مشرقــ جمهوری
اسلامی ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون همواره در معرض
تحریمهای شدیدی از سوی استکبار جهانی و دشمنان غربی خود بوده است.
این
تحریمها البته در کنار هجمههایی همچون تحمیل 8 سال جنگ، ترور، تهدید و
تطمیع مسئولان کشور، حمله به غیر نظامیان، ترور دانشمندان کشور و غیره
اعمال شده است و از آنجا که تمامی راهکارهای فوق در مقطعی برای غرب بصورت
همیشگی بسته شدهاند (به فضل الهی و با تلاش دلسوزان کشور)؛ تنها ابزاری که
همچنان در دست غرب برای اعمال فشار علیه ایران اسلامی باقی مانده است،
همین تحریمها هستند.
تحریمها که البته باید مقوله "تهدیدها" را
نیز به آن افزود، تنها گزینه برای دشمن هستند که نیازی به تقابل رودررو
ندارند و از طرفی اثر آنها همیشه میتواند حتی بدون اثر عینی در یک جامعه
نیز مورد اشاره رسانههای وابسته با امپریالیسم جهانی قرار گیرد.
از
همین روست که باب "تحریمها" و "تهدیدها" هیچگاه علیه کشور ما بسته نخواهد
شد و دشمن تلاش خواهد کرد تا در این جبهه، بیشترین ضربههای روحی و
احیاناً ضربات ملموس را به نظام و مردم ایران وارد کند.
اما میزان بیان این تهدیدها علیه ایران اسلامی طی دو سال اخیر شدت بیشتری به خود گرفته است.
علت
این امر را شاید بتوان در مقولاتی مثل "وقوع بیداری اسلامی"، "لرزش پیکره
نظام اقتصادی لیبرالیسم در غرب و آمریکا"، و "احیاناً نرمش برخی در داخل
کشور در مقابل لبخندهای موهوم دشمنان" جستجو کرد.
علت هرچه باشد اما
آنطور که رهبر فرزانه ما با طرح دکترین "تهدید در مقابل تهدید" راه را
نشان دادهاند؛ این عملیات روانی حتماً نباید بدون پاسخ باقی بماند و غرب
نیز باید منتظر هجوم تهدیدها و تحریمهای ایران اسلامی علیه خود باشد.
مقام معظم رهبری در همین زمینه طی خطبههای نماز جمعه در نیمه بهمن ماه سال گذشته ایراد کردند، میفرمایند:
"آمریکایی
ها بدانند و البته می دانند که جمهوری اسلامی در مقابل تهدید به جنگ و
تهدید به تحریم نفتی، تهدیدهایی دارد که وقتی لازم باشد انشاالله اعمال
خواهد شد."
این جمله مقام معظم رهبری حاوی اشارتهای صریحی بود. از آن صحبتهای حکیمانه بیش از 8 ماه میگذرد.
آمریکا
و اتحادیه اروپا بر سر مسئله تحریم نفت ایران پروپاگاندای عظیمی را به راه
انداختهاند. شرکتهای بیمه بینالمللی از ارائه خدمات به کشتیهای نفتی
ایرانی اِبا میکنند. "سوئیفت"، ایران را از خدمات بینالمللی خود محروم
کرده است. برخی از کشورهای خریدار نفت ایران با حمایت غرب اعلام کردهاند
که در مابهازای پول نفت فقط حاضر به ارائه کالا هستند و در این رابطه پولی
به ایران نخواهند پرداخت. بانکهای عمده ایرانی شامل تحریمهای مختلفی
شدهاند و امکان ترانفسفر ارز برای آنها تقریباً وجود ندارد. شرکتهای
صنعتی در هر زمینهای مکلف به قطع همکاریها با ایران اسلامی شده اند،
برنامههای تلویزیون ایران از ماهوارههای بینالمللی حذف میشوند و ...
در داخل کشور نیز متاسفانه عدهای صریحاً از این مسئله میگویند که تحریمها بر ایران اثر داشته است.
عده
دیگری دائما بر طبل "اسلام رحمانی" و "برخورد رحمانی!" میکوبند و بدون
اشاره به رژیم صهیونیستی از این سخن میرانند که جمهوری اسلامی ایران
هیچگاه سر جنگ ندارد.
از داخل برخی محافل خبر میرسد که برخی از
چهرههای شهره به انقلابیگری از در مصالحه با دشمنان درآمده و درخواست
"شفافسازی فعالیتهای هستهای ایران" را مطرح کردهاند و همزمان با آنها
عده دیگری نیز در سمت موافق نشستهاند و از "مذاکره مستقیم با آمریکا" سخن
میرانند.
تمام این صحبتها البته در حالی مطرح میشود که مقامات
غربی همچون خانم کلینتون، وزیر امور خارجه اذعان کردهاند که نوسانات
اقتصادی ایران ماحصل تحریمها نیست بلکه ثمره سوء مدیریت است و چهرههایی
همچون وستروله، وزیر امور خارجه جمهوری فدرال آلمان نیز از این میگوید که
ما بر سر تحریمها تلاش میکنیم تا ایران را وادار به یک کار کنیم:
"سازش"...
*رخدادهایی با طعم و بوی "تهدیدهای ایران"
در مقطع کنونی و با وجود همه واقعیتها و تفاسیر ارائه شده اما اتفاقات دیگری نیز در جریان است.
اتفاقاتی
که مشخصاً شاید در صلاحیت این گزارش نباشد که بخواهیم بر آنها نام
"تهدیدات جمهوری اسلامی در مقابله با تحریمها و تهدیدها" را بگذاریم اما
پر واضح است که این رخدادها و نقش آشکار ایران اسلامی در وقوع آنها، حتی با
اینکه برای برخی از "خستگان داخلی!" قابل درک نیستند اما برای دشمنان
خارجی ما بویژه آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی تا آن اندازه ملموس و
حاوی پیام هستند که معادلات آنها را بصورت جدی تغییر دهد.
