به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق،
وقتی نام علی کریمی در فوتبال ایران دیده شد، همگان نوید روزهای درخشانی
را می دادند؛ اما محرومیت ناگهانی وی موجب شد تا برخی آگاهان هشدار دهند که
او شخصیتی بزرگ و اسطوره ای ندارد. گمانی که با پیوستن وی به بایرن مونیخ
به واقعیت نزدیک شد.
او به بزرگ ترین تیم باشگاهی آلمان رفت؛ اما
سقف آرزوهایش به قدری کوچک بود که فقط به نیمکت ذخیره ها فکر کند و نتواند
به مدارج بالاتر برسد. او چندان در سطح اول فوتبال قاره سیز دوام نیاورد تا
مجبور شود بار سفر را ببندد و راهی کشورهای حوزه خلیج فارس شود. این ستاره
فوتبال ایران اگرچه در سبک بازی می توانست در سطحی بالاتر بدرخشد و نامش
را جاویدان کند؛ اما چندان دوام نیاورد و به جایی رسید که این روزها سر
نخواستنش دعوا شده است.
× شورشی بدفرجام
علی
کریمی در فصل های اخیر به گونه ای رفتار کرده که تمامی تیم هایی که در
آنها توپ می زده را به شکلی دچار مشکل کرده است. حاشیه سازی هایی که بعضا
ریشه در تصورات نادرست وی و حامیانش داشته است. آنها بر این باور بودند که
تیمی بدون او موفق نخواهد بود و راه به جایی نخواهد برد. البته، باید اذعان
داشت که سطح فنی آن روزهای وی قابل قیاس با امروز نیست؛ اما این روزها
نشان می دهد که چنین تفکری از مبنا غلط بوده.
همین بزرگ نمایی موجب
شد تا مدیران باشگاه ها که دلبستگی به شهرت وی نیز داشتند، درصدد مقابله با
این پدیده برنیایند تا این فصل که دیگر، عملکرد فنی مناسبی هم نداشت. وی
نه تنها در فرآیند فنی تیمی مانند پرسپولیس موثر نبود که به عاملی منفی نیز
تبدیل شده بود. ماجرایی که موجب شد تا ژوزه قید حضورش را بزند و وی را
اخراج کند.
نگاهی به تاریخ فوتبال این مرز و بوم نیز نشان می دهد،
بازیکنانی که ادعای اسطوره بودن داشته اند، همواره فرجام تلخی داشته اند.
آنها که خود را اشخاصی متمایز از جریان فوتبال می دانستند، در پایان به
جایی رسیدند که در زمره چهره های منفی جامعه به شمار می روند. این روزها،
رفتارهای علی کریمی نیز تداعی گر بازیکنانی از این دست است که تا امروز
نیز، شاهد پایان غم انگیزی برایش هستیم. او به آنجا رسیده که بایستی دور
زمین بدود تا شاید در آینده اتفاقی روی داده و بتواند بار دیگر به مستطیل
سبز بازگردد.
× وقتی تماشاگران نیز پی به واقعیت می برند
تا
پیش از این، هرگاه بازیکنانی از این دست کنار گذاشته می شدند، شماری از
تماشاگران که عموما فاقد استقلال رای و وابسته به برخی جریان ها بودند،
فضای سکوها را به سود آنها و به ضرر مربیان و مدیران می کردند. سال های
اخیر فوتبال ایران سرشار از چنین نمونه هایی است که فریاد برخی سکوها از
دقایق ابتدایی شروع می شد و نتیجه آن می شد که تیم دچار مشکل شود؛ اما این
بار چنین همراهی از سوی مردم دیده نشد.
پرسپولیس که برخی انتظار
داشتند با اخراج علی کریمی آبستن اتفاقات تلخی شود، با مدیریت صحیح
رویانیان به جایی رسید که به راحتی، این بحران را پشت سر گذاشت. استدلال
منطقی سرمربی پرتغالی این تیم و عملکرد رو به رشد سرخ ها که منجر به پیروزی
برابر راه آهن نیز شد، زمینه ساز همراهی هواداران با این تصمیم بود. در
حقیقت، وقتی فضای احساسی از مقابل تماشاگران دور می شود، یک بررسی ساده از
عملکرد این بازیکن در فصل جاری گویای محق بودن مجموعه فنی در کنار گذاشتن
وی است.
این ماجرا نشان داد اگر مدیران در تصمیم گیری راسخ باشند و
اطلاعات صحیحی به هواداران ارائه دهند، به واکنشی منطقی روی آورده و چنین
اشخاصی را به راحتی به تاریخ می سپارند. بازیکنانی از این دست که خود را
اسطوره می دانند، بایستی بدانند اگر حمایت هواداران را پشت خود می بینند،
نه به دلیل شخصیت صرف آنها است (که عموما در این زمینه نیز با عدم تعادل و
مشکلاتی نیز همراه هستند)، که ریشه در وابستگی آنها به تیم دارد.
مدعایی
که در مورد اخیر، مردم به اثبات رساندند و نشان دادند که علی کریمی و
امثال او را در چه چهارچوب و قواره ای می پسندند و رمز ماندگاری، نه در
بازی های رسانه ای و ژست های دن کیشوتی، که در توجه به منافع باشگاه و قدم
برداشتن در راستای خوشحالی تماشاگران است. اگر چنین باشد، هر بازیکنی می
تواند در تاریخ بماند و در غیر اینصورت، راه خروج همواره مسیری آماده و
مهیا است.