به گزارش پایگاه 598 روزنامه ایران نوشت:حاج محمد كوثري نام آشنايي براي اهالي رزم و دفاع مقدس است، كوثري از سپاه و نيروهاي نظامي به خانه ملت اسباب كشي كرده است، ولي اين امر باعث نشده كه «حاجي» آلوده به سياستبازيهاي مرسوم شود.
● تعريف حضرتعالي از ولايتمداري چيست؟
تعريف من در حد ذهن و فكر خودم هست، تعريف جامع و كامل را بايد از كساني گرفت كه سالها در كارهاي علمي و ديني فعال بوده اند. كليتي كه در ذهن من است همان تعريف امام است، اما آنچه كه من ميدانم اين است كه «اطيعوالله واطيعوا الرسول و اوليالامر منكم» يعني ولايتمداري از قرآن است. البته «ولي» ما معصوم نيست ولي ولايتمدار واقعي كسي است كه تابع محض و نعل به نعل وليامر مسلمين در صحبت و در عمل باشد.
نبايد اينگونه باشد كه كسي بگويد ولايتمدار هستيم ولي فقط نان اين ماجرا را بخورد.
● قبل از دولت نهم به ياد نداريم كه در عرصه سياسي يا حداقل در سطح قوه مجريه، كسي از ولايتمداري دم بزند، اما بعد از موج رأي آوردن حاميان گفتمان عدالت و انقلاب اسلامي شعارهاي انقلابي و البته تأكيد بر ولايتمداري بعد از سالها دوباره در فضاي تبليغات سياسي زنده شد. حال سؤال اين است چه اتفاقي افتاد كه برخيها كه در گذشته براي كسب رأي مردم سخني از ولايتمداري نميزدند بعد از انتخابات 84 همگي به حاميان ولايت تبديل شدند؟
به نظر من زماني كه بحث انتخابات دولت نهم مطرح بود اين ادبيات كمكم با اقبال مواجه شد. خب در گذشته يعني بعد از رحلت امامخميني، دو دولت گذشته خود مدعي به حساب ميآمدند به حدي كه دولت اصلاحات اصلاً اين شعارها را قبول هم نداشت و حتي به دنبال تغيير بود. آقاي احمدينژاد بحث ارزشهاي انقلابي را مطرح كرد، اين مورد باعث شد جامعهاي كه شاهد ترويج فساد در دولتهاي قبلي بود به آقاي احمدينژاد كه نماد سادهزيستي، استكبارستيزي، پركاري و... بود اقبال نشان دهد.
● مقام معظم رهبري بعد از انتخابات دوره نهم رياست جمهوري ميفرمايند «وقتي ايشان تبليغات انتخاباتي كردند به افراد خانواده خودم ميگفتم اگر آقاي احمدينژاد رأي هم نياورد اين خدمت بزرگ را به انقلاب كرد كه شعار عدالت محوري را مطرح كرد؛ نگذاشت به فراموشي سپردن اين شعار بشود يك سنت» ...
بله دقيقاً اين روش احمدينژاد بود و تا ديگران خواستند از اين واقعيت استفاده كنند كار تمام شد.
يعني فهميدند كه جامعه به دنبال اين ارزشها است.
● اقبال مردم به ارزشها نكته مثبتي است اما اين امر آفت هم داشت، افزايش رياكاري برخي از اهالي سياست، كساني كه خود را ولايتمدار معرفي ميكردند در حالي كه به ولايت و ارزشها اعتقادي نداشتند.
خب تا خواستند از اين روش استفاده كنند ماجرا تمام شد و احمدينژاد پيروز ميدان بود.
● بحث، مربوط به بعد از پيروزي احمدينژاد است.
نتوانستند؛ دولت نهم موفق بود. توانست تودههاي مستضعف جامعه را دريابد. در تهران نماند بلكه با سفرهاي استاني به ميان مردم رفت. اين سفرهاي استاني كار پسنديدهاي بود بنابراين همه حمايت كردند.
● به حدي كه رهبري فرمودند انجام سفرهاي استاني يكي از آرزوهاي من بود.
بله، اين امر باعث شد دولت و هيأت وزيران شناخت كافي نسبت به مشكلات استانها پيدا بكنند. حتي به توانمنديها هم براي ارتقاي كشور پي بردند و در همين راستا مصوباتي نيز داشتند. حتي استكبارستيزي دولت و رئيسجمهور موجب اقبال ديگر ملتها هم شده بود. سادهزيستي و ديگر مسائل هم از نقاط مثبت كارنامه رئيسجمهور بود. خب اينجا براي يكسري كه از قافله عقب مانده بودند اين موفقيتها ناراحتكننده بود. از آنجا بحث مخالفتها شروع شد.
● اين مخالفان از چه طيفي بودند؟
اصلاحطلبها، راحتطلبها، كارگزاران.
● اگر نگويم بعضي از اصولگراها اما بايد بگويم برخي از تماميت خواهها نيز جزو مخالفان بودند.
نميتوان گفت كه نبودند بله بودند، اما اينها اصولگرا نبودند. اصولگرايي داراي شاخصههاي روشني است.
● به هر حال اين افراد خود را اصولگرا معرفي ميكنند و ضمن نفوذ بر گروههاي اصولگرا، تأثيرگذار نيز به حساب ميآيند.
شايد يك فرد ادعا كند كه بهترين فوتباليست است در حالي كه فوتبال هم بلد نيست.
● كساني كه در صدر ليست جبهه متحد جا خوش كردند را چگونه ميتوان اصولگرا ندانست؟
اصولگراي واقعي كسي است كه شاخصههاي آن را رهبري برشمردهاند.
● يعني اصولگرا بودن را نبايد از ليستهاي معروف تشخيص داد؟
قطعاً همينطور است. مردم خودشان تشخيص ميدهند اگر غير از اين بود در دولت نهم نيز بايد به كساني ديگر رأي ميدادند. اگر كسي ميآيد و آن طور كه شايسته است عمل نميكند، اصولگرا است اما نه با نمره 20 بلكه با نمره 10؛ تنها كساني ميتوانند شاخص باشند كه نمره بالا كسب كنند.
● ولي متأسفانه در مديريت جريان اصولگرايي برخي از اين افراد حضور فعال دارند.
بله قبول داريم، بايد ببينيم چرا به اينجا رسيد.
● يك عده همواره كينه احمدينژاد را به دل داشتهاند.
شما نگاه كنيد به دولت نهم كسي نتوانست فشار زيادي وارد كند. اما در دولت دهم، خود دولت دچار حاشيه شد و ميدان براي اينها باز شد ولي اگر دولت براساس روال گذشته برخورد ميكرد اينها نميتوانستند سوژهاي براي فشار پيدا كنند.
● خب اين افراد بيكار نبودند.
حتماً معلومه.
● برنامه آنها ايجاد حاشيه براي دولت بود.
اصلاحطلبها همگي برنامه داشتند تا دولت را ساقط كنند اين امر ثابت شده؛ از اين سمت هم نه اينكه بعضيها برنامه نداشتند اما چون در جنبش سبز نبودند اين ماجرا باز نشد. تاكنون تنها برنامه ضد دولتي جنبش سبز علني شده كه در كجا و كي در اين خصوص جلسه تشكيل ميدادند.
● شما قبول داريد برنامههايي براي سقوط دولت در جريانهاي سياسي غيراصلاحطلب هم وجود داشته؟
بله من هم همين را ميگويم؛ در اين جريان همه مخالفان جدياي براي دولت وجود داشت. نميتوان گفت اينها اصولگرا نيستند بلكه نمره پائينتري در اصولگرايي دارند.
● افرادي كه داراي كينه هستند و به فكر بازپسگيري كرسي قدرت هستند حتماً تاكتيك و برنامه دارند، يكي از شناختهشدهترين تاكتيكها ايجاد اختلاف است، اختلاف بين حاميان، مديران و... هرچه چنددستگيها و شكافها بيشتر شود طبيعتاً رأيها شكسته، قدرت تنزل يافته و احتمال پيروزي رقيب محتملتر خواهد شد؛ اين تحليل را تا چه حد مبتني بر واقعيت ميدانيد؟
قدرت چيز بدي نيست، قدرت اگر دست آدم خوب مانند امام و رهبري باشد خيلي هم خوب است. قدرت زماني بد و خطرناك است كه در دست كساني باشد كه ظرفيت نداشته باشند. مشخص است كه اينها برنامه داشتند كه دولت را در دست بگيرند بله ميخواستند دولت دهم را به دست بگيرند هم از اصلاحطلبها هم از اصولگراها، وقتي آقاي احمدينژاد براي مقابله با اين جريان آمدند و اسم بعضي افراد را بردند بايد بگويم كه اين روش جاي سؤال داشت چون وقتي اسم افراد آمد موضوع شخصي ميشود. به هر حال در دولت دهم ماجرا دوطرفه بود.
● سؤال من كه جاي خودش اما آقاي موسوي صراحتاً بحث رمالي جادو و... را مطرح كرد...
خب قابل قبول نبود.
● امام خامنهاي اين تهمتها را به شخص رئيسجمهور شرمآور دانستند.
ما بهعنوان كميسيون امنيت ملي بعد از انتخابات به ديدار موسوي رفتيم گفتيم موضوع را جمع كنيد و اجازه ندهيد توسعه پيدا كند. موسوي گفت من وزارت كشور و شوراي نگهبان را قبول ندارم؛ گفتيم حرفي نيست برخيها هم در اين كشور اين نهادها را قبول ندارند، ولي ديگر نميآيند كانديدا شوند ولي هم وزارت كشور و هم شوراي نگهبان شما را تأييد كردند، وقتي ساعت 10 شب رفتيد مصاحبه كرديد كه من برنده انتخابات هستم. چطور قبول داشتي، الان كه نتيجه نگرفتيد اين حرف را ميزنيد؟
● حرف من چيز ديگري است ميخواهم بپرسم اين اتهام كه يك بار توسط جناب آقاي موسوي مطرح شد و رهبري آن اتهام را خجالتآور دانستند چطور چند ماه بعد بهصورت گسترده از سوي بعضي مدعيان اصولگرايي مطرح ميشود و حتي تبديل يه سوژه اصلي رسانهاي كشور ميشود؟ آيا ميتوان اين امر را كتمان كرد؟
بنده اين اتهام را قبول ندارم.
● احمدينژاد يا مشايي با رمالها در ارتباط هستند؟
نه.
● حتي قبل از اينكه كسي محاكمه شود عكس افرادي را بهعنوان رمال در ارتباط با دولت و رئيسجمهور منتشر كردند و هيچكس هم يقيه آنان را نگرفت، اين كار را بهعنوان مثال رسانههاي آقاي قاليباف به كرات انجام دادند.
هر كسي كرده به من ربط ندارد من قبول ندارم همان موقع هم گفتيم اين روش قابل قبول نيست اما اينكه بالاخره يك موضوعي پيش آمد، ماجرا از حكم آقا درخصوص آقاي مشايي شروع شد، فراگير هم بود.
● بحث رهبري بر سر نبودن ايشان بهعنوان معاون اول بود آن هم نه به علت عدم صلاحيت بلكه از آن رو كه بين دوستداران رئيسجمهور اختلاف ايجاد نشود. حتي بعدها ايشان فرمودند اگر كسي در مسئوليتي نباشد معني آن عدم صلاحيت براي ديگر مسئوليتها نيست اما همه اينها به كنار تا چه حد پرداختن به اين ماجرا طبيعي بود؟
طبيعي نبود فراتر از طبيعي بود.
● چرا، چه كساني به اين ماجرا دامن زدند؟
همانها كه با دولت نهم خوب نبودند.
● آيا اين بهانهاي براي كوبيدن دولت بود؟
بله، چون همين مورد را گرفتند و تا حد وسيعي توسعه دادند اينكه مشخص است.
● ميخواهم خط اين افراد با امثال شما تفكيك شود.
من شاخصه را ميگويم نميخواهم تفكيك شوم. من كه به تنهايي كسي نيستم.
● به هر حال تلاش بسياري براي به حاشيه بردن دولت صورت گرفت.
بله البته اينكه آقاي احمدينژاد هم عليه افراد موضعگيري كرد كار درستي نبود و البته بيگانگان هم به اين مسائل دامن ميزدند، مثلاً خس و خاشاك را اينها بزرگ كردند.
