به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از روزنامه يديعوت آحارونوت، آوراهام زليخا، استاد مطالعات عبري و خاورميانه دانشگاه تگزاس، با انتشار يادداشتي عنوان کرد؛ آمريکا در شرايط فعلي به ايران حمله نخواهد کرد.
اعتراضات خشونت آميزي که اخيرا در جهان اسلام و عرب به وقوع پيوست، به آمريکا يادآور شد که در صورت حمله به ايران، ممکن است چه اتفاقاتي بيفتد.
اگر واکنش مردم به يک فيلم اهانت آمیز به پيامبر اسلام(ص) اين است، پس مسلمانان در برابر حمله به تاسيسات هستهاي ايران چه واکنشي نشان خواهند داد؟
ميتوان تصور کرد که در آن صورت، تقسيم بندي شيعه_ سني به عنوان عاملي تعديل کننده خدمتي نخواهد کرد، حتي اگر اسرائيل به تنهايي به ايران حمله کند، آمريکا حداقل به حمايت و کمک اين رژيم يهودي متهم خواهد شد و در معرض حملات ايران قرار خواهد گرفت.
ترس دولت اوباما از اختلاف با جهان اسلام در اظهارات متعدد رئيس جمهور آمريکا در طول سخنرانياش در مجمع عمومي سازمان ملل متحد واضح بود.
او بخش اعظمي از سخنان خود را به تمجيد از انقلابهاي جهان عرب در طول يکسال گذشته پرداخت و بر حمايت واشنگتن از اين قيامها، تاکيد کرد. در عين حال، او فقط به طور خلاصه به ايران اشاره کرد.
آمريکا براي حمله نکردن به ايران، چندين دليل دارد. برخي از اين دلايل عبارتند از:
1-از زمان جنگ ويتنام آمريکا بدون ائتلاف بين المللي وارد جنگي نشده، هر چند که هميشه بيشتر مسئوليتها بر دوش واشنگتن بوده است.
اين مورد در جنگ خليج فارس، تجاوز به عراق و افغانستان و عملياتها در يوگسلاوي سابق و ليبي صادق بوده است.
اوباما بابت رهبري نيروهاي ناتو در ليبي مورد انتقاد قرار گرفت و برخيها آن را دکترين جديد او تلقي کردند.
حتي در جريان حمله به جزيره گرانادا در سال 1983، رونالد ريگان رئيس جمهور وقت آمريکا از ائتلاف کوچکي برخوردار بود. اوباما براي حمله به ايران و تقسيم بار اقتصادي و نظامي، نيازمند ائتلاف وسيعتري است، اما شانس پيرايش چنين ائتلافي براي جنگي که منافع آن بيشتر به اسرائيل خواهد رسيد، بسيار کم است.
در سال 1967، جانسون براي محاصره دريايي ايلات (در سرزمينهاي اشغالي) نتوانست يک نيروي ائتلافي تشکيل دهد. حتي اگر اوباما در تشکيل ائتلاف موفق شد، فرآيند آن بسيار طولاني خواهد شد و با جدول زماني نتانياهو مطابق نخواهد بود.
2- ارگان امنيتي آمريکا نيز درست مانند نهاد امنيتي اسرائيل علاقهاي به جنگ با ايران در اين مقطع ندارد. اظهارات اخير رئيس ستاد مشترک ارتش آمريکا و وزير دفاع اين کشور اين مسئله را به وضوح نشان داده است.
علت اصلي مخالفت با حمله به ايران، اين است كه نيروهاي مسلح آمريكا در چند كشور پراكندهاند و پس از 10 سال جنگيدن متوالي فرسوده هستند.
ارتش آمريكا همچنين از كاهش بودجهاي كه بازسازي زرادخانههاي خود پس از حمله به ايران را دشوار خواهد ساخت، بيمناك هستند.
3- افزايش شديد قيمت نفت كه قطعا پس از هرگونه حملهاي به ايران پيش خواهد آمد، به شدت به اقتصاد آمريكا لطمه خواهد زد. چنين تحولي طرحهاي اوباما براي نجات اقتصاد آمريكا از بحران فعلي را مختل ميكند.
همچنين هزينههاي جنگ، بدهيهاي ملي آمريكا را كه در حال حاضر 16 تريليون دلار است، افزايش ميدهد.
4- اكثر مردم آمريكا از جنگ ميترسند، بخصوص جنگ در كشورهاي دور دست و ديگر تمايلي به پليس جهان بودن ندارند. تهديدات تند اسرائيل، برنامه هستهاي ايران را به يك مشكل اسرائيلي تبديل كرده و با وجود حمايت از اسرائيل در ميان محافظه كاران و ايوانجليكها، نظرسنجيهاي اخير نشان ميدهد كه 60 تا 70 درصد آمريكائيان مخالف جنگ با ايران هستند.
5- در ميان حزب دمكرات، طرفداران سنتي اجماع ميان اتحاديههاي كارگري و اردوگاه ليبرال، تا حدي به دليل سياستهاي اسرائيل در رابطه با فلسطينيان در حال فروپاشي است. علاوه بر اين بسياري از يهوديان طرفدار حزب دمکرات از سلطه نژادپرستي و ملي گرايي بر سرزمينهاي اشغالي ناراحت هستند.
شخصيت اين حزب با اضافه شدن بسياري از آفريقائيان آمريکا و هيسپانييکها (اسپانياييها) که طرفدار اسرائيل نيستند، در حال تغيير است.
حذف ادبياتي که قدس را پايتخت اسرائيل اعلام ميکرد، از اساسنامه حزب دمکرات، نشانهاي از اين روند است. اگر باراک اوباما به رياست جمهوري انتخاب شود، به دليل تغييرات جمعيتي، او بدون کمک حزبش در به راه انداختن جنگي که به نظر ميرسد به نفع اسرائيل باشد، مشکلاتي خواهد داشت.
همچنين؛ بايد به خاطر داشت که اوباما به حل مناقشات بين المللي از طريق راه حلهاي ديپلماتيک اعتقاد دارد و همچنين درپي آشتي با جهان اسلام است.
ما نبايد انتظار داشته باشيم رامني هم در صورت پيروزي، اقدامي متفاوت با اوباما انجام دهد.