کد خبر: ۸۱۶۳۹
زمان انتشار: ۱۱:۱۱     ۰۵ مهر ۱۳۹۱
کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

دستپاچگي اسرائيل در انجام رزمايش ناشي از كدام تغيير بود؟

يك نشريه فلسطيني از اقدام شتابزده رژيم صهيونيستي در برگزاري يك رزمايش غيرمنتظره در شمال فلسطين اشغالي رازگشايي كرد.
نشريه المنار نوشت: اگرچه مقامات ارتش اسرائيل برگزاري مانور غيرمنتظره خود را عادي و روتيني اعلام كرده بودند اما فراخواندن توام با عجله نيروها به منطقه شمال فلسطين و انجام مانور حكايت از موضوعي ديگر داشت. مانوري كه چند روز پيش با مشاركت يگان هاي منطقه شمالي، مركزي، نيروي هوايي و نيروهاي ذخيره ارتش اسرائيل صورت گرفت براساس برنامه قرار بود در ماه دسامبر و يا ژانويه آينده برگزار شود.
اين نشريه مي افزايد: بنابر اعلام منابع امنيتي اروپايي، اسرائيل به تازگي نسخه اي از برآوردهاي نظامي را از يك كشور دوست و هم پيمانش در منطقه پيرامون رويدادهاي آينده در صحنه سوريه به دست آورده كه براساس آن تحولات در درون سوريه به سمتي در حال پيشرفت است كه بدون شك تاثير منفي بر مرزهاي سوريه و فلسطين اشغالي خواهد گذاشت. براساس اين برآورد موفقيت هاي ارتش سوريه در صحنه ميداني و بر ضد شبكه هاي تروريستي و مسلح باعث تقويت نظام سوريه شده و چه بسا سوري ها پس از سيطره بر چالش داخلي دست به اقدام پيشگيرانه در منطقه بلندي هاي جولان بزند.
همين منابع امنيتي اروپايي مي گويند اسرائيل بيم آن دارد كه وادار به مواجهه نظامي اي شود كه هيچ تمايلي به آن ندارد. خصوصا اينكه هر تحولي كه از سوي مرزهاي سوريه صورت گيرد ممكن است مرزهاي لبنان را نيز از خود متاثر كند. از اين رو اسرائيل اخيرا اقدام به تطبيق طرح دفاعي جديدي براي تامين مرزهاي فلسطين با سوريه از خوف يك حمله ناگهاني كرده است.

خاتمي ممكن است واكسن مقابله باميكروب هاي سبز باشد!
 
يك پايگاه اينترنتي وابسته به اپوزيسيون ضمن بررسي شرايط اپوزيسيون پيش بيني كرد آمدن خاتمي در صحنه انتخابات به جاي آن كه سودي براي مخالفان داشته باشد اسباب اختلاف و شكاف بيشتر در جنبش سبز شود.
سايت روزآن لاين با اشاره به تمايل خاتمي براي بازگشت به عرصه سياست مي نويسد: هر چند كه با توجه شرايط موجود از جمله حوادث اخير كه منجر به بازداشت فائزه هاشمي شده و كنش حاكميت با اصلاح طلبان را دستخوش مسائل تازه اي كرده، فرضيه حضور اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري با محوريت خاتمي فرضيه اي ضعيف به نظر مي رسد اما در عين حال اين نوشتار مي كوشد تا تحليلي واقع بينانه از جنبه هاي مثبت و منفي حضور اصلاح طلبان در انتخابات با محوريت محمد خاتمي ارائه دهد.
نويسنده با بيان اينكه «اصولگرايان از حضور اصلاح طلبان داراي مرزبندي مشخص با جنبش سبز استقبال مي كنند و آن را همچون ويروس ضعيف و واكسن در مقابل ميكروب هاي سياسي (اصلاح طلبان سبز) مي دانند»، مي افزايد: شايد حضور خاتمي براي حاكميت چالش برانگيز باشد اما مي تواند تبعاتي هم براي اصلاح طلبان و جنبش سبز داشته باشد. از ظواهر امر چنين برمي آيد كه خاتمي بيش از دو گزينه براي تعامل با حاكميت پيش روي خويش ندارد. در تعامل نخست، خاتمي همچون گذشته با در نظر گرفتن ملاحظات جمهوري اسلامي مي كوشد تا با حفظ حريم ها، سياست هاي اصلاحي خويش را پيش ببرد. اما در تعاملي ديگر خاتمي با ذكر شروطي وارد عرصه انتخابات مي شود كه اين شروط نيز خود سه فرض ديگر را به دنبال دارد.
روزآن لاين نوشت: فرض نخست آن است كه شرايط خاتمي پذيرفته مي شود و وي با اين شروط وارد كارزار انتخاباتي مي گردد. فرض دوم رد شرايط خاتمي به نحوي است كه خاتمي از اعلام كانديداتوري انصراف دهد و فرض آخر رد شرايط خاتمي به گونه اي است كه خاتمي تا پايان كار يعني ثبت نام مقاومت كند و نهايتاً با رد صلاحيت شوراي نگهبان رو به رو شود.
اين پايگاه وابسته به اپوزيسيون مقيم پاريس در پايان نوشت: اين فرضيات، فرضياتي ممكن هستند اما بايد ديد با در نظر گرفتن شرايط موجود كدام فرض محتمل تر است. شرايط سياسي حاكم بر جامعه به روشني گوياي آن است كه زمينه اي براي تعامل نخست وجود ندارد. فرضيه نخست، گرچه از فرضيات بعيد است اما در صورت تحقق مي تواند بزرگترين دستاورد را براي اصلاحات و جنبش سبز در پي داشته باشد؛ گرچه روابط خاتمي و نظام جمهوري اسلامي اكنون در سطحي نيست كه قابل ترميم باشد. ضمن اينكه چنين تصوري از مجموعه حاكميت نسبت به آنكه خاتمي بتواند منجي جمهوري اسلامي شود وجود ندارد و البته پيشتر نيز چنين تصوري وجود نداشته است. از سوي ديگر، از ميان سه فرضيه موجود در تعامل دوم، تنها فرضيه دوم به واقعيت نزديك تر است. در واقع از اظهارات برخي چهره هاي حاكميتي اصلاح طلب نظير محمدرضا تابش، نماينده زادگاه خاتمي در مجلس مي توان چنين برداشت كرد كه آنان چشم انتظار چراغ سبز حاكميت براي حضور در انتخابات هستند اما خاتمي نيز بارها اذعان داشته است كه حتي در صورت وجود چنين چراغ سبزي، بدون برآورده شدن شرايط حداقلي حاضر به كانديداتوري در انتخابات نيست.
فرضيه نخست كه تقريباً فرضيه اي بعيد است و فرضيه سوم نيز با ويژگي هاي شخصيتي خاتمي قرابتي ندارد. هر چند در صورت تحقق قدرت مضاعفي به جنبش سبز خواهد بخشيد. با در نظر گرفتن شرايط موجود مي توان قضاوت كرد كه آيا طرح موضوع كانديداتوري خاتمي به دگرگوني شرايط سياسي منتهي خواهد شد يا صرفاً به ايجاد شكاف ميان جنبش سبز خواهد انجاميد. 

گاردين: تبرئه تروريست ها رسوايي بزرگ براي واشنگتن است

محافل رسانه اي غرب معتقدند حذف نام سازمان منافقين از فهرست گروه هاي تروريستي آمريكا، در ازاي پرداخت رشوه به برخي اعضاي كنگره صورت گرفته و حاصل خوش خدمتي هاي اين گروه تروريستي به سازمان موساد مي باشد. تحليل گران در عين حال دفاع علني از اين گروه شناخته شده تروريستي را داراي هزينه سنگين براي آمريكا مي دانند.
روزنامه انگليسي گاردين درباره انتشار برخي اخبار مبني بر احتمال حذف نام منافقين از فهرست گروه هاي تروريستي آمريكا نوشت: سران اين سازمان ميليون ها دلار به برخي اعضاي كنگره، به برخي شركت هاي لابي كننده و همچنين شماري از مقامات سابق رشوه پرداخته اند.
اين روزنامه به افشاي برخي اسامي پرداخت و نوشت: از جمله افرادي كه رشوه گرفته اند اليانا راس لتينن رئيس كميته روابط خارجي مجلس نمايندگان آمريكا است كه براساس تحقيق مذكور 20 هزار دلار از يك گروه مرتبط با منافقين دريافت كرده است. متهم ديگر باب فيلنر عضو كنگره است كه، هزينه سفر وي به پاريس براي سخنراني در برابر طرفداران منافقين از سوي يك گروه مرتبط با منافقين پرداخت شده است. اين هزينه حدود 14 هزار دلار برآورد شده است، همچنين تيد پو نماينده ايالت تگزاس در كنگره آمريكا هزاران دلار از يك گروه حامي منافقين دريافت كرده است، تا در سخنراني هايش از آنها دفاع كند. از سوي ديگر مايك روجرز رئيس كميسيون اطلاعات و امنيت و دانا روراباچر رئيس كميسيون فرعي نظارت بر امور خارجي مجلس نمايندگان آمريكا نيز هزاران دلار براي حمايت از گروهك منافقين در كنگره، دريافت كرده اند.
گاردين در عين حال، اقدام وزارت خارجه آمريكا را بي آبرويي بزرگ براي واشنگتن توصيف كرد، و مي نويسد: «مسلمانان در طول دهه اخير در آمريكا به دليل كوچك ترين حركت مشكوك تحت تعقيب قضايي قرار گرفتند. اغراق نيست اگر ادعا كنيم كه هر مسلماني كه حتي دورترين نسبت را با يك گروه مشكوك به فعاليت هاي تروريستي داشته تحت تعقيب قرار گرفته است. بسياري تحت عنوان پرطمطراق فعاليت هاي سياسي در راستاي حمايت از گروه هاي تروريستي، محاكمه بلكه به مخوف ترين زندان هاي تاريخ سياسي آمريكا در اقصي نقاط جهان براي گذراندن دوران حبس خود منتقل شدند. با اينهمه ما در آمريكا شاهد سياستمداران سابق و ديپلمات هاي بازنشسته اي هستيم كه در استخري از پول شنا مي كنند و البته از طريق حمايت از سازمان هاي تروريستي است كه اين ثروت را به جيب زده اند. بسياري از آنها پس از دريافت پول از سازمان مجاهدين خلق خواهان حذف نام اين گروه از ليست هاي تروريستي شدند.»
اين روزنامه مي افزايد: پرونده جنايت هاي اعضاي سازمان مجاهدين خلق بر هيچ كس در اروپا و آمريكا پوشيده نيست در حالي كه مسلمانان آمريكايي فراواني اين روزها در زندان هاي آمريكا به دليل اتهام هايي بسيار سبك تر از مجاهدين خلق، روز را شب مي كنند. استانداردهاي دوگانه آمريكا نام اين سازمان را از ليست سياه خارج مي كند.
گاردين مبارزه تروريسم را واژه اي بي معنا و دستمالي شده در آمريكا توصيف كرد و نوشت: سازمان تروريستي مذكور روزگاري كنار صدام ايستاد و دنبال منافع بود و پس از آن به سمت اسرائيل و آمريكا گردش كرد. آنها در جنگ صدام عليه ايران، 8 سال كنار دولت بغداد ايستادند و اقدام آمريكا در نگاه مردم ايران، دشمني با آنهاست.
در همين حال روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت با اشاره به قريب الوقع بودن حذف نام اين سازمان تروريستي از فهرست گروه هاي تروريست آمريكا نوشت: تصميم آمريكا براي حذف منافقين از ليست تروريستي، پاداش واشنگتن به اين گروه براي همكاري با موساد در برنامه هسته اي ايران است.
اين روزنامه افزود: سازمان مجاهدين خلق از گروه هايي بوده است كه صدام براي مقابله با گسترش تشيع از آن حمايت كرد و با تزريق پول و سلاح به آن در جنگ با ايران از آن ها استفاده كرد.
از سوي ديگر روزنامه واشنگتن پست در همين زمينه نوشت: برخي از مقامات و كارشناسان امور سياسي آمريكا با اين اقدام مخالف اند زيرا از نظر آن ها هرگونه حمايت آمريكا از آن سازمان، وجهه آمريكا را در داخل ايران تخريب مي كند. زيرا در ايران بسياري از مردم عادي آن سازمان را يك گروه تروريستي تلقي مي كنند و سياست آمريكا را نابخردانه مي خوانند. اكنون به نظر اين كارشناسان خشم افكار عمومي ايران بار ديگر متوجه آمريكا خواهد شد. آنها در جنگ 8 ساله مورد حمايت صدام قرار داشتند.

