقد های ضعیف ذهن خواننده ی نا آشنا را مغتشش میکنید. دیدگاه های اونها را هم منتشر کنید تا مسئله روشن بشه. ضمنا خوب نیست سریع با آوردن سخنی ار مقام معظم رهبری این اشخاص متعهد به نظام وانقلاب رو خراب کرد
پاسخ
نویسنده
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۴۲ - ۰۵ آبان ۱۳۹۱
گویا حضرتعالی بین نقد و تخریب تمایزی قائل نشدید!
محسن
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۲:۰۶ - ۰۵ آبان ۱۳۹۱
۰
۰
اگر نویسنده این مطلب دوست عزیزم آقای محمد حسین کرمانشاهی باشد، باید عرض بکنم که این دوست و رفیق عزیز کما فی سابق دچار جوزدگی و گرگیجگیه اندیشه شده اند!
چرا که ایشان چند وقت پیش و در رثای یک برنامه تلوزیونی که در ماه رمضان از شبکه چهار سیما با محوریت معنویت توسط همین به اصطلاح روشنفکرانی که ایشان از آنان یاد می کنند، سخن رانده بود! برنامه ای که جدا از خوب یا بد بودن آن با استقبال گرم و آغوش باز نویسنده مواجه بود!
این برنامه که با حضور بازیگران سینما و زندگی شخصی و لحظات معنوی ایشان پی گرفته می شد، از سوی نویسنده این مطلب به عنوان بهترین برنامه دینی صدا و سیما (حتی بالاتر از سمت خدا و راز و ای شبها و...) یاد شد!
بر عکس متن فوق که آقای کرمانشاهی اختلافات روشنفکران را با علم به مبانی غربی می داند، در نوشته پیشین خود 180 درجه برعکس نظر داده است! و اختلافات بازیگران و هنرمندان را صرفا عاطفی می داند!
حال جای این سوال از دوست و برادر عزیم آقای کرمانشاهی هست که جناب برادر! با کدام ساز شما برقصیم؟؟!!
لینک نوشته پیشین مطلب آقای کرمانشاهی را که در کافه سینما نگاشته شده است را می توان در ذیل مطالعه نمود:
http://www.caffecinema.com/news-iran/36-aricles/7267------q-q------q-q-----------------------.html


بعد نوشت: نکات اشاره شده البته در صورتی مورد تاکید است که متن حاضر را نیز آقای کرمانشاهی نگاشته باشند!!!
پاسخ
نویسنده
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۴۱ - ۰۵ آبان ۱۳۹۱
نقد دقیقی فرمودید و کاش توفیق داشتم بدانم کدام یک از دوستان آن آقایی که نام بردید هستید ;-)
خودم به فکر فرو رفتم که آیا واقعاً این تضاد وجود دارد؟ چند نکته به ذهنم رسید که امیدوارم مورد نقد شما قرار گیرد.
1- ما سه برخورد داریم: دفع، جذب عاطفی و جذب مبنایی. اولی در هر دو یادداشت رد می شود، دومی در این یادداشت. یعنی اگر بین جذب عاطفی و دفع باشیم، قطعاً جذب عاطفی صحیح است، هرچند توانایی جذب مبنایی را نداشته باشیم.
2- آن یادداشت ناظر به «استفاده» از هنرمندان بود و این یکی در مورد تغییر در آنها.
3- در آن متن ندیدم که اختلافها را «صرفاً عاطفی» دانسته باشم.
نهایتاً فکر می کنم این دو متن قابل جمع اند، اگرچه از دقتتان ممنونم.
احمد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۰:۰۸ - ۰۶ آبان ۱۳۹۱
۰
۰
سر اینکه برخی از مثلا مذهبی ها با فیلم سازان روشنفکر دارند ممذوج می شند خرفی نیست ولی در مورد دکتر عباسی این مورد اصلا نمی تونه صدق کنه. مبانی فکری دکتر عباسی اصلا بهشون اجازه نمیده همچین کاری رو بکنه.کسانیکه از جلسات کلبه کرامت دکتر استفاده کردند می دونند من چی میگم.لااقل 60 جلسه ایشون رو دیدم و گوش کردم. خواهش میکنم نقدها و مطالبتون رو سنجیده تر بزارید تو عرصه ای که به شدت چهره های درخشان و انقلابی چون دکتر عباسی کم هستند شایسته نیست با نقد بی مطالعه چهره های اینچنینی رو بدنام کنیم.
با تشکر
پاسخ
مدیر پایگاه
با تشکر از تذکرتان، گویا متن را مطالعه نفرمودید. ما نقدی کردیم، نه اینکه ایشان را سرزنش کنیم.
یونس
UNITED STATES
۱۱:۱۹ - ۰۶ آبان ۱۳۹۱
۳
۰
حالا خوبه تا قبل از اینکه حسن عباسی جلسات نقد فیلم راه بندازه حزب الهی ها نمی دونستن سینما چیه،حرف حساب اصلی حزب الهی ها در مورد سینما حرفای دکتر عباسی و نادر طالب زاده است بعد الان شما می فهمید این دو نفر نمی فهمن؟
حالا حالاها مونده تا برسید به اینکه دکتر داره تو کجاها سیر می کنه و کجاها رو می بینه
پاسخ
علی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۳۴ - ۰۶ آبان ۱۳۹۱
۱
۰
598 نویسنده ی این مطلب تکلیفش با خودش معلوم نیست
از شما بعید بود. کامنت بسیاری از دوستان کاملا بجاست
پاسخ
sadegh
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۱۶ - ۰۷ آبان ۱۳۹۱
۱
۰
عباسی خوب میدونه باید چکار کنه
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها