به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) غرب از نوامبر 2003 و مطرح شدن پرونده هستهيی ایران با وجود گزارشهای مکرر آژانسهای اطلاعاتی آمريكا و آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره عدم انحراف برنامه هستهيی ایران، احتمال انحراف آن به سمت نظامی شدن را بدون هیچ سند و مدرکی عنوان کرده، و با همین دستاویز تاکنون قطعنامههای بسیاری را در شورای حکام آژانس و شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران به تصویب رسانده است.
از این رو، به زعم خود و برای جلوگیری از نظامی شدن برنامه هستهيي ایران «تمامی گزینهها را روی میز دارد». این موضعگیرهای غرب البته با پاسخ تند مقامات ایران مواجه شده است. چنانچه رهبر انقلاب اسلامی چندی پیش اظهار كرد که در صورت هرگونه اقدام احتمالی نظامی علیه ایران، عرصه مقابله با چنین اقدامی محدود به مرزهای ایران نخواهد بود و میدان گستردهتری را در بر خواهد گرفت.
با این حال اصرار بر ماندن گزینه نظامی روي میز پرونده هستهيي ایران از سوی آمريكا با وجود مذاکرات ژنو، استانبول و اخیراً مسکو، بار دیگر احتمالات پیرامون امکان حمله احتمالی از سوی آمريكا و اسراییل به تاسیسات هستهيي ایران و راهبردهای دفاعی ایران، گمانهزنیهای سیاسی و امنیتی را در این باره داغ کرده است.
وضعیت ناموزون
طی ماههای اخیر رژیم صهیونیستی تهدیدات خود را علیه جمهوری اسلامی ایران افزایش داده است. این تهدیدات که طی هفتههای اخیر سیر صعودی و البته چشمگیری داشته است، با بازخوردهای متفاوتی در داخل و خارج سرزمینهای اشغالی همراه بوده است.
در حالی که مقامات رژیم صهیونیستی به طرز کم سابقهای از نزدیک بودن زمان حمله این رژیم به تأسیسات هستهيي ایران سخن می گویند، هزاران نفر از ساکنان سرزمینهای اشغالی با تظاهرات در شهرهای مختلف مخالفت خود را با سیاستهای جنگ طلبانه تل آویو نشان دادند.
علاوه بر این برای چندین بار است که رسانهها از اختلافات شدید میان مقامات این رژیم سخن به میان میآورند. اختلاف شیمون پرز، رییس رژيم صهيونيستي با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و ایهود باراک وزیر جنگ این رژیم در موارد مکرر راهی رسانهها شده است، تا جایی که در پی تشديد اختلافات، رسانهها از قصد نتانياهو برای برکنار کردن باراک خبر دادهاند.
اخیراً نیز ایهود اولمرت، نخست وزیر پیشین اسراییل به جمع مخالفان با طرح حمله به ایران پیوسته و صریحا اعلام کرده است که همه ارزیابیهای اطلاعاتی اسرائیلی و ارزیابیهایی که از کشورهای دوست میگیریم، نشان میدهد که هیچ دلیلی وجود ندارد که در آینده نزدیک حمله به ایران را عملی کنیم.
این حجم زیاد از تهدید به حمله نظامی علیه ایران در حالی است که به اذعان بسیاری نتانیاهو از مدیریت و کنترل بحران های داخلی این رژیم خصوصاً مشکلات اقتصادی درمانده است، و با فرافکنی از پذیرش بحرانها شانه خالی میکند.
مخالفان ضدجنگ در سرزمینهای اشغالی بر این باورند که ناکارآمدی نتانیاهو در حل مشکلات داخلی موجب شده تا با بزرگنمایی تهدید هستهيي ایران مردم خود را «وحشت زده» کند.
در عرصه بینالمللی نیز ایالات متحده آمريكا به عنوان نزدیکترین متحد رژیم صهیونیستی بار دیگر اعلام کرده که سیاست این کشور در قبال برنامه هستهيي ايران، سياست «تحديد» نيست، بلكه سیاست «پيشگيري» است. كاخ سفيد با اعلام اينكه باراك اوباما و بنيامين نتانياهو در خصوص برنامه هستهيي ايران هدف مشتركي دارند، درصدد كاهش تنشها در روابط اوباما و نتانياهو در رابطه با ايران برآمده است. باراك اوباما رييس جمهور آمريكا اخیراً تصميم گرفت با بنيامين نتانياهو نخستوزير رژيم صهيونيستي كه به آمريكا سفر كرده بود ديدار نكند، و در تماس تلفني با وی گفتوگو كرد. این مسئله از سوی بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی به اختلاف بین دو کشور پیرامون گزینه نظامی علیه ایران تعبیر شد. اين مسئله در حالي است كه نتانياهو از سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل براي افزايش فشار بر واشنگتن به منظور تعيين «خط قرمز» براي ایران استفاده كرد.
نخست وزير رژيم صهيونيستي كه کشورش تنها دارنده سلاح هستهيي در خاورميانه است، با ادعاي اين كه ايران تا تابستان سال آينده به سلاح هستهيي دست پيدا ميكند، مدعي شد كه جامعه بينالمللي بايد بلافاصله يك خط قرمز مشخص براي برنامه هستهيي ايران تعيين كند. تعیین خط قرمز از سوی نتانیاهو در عرصه داخلی و بین المللی مورد تمسخر قرار گرفت.
آسیبپذیری اسراییل و آمريكا در مقابل ایران
با این همه به نظر میرسد روند هارمونی تحولات امنیتی و آماده سازی عملیات سیاسی و نظامی آمريكا در آسیای شرقی و مرکزی و خاورمیانه، به همراه تنگ تر کردن حلقه محاصره ایران توسط دوستان هسته یی آمريكا، پاندول نواختن ضربه نهایی را علیه ایران تندتر کرده است، اما نواختن این ضربه نهایی تاکنون به واسطه دلایل چندی با تردید مواجه شده است.
اگر چه نیروی زمینی آمريكا، به لحاظ تجهیزات لجستیکی از برتری نسبی نسبت به ایران برخوردار است، اما ماشین نیروی زمینیاش به اذعان منبع اطلاعاتی این کشور در باتلاق عراق و افغانستان به گل نشسته است.
البته موقعیت ژئوپلتیکی آمريكا باعث شده تا بیشترین تمرکز بر روی نیروی دریایی و هوایی تا نیروی زمینی قرارداده شود، اما در مورد ایران، سابقه یک جنگ هشت ساله با عراق، توانایی خاصی در ادامه جنگهای طولانی با استفاده از نیروی زمینی به ایران بخشیده است.
همچنین نیرویی دریایی آمريكا با در اختیار داشتن ناوها و کشتیهای جنگی پیشرفته بعنوان قدرت برتر دریایی در خلیج فارس مطرح است، اما نکته قابل تاملی که باعث نگرانی آمريكا شده است، قدرت قایقهای تندرو ایرانی است. در رزمایش شبیهسازی شدهای قایقهای تندرو ایرانی میتوانند در عرض 5 الی 10 دقیقه، 11 ناو آمريكایی در این منطقه را غرق نمایند. علاوه بر اینکه ایران اخیراً از ناوچه جماران و زیردریایی ایرانی غدیر بهره برداری كرده و سریعترین اژدر زیردریایی دنیا را نیز با موفقیت کامل مورد آزمایش قرار داد. ضمن اینکه قدرت مینریزی سریع دریایی ایران میتواند تمامی معادلات نظامی را در تنگه استراتژیک هرمز با توجه به قدرت برتر موشکی بر هم زند.
با این همه، نوک پیکان تهاجمی ارتش آمريكا توان موشکی و هوایی آن است. آمريكا با در اختیار داشتن پیشرفتهترین هواپیماهای جنگی و بمب افکن در کنار برخورداری از سامانه موشکی بسیار پیشرفته Stars war، به عنوان قدرت برتر هوایی دنیا مطرح است، اما موضوعی که باعث احساس خطر آمريكا شده است، پیشرفتهای اخیر ایران در ساخت و تولید انبوه موشک با کاربرد و برد مختلف و همچنین خریداری سامانههای موشکی هدایت شونده و سیستمهای راداری و ضدراداری و تجهیزات جنگ الکترونیک و ضدالکترونیک بسیار پیشرفته است.