در ادامه به تعدادی از این اتفاقات مهم اشاره میشود:
اتفاق اول: تأثیر تهدیدهای نفتی ایران بر قیمت سوخت در آمریکا
تحریم
نفتی آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران بر خلاف آنچه که در ظاهر ادعا
میشود، تأثیرات فراوانی را بر این کشورها گذاشته و قیمتهای برخی اقلام
مصرفی مردم از جمله سوخت را در این کشورها به شدت بالا برده است.
بر
اساس گزارشهای رسانهای، قیمت سوخت در ایالات متحده، به صورت روزانه در
نوسان است. این گرانی قیمت سوخت همچنین توانسته است نظر مردم آمریکا را
درباره هیئت حاکمه این کشور تغییر بدهد.
نکته قابل تأمل در این میان
آنست که این رخداد در وهله اول به دلیل کمبود نفتی است که در دنیا و بر
اثر مقولات مرتبط با بیداری اسلامی در خاورمیانه وقوع یافته است. گفته
میشود آمریکا برای نخستین بار و به دلیل کمبود واردات نفت به این کشور
مجبور شده است از ذخایر نفتی خود استفاده کند.
نکته دیگر در بحث
گرانی برخی اقلام در آمریکا و اروپا نیز تصمیماتی است که مقامات ایرانی
اخیراً در مباحث نفتی گرفتهاند. این تصمیمات که از جمله آنها تهدید چند
کشور اروپایی به عدم فروش نفت به آنها بوده است، چالشهای بزرگی را در
فراروی دولتمردان غربی قرار داده است.
اتفاق دوم: نقش ایران در وقوع بیداری اسلامی
تمامی
تحلیلگران جهانی باور دارند که رخدادهای بیداری اسلامی برگرفته و الهام
گیرنده از انقلاب اسلامی ایران هستند. این در حالی است که حمایت علنی
مقامات ارشد و رهبری جمهوری اسلامی ایران از این مقوله و ارائه خدمات فکری و
برخی خدمات دیگر به ملل مسلمان در بحث بیداری اسلامی، توانسته است شعله
بیداری را به سمت و سویی ببرد که مورد دلخواه ایران است.
رخداد
اشاره شده همچنین نشانگر این واقعیت است که مقوله بیداری تنها مختصّ به
خاورمیانه نیست و نشانههای آن، قلب اروپا و حتی آمریکا را نیز هدف گرفته
است و البته مضارّ اقتصادی بیداری اسلامی از جمله کاهش واردات نفت به غرب
نیز به هیچ وجه قابل کتمان نیستند.
غرب به نیکی میداند که متهم شماره یک در این مسئله کسی نیز جز جمهوری اسلامی ایران!.
اتفاق سوم: پررنگ بودن نقش ایران در تقویت محور مقاومت
بیانات
مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه بهمن ماه سال 90 در باب حمایت قاطع
ایران از حزبالله و حماس و تأثیرگذاری عمدی ما در شکست اسرائیل در جنگ با
این دو جماعت اسلامی؛ نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی انقلاب اسلامی ما محسوب
میشود.
معظمله در این رابطه فرمودند: "ما
هر جا دخالت کنیم صریحا می گوییم همچنانکه به علت ضدیت با غده سرطانی رژیم
صهیونیستی در دو جنگ پیروزمند 33 روزه و 22 روزه دخالت کردیم و از این پس
نیز هرجا هر ملتی یا گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه و مقابله کند ما به او
کمک می کنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این مسئله نداریم."
البته
باید دانست که آمریکا و سگ نگهبان او یعنی رژیم صهیونیستی به نیکی از نقش
ایران در شکستهای نظامی پیاپی خود باخبر بودند ولی بیان صریح این مسئله
هزینههای فراوان و البته ناتمامی را دامنگیر آنها کرد.
این در حالی
است که ماجرای عملیات اخیر پهپاد حزبالله در اراضی اشغالی و اثبات اینکه
این پهپاد و سیستمهای مرتبط با آن توسط جمهوری اسلامی ایران در اختیار حزب
الله قرار گرفته بود نیز ضربه آشکار دیگری را بر تصوّرات غلط دشمنان ایران
اسلامی وارد آورد.
در عین حال باید به این نکته نیز اشاره کرد که
حمایتهای صریح ایران اسلامی از کشور سوریه نیز حاوی پیامهای بیشتری برای
دشمنان ایران است. همانگونه که چینش پازلهای ایران در افغانستان و عراق
نیز به نفع ایران و به ضرر دشمنانش تمام شد.
مجموع
این رخدادها در فاز اتفاق سوم که ماهیتی عموماً نظامی دارد حاوی این پیام
به غرب است که ایران در صورت صلاحدید تواناییهای دیگری را نیز از خود بروز
خواهد داد که بر اثر آنها معادلات زیادی مجبور به تغییر خواهند بود.
اقداماتی
از قبیل "ارائه اطلاعات پهپاد RQ170 توسط ایران به روسیه" در سال شمسی
گذشته که کار را به التماسهای علنی رئیس جمهور آمریکا هم کشاند.
آنچه
که اشاره شد تنها بخشی از اقدامات جمهوری اسلامی ایران در پیشبرد اهداف
خود و مقابله با دشمنان مردم ایران است که در عرصه عمومی نیز قابل رصد
هستند. این ماجرا حتماً پردههای دیگری هم دارد که در روزگاران و سالیان
آینده هویدا خواهند شد.