به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، همزمان با آغاز ایام حج بیتالله الحرام و حضور عاشقانه و عارفانه حاجیان در سرزمین وحی، خوب است نگاهی دوباره به سنت حضرت رسول صلی الله علیه و آله در خصوص مسئله اذان، وضو و نماز داشته باشیم.
این نوشتار به مسئله کیفیت وضوی پیامبر(ص) و بدعتی که متأسفانه پس از رحلت ایشان به و جود آمد اشاره دارد.
برداشت اول/ سنت
یکی از اصحاب پیامبر (ص)، آبی خواست و وضو گرفت؛ پس گفت: «رسول خدا (ص) را دیدم که وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم. سپس او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دستها را شست و بر سر و پشتپا، مسح کشید».
مسلمانان، وضوی پیامبر (ص) را مبین این آیه وضو میدانند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَینِ؛ ای مومنان! هرگاه قصد نماز کردید، صورتهایتان و نیز دستها را تا آرنج بشویید و سرها و پایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».
این آیهشامل «شستن» صورت و دو دست و همچنین «مسح» سر و دو پا است.
برداشت دوم/ بدعت
وضوی همه مسلمانان، تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته، مانند وضوی کنونی شیعی بوده است. این مسئله، با آیه وضو نیز همخوانی دارد. علت تغییر وضو، این بود که خلیفه سوم در سالهای میانی دوران خلافت خود، نسبت به چگونگی وضوی پیامبر (ص)، گرفتار تردید شد؛ سپس او وضوی پیامبر (ص) را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد؛
«شستن دستها از سر انگشتان تا آرنج» و اصرار بر «شستن پا و نه مسح آن». این بدعت، مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) را دنبال داشت؛ اما حکومت اموی، بنا بر اغراض سیاسی، در نقاط مختلف اسلامی، شیوه وی را تبلیغ کرد و فضایی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرئت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.
برداشت سوم/ درنگ
درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبر (ص) در «شستن دستها» و «مسح سر و دو پا» چند نکته زیر تقدیم میشود:
1. درباره «شستن دستها از آرنج» چند نکته قابل ذکر است:
الف) برخی مفسران قرآن، واژه «الی: به» در آیه وضو را به «مع: با» تفسیر کردهاند.
«وهبة الزحبلی» دانشمند و فقیه سنیمذهب میگوید: «نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل کردن دو آرنج در شستن، واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایب است، در این جا به معنای «مع» است؛ مانند دو آیه شریفه «وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ؛ نیرویی بر نیروی شما بیفزاید» و «وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِکُمْ؛ اموال آنان را همراه با اموال خود مخورید» که در این دو نیز «الی» به معنای «مع: با» است.
ب) در نگاه قرآن، حد دست که باید در وضو شسته شود «مرفق» یعنی آرنج است و کلمه «الی» در آیه فوق، تنها برای بیان حد شستن است و نه کیفیت شستن که بعضی توهم کرده، چنین پنداشتهاند که آیه میگوید: باید دستها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشویید. این درست به آن میماند که انسان، به کارگری سفارش کند که دیوار اتاق را از کف تا یک متر، رنگ کند. بدیهی است منظور این نیست که دیوار از پایین به بالا رنگ شود؛ بلکه منظور این است که این مقدار باید رنگ شود؛ نه بیشتر و نه کمتر. بنابراین، در آیه، فقط مقداری از دست که باید شسته شود، ذکر شده، اما کیفیت آن، در سنت پیامبر (ص) که به وسیله اهل بیت (ع) به ما رسیده، آمده است و آن، شستن از آرنج به طرف سر انگشتان است.
ج) وقتی زراره از کیفیت وضوی پیامبر(ص) از امام باقر (ع) پرسید، حضرت تشت آبی درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سر انگشتان شست و هیچگاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.
د) دارقطنی، یکی از دانشمندان حدیث اهل سنت، از جابر نقل کرده که وقتی پیامبر (ص) وضو میگرفت، آب را بر دو آرنج میریخت.
2. در آیه وضو، خداوند، امر به مسح سر و پاها کرده است؛ در حالی که اهل تسنن، پاها را میشویند؛
در این باره به نکات زیر اشاره میشود:
الف) ابن عباس میگوید: «قرآن درباره پاها، به مسح کردن دستور داده است؛ ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».
همچنین میگفت: وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن یا «دو شسته شده و دو مسح شده».
ب) ابن حزم، دانشمند نامی سنی مذهب، چنین نقل میکند: جمع زیادی از اصحاب و تابعین، در وضو، پا را مسح میکردند؛ شخصیتهایی مانند علیبن ابیطالب (ع)، ابن عباس حسن بصری، انسبن مالک، عکرمة، شعبی و ... .
د) زمانی که به انسبن مالک که مدتی خادم رسول خدا (ص) بود خبر دادند که حجاج به شستن پا توصیه میکند، واکنش نشان داد و ضمن اشاره به واجب بودن مسح پا، این سخن را بر زبان جاری ساخت: «صدقالله و کذب الحجاج».