هر ساله در خلال بیانات مقام معظم رهبری که گفتمان جدیدی مطرح می شود، بی سلیقگی رسانهای پیش از پیش بروز می دهد.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، در روز های
اخیر در سخنرانی های ایشان در جمع اقشار مختلف مردم خراسان شمالی مفهوم
«پیشرفت» طرح شده که مولفه های این گفتمان به خوبی در حال مطرح شدن است.
مفاهیمی مثل سبک زندگی، اخلاق، عدالت، اقتصاد، علم و... و تعریف آن در
بازه ی پیشرفت اسلامی در حال بیان شدن است که تا کنون در چند دیدار ابعاد
مختلف آن بررسی شده است.
دیدار با مردم بجنورد در اولین روز سفر، دیدار با معلمان و اساتید، دیدار
با مردم اسفراین و دیدار با دانشجویان در روز گذشته مباحث کلان پیشرفت از
سوی مقام معظم رهبری تبیین شد.
در ذیل به مهمترین محورهای تبیین شده از سوی ایشان اشاره می شود:
در دیدار با مردم بجنورد:
*اگر بخواهيم هدفهاى ملت ايران را در يك مفهوم خلاصه كنيم كه بتواند تا
حدود زيادى خواستههاى عمومى كشور و ملت را بيان كند و آن را در بر بگيرد،
آن مفهوم كليدى عبارت است از پيشرفت؛ منتها با تعريفى كه اسلام براى پيشرفت
ميكند.
*
پيشرفت در منطق اسلام، متفاوت است با پيشرفت
در منطق تمدن مادى غرب. آنها يك بُعدى مىبينند، آنها با يك جهت - جهت مادى
- به پيشرفت نگاه ميكنند. پيشرفت در نظر آنها، در درجهى اول و به عنوان
مهمترين، عبارت است از پيشرفت در ثروت و پيشرفت در علم و پيشرفت نظامى و
پيشرفت فناورى.
*
پيشرفت در منطق غربى اينهاست؛ اما در منطق
اسلامى، پيشرفت ابعاد بيشترى دارد: پيشرفت در علم، پيشرفت در اخلاق، پيشرفت
در عدالت، پيشرفت در رفاه عمومى، پيشرفت در اقتصاد، پيشرفت در عزت و
اعتبار بينالمللى، پيشرفت در استقلال سياسى - اينها همه در مفهوم پيشرفت،
در اسلام گنجانده شده است - پيشرفت در عبوديت و تقرب به خداى متعال؛ يعنى
جنبهى معنوى، جنبهى الهى؛ اين هم جزو پيشرفتى است كه در اسلام هست و در
انقلاب ما هدف نهائى ماست: تقرب به خدا. هم «دنيا» در اين پيشرفتى كه مورد
نظر است، ملحوظ شده است، هم «آخرت».
*پيشرفت اسلامى، پيشرفت در منطق انقلاب، يعنى اين؛ يعنى همهجانبه.
* هدف، پيشرفت است؛ منتها رصد كردن مرحله به مرحله هم لازم است، كه اين
كارِ نخبگان است. امروز شرائط ما چگونه است، موانع ما چيست، نقاط قوّت ما
كدام است، نقاط ضعف ما كدام است، فرصتهامان كدام است، تهديدها چيست، چه كار
بايد بكنيم، براى بهرهمندى از فرصتها و جلوگيرى از خطر تهديدها چگونه
برنامهريزى كنيم؛ اينها كارهائى است كه بايد نخبگان در هر مرحلهاى انجام
دهند؛ هم در برنامهريزىها آن را به كار ببرند، و هم مردم را آگاه كنند؛
چون مردم ميخواهند با چشم باز و با بصيرت حركت كنند، بدانند چه ميكنند،
بدانند كجا ميروند. وقتى اينجور شد، مردم با همهى وجود وارد ميدانهاى
دشوار خواهند شد.
* حركتمان از اول انقلاب تا امروز سير صعودى داشته است. نتيجهى اين حركتِ
سير صعودى هم پيشرفتى است كه تا امروز حاصل شده است. آن مقدارى كه به
تناسب سالها ما به دست آوردهايم، با توجه به دشمنىهائى كه با ما شده است،
برجسته است و پيشرفتها جلوى چشم همه است. در امور زيربنائى، كشور پيشرفت
كرده است؛ در خدمات مردمى، كشور پيشرفت كرده است؛ در معنويات، كشور پيشرفت
كرده است؛ در دانش و فناورى هم همين جور.
* ما مشكل اساسى براى پيشرفت نداريم.
بيانات در ديدار معلمان و اساتيد
* ما در آغازين گامهاى خودمان در اين راه هستيم؛ هرچه هم پيشرفت كرده
باشيم. نه اينكه ما به اين پيشرفتهاى علمى اهميت ندهيم؛ خب، مىبينيد كه
چقدر هم افتخار ميكنيم؛ پيشرفت علمى داريم، پيشرفت فناورى داريم، پيشرفت
سياسى داريم، پيشرفتهاى سازندگى داريم، توانائى ملى داريم، عزت عمومى
داريم؛ اينها همه خيلى باارزش است؛ ليكن اينها گامهاى اوّلىِ كار است.
* خب، پيشرفت ما در اين زمينههائى كه مورد علاقهى ما و مجموعهى قشر
فرهنگى و علمى كشور است، انصافاً پيشرفت فوقالعادهاى است. يعنى هيچ نبايد
ترديد كنيم كه ما ميتوانيم. اين جلوى چشم همه است. ما در آغاز انقلاب،
حدود صد و هفتاد هزار دانشجو داشتيم، امروز بيش از چهار ميليون دانشجو
داريم. در آن زمان، پنج هزار عضو هيئت علمى داشتيم. همان اوائل، بنده خودم
يادم هست كه اين رقمِ پنج هزار، هِى تكرار ميشد. بعضىها ميگذاشتند
ميرفتند، كه قابل شمارش بود؛ ميگفتند آقا يكى كم شد، ده تا كم شد! امروز
اعضاى هيئت علمى ما بسيار فراتر از اينهاست.
* خوشبختانه ما دهها هزار اعضاى هيئت علمى داريم. امروز دويست دانشگاه
جامع در سرتاسر كشور هست، دو هزار دانشگاه و مركز آموزش عالى در سطح كشور
وجود دارد؛ اينها چيزهاى كمى نيست. ما همهى اينها را در شرائط تنگدستى
انجام داديم. همين تحريمى كه حالا گفته ميشود تشديد كردند يا رو به تشديد
دائمى است، خب، از اول وجود داشته. ما علاوهى بر اين، جنگ هم داشتيم؛
علاوهى بر اين، در دورانهاى مختلفى كاهش قيمتهاى نفت داشتيم؛ مشكلات
فراوان داخلى بر ما تحميل كرده بودند؛ افزايش جمعيت را داشتيم - جمعيت ما
اول انقلاب سى و پنج ميليون بود؛ جمعيت دو برابر شده - همهى اين مسائل
بوده است؛ در عين حال ما بحمداللَّه اين پيشرفت را پيدا كرديم.
* و من به شما عرض بكنم؛ اين پيشرفتهائى كه در زمينههاى علمى به وجود
آمده، هيچكدام مربوط به اين نيست كه بگوئيم در يك نقطهى خاصى، يك تلاش
جمعىِ همهجانبهاى انجام گرفته؛ نه، در خيلى از اين بخشهائى كه ما پيشرفت
داريم، يك گروه علاقهمندِ بااستعداد، از يك نقطهاى يك مقدار حمايت شدند،
ناگهان به اوج رسيدند.
* اين بحثهاى مربوط به موشكها هم، چه موشكهاى مربوط به فضا و بردن
ماهواره، چه موشكهاى نظامى، اينها همهاش كارهائى است كه از روى شوق و ميل و
رغبت از سوى گروهى، يك جائى شروع شده، بعد نتائجش را همه مشاهده كردند.
ميخواهم عرض كنم كه استعداد و توانائى در سطح كشور، بىنهايت است. ما خيلى
جلوتر از اينها ميتوانيم برويم.
در اجتماع مردم اسفراين*
خمودى
يك ملت، بزرگترين عامل عقبافتادگى آنهاست. شور و نشاط و سرزندگى در يك
ملت، زمينهى اصلى براى پيشرفت آنها در همهى زمينههاست. اين شرط اصلى در
اينجا هست.
* دو سه نكته پيرامون مسئلهى نشاط عمومى جوانها بايد عرض كنيم. نكتهى
اول اين است كه اين شور و نشاط را بايد حفظ كرد؛ نبايد گذاشت و اجازه داد
كه عوامل گوناگون و مؤثرات گوناگون، اين شور و نشاط همگانى را ضعيف كند يا
از بين ببرد.
* مطمئناً يك نقطهى مورد نظر دشمنان پيشرفت اين كشور اين است كه به ملت
ما حالت خمودگى بدهند؛ يعنى همين شور و نشاط را خاموش كنند، اين شعله را
فروبنشانند. نبايد تسليم اين خواست مغرضانه و خصمانهى دشمنان شد.
*
ما عرض كرديم كه هدف، پيشرفت است. پيشرفت به
معناى تحرك دائمى است. اگر دقت كنيم، پيشرفت، هم راه و مسير است، هم هدف
است. ما ميگوئيم هدف، پيشرفت است؛ در حالى كه پيشرفت يعنى حركت به جلو.
چطور حركت به جلو ميتواند هدف قرار بگيرد؟ توضيحش اين است كه پيشرفت انسان
هرگز متوقف نميشود. يعنى خداى متعال انسان را آنچنان آفريده است كه حركت او
به جلو در ميدانهاى مختلف، هيچ وقت به حد يقف نميرسد. به هر مرحلهاى كه
شما برسيد - چه در مراحل مادى و چه معنوى - مطمئناً توقف در آن مرحله، براى
انسان علاقهمند به پيشرفت، معنا ندارد. * پيشرفت، هم راه است، هم هدف است. بايد دائم به حركت ادامه داد و پيش رفت.
* ملت ايران اين استعداد را دارد كه آنقدر پيشرفت كند كه بتواند در جهات
گوناگون به عنوان يك الگوئى در دنيا خودش را نشان دهد. چرا ما به خودمان
بدبين باشيم؟ چرا با نظر تحقير به خودمان و ملت خودمان و آيندهى خودمان
نگاه كنيم؟
دشمن ميخواهد اين را به ملت ما تلقين
كند و در طول سالهاى متمادى تلقين كرده است. اينجور باوراندند كه حتماً
عنصر غربى پيشرو است و بايد دنبال او حركت كرد؛ نه، يك روزى تاريخ ما به ما
نشان ميدهد كه قضيه بعكس بوده است. ما در دنيا پيشرو بوديم؛ پيشرو در علم
بوديم، پيشرو در صنعت بوديم، پيشرو در تمدنسازى بوديم، پيشرو در فرهنگ
بوديم؛ ديگران از ما ياد ميگرفتند، مىآموختند؛ چرا امروز همان طور نشود؟ همت جوانان ما و نگاه آنها به مقولهى پيشرفت بايد آنجور باشد كه ما آن آينده را در نظر بگيريم.
*
من چندى قبل به جوانهاى دانشجو و نخبه اين
نكته را گفتم، بايد همت شما اين باشد كه در دنيا به وضعى برسيم كه اگر كسى
بخواهد به تازههاى علمى دست پيدا كند، مجبور باشد زبان فارسى ياد بگيرد. جوانان
ما اين آينده را به عنوان يك آيندهى حتمى و قطعى در نظر بگيرند، براى آن
تلاش كنند، براى آن كار كنند. نخبگان ما، نخبگان سياسى ما، نخبگان علمى و
فرهنگى ما، با اين نگاهِ به آينده حركت كنند، برنامهريزى كنند و به هيچ
حدى قانع نباشند. اين مقولهى پيشرفت است.
* پيشرفت شاخصهائى دارد.
يكى از شاخصهاى پيشرفت
يك ملت، عزت ملى و اعتمادبهنفس ملى است. ادعاى من اين است كه با لحاظ اين
شاخص، ملت ما پيشرفت زيادى كرده است. امروز ملت ما داراى اعتمادبهنفس در
عرصهى سياست بينالمللى است. اينكه شما ملاحظه ميكنيد مسئولان كشور
در مواجههى با قضاياى جهانى، با اعتمادبهنفسِ كامل حرف ميزنند، ناشى از
اين است كه ملت ما احساس عزت و اعتمادبهنفس ميكند. اسلام به ما اين
اعتمادبهنفس را داده است. هر مقدارى كه با اسلام و احكام قرآن و معارف
قرآن آشناتر باشيم، اين اعتمادبهنفس ملى بيشتر خواهد شد. مقولهى عزت ملى و
اعتمادبهنفس ملى، به طور كلى محسوس است. در عرصههاى جهانى؛ چه در
مسابقات علمىِ جهانى، چه در رقابتهاى سياسىِ جهانى، امروز ملت ايران حرف
براى گفتن دارد. مسئولين كشور به اعتماد ايستادگى ملت، در عرصههاى جهانى و
صحنههاى بينالمللى مىايستند و كار خودشان را و حرف خودشان را پيش
ميبرند. اين يك شاخص است.
* يك شاخص ديگر براى پيشرفت، عدالت است. ا
گر
كشورى در علم و فناورى و جلوههاى گوناگون تمدن مادى پيشرفت كند، اما عدالت
اجتماعى در آن نباشد، اين به نظر ما و با منطق اسلام پيشرفت نيست. امروز
در بسيارى از كشورها علم پيشرفت كرده است، صنعت پيشرفت كرده است، شيوههاى
گوناگون زندگى پيشرفت كرده است، اما فاصلهى طبقاتى عميقتر و شكاف طبقاتى
بيشتر شده است؛ اين پيشرفت نيست؛ اين پيشرفتِ سطحى و ظاهرى و بادكنكى است.
وقتى كه در يك كشورى، جمعيت معدودى بيشترين بهرهى مادى را از آن كشور
ميبرند و در همان كشور، در خيابانها مردم از سرما و گرما ميميرند، عدالت
اينقدر نامفهوم و غير عملى در آن كشور است.
* ما اگر بخواهيم پيشرفت كنيم، در درجهى اول، يكى از شاخصهاى مهم، عدالت
است. ادعاى بنده اين است كه ما در اين زمينه پيشرفت كردهايم؛ البته نه به
قدرى كه ميخواهيم. اگر خودمان را با وضع قبل از انقلاب مقايسه كنيم، پيشرفت
كردهايم؛ اگر خودمان را با بسيارى از كشورهاى ديگر كه با نظامهاى گوناگون
زندگى ميكنند، مقايسه كنيم، بله پيشرفت كردهايم؛ اما اگر خودمان را
مقايسه كنيم با آنچه كه اسلام به ما گفته است و از ما خواسته است، نه، ما
هنوز خيلى فاصله داريم و بايد تلاش كنيم. اين تلاش به عهدهى كيست؟ اين
تلاش به عهدهى مسئولان و مردم - با هم - است.
* بله، ما از لحاظ توزيع منابع عمومى به همهى مناطق كشور، پيشرفت كردهايم.
* كشور ما، ملت ما در يك عرصهى روياروئى بزرگى با موانع حضور دارد و در
اين عرصهى روياروئى، كشور احساس ضعف نميكند. ما احساس ناتوانى نميكنيم؛
احساس قدرت و توانائى ميكنيم؛ ميدانيم كه با تلاش ميتوان همهى اين موانع
را از بين برد. برخى از موانع، موانع طبيعى است؛ با اين موانع طبيعى به
شكلى بايد برخورد كرد و با آنها زورآزمائى كرد. بعضى از موانع، موانع
تحميلى است، موانع سياسى است، مشكلاتى است كه دشمنان پيشرفت اين كشور در
برابر راه اين مردم به صورت مانع ايجاد ميكنند؛ با اينها به شكل ديگرى بايد
برخورد كرد.
* در اين عرصهى روياروئى و رزم انسانى و جنگ ارادهها، آنچه كه ميتواند
تعيينكننده باشد، عبارت است از تصميم و اراده و بصيرت و روشنبينى شما
مردم عزيز. وحدت ملت ايران، اتحاد كلمهى مسئولان كشور، همكارى دستگاههاى
مختلف، وظيفهشناسى و مسئوليتشناسى آحاد مردم ميتواند ما را به پيشرفتهاى
بيشترى برساند؛ ميتواند آن چهرهاى را كه متناسب با اين كشور و اين ملت
عزيز و بااستعداد است، براى ما به وجود بياورد.
* دشمنان ما برنامهريزى ميكنند؛ به خيال خودشان ميخواهند در مقابل اين
ملت بزرگ و بااراده، مانع و رادع درست كنند تا اين پيشرفت اتفاق نيفتد؛ اما
مطمئن باشند و بدانند همچنان كه از روز اول انقلاب تا امروز تجربه كرديم،
در آينده هم دشمنان ما در همهى توطئهها و مكرها و كيدهاى خود شكست خواهند
خورد.
* اين پيشرفتى كه عرض كرديم، اين آيندهى روشنى كه ترسيم كرديم، اين افق
زيبا و شيوا و جذابى كه در مقابل ماست، فقط در صورتى قابل تحقق است كه ما
هشيار باشيم، بيدار باشيم، متوجه باشيم، دچار غفلت نشويم، خيال نكنيم كه
حالا همه چيز روبهراه است؛ با خيال راحت فقط مشغول كارهاى شخصى خودمان
باشيم، از نگاه به آيندهى كشور غفلت كنيم.
در دیدار جوانان و دانشجویان
* عرض كرديم كه آن مفهومى كه ميتواند اهداف نظام اسلامى را تا حدود زيادى
در خود جمع كند و به ما نشان دهد، مفهوم پيشرفت است. توضيحى هم بعداً عرض
كرديم كه پيشرفت، تداعىكنندهى حركت است، راه است.
چطور
ما ميگوئيم پيشرفت هدف است؟ عرض كرديم علت اين است كه پيشرفت هرگز متوقف
نخواهد شد. بله، پيشرفت، حركت است، راه است، صيرورت است؛ اما متوقفشدنى
نيست و همين طور ادامه دارد؛ چون انسان ادامه دارد، چون استعدادهاى بشرى حد
يقف ندارد. گفتيم پيشرفت داراى ابعادى است؛ و پيشرفت در مفهوم اسلامى، با
پيشرفت يك بُعدى يا دو بُعدى در فرهنگ غربى متفاوت است؛ چند بُعدى است.
*
يكى از ابعاد پيشرفت با مفهوم اسلامى عبارت
است از سبك زندگى كردن، رفتار اجتماعى، شيوهى زيستن - اينها عبارةٌ اخراى
يكديگر است - اين يك بُعد مهم است؛ اين موضوع را ميخواهيم امروز يك قدرى
بحث كنيم. ما اگر از منظر معنويت نگاه كنيم - كه هدف انسان، رستگارى و فلاح
و نجاح است - بايد به سبك زندگى اهميت دهيم؛ اگر به معنويت و رستگارى
معنوى اعتقادى هم نداشته باشيم، براى زندگى راحت، زندگى برخوردار از امنيت
روانى و اخلاقى، باز پرداختن به سبك زندگى مهم است. بنابراين مسئله،
مسئلهى اساسى و مهمى است. بحث كنيم دربارهى اينكه در زمينهى سبك زندگى چه بايد گفت، چه ميتوان گفت. عرض كرديم؛ اين سرآغاز و سرفصل يك بحث است.
*
ما اگر پيشرفت همهجانبه را به معناى
تمدنسازى نوين اسلامى بگيريم - بالاخره يك مصداق عينى و خارجى براى پيشرفت
با مفهوم اسلامى وجود دارد؛ اينجور بگوئيم كه هدف ملت ايران و هدف انقلاب
اسلامى، ايجاد يك تمدن نوين اسلامى است؛ اين محاسبهى درستى است -
اين تمدن نوين دو بخش دارد: يك بخش، بخش ابزارى است؛ يك بخش ديگر، بخش متنى
و اصلى و اساسى است. به هر دو بخش بايد رسيد.
* آن بخش ابزارى چيست؟ بخش ابزارى عبارت است از همين ارزشهائى كه ما امروز
به عنوان پيشرفت كشور مطرح ميكنيم: علم، اختراع، صنعت، سياست، اقتصاد،
اقتدار سياسى و نظامى، اعتبار بينالمللى، تبليغ و ابزارهاى تبليغ؛ اينها
همه بخش ابزارى تمدن است؛ وسيله است. البته ما در اين بخش در كشور پيشرفت
خوبى داشتهايم. كارهاى زياد و خوبى شده است؛ هم در زمينهى سياست، هم در
زمينهى مسائل علمى، هم در زمينهى مسائل اجتماعى، هم در زمينهى اختراعات -
كه شما حالا اينجا نمونهاش را ملاحظه كرديد و اين جوان عزيز براى ما شرح
دادند - و از اين قبيل، الى ماشاءاللّه در سرتاسر كشور انجام گرفته است. در
بخش ابزارى، علىرغم فشارها و تهديدها و تحريمها و اين چيزها، پيشرفت كشور
خوب بوده است.
*
اگر ما در اين بخشى كه متن زندگى است، پيشرفت
نكنيم، همهى پيشرفتهائى كه در بخش اول كرديم، نميتواند ما را رستگار كند؛
نميتواند به ما امنيت و آرامش روانى ببخشد؛ همچنان كه مىبينيد در دنياى
غرب نتوانسته. در آنجا افسردگى هست، نااميدى هست، از درون به هم ريختن هست،
عدم امنيت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بىهدفى و پوچى هست؛ با
اينكه ثروت هست، بمب اتم هست، پيشرفتهاى گوناگون علمى هست، قدرت نظامى هم
هست. اصل قضيه اين است كه ما بتوانيم متن زندگى را، اين بخش اصلى تمدن را
اصلاح كنيم. البته در انقلاب، در اين بخش، پيشرفت ما چشمگير نيست؛ در اين
زمينه، ما مثل بخش اول حركت نكرديم، پيشرفت نكرديم. خب، بايد آسيبشناسى كنيم؛ چرا ما در اين بخش پيشرفت نكرديم؟
* بعد از آنكه علتها را پيدا كرديم، آن وقت بپردازيم به اين كه چگونه
ميتوانيم اينها را علاج كنيم. اينها به عهدهى كيست؟ به عهدهى نخبگان -
نخبگان فكرى، نخبگان سياسى - به عهدهى شما، به عهدهى جوانها. اگر در محيط
اجتماعى ما گفتمانى به وجود بيايد كه ناظر به رفع آسيبها در اين زمينه
باشد، ميتوان مطمئن بود با نشاطى كه نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران دارند،
با استعدادى كه وجود دارد، ما در اين بخش پيشرفتهاى خوبى خواهيم كرد؛ آن
وقت درخشندگى ملت ايران در دنيا و گسترش انديشهى اسلامىِ ملت ايران و
انقلاب اسلامى ايران در دنيا آسانتر خواهد شد. بايد آسيبشناسى كنيد و بعد
علاج كنيد.
* يك مقولهاى در اينجا مطرح ميشود و سر بر مىآورد، به عنوان مقولهى
فرهنگ زندگى. بايد ما به دنبال اين باشيم كه فرهنگ زندگى را تبيين كنيم،
تدوين كنيم و به شكل مطلوب اسلام تحقق ببخشيم. البته
اسلام
بُنمايههاى يك چنين فرهنگى را براى ما معين كرده است. بُنمايههاى اين
فرهنگ عبارت است از خردورزى، اخلاق، حقوق؛ اينها را اسلام در اختيار ما
قرار داده است. اگر ما به اين مقولات به طور جدى نپردازيم، پيشرفت اسلامى
تحقق پيدا نخواهد كرد و تمدن نوين اسلامى شكل نخواهد گرفت. هرچه ما
در صنعت پيش برويم، هرچه اختراعات و اكتشافات زياد شود، اگر اين بخش را ما
درست نكنيم، پيشرفت اسلامى به معناى حقيقى كلمه نكردهايم. بايد دنبال اين
بخش، زياد كار كنيم؛ زياد تلاش كنيم.
*
دو سه نكته پيرامون ايجاد اين وضعيت و
الزاماتى كه دنبال اين فرهنگ رفتن براى ما ايجاد ميكند، وجود دارد، كه بايد
به اينها توجه كنيم. نكتهى اول اين است كه رفتار اجتماعى و سبك زندگى،
تابع تفسير ما از زندگى است: هدف زندگى چيست؟ هر هدفى كه ما براى
زندگى معين كنيم، براى خودمان ترسيم كنيم، به طور طبيعى، متناسب با خود، يك
سبك زندگى به ما پيشنهاد ميشود. يك نقطهى اصلى وجود دارد و آن، ايمان
است. يك هدفى را بايد ترسيم كنيم - هدف زندگى را - به آن ايمان پيدا كنيم.
بدون ايمان، پيشرفت در اين بخشها امكانپذير نيست؛ كارِ درست انجام
نميگيرد.
*ایشان، امنیت و ثبات موجود در کشور را فرصتی برای شکوفایی استعدادها و
زمینه ساز حضور درخشان ملت ایران در مسابقه ملتها برای پیشرفت علمی-
اقتصادی و سیاسی دانستند و افزودند: با تکیه بر همین ثبات و طمأنینه است
است که ملت ایران برغم تهدیدها، تحریم ها و خباثت های دشمنان توانسته است
توانایی های خود را به رخ جهانیان بکشد.