بر این مبنا نقطه اتکای آمريكا، توان هستهيي و نیروی هوایی این کشور و نقطه قوت نظامی ایران، قدرت موشکی و نیروی زمینی است که سابقه هشت سال جنگ با عراق را در پرونده خود دارد. بدون احتساب جنگ ویتنام، جنگهای طولانی در عراق و افغانستان طولانی ترین پیکار نظامی آمريكا در قرن اخیر است.
با وجودی که آمريكا با دو کشور نابسامان و بی انسجام نظامی وارد نبرد شده، اما ارتش ضربه پذیر آمريكا در این منازعه بیش از 40 هزار نفر زخمی و 10 هزار نفر کشته تلفات داده است و هر روز تابوت نظامیان آمريكایی تحویل خانوادههایشان میشود.
سناریوهای احتمالی در گزینه نظامی
در صورت مفروض نمودن حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به تاسیسات هستهيي ایران میتوان سناریوهای محتملی را برای طرح حمله مطرح كرد. این مفروضات در حالی است که اسراییل در یک ابتکار پیشدستانه و با غافلگیری ایالات متحده علیه تاسیسات هستهيي ایران اقدامی نظامی بعمل آورد، چرا که آمريكا ضمن خودداری از بکارگیری گزینه نظامی همواره اسراییل را از اقدام به این گزینه بر حذر داشته است.
با این وجود و بر فرض این اقدام می توان سناریوهای زیر را در نظر داشت. ابتدا لازم به ذکر است همان گونه که اشاره شد سناریو حمله زمینی با توجه به دلایل قابل فهمی که وجود دارد، عملاً مطرح نبوده، و تنها سناریو استفاده از نیروهای ویژه و مخصوص در عملیات کماندویی است که با توجه به قدرت عملیاتی ایران عملاً این گزینه نیز موضوعیت خود را از دست می دهد. با کنار گذاشتن عملیات زمینی، عملیات هوایی و دریایی روی میز باقی می ماند.
با توجه به قدرت تجهیزاتی و لجستیکی آمريكا، رژیم صهیونیستی تلاش خواهد کرد با توان نیروی هوایی آمريكا از پایگاههای نظامی این کشور در منطقه نظیر پایگاه هوایی اینجرلیک ترکیه، الولید قطر و پایگاه پنجم نیروی دریایی در بحرین یا حتی پیاگاه نظامی لانگلی ویرجینیا با استفاده از هوایپماهای رادگریز سری F نظیر F35 یا بمب افکنهای B2 اقدام به بمباران تاسیسات هستهيي ایران كند. با توجه به دوری اسراییل و همچنین نیاز به عبور هواپیماهای این کشور از حریم هوایی کشورهای منطقه سناریوی حمله هوایی این رژیم با محدودیتهای جدی مواجه است. جمهوری اسلامی ایران نیز بارها هشدار داده است موافقت هر یک از کشورهای همسایه ایران با عبور جنگندهای آمريكایی و اسراییل از حریم هوایی آنها مترادف همکاری آنها در حمله علیه ایران است.
استفاده از توان ناوگان دریایی آمريكا در منطقه خصوصاً ناوگان پنجم دریایی در خلیج فارس و دیگر پایگاه های نظامی در کشورهای همسایه ایران و زیردریایی های اتمی گزینه دیگر است. اسراییل چندی پیش سه فروند زیردریایی اتمی کوسه، دلفین و نهنگ را که مجهز به موشک های کروز با قابلیت حمل کلاهک هستهيي هستند از آلمان تحویل گرفته و در آبهای بین المللی مستقر كرده است.
در کنار این موارد حمله موشکی با استفاده از موشکهای کروز توماهاوک از سوی آمريكا و موشکهای جریکو از سوی اسراییل می تواند مکمل حمله نظامی احتمالی به ایران باشد.
به عنوان یک گزینه تکمیلی ایالات متحده آمريكا چندی پیش سامانه دفاع ضدهوایی موسوم به کیپات بارزل (گنبد آهنین) را در جنوب صحرای نقب برای دفاع از آسمان اسراییل مستقر نموده است. این سامانه در عمل هنوز آزمایش نشده است. نفوذ یک فروند پهباد شناسایی در هفته گذشته به آسمان اسراییل نشان داد که سامانه گنبد آهنین چندان قابل اعتماد نیست.
پاسخ ایران به حمله احتمالی
به باور بسیاری حمله احتمالی آمريكا علیه ایران حمله ای کلاسیک نخواهد بود، ضمن اینکه استفاده آمريكا از جنگ افزارهای هستهيي نیز بعید به نظر می رسد. هرگونه حمله نظامی آمريكا به تاسیسات هستهيي ایران، اگر چه به وارد آمدن ضرباتی سهمگین منجر می شود، اما با توجه به ویژگی های دکترین بازدارندگی ایران، بر ثبات منطقه تاثیراتی درازمدت و غیرقابل کنترل بر جای خواهد گذاشت.
از این رو، مقامات ایرانی بارها تاکید کرده اند که هرگونه حمله نظامی به ایران، امنیت منطقه را به خطر خواهد انداخت. این امر را حتی خود مقامات آمريكایی نیز می پذیرند، چنانچه مایک مولن پیش از این در اظهاراتی گفته بود که این منطقه از جهان فوق العاده بی ثبات است و من نیازی ندارم که بیش از این بی ثبات شود.
این بی ثباتی نیز متاثر از نوع پاسخ ایران خواهد بود؛ بنا به اذعان محافل سیاسی و امنیتی، پاسخ ايران به حمله آمريكا بسيار فراتر از حد انتظار خواهد بود. با این حال در صورت حمله هوایی آمريكا، موشک هايYakhonts 26 ، Sunburn 22، Exocet و موشکهای نسل 1، 2 و 3 شهاب به همراه نيروي هوايي ايران، هواپيماهاي امريکايي و اسرائيلي را سرنگون خواهند کرد. پاسخی که مقامات ایران همواره از آن غیرقابل تصور یاد کرده اند، خسارات وارده را به حدي خواهد رساند که اولين حمله جدي به پایگاهها و ناوهاي هواپيمابر امريکا پس از جنگ جهاني دوم شکل گرفته، و متعاقب آن تمام منافع آمريكا در سراسر جهان مورد حمله قرار خواهد گرفت. همچنین وسعت عمليات مينگذاري بسيار فراتر از انتظار شناورهاي مين روب آمريکا به وقوع خواهد پيوست که تلفات نيروهاي آمريکايي را به شدت افزایش میدهد.
از سوی دیگر، عراق و افغانستان به شدت ناامن شده، و امنیت اسراییل و متحدان آمريكا در منطقه مورد تهدید جدی قرار میگیرد. در تنگه هرمز پس از دريافت ضربات حمله اوليه، ایران وارد عمل شده و در حد توان تانکرهاي نفتکش را غرق ميکند. اين عمل دروازه نفت را به روي جهان مسدود کرده، و شوک انرژی عظیمی بر دنیا وارد خواهد کرد.
سامانه پیشرفته دفاع ضدهوایی ایرانی مستقر در تاسیسات هستهيي ایران به علاوه استقرار این تاسیسات در عمق 300 تا 400 متری زمین و توزیع آنها در جغرافیای ایران، احتمال هرگونه موفقیت حمله هوایی و موشکی در نابودی آنها را به حداقل رسانده است.
آمريكا بدون همراهی اروپا
با پذیرش چنین شرایطی اگر آمريكا عزم حمله به ایران را جزم کند، برخلاف عراق باید مجوز شورای امنیت را داشته باشد. صدور این مجوز با وجود روسیه و چین سخت خواهد بود، ضمن اینکه در فرانسه و انگلیس هم افکار عمومی به شدت مخالف نبردی دیگر در خاورمیانه هستند. در ایالات متحده نیز هر چند باراک اوباما در دکترین جدید هستهيي آمريكا از بکارگیری تسلیحات هستهيي علیه کشورهای عضو NPT سخن گفته است، اما افکار عمومی داغ دیده از نبرد بی پایان افغانستان و عراق مخالف نبردی دیگر هستند. از این رو مي توان گفت که بجز گروههاي معدود جنگ طلب در امريکا، اسرائيل و تا حدي انگليس هيچگونه حمايت بين المللي از اين حمله يا به اصطلاح ضربه صورت نخواهد گرفت.
آمريكا پس از توافق هستهيي خلع سلاح هستهيي استارت 2، به حد کافی از فرانسه و انگلیس دور و به روسیه نزدیک شده است، پس امید همراهی چندانی از سوی این دو کشور را ندارد. ضمن اینکه اروپای فریب خورده در حمله مارس 2003 به عراق هنوز این خاطره تلخ را فراموش نکرده است. اکنون حتی بریتانیا نیز بر این امر واقف است که هیچگاه خبری از تسلیحاتی که در کمتر از 45 دقیقه لندن را مورد هدف قرار می داد در عراق نشد. علاوه بر اینکه این کشور به همراه دیگر همپیمانان آمريكا در تقسیم غنایم و منافع در عراق فریبی دوباره خورد. از این رو همراهی آنان بعید به نظر می رسد.
از سوی دیگر با تمامی جنجالی که آمريكا پیرامون برنامه هستهيي ایران به راه انداخته است، اروپا چندان با این هیاهو همآوا نیست. یورو بر این دیدگاه است که بر فرض اگر ایران تصمیم به نظامی کردن برنامه هستهيي خود بگیرد 3 تا 5 سال طول می کشد تا تهران یک زرادخانه کوچک هستهيي داشته باشد. در حال حاضر هم هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه تهران چنین تصمیمی را اتخاذ کرده باشد، وجود ندارد. این صراحت در عدم انحراف بارها و بارها در گزارش های مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی و 16 نهاد اطلاعاتی و امنیتی آمريكا انعکاس یافته است.
بر این مبنا بروکسل هنوز هم بر گزینه مذاکره با وجود ابزار تحریم اصرار دارد و اشتون در نامه رسمی به جلیلی سخن از شروع دوباره مذاکرات به میان آورده است. از این رو یورو همنوایی چندانی با گزینه نظامی واشنگتن ندارد و اراده واشنگتن در طرح حمله تنها با همراهی اسراییل نمود می یابد. در اسراییل نیز افکار عمومی و بسیاری از مقامات نظامی و سیاسی مخالف طرح حمله هستند.
ممانعت آمريكا از حمله اسراییل
با وجود این همه واقعیات پنهان و پیدا در صفحه شطرنج برنامه هستهيي ایران، آمريكا صرفاً در صفحه نخست رسانه ها برای مطرح کردن گزینه نظامی اشتیاق دارد. عدم اشتیاقش عملی آمريكا در ممانعت از هرگونه تحرک نظامی اسراییل بارها نمود یافته است. چنانکه رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق آمريكا می گوید تحریم اقتصادی ایران بیش از آنکه پیش بینی می شد موثر بوده، و واشنگتن معتقد به ادامه رویکرد سیاسی و اقتصادی کنونی علیه تهران است.
گیتس این گفته ها را در واکنش به اظهارنظر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل اعلام کرد. نتانیاهو در جریان سفر به آمريكا و در نیوارلئانز در ملاقات با جو بایدن معاون رئیس جمهوری آمريكا گفته بود که تنها تهدید به یک اقدام نظامی جدی علیه ایران می تواند برنامه های هستهيي این کشور را متوقف کند.
در پاسخ به نتانیاهو، اما گیتس گفت که من با این دیدگاه مخالفم که فقط یک تهدید نظامی ایران را مجبور می کند به برنامه هستهيياش پایان دهد.
به نظر میرسد جریان مسکوت مانده گفتو گوهای ایران و گروه 1+5 اخیراً با گشایشهایی همراه بوده و دو طرف از شروع مذاکرات پس از گفتوگوهای مسکو در آینده نزدیک سخن گفتهاند.
هر چند که با انتخابات کنگره در آمريكا که به پیروزی جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان انجامید، احتمال افزایش فشارها بر ایران نیز قوت گرفته و میت رامنی نامزد جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر از برخورد خشن با ایران حمایت نموده است، اما آمريكا در کنار تجهیز نظامی اسراییل در تدارکات لجستیکی این کشور برای هر گونه حمله احتمالی به تاسیسات هستهيي ایران اخلال ایجاد می کند و مایل نیست چنین حمله ای انجام گیرد.
ایالات متحده بارها به اسرائیل هشدار داده از غافلگیر کردن ایران و انجام حمله پیش از اطلاع قبلی با واشنگتن خودداری ورزد. از این رو آمريكا سه سال پیش درخواست اسرائیل برای خرید تجهیزات تهاجمی سامانه A320- GBUکه می تواند تاسیسات هستهيي ایران در عمق زمین را تخریب کند، رد کرد.
آمريكا نیک واقف است که نرخ روزافزون ضریب نفوذ ایران در منطقه آشوبناک خاورمیانه عموماً و خصوصاً عراقی که به بدترین کابوس حامیان سیاست های میلیتاریستی کاخ سفید بدل شده، موجبات تثبیت بیش از پیش قدرت سنتی ایران را فراهم آورده است.
ضمن اینکه اشغال نافرجام افغانستان و عراق، انتظارات و انتقادات تصاعدی مردمی و برآورده نشدن تراستها و کارتلهای نفتی و امنیتی در کنار پنتاگونی که با بیلان منفی 5 میلیارد دلاری ماهانه مواجه است، بسیاری از برآوردها را به هم زده است.
با هزینه های نجومی جنگ افغانستان و عراق که نگرانی هایی عمده امنیتی و اقتصادی را ایجاد کرده است، حمله به کشوری دیگر به وسعت ایران، کابوس عراق را ناچیز می نماید و فشار عظیمی را به منابع مالی و نظامی آمريكا وارد خواهد کرد.
ورشکستگی بی سابقه در بخش بانکهای مسکن، نرخ فزاینده بیکاری و تورم در اقتصاد شکننده آمريكا، کاهش روزافزون ارزش دلار، افزایش سرسام آور قیمت های جهانی خصوصاً در بخش مواد غذایی، افزایش قیمت انرژی در کنار سیاست های غلط اقتصادی و فشار جهانی رقبای سنتی مثل چین همه و همه تلنگرهای را بر پیکره عقلانیت سیاسی اتازونی ها وارد کرده و آنان را واقع بین ساخته است.
به واقع با لحاظ نمودن تمامی این واقعیات در جغرافیای امنیتی ایران، احتمال هر گونه حمله نظامی از سوی آمريكا یا اسراییل به تاسیسات هستهيي ایران بعید به نظر می رسد.
حفره های خالی در مجموعه سازمانهای امنیتی، شکست های متعدد اطلاعاتی و جاسوسی سیا و موساد از سازمان های اطلاعاتی ایران نظیر RQ-170، فقر اطلاعاتی در خصوص مکان دقیق و نحوه ضربه پذیری و توزیع پذیری تاسیسات هستهيي ایران، قیمت روز افزون سبدهای انرژی، فرسایش آشکار و غیرقابل انکار در پیشروی ماشین جنگی آمريكا در بعد سخت افزاری و عدم حمایت افکار عمومی جهانی و آمريكایی در وارد شدن به جنگ سوم در بعد نرم افزاری و بسیاری دیگر از دلایل ریز و درشت داده هایی هستند که می توان از آن نتیجه گرفت از گفته های اوباما تا گفته های مولن و نتانیاهو همه و همه سناریویی از جنگ روانی آمريكایی علیه برنامه هستهيي ایرانی است.
گزارش از : ارسلان مرشدی