در حال حاضر برخی از این فیلمها به مرحله اکران رسیده یا در شبکه نمایش خانگی در دسترس خانوادهها قرار گرفته است.
متن کامل گپ و گفت فارس با فراستی در ادامه میآید؛
طرفدار ممیزی نیستم/ نقد پادزهر فیلمهاست
* همانطور که میدانید، بسیاری از فیلمهای جشنواره فجر سال گذشته موضوعاتی ضد اخلاقی داشتهاند و هماکنون نیز همین فیلمها در مرحله اکران هستند، شما به عنوان یک منتقد سینما تأثیر تماشای این فیلمها - که مخاطبان اصلی آن خانوادهها هستند- را چگونه ارزیابی میکنید.
- من طرفدار ممیزی نیستم؛ یعنی اینکه موافق نیستم که فیلمی با این موضوعات ساخته نشود یا وقتی ساخته شد، دیده نشود.
من طرفدار این هستم که هر فیلمی- حتی فیلمهای ضد خانواده - وارد خانوادهها شوند، اما این فیلمها باید پادزهر هم داشته باشند.
* منظور از پادزهر چیست؟
- پادزهر این ماجرا، نقد است، نه پایین کشیدن فیلم. چون با پایین کشیدن فیلمها مردم با خود میگویند «مگه این فیلم، چیست که ممنوع شده» و میروند دنبال دیدنش، پس این راهش نیست. بنابراین راهحل نقد است. ما میتوانیم با نقد، فیلم خود را مسلح کنیم.
تماشاگران فیلم «خصوصی» اعتراف کردند که تحت تاثیر برخی از صحنههای فیلم بودند
* ممکن است بیشتر در این باره توضیح دهید. اصلا ما چرا باید فیلمی ضداخلاقی را نمایش دهیم و بعد دنبال پادزهر آن بگردیم؟
- برای شما یک مثال میزنم. مدتی قبل در لانه جاسوسی فیلم «خصوصی» محمدحسین فرحبخش را اکران کردند. خیلی عجیب و جالب بود. همه کسانی که آمده بودند فیلم را ببینند دختر و پسرهای مذهبی بودند. فیلم را نشان دادند و موقع نمایش صحنههای ناجور فیلم، دوستان دست میزدند، بیشتر هم خانمها.
فیلم که تمام شد. من رفتم بالای سن و گفتم: «چند نفر از دوستانی که موقع دیدن فیلم دست میزدند، بیایند بالا. میخواهم بفهم چرا دست زدید.» همه ساکت شدند. بالاخره دختر خانمی حاضر شد بیاید، روی سن و جواب من را بدهد.
او گفت: «من تحت تأثیر جاهای غلط فیلم قرار گرفتم». یک پسر جوان هم آمد و کم و بیش همین را گفت.
تماشاگران با دیدن فیلمی چون «خصوصی» در خلوت خودشان دست میزنند
* یعنی با شخصیتها همذاتپنداری کرده بودند؟
- دقیقا، همین طور است. در حقیقت فیلمساز ژست آن را میگیرد که من دارم تفکر تند، غلط و خشونتگرا را میزنم. این ظاهر بحث است و در باطن، بحث از همین زاویه در حال ضربه خوردن است و با نشان دادن اجزا، جزئیات، سمپاتیک کردن در حال اشاعه یک به اصطلاح تفکر متحول شده است. اینکه کسی که تا دیروز اینقدر بسته فکر میکرده، الان به شدت تغییر کرده است، حالا میتواند دوست دختر داشته باشد. همسر صیغهای داشته باشد. این ضد خانواده است، یک جاهایی حتی کثیف است.
وقتی این توضیحات در مورد فیلم تمام شد، همان دختر که جواب سؤال ما را داده بود، این بار گفت: «ما اشتباه کردیم، شرمندهایم که دست زدیم».
حالا میخواهم بگویم اگر این بحث و نقد اتفاق نمیافتاد، چه میشد؟ او که در خلوت خودش دست میزد و شما کاری برایش انجام نداده بودید. این نقد بود که آسیبشناسی کرد و او را متوجه اشتباهش کرد.
باید فیلم را با نقد مجهز کرد
نیچه میگوید: «آدم متفکر، بر لبه آتشفشان زیست میکند، در جایی که پر از بحران است، نه اینکه در یک روستای خوش آب و هوا».
ما دو نوع تقوا داریم؛ تقوای گزیر و دیگری تقوای ستیز. به نظرم باید دومی را انتخاب کرد. نترسیم و فرار نکنیم. باید به درون ماجراها نفوذ کرده و آن را آنالیز کنیم.
در حقیقت راه حل نه نساختن فیلم است، نه ممیزی است و نه پایین کشیدن آن، بلکه باید نقد کرد و فیلم را با این سلاح مجهز به دفاع کرد.
ممیزی ها باید معین باشد
* اما این موضوع را سخت میکند، اگر ما آثار این چنین تولید نکنیم دیگر احتیاج به رفع تأثیرات آن نیز پیدا نمیکنیم.
- ببنید این که شما میگویید، یک طرف ماجراست. منِ مسئول، نمیتوانم بگویم که هنرمند چه اثری را تولید کند یا نکند. چنین موضوعی به ذهن یک آدم رسیده است و حتی فروش هم دارد، چون مسئله است.
حال باید مسئول امر چه کار کند؟ وقتی فیلمی با این مضمون ساخته شد، تنها میتوان نقدش کرد و البته ممیزیهایمان هم باید سرپا باشد، نه اینکه جایی از سر سوزن رد بشویم و جایی از در دروازه، نه! ممیزیها باید معین باشند.
اصلا شما ببینید، فیلم «گشت ارشاد» چه عیبی دارد؟ «ضد گلوله» چه عیبی دارد؟ اینها فیلمهای خوبی هستند و «خصوصی» فیلم بدی است، اما وقتی ساخته شد، باید بیاید و نقد شود.
ما نباید خودمان را در حفاظهای شیشهای پنهان کنیم. در دنیای امروز، تنها دو رویکرد وجود دارد، نترسیدن و در نوک آتش فشان زیست کردن، یا ترسیدن و به سوراخ موش پناه بردن. باید بگویم جهان امروز، جهان سوراخ موش و جهان فرار به روستا نیست جهان بر لبه بحران ایستادن و از پس اوضاع بر آمدن است و بس.