کد خبر: ۸۴۷۴۸
زمان انتشار: ۱۱:۵۱     ۱۹ مهر ۱۳۹۱

سلام رهبرم، ای آیت روشنی بخش آفتاب، ای شرافت آبی آب و ای حلاوت بکر مهتاب، چشمانم درزلالی دریای تو وضو می گیرد و سینه ام از عطر نفس های تو سرشار می شود، جمعه را با یاد تو واشک های تو به ظهورآقا یمان گره می زنم. این فتح عاشقانه ستاره ها را با حضور سبز تو به ضریح طلایی امام (ره) دخیل می بندم.

آقای من، ای حرمت دیرینه عشق، سلام می کنم، به تو که آغاز گر سلام خدایی . سلامت می کنم ای منقطع از ارض والسماء، ای سبب متصل بین الارض والسماء.

چه بگویم از حرفهایت، از چشمان پرنفوذ کلامت که هماره حدیث یکتایی در آن موج می زند. از تو که علم ولایت با تو معنا می شود. از تو که بعد رهبرکبیرانقلاب، کعبه عشق و نوای الله اکبر فجراز ماذنه چشمان تو طلوع می کند. ای قداست سپیدی هرچه بهمن و آب و باران ...ای سرخی هر چه لاله های سر بریده میدان شهداء ...و ای آرزو وآمال دل شیدایی هر دل عاشق و دلباخته ...

باز هم پاییز است و زلالی حرف های عاشقانه تو ومعمار انقلاب، زمزمه دست های مهربانش که ترا بزرگ کرد و قد کشیدی ...ای منظومه عاشقی ولایت، می دانم که مولا علی (ع) نیز در سایه سار نبی عشق بزرگ شد و به ولایت رسید. این علم میراث دلدادگی حضرت عشق است که برشانه های تو افتاده است.

اینک بانگ عشق شولای ظفر برتن کرده وبرستیغ قاف دلربایی می کند. چه شیرین است این حلاوت عاشقانه تو که بر من عاشق ارزانی داشته ای ... این خون که در رگ من است، قطره قطره آن شور شیدایی " نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی" است که چون بیرق خوشرنگ صلح وصفا به اهتزاز در آمده است.

آری هر قطره خون من گواه عشق به رهبر وولایت است. کور باد چشمی که نمی بیند و کر باد گوشی که نمی شنود. لال باد زبانی که به عشق درکام نمی چرخد.

آی وطن فروشان خانگی، گمان مبرید که کوفه تکرارشدنی ست، گمان مبرید که علی در مدینه تنها می ماند. گمان مبرید که با کیسه های پراز زر و زور شما ولایت فراموش می شود. نه اینجا ایران است سرزمین شهیدان خدا، سرزمین مردان مرد وخدا عشق را درگوش بنده مخلصش زمزمه می کند.

اینجا سرزمین مردان مردی است که با مشت های گره کرده خود شاه را فراری دادند. اینجا آب و خاکش و دارودرختش با خون جوانانش انسی عجیب دارد. اینجا هوایش با عشق به ولایت معطرشده ست وهر جرعه جرعه نفسش شمیم سرسپردگی را نه دل سپردگی را نجوا می کند.

رهبرم ای پیشوای اهل ایمان، این کاروان عاشق، به بانگ موزون کلام تو جان می گیرد ودرپرتو آفتاب تو صلح وصفا را مزه مزه می کند. این نیروی عشق توست که سربازان جان برکف را به عرش اعلاء می برد. این لبخند عارفانه توست که آفتاب را با باران آشتی می دهد. این رنگین کمان پربرکت از چشمان تو ساطع می شود. من سرباز توام، سرباز گمنامی که با اذن امام خمینی (ره) فریاد الله اکبر را درکوچه ها و پس کوچه های شهر به تلاطم در آورد.

آری هرمان ایرانی وفادار به ایران واین آب وخاک است. خمیرمایه من ازتار و پود این خاک و از رگ های زلال خلیج همیشه فارس مایه گرفته است. هرفریادم گلوله ای ست برقلب دشمن. هربغضم، ندبه حبل المتینی ست که عاشقانه دل در گرو عشق به تومی نوازد. هرقطره اشک من دریایی ست که دشمنان داخلی وخارجی را دربیکران وجودش غرق می کند. هرقطره ی خون من مهرتأییدی ست برخون شهیدان. پس گمان مبرید که با اجیر عده ای خائن، شاه می شوید و دوباره آن قصه کودک یتیم وآه بیوه زن تکرارخواهد شد. مگرما این آب وخاک را به آسانی به دست آورده ایم که به آسانی از دست بدهیم. ای وطن فروشان خانگی، خدا را شاهد می گیریم که جانمان را برکف دست گذاشته وبرای شهادت، مدرسه عشق خواهیم ساخت. همان طوری که حکومت دوهزار وپانصد ساله شاهنشاهی را نیست و نابود کردیم، با هرم داغ غریت نیز بر شما که برای این کشور چاقو تیزمی کنید، خنجر تیز سیاهش را بر قلب سیاهتان فرود خوهیم آورد.

ما درمکتب فجر و بهار پیروزی درس جنگ وشهادت آموخته ایم. مادرسایه سار رهبری چون امام خامنه ای، بر پلیدی ها یورش برده و خائنان را قلع وقمع می کنیم، شما کجای این ورطه افتاده اید که مردم ایران را نمی شناسید. شما از سوراخ سنبه های کدام افعی ها خورده اید که می خواهید خون این مردم را با شعار آزادی و دموکراسی به خورد دشمنان اسلام و قران بدهید.

آری این مردم برای شعار "نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی"، پدر دادند، برادر دادند خواهر و مادر دادند ... پس وای بر شما که برصحن سپید برف پیروزی بخواهید قدم از صراط مستقیم منحرف سازید.

ای دشمنان داخلی، ما فرزندان انقلاب، وارثان خون شهیدان، این آب وخاک را دربرابر تمام وعده های پرزرق وبرق شما حفظ خواهیم کرد. چرا که شناسنامه والای گذشته هایمان و داشته های امروزمان را مدیون جوانان غیور و رشید و ولایت محورمان هستیم. ای بزدلان، چرا خودرا درپس پرده پنهان کرده اید. مگر نمی دانید ما موج افکنان دژخیم افکنیم. مگر نمی دانید ما فرزندان رهبریم. مگر نمی دانید ما از نسل سلاله زهرائیم. پیشانی بند سرخ ما نام پهلوان کربلا " یا ابوالفضل العباس" است.

همان ابوالفضلی که سنگینی نامش رعشه براندام دشمن می اندازد. ما دست پروده ابوالفضل مرتضی علی هستیم. علم ولایت را با چنگ ودندان به مقصد می رسانیم. ای مترسک های سرجالیز، با تفرقه افکنی وفتنه گری هایتان راه به جایی نمی برید. چرا که :

هرگز دل ما زخصم دربیم نشد/ دربیم زصاحبدلان دیهیم نشد

ای جان به فدای آن که پیش دشمن / تسلیم نمود جان وتسلیم نشد

آری این است اقتدار جوانانی که عاشقانه عشق را بخش می کنند وجان وروحشان را درحلول پرتو حضرت حق رها می کنند، تا کبوتر وار درحرم گنبدت ای رهبر کبیر وای معمارانقلاب اسلامی اوج بگیرند. جوانانی که با به اهتزاز در آوردن پرچم خوشرنگ ایران عزیز به همگان نشان داده ونشان خواهند داد که با طمع کاران کشته ریاست های آنچنانی، به جد مبارزه و با لبیک به فرمایشات مقام معظم رهبری با هرگونه اغتشاش و آشوب های ساختگی برخی از عوامل داخلی وخارجی برخورد خواهند کرد. آنهایی که برای ایران عزیزمان دندان تیز کرده اند و چنگال برنقشه ایران کشیده اند، آگاه باشند که با مردم غیرتمند ایران طرف هستند، همان ایرانیانی که با دست خالی سلطنت دوهزار وپانصد ساله شاهنشاهی را که وابسته ودلبسته قدرت هایی چون امریکا وانگلیس بود را از پای در آوردند. همان ایرانیانی که با امکانات کم جنگی هشت سال دفاع مقدس را با سرافرازی به پیروزی بدل کردند. آری این است سندی از چشم انداز مردم ایران.

پس غافلان از خدا آگاه وهوشیار باشید که مردم ایران ازخیانت نمی گذرند. این مردم و این انقلاب باید به وارث برحقش حضرت ولی عصر(عج) برسد.

پس آب هست / خاک هست / جوانه خواهم زد

ای مولای من ای سید من، و ای رهبرم، من سرباز جان برکف توام، فرمان ده تا آنچه را که سزای عشق توست بپردازم. عشقی که با اندیشه ظهور و حضور حضرت مهدی (عج) محقق خواهد شد.

در آستانه آمدنت به انتظار نشسته ایم، تا با حضورت حماسه ای خلق کنیم که دنیا در بهت و حیرت انگشت به دهان بماند و تاریخ، عظمت مردم مومن و ولایت مدار این خطه از ایران اسلامی را در برگ زرین دیگری از افتخارات این دیار شهید پرور، ثبت و ضبط کند.

...................................

یادداشت: فریده  شفیعی ثانی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها