- شما به عنوان یک رزمنده بسیجی،دفاع مقدس را چگونه دیده اید؟
اگر بخواهم خیلی خلاصه پاسخ دهم،چون مخاطبان ما طالب خلاصه گویی هستند،ما دفاع مقدس را هم چنان که امام بزرگوارمان فرمود، یک دانشگاه دیدیم، یعنی به اعتقاد من کسانی در دفاع مقدس موفق شدند که این صحنه جهاد و مبارزه واتفاق را مانند یک دانشگاه دیدندو برای تقویت و پیاده کردن آموزه های دینی و مجاهدت در مسیر آموزه های دینی از آن بهره بردند.چون صحنه جنگ بنا بر آیات قرآن و کلمات و روایات بزرگان محل آزمون میزان اعتقادات دینی انسان و عمل دینی انسان ها است.
کسانی برای اعتقادات شان جان می دهند که آن اعتقادات را با گوشت و پوست و استخوان شان هم درک کردند و هم عمل کردند ،لذا برای این که این توفیق درک و عمل از خودشان و دیگران سلب نشود، حاضرند برای ابقا و اثباتش و برای حفاظتش از جان و مال و آبرو و هستی خود بگذرند. این همان تعبیری است که در روایات به ما می گوید"بابی انت و امی ونفسی ومالی واهلی" و این که در قرآن فرمودند: فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما. پس جبهه ها یک دانشگاه ، برای تقویت اعتقادات دینی و پیاده کردن اعمال و اعتقادات دینی بود.در واقع نقش حفاظت ، اثبات و نشر اعتقادات دینی را داشت.
- چرا به هشت سال جنگ ما،جنگ تحمیلی گفته می شود؟
از این جهت به جنگ ما جنگ
تحمیلی می گویند که،ما آغاز کننده جنگ نبودیم. وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد همراه
خود یک نظام وابسته و طاغوتی را سرنگون کرد،و جای پای دشمنان اسلام چه شرقی ،چه
غربی خصوصا آمریکا،اسراییل و انگلیس را در این مملکت از بین بردوواسطه تامین منافع
شان را نابود کرد،طبیعت دشمن این است که وقتی یک پایگاه قدرت خود را از دست می دهد
برای باز پس گیری آن توطئه می کند و دشمنان اسلام هم شروع به توطئه کردند. از طریق
نفوذ دادن عناصر سازشکار و ایجاد غائله های داخلی مثل جنگ داخلی در کردستان، گنبد
و آذربایجان برای بازگشت منافع خود اقدام کردند ،با ترور شخصیت ها در وقایع 7 تیر
و 8 شهریور، ارکان نظام را هدف قرار دادند و از طریق محاصره اقتتصادی و سیاسی فشارها
را تشدید کردند ولی وقتی از همه توطئه ها طرفی نبستند و نتیجه ای نگرفتند ،جنگ را
به وسیله عامل دست نشانده خود یعنی صدام که در منطقه حس قدرت طلبی و خوی تجاوز
داشت و بسترش از همه آماده تر بود به ما تحمیل کردند . صدام مشکلش با ما از همه
بیشتر بود و یک اختلاف دیرینه ای هم با ما داشت که در قرار داد الجزایر حل و فصل
شده بود ؛دشمنان از این فرصت استفاده کردند و این کشور و حزب بعث را علیه ما
شوراندند، و همه کشورهایی که ضدیتی با انقلا ب اسلامی داشتند ، پشت سر صدام قرار
گرفتند که آمارشان هم متفاوت است ،از40 تا
80 کشور روایت می شود. و از این جهت که ما این جنگ را نمی خواستیم و جنگی علیه
انقلاب اسلامی و اسلام بود و آنها به مرزهای ما هجوم آوردند. لذا اسم آن را جنگ
تحمیلی می گذارند. درنتیجه ما فقط
دفاع کردیم.
- در مورد جمله ای که می گوید جنگ ماجنگ عاشورایی بود و شبها ی عملیات مانند شبهای عاشورا بود کمی توضیح دهید.
چند دلیل برای اینکه می گوییم جنگ ما جنگ عاشورایی بود داریم . اول: اعتقادات انقلاب اسلامی و امام بزرگوار مان همان اعتقادات نبوی و حسینی است یعنی همچنان که می گویند : الاسلام نبوی حدوث و الحسین بقا، اسلام را پیامبر آوردند و امام حسین با خون خودشان تثبیت کردند. این اسلام یک بار دیگر به وسیله امام احیا شد و توسط خون شهدا تثبیت یافت. یعنی درست همان خط مشی دنبال شد. دوم: ماوقتی می خواهیم واقعه ای را با واقعه دیگری مقایسه کنیم باید ببینیم آ یا مبانی فکری شان ،شعارهایشان و اهداف شان یکی هست یانه؟ ما مبانی فکری مان با عاشورا یکی بود. مبانی فکری عاشورا چیست؟ هیهات من الذله. ما هم زیر بار ذلت نمی رویم. مبانی فکری عاشورا مبارزه با ظلم، دفاع از مظلوم و اجرای احکام اسلامی است. مبانی اندیشه ما هم همین بوده و شعارهای ماهم همان است . شعارهای عاشورا شهادت طلبی ، خدا محوری، عدالت طلبی، امر به معروف ونهی از منکر است و ماهم همان شعارها را دنبال کرده ایم.نوع عملیات و اهداف ما هم با آنها یکی بوده، هدف هایی مانند نابودی ظلم، اجرای عدالت الهی و احکام متعالی اسلام در هردو نهضت مشترک بود، آنها شهادت را پایان نمی دانستند و یک فوض بزرگ تلقی می کردند و ما هم همین طور. در کربلا هم ترس بین یاران امام حسین(ع) نبود و در یاران امام بزرگوارمان هم که کربلایی جنگیدند ، ترس نبود. آن جاهم بر اساس معرفت دینی و بر اساس اطاعت وتسلیم در برابر ولایت امام حسین و سبقت نسبت به شهادت عمل کردند و اینجا هم بر اساس اعتقادات دینی تبعیت از ولی امر مسلمین یعنی امام بزرگوار مان و تسلیم در برابر ایشان وسبقت نسبت به فرهنگ شهادت جنگیدند، یعنی نعل بالنعل و قدم به قدم. بچه های ما پاجا پای یاران امام حسین گذاشتندو همچنان که امام حسین فرمودند من وفاداری یارانم را امضا کردم، امام بزرگوار هم فرمودند من وفاداری این بسیجی ها را امضا کردم.
حالات رزمندگان در شب های عملیات چگونه بود؟ کمی در این مورد توضیح دهید.
در شب های عملیات نیزمانند شب های عاشورا صوت قرآن ومناجات و حتی شوخی ها ونشاط معنوی را می بینیم، ما در شب های عملیات هم نشاط معنوی می دیدیم ، عده ای نماز می خواندند ،عده ای قرآن می خواندند،عده ای اشک می ریختند ، عده ای شوخی می کردند چرا؟ چون در آستانه شهادت و لقا الی الله قرار گرفته اند.
سخنرانی ها، مداحی هاو هیئت ها د رجنگ و بین رزمندگان و بسیجیان چگونه بوده است؟
آ ن چنان که امام بزرگوارمان فرمودند: محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است . ما وقتی می گوییم دفاع مقدس ما ، عملیات های ما، بسیجی ها ما ، شب های عملیات های ما عاشورایی بوده است یعنی این که باید فرهنگ عاشورا بماند، این فرهنگ ، در محرم و صفر و در هیئت ها و مساجد و روضه ها توسط روحانیون و ذاکرین اهل بیت ، نسل به نسل و سینه به سینه برای ما به ارمغان رسیده بود.
اوج این فرهنگ در انقلاب اسلامی و نقطه اوج آن در دفاع مقدس بوده است یعنی بیش از هر زمان دیگری این فرهنگ عاشورایی توسط هیئت ها که در جبهه ها شکل می گرفت و هیئت های پشت جبهه ها بود ، تقویت می شد و مثلا می گفتیم:شور حسینی است چه ها می کند .
امروز هم اعتقاددارم اگر بخواهیم فرهنگ عاشورایی امام حسین و فرهنگ عاشورایی دفاع مقدس به نسل جدید منتقل شود ، مساجد ، منبری ها، ذاکرین و خدمتگزاران مکتب اهل بیت نقش جدی ای خواهند داشت.
چگونه می توانیم همان حالات معنوی رزمندگان را در شبهای عملیات دوباره در جامعه احیا کنیم و یک باردیگر به آن خلوص و معنویت غالب در جبهه ها نزدیک شویم؟
عاشورا و دفاع مقدس یک شور دارد و یک شعور. اگر ما بتوانیم هم شعور وهم شور عاشورا و دفاع مقدس را در هیئت ها تداوم بخشیم قطعا آن فضا و اثرات و اهداف و نتایج اینجا هم تکرار می شود.ولی اگر خدایی نکرده شورعاشورایی و دفاع مقدسی هیئت ها کم شود ، که بعضی ها به بهانه شعور می خواهند شور آن را کم کنند که این کار غلطی است، یا می خواهندبه بهانه شور ، شعورش کم شود یعنی معرفت دهی و معرفت بخشی کم شود، قطعا ضرر خواهیم کرد ، چون جامعه به نیروهایی نیاز مند است که هم شور داشته و هم شعور. ما می دانیم شور موقتی است ، داغ شدن است ،کسی که داغ شود قطعا پس از مدتی سرد می شود . کسی که پخته شود، هیچ وقت خام نخواهد شد. ما اعتقاد داریم اگر ما حرکت مان را در این مسیر و به سمت شور و شعور عاشورایی و دفاع مقدس قرار دهیم، جوان هایی که دراین هیئت ها قرار می گیرند هم شعور لازم را دارند هم شور واز این مسیر خارج نمی شوند.
اگر اجازه بدهید ، برویم به قسمت دوم سوال قبلی و آن این که چگونه می توانیم یاد وحالات جنگ را در هیئت ها بیشتر از قبل حس کنیم؟
عرض کردم وقتی بر عنصر شعور تکیه می کنیم ، باید بتوانیم تعریف مشخصی از شعور ارائه کنیم.
شعور به این معناست که به مخاطبان امروزه هیئت ها بگوییم ،چه دلیلی باعث شد ، یاران امام حسین آن روز و یاران حضرت امام امروز حاضر می شود ، جانش را بدهد. معرفت نسبت به جهاد ،نسبت به شهادت و این که چه معرفت واعتقاد و عواملی باعث شد که این جوان می بیند ، همرزمش بر اثر انفجار مین ، گلوله ،توپ و خمپاره در جلوی چشمانش به شهادت می رسد اما نمی ترسد. چه عاملی باعث شد که اینها نترسند و تا آخرین لحظه مرگ بمانند، حال اینها خاطره، آیات قرآن، سیره اهل بیت ، سخنان امام ،روایات و استدلال دینی و عقلی می خواهد ، تا مخاطبان در این زمینه تقویت شوند.
تاثیر تمسک به ائمه اطهار (ع) و زیارت قبور مطهر آنها ، مثل زیارت کربلا که امروز می بینیم مردم خیلی راحت به زیارت کربلا می روند، با حماسه آفرینی های دیروز رزمندگان دفاع مقدس چیست؟
اگر قائل باشیم به این که در مکتب ما دنبال زیارت با معرفت ، با معنویت و با محتوا هستیم ، باید قائل باشیم که اگر امام حسین (ع) این گونه فداکاری نمی کردند و رزمندگان وشهدای عزیز ما ، جانبازی و ایثار نمی کردند ، امروز بستر زیارت بامعرفت برای مردم باز نمی شد ، پس مردم بدانند اولا این زیارت با امنیتی که به کربلا می روند مدیون خون شهدا هستند ، چون قبل از آن راه کربلا بسته بود و دوم این که آن ها که می رفتند شاید بدون ایثار رزمندگان ما، آن زیارت و معرفت و توفیق کامل وحقیقی را پیدا نمی کردند.
امروز می خواهیم بگوییم اصل زیارت امام حسین، که با این معرفت و شور وعزت انجام می شود ، مدیون خون شهدا و دلاورمردی های ایثارگران، جانبازان، آزادگان و همه عزیزان دفاع مقدس است.
برای کسانی که درایام دفاع مقدس و جنگ تحمیلی حضورنداشتند ، چه وظایفی را می توان تبیین کرد زیرا ما نسبت به حفظ ارزش های دفاع مقدس و خون شهدا و حماسه هایی که آفریدند باید مثل حضرت زینب سلام الله علیها عمل کنیم . در این راه چقدر موفق بودیم چون اعتقاد داریم قیام اما حسین(ع) با تلاش های حضرت زینب (س) کامل شد؟
اگر ما بگوییم مثل حضرت زینب و حضرت سجاد عمل کرده ایم قطعا حرف گزافه ای است چون حضرت زینب و امام سجاد معصومان و معصوم زادگانی بودند که در کارشان خطا و کوتاهی نداشته اند اما این که در مسیر حضرت زینب بودیم، الحمد لله بله . ما اعتقاد داریم که بعد از دفاع مقدس رزمندگان ایثارگران و روحانیونی بودند که شروع به روایت گری و نقل ارزش ها برای تداوم آن ارزش ها کردند .
اما این که آیا این کار به صورت جامع و کامل انجام شده است،نه و امیدواریم همه ی آن هایی که سر سفره ی دفاع مقدس بودند، امروز بدانند که یک رسالت زینبی و سجادی دارندو اگر این ارزش هایی را که با چشم دیده و با وجود لمس کرده اند برای نسل جدید نگویند قطعا مورد عتاب و مواخذه ی شهدا قرار خواهند گرفت.
آیا به نظر شما برنامه های فرهنگی و معنوی مانند کاروان های راهیان نور در تعمیق ویا گسترش فرهنگ دفاع مقدس وایثار چقدر تاثیر دارد؟
قطعا اردوهای راهیان نور در مسیر ترویج و تبیین و تثبیت فرهنگ ایثار و شهادت تاثیر به سزایی دارد و اینکه عزیزانی بیایند و مثل زیارت کربلا که گودی قتلگاه را می بینند و علقمه را زیارت می کنند اینجا هم بروند قتلگاه بچه ها را ببینند خیمه گاه بچه ها را در پادگان ها ببینند حال و هوای آنجا با رویت خیلی بهتر تصویر می شود و بهتر در ضمیر مردم به ویژه جوانان این انتقال فرهنگ صورت می گیرد و یقینا ان شا الله امیدواریم اثری که زیارت امام حسین بر زائران دارد این اثر با زیارت کاروان های راهیان نور و مکتب شهدا هم برای زائرانش به همراه داشته باشد.
در مورد خاتمه ی جنگ و پذیرش قطعنامه شبهاتی وجود دارد ممکن است بفرمایید چه موضوعاتی باعث شد که امام جام زهر را نوشیدند ؟آیا اگر قرار بود جنگ این گونه خاتمه یابد بهتر نبود همان موقع بعد از فتح خرمشهر جنگ را تمام می کردند؟
شاید معنا و مفهومش این باشد که جام زهر می تواند دو تعبیرداشته باشد اول این که جام زهر را دشمنان به امام دادند.یعنی تمام تلاش خود را کردند به خاطر اینکه انقلاب اسلامی را به شکست بکشانند و ماباهمه ی دفاع و مقابله ای که کردیم ،می خواستیم حتی با نابود کردن دشمن به پیروزی برسیم، در واقع ما با تسلیم دشمن به پیروزی رسیدیم و در مقابل تسلیم او پایان جنگ را قبول کردیم و معنای دیگر که بعضی از تحلیل گران مطرح می کنند این است که جام زهر را علاوه بر تلاش دشمن شاید بعضی از کم کاری ها کوتاهی ها و قصورو تقصیرات نیروهای خودی هم موثر بوده که کم لطفی ها بی وفایی ها و جفاها و نامردی هایی که کردند باعث می شود امام بزرگوارمان به این مطلب اشاره کنند و این که گفته می شود اگر بعد از فتح خرمشهر ما جنگ را تمام می کردیم جام زهر نوشیده نمی شد ولی درست نیست چون بعد از فتح خرمشهر هنوز بخشی از خاک ما در اختیار دشمن بود هنوز خوی تجاوزگری دشمن وجود داشت و بعد از آن مرحله ای که ما پذیرفتیم،خوی تجاوزگری دشمن را همه تصدیق کردند شاید آن روز این اتفاق نمی افتاد.
شهید حمید باکری در وصیت نامه ی خود می گوید بعد از جنگ رزمندگان سه دسته می شوند.دسته ای اول نسبت به جنگ بی تفاوت می شوند دسته ی دوم راه را خیلی مستقیم با صبر و استقامت ادامه می دهند و دسته ی سوم...
این جمله ی شهید باکری طبیعت هر مجاهده ای است بعضی ها در جنگ بر اساس احساسات آمده اند بعضی بر اساس تکلیف و آن هایی که بر اساس احساسات آمده اند ،احتمالا بعدا پشیمان می شوند ولی آن هایی که بر اساس تکلیف آمده اند را دشمن می خواهد پشیمان شان کند و اگر بتواند همین باعث می شود که عده ای پشیمان شوند عده ای حتی مخالف شوند عده ای هم آن روز خون دادند و بعد در ادامه خون دل می خورند.
یعنی سرداری که به آن صورت مجاهدت می کرده ، الان چنین در بحث مادیات و زندگی غرق می شود؟ ما در صدر اسلام هم داشتیم که امام می فرمودند . بصیرت یعنی این که بدانیم شمری که در جنگ صفین رزمنده ی علی بود در عاشورا قاتل فرزند علی شد.
اگر نکته ی خاصی درپایان می خواهید، بفرمایید.
نه التماس دعا،امیدواریم همه از دانشگاه دفاع مقدس یاد بگیریم این دانشگاه هم چنان ادامه دارد. دیروز جنگ مستقیم داشتیم امروز جنگ غیر مستقیم .باید دفاع علمی ،اقتصادی، سیاسی و صنعتی کنیم و مردم و جوانان ما بدانند آن فرهنگ جهاد و دانشگاه هنوز هست و دانشجو می پذیرد، دشمن هم هنوز هست و هنوز هم باید فداکاری کنیم کسانی که در این فداکاری آسیب ببینند و شهید شوند قطعا جزء شهیدان و جانبازان دفاع از انقلاب و اسلام هستند ان شا الله... پایان