تا قبل از اهانت اخیر به ساحت مقدس پیامبر بزرگوار اسلام و مواضع مقامات آمریكایی در حمایت از این نوع اهانت به بهانهی دفاع از آزادی بیان، این تصور وجود داشت كه آمریكاییها و اروپاییها نه با اسلام، كه با نحلههایی از مسلمانانی مسأله دارند كه رفتارهای خشونتآمیز از خود بروز میدهند. حتی اخیراً آمریكاییها اعلام كرده بودند كه با اسلام و مسلمانها مشكلی ندارند و به آنها احترام میگذارند. آقای اوباما در سخنرانیاش در مسجد دانشگاه الأزهر مصر اعلام كرد كه ما با اسلام مشكلی نداریم و دولت من تلاش میكند كه روابط بهتری با مسلمانان بر مبنای احترام متقابل دنبال كند.
اما این موضعگیریها چیزی جز یك پوشش برای مخالفت با دین اسلام و مسلمانان نبود. اهانت اخیر از اهداف اصلی غرب كه «نفی اسلام و مقدسات اسلامی» در مواجهه و مقابله با جهان اسلام است، پرده برداشت و تقسیمبندی آنها از جهان اسلام به دو گونهی «میانهرو» و «تندرو» را از میان برد. امروزه جهان اسلام اگرچه از نحلههای مختلف سنی و شیعه تشكیل شده، اما همهی آنها بر قرآن كریم و شخصیت پیامبر بزرگوار اسلام اتفاق نظر دارند و در دفاع از این دو هیچ اختلافی بین مسلمانها وجود ندارد.
شكست توطئهی دوپارچگی جهان اسلام
آمریكاییها و اروپاییها در گذشته بخشی از جهان اسلام و بهویژه جمهوری اسلامی را متهم به تندروی میكردند. آنان تلاش داشتند تا از طریق جداسازی ایران و شیعیان از جریان عمومی جهان اسلام، ایران را منزوی كنند و از ظرفیت جهان اسلام علیه ایران و جبههی مقاومت استفاده كنند. وقتی مسألهی اهانت به پیامبر اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم مطرح شد، جهان تشیع و تسنن همزمان و همصدا با هم زبان به اعتراض گشودند. لذا تلاش غربیها برای دوپارچه كردن جبههی متحد اسلامی به شكست انجامید و حقانیت مواضع جمهوری اسلامی در برابر غرب كاملاً مشخص شد و این توطئه در نقطهی آغازین خود خنثی شد. از این به بعد غرب نمیتواند دشمنی خود با اسلام ناب محمدی و ایران را در پشت مسائل فرقهای و اختلافات مذهبی پنهان كند. دیگر مسلمانان میدانند كه هر اقدامی علیه هر بخشی از جهان اسلام در واقع اقدام علیه كل جهان اسلام اعم از شیعیان و اهل سنت است.
بزرگترین مشكل جهان اسلام طی قرون متمادی، اختلاف بین مذاهب یا كشورها و ملل اسلامی بوده است. مسلمانان تحت عناوین گوناگون دچار اختلافات داخلی بودند. مباحث كلامی در جهان اسلام همیشه منشأ اختلافاتی بوده است. همینطور از زمانی كه مسألهی دولتسازی و دولت-ملت در جهان اسلام پیش آمد، هر بخش از جهان اسلام به عنوان یك كشور مستقل از پیكرهی آن جدا شد. این مسأله در جهان اسلام به صورت یك عارضهی منفی و یك معضل خودنمایی میكرد. در طول این دوران غربیها موفق شدند كه در سكوت بقیهی جهان اسلام، بخشهایی از جهان اسلام مانند فلسطین را به تاراج ببرند. حتی بعدها غربیها موفق شدند در جریان سركوب بخشهایی از جهان اسلام، از ظرفیت و امكانات برخی كشورهای اسلامی دیگر استفاده كنند. اشغال افغانستان و عراق و جنگهای ۳۳ روزهی لبنان و ۲۲ روزهی غزه همگی در حالی صورت گرفت كه دشمنان جهان اسلام از ظرفیتهای بخشی از این جهان و كمك بعضی از كشورهای اسلامی برخوردار شدند و در مواردی امكانات مالی، دیپلماتیك، تبلیغاتی و حتی مذهبی این كشورها در خدمت دشمنان مسلمین قرار گرفت.
كمك غرب به جهان اسلام!
در وضعیت فعلی و با این اقدام اخیر غرب، تفرقهی جهان اسلام به وحدت تبدیل شده و كشورهای وابسته به جبههی آمریكا هم نتوانستهاند از موضع غرب در برابر پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم و جهان اسلام حمایت كنند. این مسأله اتفاق بزرگی است كه باعث التیام عارضهی قرون متمادی جهان اسلام شده است. این رویداد نشان داد كه اگر جهان اسلام متحد و منسجم در دفاع از مقدسات خود به میدان بیاید، غرب با همهی امكاناتش قادر به پیشبردن توطئههای خود علیه جهان اسلام نخواهد بود. بنابراین اگرچه اهانت به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام بسیار دردناك بود و روح حدود ۱/۵ میلیارد مسلمان و بلكه روح هر انسان آزادهای را جریحهدار كرد، اما سبب اتخاذ یك موضع منسجم از سوی جهان اسلام در برابر غرب شد و غرب را وادار به عقبنشینی كرد.
مسلمانان توانستند در این ماجرا یك تهدید بزرگ را به یك فرصت بزرگ تبدیل كنند. مسلمانان مطمئن هستند كه وقتی به میدان میآیند، ظرفیتهای نظامی و امنیتی غرب را خنثی میكنند و عملاً از ارتشهای بزرگ غرب و پایگاههای عظیم نظامی آنها كاری برنمیآید.
از این به بعد غرب نمیتواند دشمنی خود با اسلام ناب محمدی و ایران را در پشت مسائل فرقهای و اختلافات مذهبی پنهان كند. دیگر مسلمانان میدانند كه هر اقدامی علیه هر بخشی از جهان اسلام در واقع اقدام علیه كل جهان اسلام اعم از شیعیان و اهل سنت است.
غرب با اقدام اخیر خود جهان اسلام را متحد كرد و این مسأله را بهوضوح روشن كرد كه با اساس اسلام و موجودیتی به نام مسلمانان مشكل دارد و برای مقابله با آنها برنامهریزی میكند. این حركت در واقع كمك ناخواستهی غرب به جهان اسلام بود و جبههی متحد و منسجمی را در تمام كشورهای اسلامی علیه این اقدام به وجود آورد. غربیها نتوانستند در برابر این جبههی متحد مقاومت كنند. تا آنجا كه آمریكاییها حتی در راهانداختن موج خبری مظلومنمایی برای كشته شدن دیپلماتهایشان در بنغازی ناكام ماندند. این در حالی بود كه بسیاری از ناظران گمان میكردند كه غرب در صدد ساختن یك یازده سپتامبر جدید از حادثهی كنسولگری آمریكا در بنغازی است با این هدف كه بتواند تهاجم گستردهای را متوجه جهان اسلام كند، اما عملاً چنین اتفاقی نیفتاد.
دولت آمریكا طی هفتههای گذشته علیالدوام در صدد توجیه اقدام هالیوود علیه پیامبر گرامی اسلام بود. دولتهای اروپایی هم ناچار شدند كه در برابر فیلم اهانتآمیز موضعگیری كنند. این مواضع اگرچه قاطعانه نبود، اما در عین حال حاكی از مبتلا شدن غربیها به یك وضعیت انفعالی بود. این رخداد و واكنش مسلمانان به آن یك تجربهی بسیار خوب برای جهان اسلام بود، زیرا وضعیت جدیدی را پدید آورد كه در این وضعیت جدید هیچ مسلمانی بهانهای برای جدایی و تفرقه ندارد. این موضوع كمك كرد تا جوامع اسلامی اختلافات بین خود را كنار بگذارند و انگارههای حسننیت داشتن غرب از بین برود.
