کد خبر: ۸۱۷۶
زمان انتشار: ۱۸:۱۲     ۲۷ دی ۱۳۸۹
پيام فضلي‌نژاد گفت: رهبران عمليات امنيتي ‍CIA با پيروي از "اصل شيلر " در تئاتر با عنوان "موسسه اخلاقي "، فهرستي از "درس‌هاي اخلاقي مطلوب " ايدئولوژي ليبراليسم را تهيه‌كردند كه به "ليست سفيد " موسوم شد و آثار "هنريك ايپسن " خالق اثر "هدا گابلر " ذيل عنوان "آموزه‌هاي آزادي و دموكراسي " در صدر ليست قرار گرفت.

عضو مركز پژوهش‌هاي موسسه كيهان در گفت‌وگويي تفصيلي با فارس درباره "رابطه نمايش هدا گابلر با ليست سفيد CIA و سفارت فرانسه " ادامه داد: وقتي پشت‌صحنه تئاتر "هدا گابلر " فاش شد، كارگزاران جنگ نرم با دستپاچگي و غافلگيري بي‌سابقه‌اي مواجه گشتند. براي نمونه، مقاله مفصل "فرج سركوهي " كه ديشب در BBC مبني بر حمايت از نمايش "هدا گابلر " در تئاتر شهر تهران منتشر شد، با حمله شديدالحني به افشاگري رسانه‌هاي اصول‌گرا ‌مانند "كيهان " و "فارس " به سبب افشاي پشت‌پرده اهداف استراتژيك اجراي اينگونه تئاترها همراه است. در كنار آن گزارش‌هاي‌ ديروز روزنامه‌ "لس آنجلس تايمز "، "راديو رژيم صهيونيستي " و تلويزيون "صداي آمريكا " (VOA) همگي نمايانگر عصبانيت سرويس‌هاي جاسوسي ليبرال سرمايه‌داري دارد، چرا كه يكي از جديدترين و مهمترين پروژه‌هاي نفوذ فرهنگي غرب براي استمرار روند "كودتاي ايدئولوژيك " در ايران سوخت.
وي افزود: سوختن اين پروژه اطلاعاتي پيچيده كه از شهريور 1388 نشانه‌هايش آشكار گشت، محصول هم‌گرايي و هم‌افزايي رسانه‌هاي اصول‌گرا در يك هفته گذشته است كه هم ناشي از نگاه پژوهشي و دغدغة عميق اين رسانه‌ها به يك رويداد هنري است و نيز بار ديگر ظرفيت آنان را براي پاسداري از آرمان‌هاي انقلاب نمايان كرد.
فضلي‌نژاد در پاسخ به اين سوال كه "پشت‌پرده پروژه توليد و اجراي نمايشنامه‌هايي مانند هدا گابلر در ايران چيست؟ " گفت: تاريخ جنگ نرم در كشورهاي اروپاي شرقي و مركزي مانند چكسلواكي، لهستان، مجارستان و روماني يا در منطقه آمريكايي لاتين نشان مي‌دهد كه هرگاه فرآيند "كودتاي مخملي " در فاز امنيتي براندازي به بن‌بست رسيده است، يك گردش استراتژيك از حوزه "سياست " به عرصه "هنر و ادبيات " رخ داده است و براساس يكي از گزارش‌هاي CIA، "بهره‌برداري به ظاهر غيرسياسي از روشنفكران و متفكران با تمركز روي تئاتر، ادبيات، هنرهاي بصري و روانشناسي " در اولويت قرار گرفت. اين گردش استراتژيك پس از شكست كودتاي سبز و فتنه مخملي در ايران نيز از شهريور 1388 رخ داد.
پژوهشگر مؤسسه كيهان اظهار داشت: اينكه چگونه از راه هنر و ادبيات به احياء روند كودتاي مخملي مي‌پردازند، دست‌كم به 3 نمونه خارجي در اروپاي شرقي مي‌توان اشاره كرد. پس از اولين شكست كودتاي مخملي چكسلواكي موسوم به "بهار پراگ " در سال 1968 شاهد اوج‌گيري فعاليت هنرمنداني مانند "ميلان كوندرا " هستيم كه مشهور به "نماد روشنفكران بهار پراگ " است و در 5 سال گذشته انتشار اسناد جاسوسي وي براي CIA يا حتي نشر سندي دال بر جاسوسي دوجانبه وي، جنجال‌هاي مطبوعاتي زيادي را در غرب برانگيخته است. آنان به ظاهر از فعاليت سياسي دست كشيدند، اما در واقع به حاشيه امن هنر خزيدند تا خط مشي مطلوب هنر سرمايه‌داري را در آثار هنري خود دنبال ‌كردند و سياست "كودتاي ايدئولوژيك " را براي تغيير ذائقه و ذهن شهروندان پيش بردند.
فضلي‌نژاد با اشاره به "تاريخ معاصر كودتاهاي مخملي در اروپاي شرقي " افزود: در نيمه دهه 1980.م وقتي در چكسلواكي پروژه "بنياد اعانه ملي براي دموكراسي " (NED) براي براندازي از راه شورش‌هاي كارگري و جنگ‌هاي شهري با ركود چشمگير مواجه شد، كسي مانند "واسلاو هاول " كه واضع لفظ "انقلاب مخملي " و از قضاء نمايشنامه‌نويس است، آن زمان از "توليد ادبيات و هنر جديد " براي مبارزه با حاكميت‌هاي ضدليبرالي سخن گفت و آنچه كه به عنوان "ادبيات و تئاتر معترض " پديد آمد، ماحصل اين سياست بود؛ گرچه آنچه به "هنر معترض " معروف است، الزاماً صبغه سياسي ندارد و در لهستان شاهد گسترش جلوه‌هايي از "رمانتيسم ادبي " براي نهادينه ساختن فرهنگ سرمايه‌داري هستيم كه به "جنبش رمانتيسم " با شعارهاي فريبنده‌اي چون " فرياد خشم و اعتراض بر ضد بندگي انسان " هستيم. جالب است كه رمانتيست‌ها، اغلب ضدسرمايه‌داري بودند، اما اين جنبش به خدمت رژيم‌هاي سرمايه‌داري درآمد.
برنده تنديس ويژه جنگ نرم از جشنواره مطبوعات اظهار داشت: پروژه گردش استراتژيك از حوزه سياست به عرصه فرهنگ براي ادامه روند پنهان جنگ نرم در ايران كه برگرفته از همان مدل كلاسيك در كشورهاي اروپاي شرقي است، از شهريور 1388 و همزمان با روزهاي افول فتنه سبز براي براندازي جمهوري اسلامي كليد خورد كه مافياي هنري "سفارت فرانسه " نيز به عنوان يكي از بازوهاي اجرايي موثر آن در ايران به ايفاي نقش پرداخت.
فضلي‌نژاد افزود: اين‌بار نيز مانند نمونه چكسلواكي و لهستان و روماني استراتژي سرويس‌هاي جاسوسي ليبرال سرمايه‌داري آن بود كه "نيروي سازماني براندازي نرم " به يك "كوچ موقت " از حوزه "سياست " به عرصه "فرهنگ و هنر " روي آوردند و حتي عده‌اي از كارگزاران جنگ نرم با اين ادعا كه سيل ترجمه آثار ادبيات و اجراي نمايشنامه‌‌هاي ليبراليستي سبب استقرار دموكراسي ليبرال و پايان مبارزات چپ‌گرايانه در آمريكاي لاتين شده است، مي‌خواستند با پيروي از همان الگو در ايران نيز پروژه دموكراتيزاسيون را پيش ببرند.
وي با اشاره به نقطه شروع گردش استراتژيك سازمانهاي اطلاعاتي غرب به حوزه فرهنگ ادامه داد: اهداء جايزه نوبل ادبيات سال 2009 به "هرتا مولر " كه مراسم برگزاري آن در شهريور 1388 و در اوج حوادث فتنه سبز پس از شكست "كودتاي سبز ايران " برگزار شد، نشانه‌اي بر اوج‌گيري اين سياست CIA در ايران بود. نوبل ادبيات سال 2009 به "هرتا مولر " تعلق گرفت كه هم از داستان‌نويسان شناخته شده سازمان سيا است و يكبار به سبب همين اتهام از روماني فرار كرد و هم در 30 سال گذشته همه آثار ادبي‌اش را براي تئوريزه ساختن كودتاهاي مخملي نوشته است. جايزه نوبل ادبي اولاً همزمان با بيستمين سالگرد فروپاشي ديوار برلين به عنوان نماد پيروزي "انقلاب‌‌هاي مخملي اروپاي شرقي " و ثانياً در همان روزي كه "روز مبازره با فاشيسم " نام دارد و ثالثاً دقيقاً در زمان وقوع فتنه سبز در ايران به "هرتا مولر " رسيد و وي در نخستين اظهارنظرش دقيقاً همان حرفهاي "واسلاو هاول " در دهه 1980 را مبني بر توليد "هنر و ادبيات معترض " اما اين‌بار با تمركز بر روي موضوع ايران تكرار مي‌كند.
فضلي‌نژاد در پاسخ به اين سوال كه "رابطه اهداء نوبل ادبيات 2009 با تحول استراتژي براندازي غرب در ايران چيست؟ " اظهار داشت: هرتا مولر پس از بردن جايزه نوبل در نخستين گفتگوي تلفني با "بنياد نوبل " مي‌گويد به مبارزان ايراني كه در جدال با جمهوري اسلامي هستند، فكر مي‌كنم! مثلاً انگار فكر كردن "شخص " ايشان خيلي مهم است! يا 6 روز پس از گرفتن نوبل و در "نمايشگاه كتاب فرانكفورت " تكرار مي‌كند: "فكر كنيد به ايران، جايي كه جنايتكاراني كه بايد خودشان محاكمه شوند، ديگران را به دادگاه مي‌كشند، زنداني مي‌كنند و حتي به قتل مي‌رسانند. " وي سپس از توليد يك "ادبيات و هنر جديد " سخن مي‌گويد و در توضيحش مي‌افزايد "ادبياتي براي مبارزه با رژيم‌هاي مخالف با ليبراليسم و آزادي‌خواهي. " نويسنده كتاب "شواليه‌هاي ناتوي فرهنگي " افزود: "هرتا مولر " از هنگام دريافت جايزه نوبل ادبيات، كاملاً روي "مساله ايران " متمركز شد و از به نظر او، بايد "آتش انقلاب‌هاي مخملي براي رسيدن به آزادي ليبرالي شعله‌ور بمانند، اما اين‌بار از راه هنر و ادبيات. " اين سياستي است كه مولر معتقد است كه بايد درباره مسلمانان و و جوامع اسلامي پيگيري شود. او درباره توليد اين "ادبيات و هنر جديد " مي‌گويد كه "نبايد از يادآوري سركوب و خفقان در رژيم‌هاي استبدادي (توتاليتر) مثل ايران دست برداشت، چون اين مضامين توسط بنيادگرايان مذهبي بازتوليد شده‌اند و هنوز سايه ديكتاتورها بر سر ايرانيان سنگيني مي‌كند. " در "بيانيه بنياد نوبل " با موضوع شرح دلايل انتخاب مولر نيز مي‌خوانيم كه او "به خاطر تصوير چشم‌اندازي از زندگي ستم‌ديدگان تحت يك نظام ديكتاتوري و محروماني كه زندگي‌شان مصادره شده، از راه صراحت نثر و ايجاز شعر " مفتخر به دريافت اين جايزه شده است. حتي مفسر "خبرگزاري آسوشيتدپرس " در همان روز مي‌گويد از "جنگ آزادي‌خواهانه آمريكا براي نابودي ديكتاتوري‌ها خصوصاً در اروپاي شرقي ستايش گردد. "
پژوهشگر موسسه كيهان گفت: بنياد نوبل رسماً از رمان‌هاي مولر كه براي جنگ نرم فرهنگي با حكومتهاي اروپاي شرقي نوشته شده، تجليل كرد و خصوصاً كتاب "سرزمين آلوهاي نارس " كه سال 1386 در ايران توسط با عنوان "سرزمين گوجه‌هاي سبز " ترجمه شد، دقيقاً از نمونه‌ آثار ادبي توليد شده براساس استراتژي كودتاي مخملي است كه به نقش دانشجويان در براندازي نرم مي‌پردازد، اما آنچه در اين پروژه جديد سرويس‌هاي جاسوسي ليبرال اصالت دارد، تنها توليد آثار فرهنگي و هنري براي آموزش استراتژي و تاكتيك كودتاي مخملي نيست، بلكه از ابتداي دهه 1940 سرويس اطلاعات نظامي آمريكا (OSS) ليستي را شامل نام نويسندگان و كتاب‌هاي مطلوب نظام‌هاي سرمايه‌داري منتشر كرد. البته ممكن است اثري از يك نويسنده در "ليست سفيد " سرويس جاسوسي آمريكا و اثري ديگر از همان نويسنده در "ليست سياه " باشد.
فضلي‌نژاد اظهار داشت: پس از انحلال سرويس OSS و تاسيس CIA نيز يك عمليات هنري با عنوان "طرح عظيم تئاتر " توسط سرويس عمليات سري سيا براي توليد و اجراي نمايش‌نامه‌ها مطلوب نظام ليبرال سرمايه‌داري به تصويب رسيد كه سند آن با شناسه امنيتي PSB شناخته مي‌شود. رهبران اين عمليات امنيتي با پيروي از اصل شيلر در تئاتر با عنوان "موسسه اخلاقي "، يعني جايي كه انسان مي‌تواند تمام اصول بنيادين زندگي را در آن ببيند، فهرستي از درس‌هاي اخلاقي مطلوب ليبراليسم تهيه‌كردند كه به "ليست سفيد " موسوم شد و آثار "هنريك ايپسن " خالق اثر "هدا گابلر " در صدر ليست بود.
وي گفت: ايالات متحده از آن زمان اشاعه اين نوع هنر را توسط سفارتخانه‌هاي خود در كشورهاي ضدليبرال و ضدآمريكايي دنبال مي‌كرد و اكنون كه با گردش استراتژيك در جنگ نرم مواجه هستيم، مي‌بينيم كه توليد و اجراي نمايش‌نامه‌هاي همان "ليست سفيد " در دستور كار قرار مي‌گيرد، آن هم توسط كارگرداني كه با مديران "خانه آزادي آمريكا " كه به اقرار رسانه‌هاي ايالات متحده از بازوهاي اجرايي سازمان اطلاعات مركزي آن كشور است، ارتباط نزديكي دارد. وجود اين قرائن در كنار يكديگر، اتفاقي نيست، بلكه قطعاتي از يك پازل اطلاعاتي و دلالت‌هاي دقيقي براي اثبات پروژه جنگ نرم فرهنگي- هنري به شمار مي‌رود.
اين تحليلگر مسائل جنگ نرم ادامه داد: در پشت صحنه پيچيده‌ترين پروژه‌هاي فرهنگي غرب در ايران، همواره مافياي هنري سفارت فرانسه حضوري فعال داشته است و چندي پيش در جلسه "كميسيون آينده‌نگري تحولات علمي و فرهنگي " در شوراي عالي انقلاب فرهنگي به اين بحث اشاراتي داشتم كه پژوهش پيرامون اين موضوع با استقبال جناب آقاي دكتر مخبر دزفولي، دبير شورا، قرار گرفت. جالب است كه مي‌توان گفت همين مافياي هنري در سال 1377 كارگردان ايراني‌تبار تئاتر "هدا گابلر " را شكار كرد و هنگامي كه وحيد رهباني نمايش "در انتظار گودو " اثر "بكت " را با حمايت دولت اصلاحات به روي صحنه برد، سفير وقت فرانسه در ايران شخصاً از او و اعضاي گروهش براي اجراي آن در جشنواره "نانتز " دعوت كرد و از آن هنگام ارتباطات اين كارگردان با گروهك‌هاي اپوزيسيون در اروپا گسترش يافت تا سرانجام با يكي از مقامات "خانه آزادي آمريكا " پيوند خورد كه اين مقام اطلاعاتي، واسطه ارتباط هنرمندان با سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (CIA) است و حالا مي‌بينيم همين كارگردان ايراني‌تبار مقيم كانادا اثري از يك نويسنده مقبول سيستم اطلاعاتي ليبرال سرمايه‌داري را روي صحنه تئاتر شهر تهران مي‌برد.
فضلي‌نژاد پيرامون شيوه برخورد با چنين رويدادهايي عنوان كرد: اولاً سابقه اين كارگردان روز 25 دي 1389 در مقاله‌اي در روزنامه كيهان به تفصيل آمده است. سوال نخست اين است چگونه كسي كه در خارج از ايران، آثار يك ضدانقلاب فراري مانند "غلامحسين ساعدي " را روي صحنه برده و در جريان فتنه پس از انتخابات هم‌پيمان با مبتذل‌ترين طيف اپوزيسيون مثل محسن مخملباف و اسماعيل خويي، عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي بيانيه صادر كرده، اصلاً چرا مجوز كار گرفته است؟! و چرا پس از ورود به ايران به سبب اقدامات ضدايراني‌اش مورد پيگرد قضايي قرار نگرفته است؟!
نويسنده روزنامه "كيهان " گفت: سوال دوم اين است كه چه كسي مجوز صدور اين تئاتر را صادر كرده است؟! طبعاً مستفاد از نص صريح قانون مجازات اسلامي نه تنها عوامل تهيه و اجراي تئاتر هدا گابلر داراي مسئوليت كيفري هستند، بلكه مسئولاني كه اقدام به صدور مجوز براي آن نمودند نيز بايد مشمول پيگرد كيفري باشند كه حتماً دادستان محترم عمومي و انقلاب تهران كه با اقدامي به موقع و شايسته تقدير دستور توقيف اين نمايش را صادر كردند، به اين امور توجه ويژه دارند.
دارنده تنديس ويژه جنگ نرم جشنواره مطبوعات اظهار داشت: سوال سوم، تكرار مداوم اين پديده‌ها در دولتي است كه اصول‌گراست و در مشي انقلابي رياست محترم جمهور ترديد نمي‌كنيم و همينطور در اعتقادات ديني وزير محترم ارشاد كه البته حمايت نابه‌جا و احتمالاً از سر عدم اطلاع ايشان از اين تئاتر، تذكر شديد نمايندگان اصولگراي مجلس محترم را در پي داشته است. چندين رويداد فرهنگي از اين دست، در حوزه هنرهاي تجسمي، گالري‌هاي هنري، سينما و... رخ داده كه اعطاء نشان هنري به "بهروز غريب‌پور " يكي از آنان بود. در رايزني‌هاي مفصلي كه ديروز با برخي نمايندگان مجلس داشتيم، حتي احتمال استيضاح ايشان را مطرح كردند، چون برخي سياست‌هاي فرهنگي دولت كار را به جايي رسانده كه اكنون "فرج سركوهي " كه يك جاسوس فراري است، در "بي. بي. سي " از آن ابراز خوشحالي مي‌كند يا "علي‌رضا نوري‌زاده " در مصاحبه با راديو زمانه آن را مخالف سنت‌هاي ديني و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي مي‌داند. اين خط مشي فرهنگي سبب مي‌شود خدمات فراوان دولت اصول‌گرا و رييس‌جمهور انقلابي آن تحت‌الشعاع جدي قرار گيرد و نمي‌توان به بهانه شرايط ويژه به نقد رويكردهاي ليبراليستي نپرداخت، خصوصاً كه هر هفته با موضوعي در اين حوزه‌ها روياروي هستيم.
فضلي‌نژاد گفت: اگر سياستي از جانب "كميسيون فرهنگي دولت " به وزير محترم فرهنگ و ارشاد تحميل مي‌شود، ايشان به مجلس كه از طرف مردم و ما شهروندان وظيفه نظارتي دارد، توضيح دهند و مجلس هم طرح تحقيق و تفحص از "كميسيون فرهنگي دولت " را پيگيري كند تا بدانيم چه مي‌شود كه ناگهان همزمان با درخواست كاترين اشتون (رييس سياست خارجي اتحاديه اروپا) براي آزادي "جعفر پناهي "، رييس كميسيون فرهنگي دولت نيز قول مساعد براي آزادي وي را مي‌دهد! چگونه است كه با شعار آزادي، برخي تصميمات و اقدامات اين كميسيون در پازل بازي اطلاعاتي غرب از آب درمي‌آيد؟! چه كسي است كه نداند دولت محترم واقعاً دغدغه خدمت‌رساني به مردم را دارد، اما حوادث فرهنگي ذهن جامعه مسلمان ايران را چنان مي‌آزارد كه تكليفي به سكوت و اغماض ديده نمي‌شود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها