اگر امروز فرانسه، دانمارك يا حتي هلند
مقابل كره جنوبي بازي كنند، بايد انتظار چه نتيجهاي را داشته باشيم؟ اگر
كرهايها مقابل هر كدام از تيمهاي درجه اول اروپا قرار بگيرند و حتي
برنده از زمين بيرون بيايند، آيا باز هم مثل بيست سال پيش تعجب ميكنيم و
انگشت حيرت به دهان ميگيريم؟ كرهايها با روند رو به رشدي كه در سالهاي
اخير داشته و صعود به مرحله يك شانزدهم جام جهاني را هدف قرار دادهاند، پس
طبيعي است كه پيروزي مقابل رقباي مطرح دنيا دور از دسترس اين تيم آسيايي
نيست.
به گزارش رجانیوز، حالا با اين شرايط،
تيم ملي ايران مقابل تيمي بازي ميكند كه سطح فوتبالش به هيچ وجه قابل قياس
با ساير آسياييها نيست؛ تيمي كه ميتواند مقابل قهرمانان جام جهاني به
برد فكر كند. حال تيم ملي ايران مقابل اين تيم با چه هدفي بازي ميكند؟
قطعا با اين شرايط چيزي جز پيروزي مقابل كره براي ما مطلوب نيست.
حتي گرفتن مساوي هم پيش از آنكه ما را
قانع كند، بحران از دست دادن 2 امتياز ديگر در خانه را پيشروي مليپوشان
كروش قرار ميدهد؛ اكنون پرسش اساسي اين است كه تيم ملي ايران با نگاه به
نتايج اخيرش، مقابل كره همان نتايج قبلي مايوسكننده را تكرار ميكند يا با
فوتبالي متحول شده به خواستهاش كه گرفتن 3 امتياز است ميرسد؟ براي بررسي
شرايط تيم ملي بايد چند نكته را لحاظ كنيم.
1- اگر به سابقه بازيهاي ايران و
كره نگاه كنيم، خيلي جاي نگراني وجود ندارد. آنها در تهران و سئول به ما
باختهاند. حتي آخرين شكست آنها خيلي هم دور نيست. بازي تداركاتي در سئول
با هدايت افشين قطبي كه آنها را در پايتختشان شكست داديم. از طرفي همان تيم
افشين قطبي در جام ملتهاي آسيا يكي از بدترين نمايشهاي تاريخ تيم ملي
مقابل كره را ارائه كرد.
در جام ملتهاي مالزي هم ما به كره
باختيم اگرچه تيم قلعهنويي بازي برابري را ارائه كرد يا در بازيهاي
آسيايي بوسان هم با شكست كره – تيمي كه چهارم جام جهاني 2002 شده بود – به
فينال رفتيم آنجا هم ژاپن را شكست داديم. پس كره عليرغم اينكه همواره
مهمترين حريف ما بوده، بارها طعم شكست را چشيده است؛ چه در تهران و چه در
سئول، چه در بازيهاي دوستانه و چه در بازيهاي حساس و سرنوشتساز. توضيح
واضحات است اگر به سابقه پيروزي تيم قلعهنويي در تهران يا مساوي تيم دايي
در مقدماتي جام جهاني قبلي اشاره شود.
2- باز همان پرسش تكراري كه تيم ملي چه
نمايشي مقابل كره خواهد داشت؛شبيه نمايش لبنان يا شبيه بازيهاي پرافتخار
مثل جام ملتهاي 2004؟ آنچه ما را نگران ميكند، بازيهاي بيبرنامه و
ضعيف اخير است اما اين تيم، همان تيمي است كه در بيروت به لبنان باخت يا
تغييراتي بهوجود آمده است؟
در ظاهر شايد اتفاق مثبتي رخ نداده
باشد اما واقعيت حكايت از چيز ديگري دارد. مثلا جواد نكونام؛ او پس از
بازگشت از فوتبال اروپا و انتقاداتي كه به بازياش در استقلال شده، در پي
اثبات خود است. او ميخواهد به همه بفهماند كه فوتبالش تمام نشده است.
بيترديد ميخواهد گل بزند و با انگشت شماره 6 روي سينهاش را به رخ
عكاسها و حتي خبرنگاراني بكشد كه تا همين چند روز پيش با او قهر كرده
بودند. اين انگيزه و اين شوق پرواز، از او بازيكن متفاوتي خواهد ساخت.
البته براي جواد بهترين خبر، بازگشت
آندو تيموريان است. بازيكني كه مسووليتپذير و جنگنده بازي ميكند تا جواد
با فراغ بال بيشتري پيش برود و بدون ترس از دفاع، در محوطه جريمه آفتابي
شود و سربزند و از پشت محوطه جريمه هم به فكر شوت زدن و گل ساختن باشد. پس
بازگشت آندو، قطعا نكونام ديگري را به ما نشان خواهد داد؛شايد همان نكونام
هميشگي كه ليدر خط مياني ما بود. او قطعا مثل بازيهاي اخيرش در استقلال
يك تخريبچي و هافبك دفاعي صرف نيست.
از جواد و آندو بگذريم؛ دغدغهاي در خط
هافبك نيست. آنها همديگر را خوب ميشناسند و انگار براي بازي كنار هم
متولد شدهاند. از اين دو كه بگذريم به علي كريمي ميرسيم. او هم مثل جواد
در آرزوي پرواز است؛ با انگيزههايي مشابه و فشارهايي كه درون خود ريخته
است.
علي كريمي هر گاه عصبي و تحت فشار
باشد، جادو ميكند، همه را دريبل ميزند و با فوتبالي سحرآميز، جواب
دشمنانش را ميدهد. شايد اتفاقات پرسپوليس اگرچه براي اين تيم و كريمي
ناخوشايند بود اما براي فوتبال ملي ما مفيد واقع شود. او را كنار اشكان
دژاگه ببينيد كه به زودي به اردوي تيم ملي ميآيد؛بازيكني با كلاس بازي در
ليگ جزيره؛ سرعتي، تكنيكي و باهوش.
مجموعه اين عوامل باعث ميشود تا جور
ديگري به تيم ملي نگاه كنيم؛ تيمي كه سرشار از حس انتقامجويي است و شايد
تمام فشارهاي اخير را درون خود جمع كند و بر سر كره حمله كند؛ تند و
بيمحابا ...
3- مليپوشان با رسانهها آشتي
كردهاند؛ به نظر ميرسد هر سه ضلع اين مثلث تشنه يك نمايش فوقالعادهاند.
ضلع سوم را هواداري تشكيل ميدهد كه بازي با كره را در حكم مرگ و زندگي
فوتبال ميداند. او هم از اين وضعيت خسته و كلافه شده و به ورزشگاه ميآيد
تا در صورت ناكامي، قصوري متوجه او نباشد. لااقل در ضمير ناخودآگاهش غصه
نخورد كه چرا ورزشگاه آزادي خالي بود.
تا بازي با كره فاصله زيادي نمانده؛
همه چيز براي يك بازي خوب رفته، رفته مهيا ميشود؛ حتي محمد دادگان تصميم
گرفته به تماشاي تيم ملي برود. يعني او هم آشتي كرده است. آيا باز هم
نگرانيم؟ آيا كرهاي كه ميتواند فرانسه يا دانمارك و هلند را شكست دهد،
دست خالي از تهران بازميگردد. خيلي جاي نگراني نيست. لااقل ما منتقدان
سرسخت اينبار اميدواريم ...