● اصلاحطلبان بعد از مدتي جايگاه اپوزيسيون را يافتند اما حجم اصلي فشار به دولت را كساني ايجاد كردند كه داخل نظام بودند.
بلي؛ آنها ميگويند «نظام و ولايت را 100 درصد قبول داريم اما دولت را نه»
● نكته همين است اينكه ميگويند ما ولايت را
100 درصد قبول داريم چقدر حقيقي و واقعي است؟
ما كه در ذهن افراد نيستيم.
● اما تحليل كه داريم.
بله، وقتي ميگويم بعضي از آنها نمره پائين ميگيرند معنياش همين است
● ميگويند ولايتمدار مطلق هستند آيا واقعاً ولايتمدار هستند؟
خيليها بودند كه قبل از انقلاب مبارزه كردند و درس ولايت فقيه هم دادند اما به نحو شايسته عمل نكردند.
● همه اينها دچار اشتباه نشدند بلكه برخي از ابتدا تاكتيك سياسي داشتند.
حالا ميخواهي بگويي تاكتيك سياسي، بگو عيبي ندارد.
● اجازه بدهيد از صحبتهايمان تا اينجا نتيجه بگيريم. اول آنكه خيلي از انتقادات به دولت غيرطبيعي بود
بله البته اگر دولت به آن شكل برخورد نميكرد اينها بهانه نداشتند.
● بالاخره يك بهانه ديگر پيدا ميكردند.
قطعاً همين طور است ولي به اين شكل صورت نميگرفت.
● يك تلاش گستردهاي هم صورت گرفت تا احمدينژاد را از رهبري جدا نشان دهند. به نحوي كه القاكنند دو خط متفاوت وجود دارد و نتيجه اين شود كه احمدينژاد را بدون ولايت و خود را ولايتمدار معرفي كنند تا رأيي كه در انتخابات نهم نتوانستند به دست آورند را در انتخابات يازدهم به دست آورند؟
من اين روش را قبول ندارم ولي بهعنوان يك روش استفاده كردند.
● نميتوانيم بگوييم كه نبوده.
خب بوده.
● حتي احمدينژاد را ميخواستند هل بدهند.
وقتي در رقابتي خدا 100 درصد لحاظ نشود، همين اتفاقات هم رخ ميدهد.
● متأسفانه اينها اين اقدامات ناشايست را با عنوان حمايت از رهبري انجام ميدهند، اي كاش به جاي اين كه اقدامات خود را به رهبري منتسب كنند، از ابتدا نظر خود را مستقلاً اعلام ميكردند تا فضا به اين شكل غبارآلود نميشد.
رهبري كه به اينها مهر تأييد نزده، اما برخي افراد ميروند خودشان را به رهبري منتسب ميكنند.
● ما صحبتهاي رهبري را در حمايت از دولت دهم داريم. بهعنوان مثال ايشان در آخرين جلسه با هيأت دولت ميفرمايند دولتهاي دهم و نهم تا امروز ارزشها را برجسته كرده...
باز رفتيد روي همون سؤالها و حرفها...
من ابايي ندارم ولي اجازه نميدهند كه شما بهصورت مستقل اين حرفها را در روزنامه كار كنيد.
● شما مطمئن باشيد كه ما امانتدار خواهيم بود و اگر قرار شد قسمتي حذف شود، كلاً مصاحبه را در منتشر نميكنيم.
سكوت.
● سخن اين است كه شخصي ولايتمدار است كه در مسائل راهبردي پا در جاي پاي رهبري بگذارد همان طور كه حضرت سلمان عمل ميكرد.
اين ايدهآل است ولي ما نميتوانيم بگوييم تمام كساني كه ولايتمدار هستند بايد يك اندازه باشند. در اظهارنظر و عمل دو نمره متفاوت را بايد لحاظ كرد. خب با نمره 10 و 12 هم قبول ميشوند.
● اگر همين افراد ولايتمدار به اشتباه خود پي بردند بايد اعتراف كنند؟
نبايد به اينجاها برسد.
● در شاخصههاي اصولگرايي قبول اشتباه هم وجود دارد.
بله اين اوج خودسازي است، ما نميتوانيم بگوييم هر كسي نعل به نعل تابع رهبري نبود، ديگر ولايتمدار نيست.
● اما هر چقدر از اين جاي پا فاصله گرفته بشود، يا عقبتر و جلوتر باشد، نمرهاش كمتر ميشود.
بله، بله.
● تا يك حدي ميتوان كم شدن نمره را لحاظ كرد بعد از آن ديگر مردودي است.
درسته آن ديگر نمره منفي ميآورد.
● وقتي رهبري تأكيد بر وحدت ميكند، تأكيد بر حمايت از دولت بهصورت عام و خاص دارد كسي كه از اين مشي فاصله ميگيرد، بايد نمرهاش كم بشود.
اما آيا فقط بحث دولت است.
● يك شاخصه آن دولت است.
وقتي ميگويند مسئولان قوا مسائل را در بين خودتان حل كنيد و به بيرون كشيده نشود، خارج از اين چارچوب نمره كم ميشود نميتوان دولت و مجلس را يكطرفه متهم كرد.
● بحث درباره مصداقها و مجلس و يك فرد نيست. بحث بر سر مسائل انديشهاي است.
بله، دولت و مجلس بايد با هم همكاري كنند.
● اگر بخواهيم مصداقي صحبت كنيم، بايد بگوييم رهبري مدال زندهكننده ارزشها را به دولت دهم دادند، اگر كسي برخلاف اين نظر، دولت دهم را ضد ارزش بداند و آن را به جامعه القا كند، بايد نمرهاش كم شود.
هيچكس نميگويد دولت ضدارزش بوده.
● وقتي در تريبون عمومي ميگويند دولت ميخواهد جام زهر را به رهبري بدهد و انحرافي است آيا اينها تناسبي با دولت زندهكننده ارزشها دارد؟
نه، نه.
● رمالي و جادوگري، ضد ولايت معرفي كردن دولت دهم، انحراف دولت دهم از ارزشها و دهها نمونه ديگر نميتواند نشانه ضد ارزشي بودن يك دولت تلقي بشود؟
وقتي قيمت طلا و ارز بالا ميرود، سؤال ميشود كه چرا دولت جلوي اين مسائل را نميگيرد. سؤال از وزير اقتصاد اين است كه چرا در ظرف يك روز به يكباره قيمت دلار 500 تومان گران ميشود.
● هيچكس انتقاد را رد نميكند، البته اگر انتقاد بدون غرض باشد، اما بعضي از انتقادها تبديل به انتقام شده.
خيليها بدشان نميآيد انتقام بگيرند من هم اين نوع برخورد را قبول ندارم. مثلاً در تلفيق بودجه دولت 135 هزار ميليارد براي يارانه بر مردم در نظر گرفته، خب اين رقم از كجاست؟ مجلس جلوي اين ماجرا ايستاد. 38 هزار ميليارد بايد به مردم داده ميشد بقيه هم براي صنعت صنايع و... باشد. 80 درصد...
● اين مسائل اقتصادي است.
خب درآمد نبود، اما آقاي احمدينژاد وقتي از جاي ديگر پول ميآورد ميدهد به مردم، كساني كه درريز قضيه هستند، موضع ميگيرند. قضايا از همين جاها شروع ميشود.
● اين مسائل را بايد كارشناسان اقتصادي مطرح و پاسخگو باشند بحث بنده با شما بر سر مسائل انديشهاي و سياسي است.
من كه گفتم آقاي احمدينژاد براساس تفكري كه در دولت نهم داشت خود را اين چنين نشان داد كه دقيقاً همراه و پشت سر ولايت حركت ميكند.
● نشان ميداد يا بود؟
ميگويم در عمل نشان داد، اما با شروع دولت دهم خيليها گفتند اين، آن حركت دولت نهم نيست.
● قرار اين بود كه فاصلهها را از خط رهبري بسنجيم وقتي رهبري ميگويد «بود» اين چه اصراري است كه ميگويند نبود؟ !
باز همان صحبتها را مطرح كردي.
● يعني سخنان رهبري براي عوام و خواص تفاوت دارد!؟
نخير تفاوت ندارد.
● من بايد خودم را ملزم به تطبق سخنان رهبري در تريبونهاي عمومي كنم، يا آن كه بايد به دنبال مواضع محرمانه معظمله باشم؟
رهبري همان مسائل را كه ميگويند، صحيح است ولي در جاهايي توصيههايي هم ميكنند كه جايي پخش نميشود. توصيهها هم به طرفين است.
● سرخط و كليات اين توصيهها را ميتوان در مواضع كلي رهبري هم يافت.
بله بايد از همه طرفها رعايت شود.
● من و ميليونها نفر مثل من كه نميتوانند بروند و شخصاً از رهبري سؤال بپرسند، وقتي رهبري ميفرمايند دشمنيها با دولت به علت پايبندي بر اصول است، بايد از همين جملات خط كلي را استنباط كرد.
من كه نميخواهم چيزي را براي شما اثبات كنم.
وقتي اين ضبط را كنار بگذاري براي شما توضيح ميدهم.
● من نماينده دهها هزار خواننده هستم.
ميدانم من هم براي بحث عموم ميگويم در دولت دهم يك مسائلي شروع شد و اين آتويي شد كه بزرگش كردند اين را چطور بگويم؟ !
● بر فرض كه اين سخن را كاملاً بپذيريم زمان گذشته و ما در انتهاي نيمه اول سال 91 هستيم، بايد به آخرين سخن رهبري رجوع كنيم به قول شما نظاميها آخرين دستور را بايد لحاظ كرد.
كسي كه خلاف آن برخورد نكرده آخرين دستور روي چشم ما، اما درباره مشكلات هيچ چيز نبايد گفت؟
● چرا، اين ميشود انتقاد نه انتقام.
من كه انتقام را قبول ندارم.
● اما عدهاي عملاً به اسم انتقاد، انتقام ميگيرند.
هميشه اينطور نيست، وضعيت اقتصادي فعلي مورد قبول نيست و مديريت كلان هم با دولت است مدير دولت هم رئيسجمهور است.
● همه اين انتقادها سر جاي خودش اما با تك جمله آقا با اين عنوان كه «يكي از علل اين دشمنيها همين پيشرفتهاي شماست، يعني ميخواهند اين پيشرفتها كند شود» چه برخوردي ميكنيد؟ چه كساني ميخواهند حركت كند شود. دشمن آنقدر ابله نيست كه تابلودار وارد ماجرا شود.
اين حرف ما منطق دارد.
● من به سخنان شما كاري ندارم، شما بهعنوان يك رجل ارزشي اين جمله رهبري را تفسير كنيد؛ مخالفتها و دشمنيها را بشماريد.
باباجان آن مخالفتها قضيهاش فرق ميكند؛ همه را نميشود با يك چوب راند. وقتي مرغ يكباره ميشود 7 هزار تومان، سكه طلا و ارز و... اينها حرفهايي است كه به درستي بيان ميشود، دولت بايد رسيدگي كند.
● دولت كه رسيدگي ميكند اما آيا به واقع رئيسجمهور تمامي ابزار كافي و اختيارات را براي مبارزه دراختيار دارد؟
همه چيز در اختيار آنهاست.
● بعضي از نهادهايي كه نميتوان بر آن نظارت مستقيم داشت، ميتوانند با ذخيره طلا و ارز آسيب وارد كنند.
ميگويند شهرداري چرا ما نگوييم من از شهرداري دفاع نميكنم، اما با 3 هزار سكه كه بازار دچار چالش جدي نميشود.
آقاي احمدينژاد اگر موضع دولت نهم را داشت ميتوانست بهتر مديريت كند.
● يعني شما ميگوييد دولت دهم با دولت نهم خيلي تفاوت دارد؟
من ميگويم به هر حال يك كارهايي در دولت نهم نبود كه در دولت دهم انجام گرفت.
● اما خط اصلي همان خط دولت نهم است.
احمدينژاد كه ميگويد نه تنها تغيير نكرده بلكه تقويت هم شده، اما ما در عمل اين را نميبينيم من با صراحت ميگويم اين حرفهاي من به اين معني نيست كه دولت دهم بدتر از دولت اصلاحات است. به هيچوجه، بلكه بهمراتب بهتر است، اما حرف ما اين است كه دولت دهم ميتوانست و ميتواند بهمراتب بهتر از دولت نهم باشد، اما خود را در چاه حاشيهها انداخت.
● رهبري با كسي تعارف ندارد. بهعنوان مثال و در سال آخر دولت خاتمي مخالفتهاي خود را ابراز ميكردند، در ديگر موارد نيز اثبات شده كه تنها منافع نظام براي رهبري داراي اهميت است، با اين شرايط اگر خطر بالقوهاي نظام را تهديد ميكرد، خطري كه برخي از آن با عنوان بزرگترين خطر از صدر اسلام تاكنون نام ميبرند، آيا واقعاً اگر چنين خطري وجود داشت رهبري كه در مقابل اردوهاي دانشجويي به كيش در دولت اصلاحات سكوت نميكنند، در برابر اين خطر سكوت ميكردند؟ حتي رهبري در نماز جمعه تأكيد ميكنند كه مسئولان نظام انحراف ندارند و... بحث پرداختن به جريان انحرافي تا چه حد اصالت دارد و تا چه حد بزرگنمايي آن طبيعي است؟
دولت اصلاحات اگر 100 تا اشتباه هم داشت براي ما زياد دردآور نبود، چرا كه روش آنها همين بود اما در اين دولت يك مورد هم حساسيت ما را در پي خواهد داشت. آنهايي كه نميخواهند دولت و احمدينژاد باشد اين موضوع را بزرگ ميكنند. اين مسائل بوده و بايد جمع ميشد تا حدي هم نسبت به سال قبل كمرنگتر شده اما 100 درصد از بين نرفته است. ماجراي جريان انحرافي را همين الان هم ميگويم وقتي ما ميگوييم آقا امام زمان نبايد با عوامل بيگانه ارتباط داشته باشيم ميگوييم اين ماجراها بايد روشن شود و شخص احمدينژاد بايد يقه مشايي را بگيرد!
● شما تا به حال به قول خودتان يقه كساني را كه به اين ماجراها دامن زدند را گرفتيد؟
ما گفتيم.
● اين همه هتاكي، قانونشكني، توهين، اعلام جرم در رسانهها قبل از اثبات آن در دادگاه و ...
ما قبول نداريم.
من ميگويم مثلاً اين آقاي گلپور را من از قبل ميشناختم يك سري مطالب نوشت، گفت مشايي از من شكايت كرده و دادگاه هم من را محكوم كرده، خب بايد پاسخگو باشد.
● بنده به شخصيت معنوي حاج منصور ارضي علاقهمندم، اما به هر حال ايشان پشت بلندگو و در محضر هزاران هزار عزادار ميگويند برويد فلاني را بكشيد پول خونش را من ميدهم... اين براي من قابل قبول نيست مگر كشور ولي فقيه و حاكم شرع ندارد؟
من هم قبول ندارم، اما من ميگويم كار به جايي ميرسد كه نه تنها ايشان بلكه سعيد حداديان هم ميآيد اينطور حرف ميزند. آيا اينها همينطور ميگويند؟ شايد يك چيز ديدند. البته من در آن جمع اينطور صحبت كردن را قبول ندارم.
● يعني اگر خصوصي بگويند برويد بكشيد...
نه، نه، منظورم اين است كه بروند به خودشون بگويند. اصلاً كشتن [خنده] مگر الكي هست، حكمي، محاكمهاي؛ بايد ثابت بشه آن هم قاضي از طرف حاكم بايد حكم بدهد.
● كسي كه اينقدر تحليل ندارد كه اين چيزها را نميفهمد پس بقيه تحليلهايش هم حتماً از همين جنسه.
اين مسائل در دولت نهم نبود همين حاج منصور با هيأت دولت ميرفت دعاي كميل ميخواند.
● همينقدر كه احتمال تغيير احمدينژاد را ميدهيد، همانقدر هم احتمال تغيير اين آقايان را بدهيد.
من كه نبايد قضاوت كنم به هر حال اتفاق رخ داده من با صراحت ميگويم اين حرف ايشان را قبول ندارم.
● خب به خاطر اين حرف بايد محاكمه بشود يا نه؟
شكايت شده ايشان هم دادگاه رفته.
● اگر همين حرف را در رابطه با معاونين يا نزديكان آقايان لاريجاني هم ميگفتند، روند دادرسي به همين شكل بود، چطور هنگامي كه يك وبلاگ كوچك، كوچكترين مطلبي را به اخوان لاريجاني انتساب ميدهد، فيلتر ميشود و صاحبش به زندان ميافتد...
اين كار هم اشتباه است، من تابع اين مسائل نيستم، تنها از خدا خواستم در درجه اول راه شهدا را ادامه دهيم و بعد هم به آنها بپيونديم.
● بعضيها با سادهانگاري خود دارند در پازل ديگران بازي ميكنند، به تئوري دروغين حاكميت دوگانه دامن ميزنند.
حاكميت دوگانه كه خيلي فرق ميكند.
● وقتي ميگويند احمدينژاد يا دولت برخلاف نظر رهبري...
نگفتند كي گفتند... فقط انتظار از دولت دهم بيشتر است.
● مصاديق اين كلام زياد است، ميخواهيد با هم به فايل صوتي اينها گوش بدهيم.
حالا شايد چند نفر گفتند.
● آنها دارند پازل دشمن را تكميل ميكنند.
بايد از آنها پرسيد چرا اين كارها را ميكنيد؟ !
● اخيراً شاهد بوديم كه آقاي الهام از جبهه پايداري كنارهگيري كردند.
من خبر ندارم.
● شما در ليست جبهه پايداري بوديد.
من در 20 ليست ديگر هم بودم، اصلاً اطلاع ندارم.
● شما فرض بفرماييد با روزنامه گفتوگو كرديد همان اتفاق كه براي خانم امينزاده افتاد را سر شما پياده كنند و فشار بياورند كه چرا با روزنامه گفتوگو كرديد و ميخواهيم كنارتان بگذاريم و...
من اصلاً اين فكر را نميكنم.
● شما فرمانده جنگ بوديد، قطعاً مرعوب نميشويد.
[خنده] من همه بچههاي پايداري را قبول دارم ولي در تشكيلات مركزي آنها يا تشكيلات مركزي جبهه متحد نيستم. پس وقتي نيستم اطلاع ندارم مگر آن كه بپرسم.
● اگر كسي به خاطر گفتوگو با يك رسانه تحت فشار قرار بگيرد، درسته؟!
من نميدانم ماجرا چه بوده.
● كلي عرض كردم؟
نه چه اشكالي دارد.
● اگر فردا بيايند به شما بگويند چرا با روزنامه ايران گفتوگو كرديد، درخواستشان مشروع است؟
نه، اگر يادت باشد چند سال پيش گفتند يك كسي خودش را جلوي مجلس آتش زده.
● ميگفتند جانباز است.
آفرين، من آوردمش همينجا و معرفياش كردم كه يك ميليون وام بگيرد، بيبيسي آمد ماجرا را بزرگ كرد، ميدانستم مصاحبه با بيبيسي ممنوع است، اما آمدم مصاحبه كردم و گفتم خودم جوابش را ميدهم چون آدم يا نبايد كاري را بكند يا بايد پاي آن ايستادگي كند.
● [خنده] روزنامه را كه با بيبيسي مقايسه نميكنيد، به خدا ما درون نظام هستيم.
نه مثال زدم، در مثال كه مناقشه نيست، منظورم اين بود كه تا آنجا كه شوراي امنيت ملي مصوبه داشت... كه مال خودمون هست. من آن اول هم به بچههاي گفتم امانتدار باشيد.
● انتخابات رياست جمهوري نزديك است.
هنوز زود است، بايد تأمل كرد، حداقل بايد 2 ماه ديگر صبر كرد.
● اگر نكتهاي باقي مانده بفرماييد.
خدا امانتي به ما داده به نام جمهوري اسلامي و در رأس آن ولايت اگر خوب امانتداري نكنيم معلوم نيست كه به هدف برسيم. سعي بكنيم كه هميشه خدا را در نظر داشته باشيم و در مسير وحدت و نزديك كردن افراد به هم تلاش كنيم. به خاطر توجه بيشتر تيتر نامناسب نزنيم، شايد مقطعي جواب بدهد، شما كه الحمدلله انشاءالله توجه خواهيد كرد. سن شما اقتضا نكرده وگرنه قطعاً از ما جلوتر بوديد ولي ما شهدا را ديديم، شهدا دنبال خوشامد اين و آن نبودند.