کد خبر: ۸۲۸۰۹
زمان انتشار: ۱۳:۱۵     ۱۰ مهر ۱۳۹۱

ماجرای جنجالی و عجیب هزینه میلیاردی آستان قدس برای پروژه مستند «زلال بی انتها» که با مصاحبه مستندساز آماتور این مستند به رسانه ها کشیده شد پس از مطرح شدن نام مصطفی واعظ طبسی وارد فاز جدیدی شد به نحوی که محمدحسین جعفریان یکی از شعرا و نویسندگان مطرح کشور که سابقه رفاقت با مصطفی واعظ طبسی را داشت در یادداشتی از دعوت واعظ برای بازبینی این مستند خبر داد تا پس از این بازبینی قضاوت خود را برای مردم منتشر کند.

این در حالی بود که اصحاب فرهنگ و رسانه و خصوصا فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، از تخصیص این بودجه کلان و قواعد حاکم بر آن به یک مستندساز آماتور که به اعتراف خودش میانه چندانی هم با موضوعات مذهبی نداشته است انتقاد کرده و خواستار توضیحات مسئولان آستان قدس رضوی پیرامون نحوه هزینه کرد دارایی های آستان شده بودند.

بر همین اساس محمدحسین جعفریان در یادداشتی که روزنامه جوان آنرا منتشر کرده است، از بازبینی این مستند جنجالی خبر داده و سطح و کیفیت آنرا بسیار پایین تر از مبالغی ارزیابی کرده است که به آن تخصیص پیدا کرده است.

به نظر می رسد انتشار این یادداشت بیش از پیش لزوم توضیحی جدی و قابل قبول از جانب مسئولین فرهنگی آُستان قدس و خصوصا مصطفی واعظ طبسی را درباره این هزینه کرد عجیب و غیرقابل قبول ایجاب می کند. امری که تا بحال در حد یک بیانیه نه چندان قانع کننده شاهد آن بوده ایم.

در ادامه متن یادداشت جعفریان را می خوانید:

چنانکه قرار بود، من به مشهد رفتم و به همراه سه نفر از دوستان بخش‌هایی از مستند جنجالی آستان قدس را دیدم. قرار من آن طور که در نوشته نخست آمد، دیدن اثر بود و داوری درباره آن. به بهانه این مستند برخی دوستان آرای سیاسی خود را عرضه کرده‌اند. من در تأیید یا رد این موارد حرفی و البته تخصصی هم ندارم. با این حال این نوشته نمی‌تواند صرف اظهارنظر درباره فیلم باشد و تمام. به گمان من باید نتیجه را به سه بخش تقسیم کرد. ۱- شخص مصطفی واعظ طبسی ۲- کیفیت فیلم و حواشی آن ۳- تولیت و تصویربرداری در حرم امام رضا (ع) 
 
۱- مصطفی واعظ طبسی: او در خط، سفال، حکاکی روی سنگ‌های گرانبها و تذهیب هنرمندی حرفه‌ای است، در خط، شاگرد امیرخانی بوده است. سال‌های سال قالیبافی و هنر رنگ‌آمیزی نخ قالی را در مشهد آموخته است. در هنر مهجور حکاکی روی سنگ‌های گرانبها، نفر اول ایران و شاید جهان باشد. او گوشه‌گیرترین عضو خانواده طبسی‌هاست.
 
به سبب عشق و آشنایی‌اش با هنر، چنانکه آمد مدت‌هاست سعی دارد بدنه سنتی آستان قدس را با لزوم هنرهای مدرن،‌به ویژه سینما آشتی دهد. پای برخی سینماگران و مستندسازان بزرگ نظیر «مجید مجیدی»،«محمدرضا اصلانی»، «جعفر اطیابی» و ... را نیز به آنجا باز کرد. اما سپردن مستندی ۵۰۰ میلیونی – به گفته خودش- به دختر جوانی که هیچ تخصصی در این عرصه نداشت،‌این حلقه را گسست. 
 
مصطفی می‌گوید: پس از ساخت آن مستندها، ما برای مجموعه بعدی به دنبال گروه مطمئنی بودیم و یکی از دوستان که مسئولیت فرهنگی مهمی درکشور دارد، این گروه را به ما معرفی کرد. ما هم اطمینان کردیم. مصطفی بخش اعظم گفته‌های سحر ریحانی را تکذیب می‌کند. می‌گوید تاکنون به کشور کره سفر نکرده است. استودیویی برای این خانم فراهم نشده و مبلغ قرارداد ۵۰۰ میلیون تومانی برای ۱۳ قسمت ۲۰ دقیقه‌ای بوده است. 
 
او همچنان مدعی است اثر تولیدی مستندی فاخر و بسیار با کیفیت است و حتی در حالی که ما بخش‌هایی از کار را می‌بینیم و ایرادات را گوشزد می‌کنیم، ناگهان می‌گوید: من این کار را یک تومن [منظور ایشان یک میلیارد تومان] می‌خرم! اما بعد که بحث ادامه می‌یابد، می‌توان دریافت که او عصبی است و این موضع را از سر لجبازی و عکس‌العمل در برابر انبوه حرف‌هایی که تا حالا شنیده، می‌گوید. چرا که بعد آن شب خود او تلفنی به من گفت: شاید اشتباهی رخ داده باشد. من حرفه‌ای سینما که نیستم اما حیف است این پنجره‌ای که گشوده شده با یک اشتباه بسته شود. خدا می‌داند که ما تصور می‌کردیم کار صلاح و خیر و درست را انجام می‌دهیم. بیشتر ناراحتی او از این است که چرا از کارهای مثبت بزرگ کسی چیزی نمی‌نویسد و همین که اشتباهی رخ می‌دهد، همه به میدان می‌آیند و چشم بر همه چیز می‌بندند. 
 
می‌گوید: من در اوج تحریم‌ها تجهیزات پزشکی هسته‌ای را به بیمارستان رضوی مشهد آوردم؛ تجهیزاتی که در ایران و حتی دنیا نمونه‌اند. چرا کسی از این پروژه و ده‌ها نمونه مشابه به آن حرفی نمی‌زند. اما همین که اشتباهی رخ می‌دهد به تمام آستان قدس هجوم می‌آورند؟ بگذریم. مصطفی طبسی آدم محترمی است. از آن آقازاده‌ها نیست که پرونده‌اش پر از این اشتباهات باشد، یک عمر سکوت و کار در خلوت خود. لذا اگرچه هیچ قراردادی به ما نشان نمی‌دهد و هیچ سندی برای صحت گفتارش نمی‌آورد [و البته ما هم طلب نمی‌کنیم] اما معصومیتی در وجود این مرد هست که نمی‌شود حرفش را باور نکرد. باز هم بگذریم و برسیم به مستندی که ما دیدیم. 
 
۲- کیفیت فیلم و حواشی آن: فیلم کاری معمولی است. در حالی که دقیقه‌ای ۲‌‌میلیون تومان صرف تولید آن شده است، به زحمت به یک سوم این قیمت می‌ارزد. بخش اعظم آنچه ما دیدیم، اسلوموشن بود و این در حالی است که سازندگان برای این حجم از کار به خود زحمت نداده بودند یک دوربین تصویربرداری ویژه اسلو خریداری کنند. 
 
تصاویر عادی ضبط و در تدوین تبدیل شده بود. فیلم یک مشت کارت‌پستال تکراری بود که همه شما بارها نمونه‌هایش را از تلویزیون دیده‌اید، کلیپ‌هایی معمولی. دردسرتان ندهم. مقداری، تراولینگ و چند متر ریل با اسلوموشن آزاردهنده، دارایی بیشتر نماها بود. وقتی دوربین از حرم بیرون آمده و معنویت محیط به قبول کار در مخاطب کمک نمی‌کرد، کار بیشتر افت می‌کرد و بد می‌شد. چنانکه خانم ریحانی هم گفته، ایشان که سازنده کار بوده نیز نفهمیده‌اند چه ساخته‌اند چه رسد به مخاطب. 
 
حالا چطور این فرصت با دقیقه‌ای ۲ میلیون تومان دستمزد نصیب دختر جوانی می‌شود که به گفته خودش حتی مذهبی هم نیست اما می‌گوید:‌ این کار هم پول بود و هم مذهب! این را باید از دوستان آستان قدس پرسید. اینجاست که با وجود این همه فیلمساز و مستندساز مشهدی و غیرمشهدی ارادتمند آقا و آرزومند این فرصت آدم دق می‌کند و در می‌ماند چرا کسی اینها را به هیچ کجا معرفی نمی‌کند و چرا همیشه مرغ همسایه غاز است. 
 
به گمان این قلم به جای سکوت یا اتخاذ مواضع عجیب و غریب، خوب بود همان آغاز آقای مصطفی طبسی یا هر کس که مسئول واگذاری این مستند با این بودجه به این گروه بود، اشتباهش را می‌پذیرفت و قبول می‌کرد از سر بی‌تخصصی، کار را به اهلش نسپرده بعد هم شرح می‌داد که کلی کار خوب مثلاً انجام شده، حالا یکی هم اینجوری شده. باید همه را با هم دید. 
 
دوستان در آستان قدس باید قبول کنند جامع‌العلوم نیستند و برای برخی تصمیم‌گیری‌های مهم در حوزه‌هایی که تخصصی در آنها ندارند، نیازمند مشورتند. باری این بود حاصل فیلمی که ما دیدیم. در مابقی قسمت‌ها بنده کنکاش نکردم. نظیر حکایت کره و چگونگی پیدا شدن این خانم و قراردادهای بعدی و... البته خود دوستان توضیحاتی دادند که در بسیاری موارد ما هم پذیرفتیم. در مورد هزینه هم باز آنها تأکید می‌کردند در سینما هزینه‌ها سر از چند ده میلیارد می‌زند و پول‌هایی رد و بدل می‌شود که این رقم مقابلش هیچ است. اشاره می‌کردند به برخی پروژه‌های تلویزیون. 
 
۳- تولیت و تصویربرداری در حرم امام رضا (ع): بحث ورود دوربین به محدوده حرم معضلی است که به این بهانه بسیاری به آن پرداختند. جالب است جشنواره رضوی می‌گذاریم، بالاجبار بخش فیلم هم به آن اضافه می‌کنیم، اما فیلمسازان اجازه ورود به حرم رضوی ندارند و شب وفات امام هفتم، پدر امام رضا (ع) است اما دوربین تلویزیون اجازه ورود به حرم نیافته و بالای بام هتل جهان فیلم می‌گیرد. این مسائل سبب شده تا مردم شاکی شوند. مگر آنها باید تاوان اختلاف‌های ضرغامی و طبسی را بدهند؟ چرا در چنین ایام باید مردم از پخش زنده حرم رضوی محروم شوند؟ تولیت وظیفه تسهیل و تسریع استفاده از حرم رضوی را برای همگان دارد. بر سر آن نمی‌تواند و نباید گروکشی کند. با این رفتارها مردم در می‌مانند این تولیت است یا مالکیت؟! 
 
آستان قدس اما برای ممانعت حضور وسیع دوربین‌ها در حرم رضوی دلایلی دارد که شنیدنی‌اند و در مواردی قانع‌کننده. اما هر چه هست باید برای رفع این مشکلات چاره‌ای اندیشید. نباشد خانم سحر ریحانی در پروژه‌ای که هم پول است و هم مذهب (به قول خودش) بتواند در کنار ضریح قرق شده گل رز هم پرپر کند اما بسیاری فیلمسازان در حسرت یک فریم تصویر از حتی صحن‌های عمومی حرم بسوزند. باید یک اتوماسیون و گردش کار پیش‌بینی شود که طبق آن هر دوربینی که از مرکزی رسمی معرفی می‌شود بتواند با نظارت آستان قدس در برخی نقاط حرم حضور یافته و کار خود را انجام دهد.
 
آستان قدس باید با رسانه‌ها آشتی کند و از آنجا که این حرکت، حرکتی نو و در نوع خود کم سابقه و حتی بی‌سابقه است، ‌باید از مشاورینی خبره بهره‌ گیرد تا به در و دیوار نزند و آخر الامر اینکه مبادا اشتباهاتی از این دست به تعطیل شدن کار مستند و مستندسازی در آستان منجر شود و قهر چند ده ساله مجدد این مجموعه مردمی با سینما.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها