تاریخ تولد:
تحصیلات
سوابق علمی و اجرایی
خدمات دولتی
گافني يكي از جنگجوترين بازيگران سياسي در ايالات متحده است
خط مشی
گافنی همواره از خط مشی گروههای حامی و موسسات تحقیقاتی نومحافظه کار و دست راستی، حمایت کرده است. او یکی از اعضای هیئت موسسان پروژه قرن آمریکایی جدید بود؛ گروهی که در سال 1997 توسط ویلیام کریستول[33] و رابرت کیگان[34] و با هدف پشتیبانی از سیاست های نظامی و مداخله جویانه ریگان در آنسوی آبها، تاسیس شد. وی همچنین به عنوان متخصص با مرکز آریل[35] همکاری می کرد. این مرکز اسرائیلی روابط نزدیکش را با گروههای دست راستی اسرائیلی در ایالات متحده حفظ کرده و یکی از اعضای کمیته خطر جاری است. کمیته خطر جاری گروه تندروی ضدکمونیستی متعلق به دوره جنگ سرد است که پس از حوادث 11 سپتامبر با هدف دفاع از مبارزات علیه تروریسم، مجددا احیا شد.
او در بنیاد دفاع از دموکراسی نیز به عنوان مشاور فعالیت میکند. بنیادی که پس از حملات 11 سپتامبر و با هدف گسترش حکومت های ائتلافی، دفاع از ارزش های انسانی و مبارزه با ایدئولوژی های حامی تروریسم، تاسیس شد. یکی دیگر از گروه هایی که وی در آن به عنوان مشاور فعالیت میکرد، گروه آمریکایی ها برای پیروزی علیه تروریسم است که در سال 2002 توسط نومحافظه کار تندرو، ویلیام بنت[36]، تاسیس شد و اکنون تقریبا بصورت کامل منحل شده است.
دیدگاه های گافنی در زمینه سیاست های خارجی ایالات متحده در دهه هفتاد یعنی زمان تشکیل احزاب نومحافظه کار، شکل گرفت. در این دوران عده ای از لیبرال های ناراضی، حول سناتور اسکوپ جکسون گرد آمدند. جکسون که دموکراتی تندرو است، به علت حمایت های بحث برانگیزش از اسرائیل و سیاست های ضدکمونیسمیاش شهرت دارد. هنگامی که جکسون نتوانست حمایت لازم را در جریان رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری اواسط دهه هفتاد جلب کند، بسیاری از حامیان لیبرالش (که سیاسیون چپی به استهزا آنها را "نومحافظه کار" میخواندند)، به حزب جمهوری خواه پیوستند.
گافني يكي از تئوريسينهاي سياست جنگ طلبانه محافظه كاران در كاخ سفيد است
سگ وحشی ریچارد پرل
پس از پیروزی رونالد ریگان در انتخابات ریاست جمهوری، گافنی به عنوان معاون ریچارد پرل، وزیر دفاع وقت، به پنتاگون رفت. به علت مبارزه جوییاش به ویژه برابر مقامات وزارت خارجه، لقب "سگ وحشی پرل"[37] را به وی نسبت دادند. پس از کناره گیری پرل در سال 1987، فرانک کارلوسی[38]، جایگزین وی، او را بیرون انداخت. متعاقبا گافنی مرکز سیاست های امنیتی را تاسیس کرد که بسیاری از افسران ارشد بازنشسته و شخصیت های سیاسی بانفوذ جزو مشاوران آن بودند.
همانند دیگر ترویج کنندگان نظریه "صلح از طریق زور"[39] که توسط مرکز سیاست های امنیتی حمایت میشد، گافنی نیز در دوره دوم ریاست جمهوری ریگان، سیاست های او مبنی بر گرایش به سمت چارچوب های لیبرالی، تشنج زدایی و کنترل تسلیحات را مورد انتقاد قرار داد. کارمندان پیشین پنتاگون نظیر پرل، پس از اخراج گافنی ایدهای بکر را مطرح کردند؛ "آنچه ما نیاز داریم یک طرح خوب برای اقتصاد در سیاست است. اگر تجزیه و تحلیل سیاستتان را در عرض 30 دقیقه دریافت نکردید، پولتان را پس خواهید گرفت." مدتی بعد، گافنی با کمک مالی بنیاد الین[40]، مرکز سیاست های امنیتی را راهاندازی کرد.[41]
بر اساس نظر گافنی، مرکز سیاست های امنیتی به این علت که مدل آزادی از کمیته خطر جاری است، به خود می بالد؛ کمیته ای که موسسانش، آن را مدلی برای پروژه قرن آمریکایی جدید میدانند. حداقل 12 نفر از اعضای هیت مشاوران مرکز سیاست های امنیتی، اعضای پیشین کمیته خطر جاری بودهاند. گافنی در گزارش سالیانه این مرکز گفت: "مرکز سیاست های امنیتی موسس های برای زمان کنونی است. موسس های که ساختار زیرکانه و انعطاف پذیرش این اجازه را به آن می دهد که به مرکز ایدههای هدایتکننده دقیق مبدل شود."
گافني و جان بولتن دو تن از جنگو طلبان كاخ سفيد در زمان بوش و حال
داگلاس فیث، قبل از اینکه به عنوان معاون وزیر دفاع منصوب شود، رئیس و سهامدار مرکز سیاست های امنیتی بود. دونالد رامسفلد و ریچارد چنی نیز مدت زیادی با این مرکز همکاری می کردند. مرکزی که لقب تالار مشاهیر ستارگان مبارز[42] را به آن داده بودند. رامسفلد علاوه بر اینکه در سال 1998 جایزه حافظ شعله[43] این مرکز را ازآن خود کرد، حامی مالی مرکز نیز بود. چنی نیز یکی از اعضای سابق شورای این مرکز بود.[44]
گافنی در سال 1990، کسانی را که توسط میخائیل گورباچوف[45] متقاعد شده اند، مورد تمسخر قرار داد. بنا به ادعای وی ماموریت مرکز سیاست های امنیتی "گسترش صلح از طریق قدرت آمریکا" است. او با اصرار به مواضع قبلیاش به دادن هشدار درباره طراحی های مجلل جماهیر شوروی که در آن زمان در حال انحلال بود، ادامه میداد. گافنی تکه تکه شدن کشور و افشای صادقانه همکاری گورباچوف با ایالات متحده را نادیده گرفت. وی اصرار میکرد که "حالا نوبت تیم جدید است و نگاهی درست به پایداری شوروی و امثال آن، ایجاب می کند که همواره وضعیت دفاعی مستحکمی داشته باشیم."[46]
قبل از اینکه گافنی بتواند اعضای دست راستی کنگره را برای تشکیل کمیت های مستقل برای ارزیابی تهدیدات تحریک کند، اتحاد جماهیر شوروی تجزیه شد. با این وجود در دهه نود، مرکز سیاست های امنیتی به یکی از تاثیرگذارترین موسسات سیاستگذاری در ضد نهادهای دست راستی مبدل شد. این مرکز در ایجاد دو کمیته مستقل دیگر به ریاست -دونالد رامسفلد- نقش موثری ایفا کرد. کمیتههایی که سیاستهای دولت کلینتون در بیمیلی به برنامه سلاح های فضایی و سیستم دفاعی چند لایه، را مورد انتقاد قرار میدادند.
گافني در كنار كن الياسبرگ
جیسون وست[47] در مقالهای در مجله نیشن[48] نوشته بود: "گافنی علاوه بر تهیه لیست تندروهای محافظهکار بانفوذ، در این 15 سال بسیار پرکار بوده است و با انتشار مداوم گزارشاتی تاکید داشته است که چین، عراق، برنامههای موشکی در حال توسعه در کشورهای شرور و پیمانهای کنترل سلاح، بزرگترین تهدیدات برای امنیت ملی ایالات متحده به شمار میروند. نسخه پیچیهای گافنی و مرکز سیاست های امنیتی برای امنیت ملی کاملا سادهاند: لغو تمامی پیمانهای کنترل سلاح، ادامه دادن به استفاده از سیستمهایی که تقریبا همه معتقدند باید از بین برود (نظیر هواپیمای V-22)، ندادن اقامتگاه به فلسطینیان و از همه مهمتر حرکت به سوی هرگونه برنامه دفاع موشکی با تمام قوا. (مرکز سیاستهای امنیتی در اواخر دهه نود، نماینده کمیسیونهای ارزیابی حملات موشکی به آمریکا بود که نقش مهمی در زنده نگاه داشتن برنامهها در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون ایفا میکرد.)"[49]
تروریسم، فاشیسم اسلامی و امنیت ملی
پس از حوادث 11 سپتامبر، گافنی با تمرکز بر روی شبکههای تروریستی، آنها را تهدیدی برای امنیت ملی خواند. همانطور که جیم لوب[50] در اینترپرس[51] نوشته است: "مشخصا اینکه جنگ علیه چه کسی شکل خواهد گرفت، این هفته مشخص خواهد شد. اما از زمان شکلگیری این مرکز در سال 1988، دشمنان ما همواره اینها بوده اند: اتحاد جماهیر شوروی و متحدان واقعی یا فرضیاش، چین، توافقنامه صلح اسلو، عربها (به ویژه فلسطینیان)، بخصوص سازمان ملل متحد و حقوق دریاها و هر کسی که با تخصیص بودجه بیشتر به برنامه های دفاعی، بخصوص برنامه های دفاع موشکی، مخالف باشد و فاشیست های اسلامی که از همه جدیدترند. (از القاعده تا عربستان سعودی و از امارات متحده عربی تا ایران)"[52]
به عنوان مثالی از این مباحثات میتوان به مقاله وی در مارس 2006 در مجله جوییش ورلد ریویو[53] اشاره کرد. وی در این مقاله با عنوان کودتای فاشیسم اسلامی در ترکیه[54] ادعا میکند فاشیستهای اسلامی در حال ایجاد خلافتی اسلامی هستند که در این مورد خاص در ترکیه، با مضمحل کردن حکومت سکولار آتاتورک، نمود پیدا میکند. او مینویسد: "پایان دادن به تجربه آتاتورکی و جایگزین کردن خلافت اسلامی به جای آن مدتها هدف فاشیستهای اسلامی بوده است که تابع تحرکات سیاسی خطرناکی بوده است که دسترسی جهانی و روشهای تروریستی آنها با سرمایهگذاریهای حکومتهای اسلامی سرکوبگر در سرتاسر جهان و به رهبری عربستان سعودی، ممکن شده است. خیزش فاشیسم اسلامی در غرب با این امید که ترکیه پس از به روی کار آمدن رجب طیب اردوغان در سال 2002 و استفاده وی از اقلیت آرا برای رسیدن به قدرت انحصاری، به عنوان مدلی برای جهانی مسلمان در خواهد آمد، گسترش یافته است. این پندار بیهوده با اجازه ورود ترکیه به مذاکرات اتحادیه اروپا، در این اتحادیه نیز گسترش یافت. محلی که اردوغان به خوبی از آن استفاده کرد تا از ارتش ترکیه دفاع کند." او نتیجهگیری میکند: "واجب است اتحادیه اروپا فشارهای سیاسی را بر روی چنین تمایلاتی زیاد کند و شفافسازی کند که عامل منع ورود ترکیه به این اتحادیه اقدامات فاشیست های اسلامی است و نه اقدامات نظامی برای مقابله با تصاحب مسلمانان؛ و اینکه آمریکا و دیگر کشورهای دوستدار آزادی باید آشکارا روشن کنند که ترکیه اسلامی را به عنوان مدلی برای جهان مسلمان و تهدیدی بر موقعیت این اتحادیه به عنوان عضوی باارزش نمی بینند.
گافني ايدئولوژي اسلامي را تنها دشمن امنيت ملي آمريكا ميداند
دو ماه قبل از حمله آمریکا به عراق، گافنی در مصاحبه با برنامه چهارگوشه[55] در شبکه رسان های استرالیا[56] اظهار کرده بود: "من معتقدم روزی متوجه خواهید شد که مردم عراق حتی با علم به پرداخت بهای بیشتر، از اتمام فعالیت های این حکومت مخوف استقبال می کنند، چراکه می دانند این گزینه از ترسی که در دو سه دهه پیش با آن زیستهاند، مناسبتر است. من فکر میکنم، قدردانیها را به خاطر آزادیشان خواهید دید. این همان چیزی است که ما در افغانستان دیدیم که البته در قیاس با مورد عراق کم ارزش به نظر میرسد. علاوه بر این شواهدی را خواهید دید که نه تنها حاکی از برنامه های سلاح های کشتار جمعی صدام حسین و حملات احتمالی او به همسایگانش بوده، بلکه شرط میبندم نشان دهنده همدستی وی در حملات تروریستی علیه غرب و ایالات متحده است که به نوبه خود اقدامات شجاعانه این رئیس جمهور در برخورد با آن را بیشتر موجه میکند."[57]
گافنی همواره خواستار بکارگیری اقدامات تیم بدنام ب در اواسط دهه هفتاد، به عنوان مدلی برای تلاشهای انجام گرفته جهت ارزیابی تهدیدهای احتمالی در آینده بود. دورانی که در آن یک تیم تحلیلگر خارجی با در نظر گرفتن تهدیدات اتحاد جماهیر شوروی علیه ایالات متحده، سیا را بازنگری کرد. گافنی با نادیده گرفتن این واقعیت که بسیاری از متخصصان بر این نظرند که تیم ب تهدیدات اتحاد جماهیر شوروی را اشتباه جلوه داده است، معتقد است بایستی تیم ب جدیدی ساخته شود. اوج این درخواستها در دهه 1990 و پس از از بین رفتن تقریبی تهدیدات شوروی بود.
گافنی اظهارنظر خود را مجددا در مصاحبهاش با چهارگوشه تکرار کرد و گفت: "من فکر میکنم یک نفر باید به آنچه که شوروی واقعا آن را انجام داد، توجه کند. به اینکه چه چیزی داشتند، چه چیزهایی ساختند و چه برنامههایی دارند. یک نفر که متوجه شود در واقع ارزیابی تیم ب در مجسم کردن این تصویرها بسیار دقیقتر از موارد معمولی انجام شده در سازمان های اطلاعاتی بوده است که همیشه گزارش می دهند آنها اقتصادی بزرگ دارند که مقدار کمی از آن را به اقدامات نظامی اختصاص می دهند و یا اینکه فعالیتهایشان زیاد تهدیدکننده نیست و علاقهای به رودررو شدن ندارند و در آخر هم برآوردی از تواناییهای نظامی ما و امثال اینها ارائه میدهند."[58]
گافني در مركز مسلمانان در آمريكا و استدلال آوردن براي مقابله امريكا با مسلمانان
با وجود اختصاص یافتن مرکز سیاستهای امنیتی به سیاستهای دفاعی، این مرکز انرژی زیادی را صرف دفاع از امنیت مطلق اسرائیل میکند. به عنوان مثال در می 2006، این موسسه با شروع یک کمپین تبلیغاتی با سیاستهای دولت اسرائیل مخالفت کرد. سیاستهایی که به گفته این مرکز "قلمرویی را به تروریستها اختصاص میدهد". گافنی در اینباره گفته است: " [رئیس جمهور ایهود] اولمرت باید بداند که آمریکاییها از چنین اقداماتی که آینده پادشاهی اردن و خود اسرائیل را تهدید کند و اقدامات انجام شده را برای تحکیم آزادی در عراق و ایجاد محلی امن که تروریستها و فاشیستهای اسلامی قصد داشتند از آن برای مقاصدشان علیه ایالات متحده استفاده کنند، به خطر اندازد، حمایت نخواهد کرد."
گافنی سرپرست نویسندگان کتاب آماده باش: ده گامی که دولت آمریکا باید بردارد تا در جنگ برای دنیای آزاد پیروز شود و زنده بماند[59] است. از دیگر نویسندگان این کتاب که در سال 2005 توسط موسسه ناوال انستیتو پرس[60] منتشر شد، میتوان به این شخصیت ها اشاره کرد: جیمز وولسی[61]، ژنرال تام مک آینرنی[62]، ژنرال پل والی[63]، آلکس آلکسیو[64]، اندرو مک کارتی[65]، کلودیا روست[66]، مایکل روبین[67]، دنیل گائر[68] و دو محقق مرکز سیاستهای امنیتی کارولین گلیک[69] و مایکل والر[70].
گافني طرفدار پروپا قرص حمايت بي چون و چراي آمريكا از امنيت رژيم صهيونيستي
گافنی همچنین یکی از ارکان اصلی ائتلاف آزادسازی آمریکا است. این ائتلاف که شامل پیمانکاران نظامی، نومحافظهکاران و طرفداران محیط زیست است، کارمندان و قوانین مشترکی با موسسه تجزیه و تحلیل امنیت جهانی[71] دارد. این ائتلاف بر این باور است که امنیت ملی رابطه تنگاتنگی با امنیت انرژی و بخصوص نفت خاورمیانه دارد و شعارش این است: "وابستگی به نفت خارجی را قطع کنید تا آمریکایی امن داشته باشیم."[72]
گروه بزرگ نومحافظه کاران شامل این افراد است: الیوت آنجل[73] (دموکرات-نیویورک)، کلیفرد می[74]، رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی، رابرت مک فارلین[75]، توماس نیومن[76] از موسسه یهودی امور امنیت ملی، دانیل پایپز[77] از موسسه خاورمیانه، جیمز وولسی و میراو وورمسر[78] از موسسه هودسون[79]. از دیگر افراد مهم نیز میتوان به این اسامی اشاره کرد: گری باور [80] ، سناتور پیشین لینکولن چف[81] (جمهوریخواه-رودآیلند)، دیوید هریس[82] از کمیته یهودی آمریکایی[83] و میلتون کوپلوس[84] از بنیاد انجمن دفاع ملی[85].
شورای مشاوران مرکز سیاستهای امنیتی شامل افراد بانفوذی هستند که با صنایع دفاع مرتبطاند. از بین این افراد میتوان به استنلی ابنر[86]، رئیس لابی بوئینگ[87]، چارلز کوپرمن[88]، یکپارچگی استراتژیک و فعالیتها[89]، سیستم دفاع موشکی[90] و شرکت بوئینگ اشاره کرد. داگلاس گراهام[91]، رئیس شرکت لاکهد[92] در سیستم دفاع و آمورتا هوبر[93] مدیر قبلی تی آر دبلیو[94] نیز جز این افرادند. دیگر اعضای شورای مشورتی این شورا عبارتند از: سناتور سابق کورت ولدن[95] (جمهوریخواه-پنسیلوانیا)، روبرت جوزف[96]، فیلیس کامینسکی [97]و فرد ایکل[98].
گافني و ايران
گافنی در مراسم معرفی مرکز سیاست های امنیتی در سال 2006 گفت: "ما میدانیم که تهران در حال حرکت در مسیری است که توانایی لازم برای نابود کردن آمریکا را به دست آورد." بر اساس اظهارنظر گافنی، برنامه موشکی ایران از این قابلیت برخوردار است که با منفجر کردن یک سلاح هستهای در فضای فوقانی ایالات متحده، یک پالس الکترومغناطیس قوی ایجاد کند و شبکه الکتریکی این کشور را نابود کند. این حمله می تواند در یک چشم به هم زدن، ایالات متحده را به کشوری عقب افتاده تبدیل کند."
نگراني گافني از پيشرفت هستهاي ايران در تمامي مصاحبهها و نظرات وي مشهود است
منابع و مأخذ
[1] Center for Security Policy
[2] Project for the New American Century
[3] Committee on the Present Danger
[4] Georgetown University School of Foreign Service
[5] Johns Hopkin University School of Advanced International Studies
[6] Foundation for the Defense of Democracies
[7] Americans for Victory over Terrorism
[8] Set America Free Coalition
[9] Middle East Forum
[10] Coalition for Liberty, Security, and the Law
[11] Washington Times
[12] Defense News
[13] Investor's Business Daily
[14] Benador Associates
[15] Ariel Center for Policy Research
[16] National Review Online
[17] Senate Armed Services Committee
[18] Henry M. "Scoop" Jackson
[19] Richard Perle
[20] Can This Possibly Be True? New Obama Missile Defense Logo Includes A Crescent
[21] Frank Gaffney, "Can This Possibly Be True? New Obama Missile Defense Logo Includes A Crescent,” Big Government, February 24, 2010, http://biggovernment.com/fgaffney/2010/02/24/can-this-possibly-be-true-new-obama-missile-defense-logo-includes-a-crescent/
[22] Wall Street Journal
[23] USA Today
[24] The New Republic
[25] Washington Post
[26] New York Times
[27] Christian Science Monitor
[28] Los Angeles Times
[29] National Review
[30] Newsday
[31] Commentary
[32] Frank Gaffney Biography, Center for Security Policy, http://www.centerforsecuritypolicy.org/1231.xml.
[33] William Kristol
[34] Robert Kagan
[35] Ariel Center
[36] William Bennett
[37] Perle's Bulldog
[38] Frank Carlucci
[39] peace through strength
[40] Olin Foundation
[41] Frank Gaffney, "Islamofascist 'Coup' in Turkey," Jewish World Review, March 14, 2006.
[42] Star Warriors Hall of Fame
[43] Keeper of the Flame
[44] William D. Hartung, About Face: The Role of the Arms Lobby In the Bush Administration's Radical Reversal of Two Decades of U.S. Nuclear Policy, Arms Trade Resource Center, May 2002.
[45] Mikhail Gorbachev
[46] Michelle Ciarrocca and William D. Hartung, Axis of Influence: Behind Bush Administration's Missile Defense Revival, 2002.
[47] Jason Vest
[48] ation
[49] Frank Gaffney, "Second Opinion on Defense," Washington Times, May 9, 1990.
[50] Jim Lobe
[51] Inter Press Service
[52] Jason Vest, "The Men from Jinsa and CSP," Nation, September 2, 2002.
[53] Jewish World Review
[54] Islamofascist ‘Coup’ in Turkey
[55] Four Corners
[56] Australian Broadcasting Network
[57] "Interview with Frank Gaffney," Four Corners, February 20, 2003, http://www.abc.net.au/4corners/content/2003/20030310_american_dreamers/int_gaffney.htm
[58] Ibid.
[59] Ten Steps America Must Take to Survive and Prevail in the War for the Free World
[60] Naval Institute Press
[61] James Woolsey
[62] Tom McInerney
[63] Paul Vallely
[64] Alex Alexiev
[65] Andrew McCarthy
[66] Claudia Rosett
[67] Michael Rubin
[68] Daniel Gouré
[69] Caroline Glick
[70] Michael Waller
[71] Institute for the Analysis of Global Security
[72] Set America Free, http://www.setamericafree.org/.
[73] Eliot Engel
[74] Clifford May
[75] Robert McFarlane
[76] Thomas Neumann
[77] Daniel Pipes
[78] Meyrav Wurmser
[79] Hudson Institute
[80] Gary Bauer
[81] Lincoln Chaffee
[82] David Harris
[83] American Jewish Committee
[84] Milton Copulos
[85] National Defense Council Foundation
[86] Stanley Ebner
[87] Boeing
[88] Charles Kupperman
[89] Strategic Integration & Operations
[90] Missile Defense Systems
[91] Douglas Graham
[92] Lockheed
[93] Amoretta Hoeber
[94] TRW
[95] Curt Weldon
[96] Robert Joseph
[97] Phyllis Kaminsky
[98] Fred Ikle