فايننشال تايمز: اردوغان در سوريه غرق مي شود !

تحليلگران به دلايل مختلف معتقدند تركيه با درگير شدن در ماجراي سوريه، خود را در ورطه انداخته است.
روزنامه فايننشال تايمز ضمن انتشار اين خبر به بررسي پيامدهاي ماجراي سوريه براي تركيه پرداخت و نوشت: از زماني كه تركيه موضع علني خود در حمايت از مخالفان سوري را اعلام كرد و مرزهاي خود را به روي پناه جويان گشود، تعداد بسيار زيادي پناه جو به اين كشور پناهنده شدند كه فراتر از توان اين كشور بود و اكنون به باري سياسي بر دوش دولت آنكارا تبديل شده اند.
اين روزنامه تاكيد كرد: در مدت هفت ماه گذشته، صادرات تركيه به سوريه از 6/1ميليارد دلار به 200 ميليون دلار كاهش يافته است كه اين نتيجه مستقيم ناآرامي هاي سوريه و دخالت آنكارا در جنگ اخير است.
روزنامه فايننشال تايمز خاطرنشان كرد: در اين ميان حزب كارگران كردستان (پ ك ك) با استفاده از حساسيت اوضاع، حملات دردناكي بر ضد نظام تركيه سامان داد و موجب شدت يافتن فشارهاي داخلي شد به طوري كه برخي از سران گروه هاي مخالف در تركيه، كناره جستن كشورشان از دخالت بيشتر در امور ديگر كشورها را خواستار شدند.
به گزارش العالم، گزارشگر فايننشال تايمز كه خود از نزديك براي بررسي اوضاع تركيه راهي اين كشور شده، در ادامه مي نويسد: تحليلگران به اين نتيجه رسيده اند كه تركيه خود را در بحران سوريه گرفتار كرده است و رجب طيب اردوغان به ويژه با دعوت به ايجاد منطقه حائل در اراضي تركيه، كشور خود را به ورطه انداخته است.
انتقال پيامدهاي منفي بحران سوريه به تركيه در حالي است كه كاترين اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا، راسموسن دبيركل ناتو و هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا طي هفته هاي اخير، وضعيت گروه هاي اپوزيسيون سوريه را دلسرد كننده و يأس آور توصيف كرده و تصريح كرده اند كه از حكومت سوريه فاقد آلترناتيو مي باشد. اين مقامات همچنين تصريح كرده اند كه امكان تكرار سناريوي ليبي در سوريه مطلقا وجود ندارد.
اين در حالي است كه زلماي خليل زاد نماينده سابق آمريكا در سازمان ملل (در زمان بوش) طي مقاله اي در نشريه فارين پاليسي خواستار انجام كودتا در سوريه شد بي آنكه توضيح دهد كدام نيرو قادر به انجام كودتا مي باشد؟ او مي نويسد: بهتر است آمريكا و دوستان و متحدانش درصدد برآيند تا به نيروهاي ميانه روي گروه هاي مخالف اسد پر و بال بدهند و از جمله سلاح و تجهيزات جنگي در اختيار آن ها بگذارند و از اين رهگذر زمينه را براي ورود افسران مخالف اسد در ارتش سوريه به ميانه گود و به راه انداختن يك كودتا با كمك آن ها فراهم كنند.
وي در ادامه مي نويسد: آمريكا در سوريه منافع مهمي دارد كه در خطرند از جمله اين كه واشنگتن نبايد اين فرصت را از دست بدهد تا اين كشور محوري را در منطقه خاورميانه از نيابت ايران به عنوان كشوري كه از تروريسم حمايت مي كند و در پي به دست آوردن سلا ح هاي كشتار جمعي است خارج كند و سوريه را در فرآيند ايجاد ثبات در منطقه شريك كند.
خليل زاد معتقد است: در شرايط كنوني اعتبار آمريكا هم در خطر است.
خليل زاد در عين حال علت انفعال آمريكا را «ترس از كشيده شدن پايش به جنگ، درگيري با روسيه و كاهش همكاري مسكو در زمينه برنامه اتمي ايران، و اقدامات تلافي جويانه ايران عليه آمريكا در منطقه» توصيف كرد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها