سایت گل- دنیای فوتبالیست ها دنیای عجیبی است.به گزارش سایت گل و به نقل از حوادث دات نت (م-ر)یکی از فوتبالیستهای کشورمان است که هنوز هم بازی می کند و البته دهه سوم زندگی را پشت سر گذاشته. او در سن 21 سالگی با یکی از فامیل های دور خود وصلت کرد.
آن سالها او جوانی بود که تازه از دوران خدمت سربازی بازگشته و کار آنچنانی هم نداشت. نتیجه اینکه در مغازه اتوشویی پدر همسرش مشغول به کار شد و عصرها هم در یک تیم محلی شهرشان تمرین و بازی می کرد.
از حق نگذریم استعداد او در فوتبال خوب بود به خاطر همین هم بود که یک روز شانس یارش شد و مربی یکی از تیم های لیگ یکی کشورکه رفاقتی با سرمربی آن تیم محلی داشت بر سر تمرین این تیم حاضر شد و بازی فوتبالیست داستان ما را پسندید و او را به تیم خودش برد.
پس از یک فصل بازی و درخشش این فوتبالیست، سال بعد یک تیم لیگ برتری خواهانش شد و او به آن تیم لیگ برتری پیوست. چند سال که گذشت یکی دو تیم لیگ برتری عوض کرد و دیگر درآمد خیلی خوبی هم داشت.
خانه،ماشین، وخلاصه اینکه تمام امکانات رفاهی. اما متاسفانه با شهرت یافتن و معروف شدن و صدالبته پول دار شدن فیلش هوای هندوستان کرد و به این نتیجه رسید که همسرش را طلاق دهد. حرفش هم این بود که همسرش در حد او نیست و به نوعی فاصله طبقاتی دارند!
خلاصه اوضاع چنین شد که این فوتبالیست نسبت به طلاق همسرش اقدام کرد. کار به دادگاه کشید. ابتدا در شورای حل اختلاف محل که البته جناب فوتبالیست در آن حضور نیافت و پرونده به دادگاه خانواده کشید و...
بر اساس قانون قرار بر این شد که ابتدا جناب فوتبالیست مبلغ 8 میلیون تومان بابت اجرت المثل پرداخت کند و سپس مهریه 150 سکه ای همسرش را طی اقساطی پرداخت کند. توضیح اینکه این فوتبالیست با علم به پرداخت مهریه، چند ماه قبل از زمان دادگاه همه دارایی هایش را به نام برادرش كرد تا از لحاظ قانونی استطاعت مالی نداشته باشد و نخواهد مهریه همسرش را به صورت یک جا پرداخت کند. در نتیجه پرداخت مهریه همسرش قسطی شد و قرار شد هر ماه یک سکه به همسرش پرداخت کند.
پرداخت مهریه قسطی توسط این فوتبالیست تا 5 ماه اول تقریبا منظم بود اما از ماه پنجم به مدت 4 ماه مهريه پرداخت نکرد تا همسرش مجبور به شکایت از او شود.
به دلیل اینکه آدرسی از جناب فوتبالیست نبود احضاریه ها به در باشگاه می رفت و فوتبالیست هم به این احضاریه ها توجه نمی کرد تا اینکه یک روز همسر سابقش به همراه یک مامور و حکم جلب به باشگاه رفت و.... باقی ماجرا را می توانید حدس بزنید. فوتبالیست مورد نظر ما دستگیر و با دستبند به کلانتری محل اعزام شد.آن روز البته با پا در میانی مدیرعامل باشگاه و رضایت همسر سابق فوتبالیست، این قضیه حل شد وجناب فوتبالیست فهمید که اگر خربزه ای خورده پای لرزش هم باید بایستد.