حضور متراكم مردم مسلمان در همهی جهان اسلام، ریشههای اهانت به پیامبر بزرگوار اسلام را در غرب میخشكاند و غرب را پیش از اهانت دوباره به جهان اسلام به اندیشه فرو میبرد. غرب در این صحنه هزینههای بسیار بزرگی را پرداخت كرد و بهرهی بسیار ناچیزی برد. اگرچه غرب در یك جا عقدهگشایی كرد و درون پلید خود را بیرون ریخت و توانست بخشهای افراطی صهیونیست مسیحی را دلخوش كند، اما در عین حال هزینهی سنگین شكست از جهان اسلام را پرداخت كه مقدمهی خروج نظامی غرب از سرزمینهای اسلامی بود.
چهار گام برای توقف اهانتها
مسلمانها باید دفاع از مقدسات خود را با استفاده از روشهایی نهادینه كنند و امكان تكرار اهانت را از غرب بگیرند. برای رسیدن به این مقصود باید اولاً این واكنشها و اعتراضات ادامه یابد تا برای مدتی طولانی فضا برای اقدام و حركت غرب در كشورهای اسلامی تنگ شود. بنابراین محاصرهی اجتماعی سفارتخانهها و مراكز دیپلماتیك و نظامی غرب در جهان اسلام باید استمرار پیدا كند.
دولتهای اسلامی باید با فشار بر سازمان ملل و مجامع حقوقی وابسته به این سازمان، قوانینی رابه تصویب برسانند كه بر مبنای آن، اهانت به مقدسات الهی ممنوع باشد. در نتیجهی این واكنشها اگر هزینهی اهانت به مقدسات بالا برود. غربیها ناچار میشوند كه از اهانت به مقدسات اسلامی جلوگیری كنند.
دوم، مسلمانها باید در كشورهای خودشان با اعمال فشار بر دولتها، كیفرخواستهایی را علیه اهانتكنندگان تنظیم كنند. همانطور كه در مصر این اتفاق افتاد و یك دادگاه مصری، سازندهی فیلم را به مجازات محكوم كرد و نیز وزیر راهآهن پاكستان باصراحت مسألهی قتل اهانتكننده را مطرح و اعلام كرد كه اگر من هم بتوانم این كار را انجام میدهم. واكنشهایی از این قبیل باید در جهان اسلام توسعه پیدا كند.
سوم، دولتهای اسلامی باید با فشار بر سازمان ملل و مجامع حقوقی وابسته به این سازمان، قوانینی رابه تصویب برسانند كه بر مبنای آن، اهانت به مقدسات الهی ممنوع باشد. در نتیجهی این واكنشها اگر هزینهی اهانت به مقدسات بالا برود -همانگونه كه در این مورد اتفاق افتاد- غربیها ناچار میشوند كه از اهانت به مقدسات اسلامی جلوگیری كنند. بنابراین این بیداری باید ادامه داشته باشد و ما باید بتوانیم این فضا را به فضای وحدت تبدیل كنیم.
چهارم، باید كنگرههای بزرگ دینی در جایجای جهان اسلام در موضوع شناخت شخصیت پیامبر مكرم اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم و مشتركات مذاهب اسلامی با تأكید بر وحدت اسلامی بهوجود بیاید. دانشگاههای جهان اسلام باید در این زمینه فعال شوند و علمای جهان اسلام باید كنگرههای متوالی و زنجیرهای را در كشورهای خود برگزار كنند تا مسألهی شناخت غرب و دشمنی غرب با جهان اسلام تبدیل به هزاران پایاننامهی دانشگاهی و دهها كرسی تحقیق پیرامون مكاتب غربی شود. مسلمانان یقیناً با اینگونه اقدامات، امكان اهانت به مقدسات را از غرب خواهند گرفت.