هفته
نامه آسمان در شماره اخیر خود مقاله ای به قلم عباس عبدی در رابطه با دستگیری
فرزند هاشمی منتشر کرد که فصل الخطاب آن را در این بخش از قلم عبدی باید دانست که
می نویسد: " به نفع دستگاه قضایی هم هست (البته مشروط به مواردی كه در ادامه خواهم
نوشت ) تا از فشارهای سیاسی و تبلیغی مربوط به این موضوع خارج شود، با رعایت موقعیت
آقای هاشمی دادگاه منصفانه ای را برگزار كند و افكار عمومی را در جریان اتهامات و دفاعیات
قرار دهد و در نهایت حكم قانونی صادر شود. این اتفاق به نفع مردم هم هست ، زیرا
باز بودن هر پرونده قضایی، مثل باز بودن روی زخمی است كه از آن خونابه بیرون می آید
و مگس ها وحشرات موذی روی آن می نشینند و به جای بهبودی ، زخم را عمیق تر می كنند. ادامه این وضع فقط به نفع همین مگس ها و حشرات موذی است
كه می خواهند از كنار این خونابه های زخم ارتزاق كنند."
جای تعجب اینکه این سخنان از زبان کسی بیرون پریده که زمانی به مانند مگسی نجاست خوار و حشره ای موذی در زمان دولت هاشمی و در سال ۱۳۷۳ هنگامیکه بعنوان سردبیر روزنامه سلام فعالیت میکرد، بخاطر انتقاد از هاشمی رفسنجانی دستگیر و ۱۱ ماه را در زندان گذراند!. به واقع اینکه باید از عبدی پرسید که حال چه شده که منتقدین فرزندان هاشمی را مگس می پندارد و خود را تطهیر یافته از نجاست خواری دورانی که کمتر پاچه خواری می کرد می انگارد و برای خود نوشابه باز می کند بدون اینکه به عقبه خود نگاهی بیاندازد.
البته در عقبه عبدی از این پاچه خواری ها بسیار
است و از این جمله می توان به آن دوران اشاره کرد که در سال ۱۳۷۸ به دعوت یونسکو به
پاریس رفت و در جریان سفر خود با «باری روزن» آخرین وابسته فرهنگی سفارت آمریکا در
تهران که از گروگانهای دانشجویان پیرو خط امام بود، دیدار کرد و روزنامه لوموند نوشت:
«آشتی گروگان و گروگانگیر، باید اصلاحات
سیاسی ایران را باور کرد.»
آری از این بام به آن بام رفتن و از این امام زاده به آن امام زاده متوصل شدن عباس عبدی چیزی نیست که مربوط به این روزها باشد. روزگاری او منتقد هاشمی است و از دیوار سفارت آمریکا بالا می رود و روزگار دیگر به حمایت از آقازاده ای می پردازد که تا دیروز چشم دیدن بزرگتر وی را نداشت!. عجبا که راست می گویند سیاست نه پدر دارد و نه مادر . سیاستی که اگر بزرگمان می کند بی علت نیست و دلیل غایی آن را باید در سفت تر زمین خوردن خود جستجو کنیم. سیاستی که عبدی را برای رسیدن به قدرت و تلمس آن وا می دارد تا هم گروگان آمریکایی (به عنوان نماد مقاومت انقلاب ایران در برابر آمریکا) را در آغوش بکشد و هم فرزندی را به ستایش نشیند که روزگاری منتقد سرسخت آن بود.!
عبدی در هفته نامه آسمان با مقایسه فرزندان هاشمی با نخست وزیر سابق اسرائیل! همواره می کوشد تا حساسیت این افراد را تا حدی بالا ببرد که گویی قرار است خود رئیس جمهور اسلامی ایران را به پشت میز محاکه ببرند وی می نویسد: " حتماً یك جای كار جامعه ما دچار مشكل است، والا ممكن نیست كه در یك جامعه معمول زندان رفتن یا باز جویی از فرزندان یك مقام سیاسی تا این حد بر سایر اخبار مهم سایه بیندازد و بازار تحلیل های گوناگون را در جامعه فعال كند . در همین هفته گذشته،نخست وزیر سابق اسرائیل ایهود المرت به دلیل تخلفات انجام داده از سوی دادگاه محكوم شد ولی چنین فضایی درباه حكم او پیدا نشد، هر چند المرت در بالاترین نقطه قدرت سیاسی كشورش قرار داشته بود".
عبدی که زمانی منتقد سرسخت هاشمی بود معلوم نیست که با کدام هدف در یاداشتی سعی در نفوذ به تفکرات آیت الله هاشمی دارد و از این رو با ترفندی سیاسی که باید از آن ترسید می نویسد: " در این یادداشت می كوشم كه به برخی از جوانب زندانی شدن فرزندان آقای هاشمی اشاره كنم.
1- به نظر می رسد كه آقای هاشمی در چند سال گذشته به نوعی در بند اتهامات یا رفتار فرزندانش گرفتار شده بود، ...آقای هاشمی مثل همان سند یك میلیاردی است كه تا هفته گذشته در گرو رقم ناچیز پرونده فرزندش بود. واقعیت این است كه مستقل شدن پرونده فرزندان آقای هاشمی از شخص آقای هاشمی به نفع همه است به جز كسانی كه خواهان تخریب فضای سیاسی كشور هستند. ...
این اتفاق به نفع آقای هاشمی است زیرا مستقل از این دو پرونده می تواند وثیقه سیاسی خود را آزاد كند وبه تحرك شایسته تری بپردازد. به نفع دستگاه قضایی هم هست (البته مشروط به مواردی كه در ادامه خواهم نوشت ) تا از فشارهای سیاسی و تبلیغی مربوط به این موضوع خارج شود، با رعایت موقعیت آقای هاشمی دادگاه منصفانه ای را برگزار كند و افكار عمومی را در جریان اتهامات و دفاعیات قرار دهد و در نهایت حكم قانونی صادر شود. این اتفاق به نفع مردم هم هست ، زیرا باز بودن هر پرونده قضایی، مثل باز بودن روی زخمی است كه از آن خونابه بیرون می آید و مگس ها وحشرات موذی روی آن می نشینند و به جای بهبودی ، زخم را عمیق تر می كنند. ادامه این وضع فقط به نفع همین مگس ها و حشرات موذی است كه می خواهند از كنار این خونابه های زخم ارتزاق كنند.
2- به نفع همه بودن این رویداد مشروط به رسیدگی منصفانه و بی طرفانه با رعایت همه جوانب است . اجازه دهید كه از بدو انتشار خبر ورود به كشور آغاز كنیم . از چند روز پیش از آن عده ای در فرودگاه و سپس در جلوی منزل متهم تجمع كردند و به اعتراضات متعدد پرداختند. اگر چنان چه كسانی می توانستند در موافقت یا حمایت از وی به ایجاد چنین تجمعانی اقدام كنند. در این صورت اشكالی متوجه كار معترضین نبود ولی روشن است كه چنین كاری برای موافقان شدنی نیست، بنابراین اجازه دادن به شكل گیری این تجمعات اعتراضی، به معنای فضا سازی از پیش طراحی شده علیه رسیدگی قضایی است. چنین كاری دخالت در امر دادرسی و نیز قضاوت پیشینی منفی نسبت به رسیدگی عالادنه است. بنابراین هرگونه اقدامات مشابه و یك سویه كه علیه زندانی انجام شود می تواند به اعتبار دادرسی عادلانه خدشه وارد كند. همچنان كه اجرای همزمان حكم قطعی علیه یك فرزند با احتمال ورود فرزند دیگر به كشور هم می تواند موجب تشدید چنین شائبه ای شود. اگر معترضان معتقد هستند كه دستان دادستان در ایراد اتهام پر است، به نفع خودشان است كه فضا را برای رسیدگی قضایی آرام كنند و اگر فضا سازی كنند به نوعی نشان دهنده بی اعتقادی آن ها به گزاره جدی بودن اتهامات است .
نكته دیگر این است كه گمان می كنم برای پرهیز از هر نوع آثار منفی، رسیدگی قضایی در دادگاه های علنی و از سوی قضاتی انجام خواهد شد كه هیچ گونه شائبه سیاسی یا جناحی بودن را بر نتابند. این مساله از چند جهت مهم است . از یك سو شرایط را برای قضاوت عادلانه افكار عمومی فراهم می كند و از سوی دیگر با ختم دادرسی موضوع خاتنه یافته تلقی خواهد شد و این زخم پانسمان شده و به سرعت التیام خواهد یافت. در غیر این صورت عوارض منفی آن از این كه هست بدتر خواهد بود. رسیدگی باید به گونه ای باشد كه با صدور حكم، همه در برابر آن سكوت كرده و به آن گردن نهند.
البته ممكن است متهم یا مدعیان ناراضی باشند، ولی منظور من از همه ، عرف حقوق دانان و قضاوت و وكلا و روزنامه نگاران است كه كمابیش به این نتیجه برسند كه قضاوت مذكور، فصل الخطاب عادلانه و خوبی برای این مجادلات است. اگر چنین شد، این اتفاقات شروع مناسب و پربركتی برای بسته شدن و التیام این زخم كهنه است، در غیر این صورت عفونت این زخم به سایر نقاط این بدن ضعیف نیز سرایت خواهد كرد
چند خطی بیشر از عباس عبدی:
وی
در آستانه سالگرد تصرف سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در تاریخ ۱۲ آبان
۱۳۸۱ به اتهام جاسوسی به حکم سعید مرتضوی بازداشت شد. خانواده وی از جمله همسر و دخترش
نیز در معرض اتهام قرار گرفتند. وی عضو هیات مدیره موسسه پژوهشی «آینده» بود و در کنار
سایر اعضای این موسسه از جمله دکتر قاضیان و بهروز گرانپایه دستگیر شد. او نهایتا پس
از مدتها حبس از اتهامات وارده تبرئه گردید.
مقابله با موسسه نظرسنجی آینده که عبدی یکی از اعضای آن بود هنگامی آغاز شد که پس از سخنرانی رهبر معظم انقلاب علیه اصلاح طلبان که خواستار مذاکره با آمریکا بودند نتایج ساختگی سه نظر سنجی توسط این موسسه و دو موسسه دیگر (پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی و موسسه ملی سنجش افکار عمومی) در مطبوعات منتشر گشت که حاکی از موافقت ۷۵٪ مردم ایران با مذاکره میان ایران و آمریکا بود. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب مذاکره با آمریکا را خیانت نامیده بود و پس از انتشار نظرسنجیها آن را ساخته دشمن نامید.
دستگاه قضایی این نظر سنجی را جعلی دانست و این موسسه را متهم به تبلیغ علیه نظام از طریق نظرسنجی کرد. در ادامه اتهام جاسوسی برای آمریکا و کشورهای غربی نیز به اتهامات اضافه شد. بهروز گرانپایه، علیرضا علوی تبار و حسینعلی قاضیان دیگر مدیران این موسسه نیز در کنار عباس عبدی بازداشت و محاکمه شدند.