مشرق؛
مهدی هاشمی سرانجام پس از 36 ماه اقامت در لندن، شب گذشته از طریق دبی وارد
فرودگاه امام شد تا خود را برای پاسخگویی به اتهامات مطرح شده در برابر
دستگاه قضا آماده سازد.
از هفته گذشته و همزمان با انتشار اخباری
مبنی بر احتمال پرواز مهدی هاشمی از لندن به سوی تهران، شاهد موجی از موضع
گیری ها، تجمعات واعتراض ها از سوی برخی چهره های سیاسی، نمایندگان مجلس،
تشکل های دانشجویی و جوانان انقلابی بودیم که این شور و حرارت های
آرمانخواهانه در جای خود قابل ارج و سپاس می باشد.
اما قصه بازگشت
مهدی هاشمی را می توان از منظری دیگرهم مورد بررسی قرار داد تا با کمترین
هزینه ممکن، فرصت ها و دستاوردهای گرانسنگی را برای نظام اسلامی به ارمغان
آورد به شرط آن که با هوشمندی و کیاست به استقبال آن برویم.
1- ورود
مهدی هاشمی به تهران می تواند آزمونی برای سنجش صبر ، سعه صدر و آینده
نگری آقای هاشمی رفسنجانی باشد. هاشمی اگر بتواند بر احساسات و تعلقات
خانوادگی اش فائق آید، احضار و محاکمه مهدی هاشمی یقینا بستری برای رفع
اتهام از خود و خانواده اش در فتنه 88 خواهد بود موضوعی که آقای هاشمی
بارها بر آن تاکید داشته است.
2- مهدی هاشمی یک متهم است که مثل
دیگر متهمان در اختیار قوه قضاییه قرار خواهد گرفت و این قوه هم با اقتدار و
نفوذناپذیری به اتهامات مطرح درباره وی رسیدگی کرده و حکم مقتضی را صادر
خواهد کرد. بنابر این با ورود یک متهم به کشورنباید فضای عمومی جامعه را
معطوف به یک موضوع فرعی کرد.
امروزمهمترین نیاز کشور ،گسترش چتر
آرامش و انسجام برفضای عمومی جامعه و مسوولان قوای سه گانه است و به هیچ
عنوان نباید این گوهر ذیقیمت به تاراج بدخواهان رفته و حاشیه های پر رنگ تر
از متن بر مناسبات کشور حاکم شود.
3- فضای رسانه ها و محیط های
دانشجویی باید آرام شده و همه مطالبات در قالب قضایی پیگیری شوند. پاشنه
آشیل هر پرونده قضایی، رنگ و بوی سیاسی دادن به آن است.
4- مهدی
هاشمی، مهدی هاشمی است. او در محکمه قضا دارای یک شخصیت حقیقی است نه
حقوقی؛ او نباید فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی معرفی شود. او یکی از هفتاد
میلیون هموطن ایرانی است که ضمن برخورداری از حقوق انسانی ، قانونی و شرعی
،باید پاسخگوی اتهامات مطروحه نیز باشد.
از سوی دیگر الصاق نام هاشمی
رفسنجانی بر روی مهدی نباید بهانه ای برای تسویه حساب های شخصی و جناحی
افراد و رسانه ها با اقوام و نزدیکان وی باشد.
5-مرجع اعلام و
رسیدگی به اتهامات مهدی هاشمی، قوه قضاییه است و هیچ مقام و رسانه ای حق
ندارد در جایگاه دستگاه قضایی اتهاماتی را مطرح و بر منصب صدور حکم بنشیند.
نتیجه طبیعی چنین برخوردهای نسنجیده ای دامن زدن به مطالبات کاذب عمومی
است.در این فضا کار برای قوه قضاییه سخت شده و صدور قاطع ترین وعادلانه
ترین احکام قضایی نیز نمی تواند پاسخگوی سوالات و ابهامات افکار عمومی
باشد.
به تعبیری دیگر، هرگونه ضریب دادن به پرونده مهدی هاشمی گام در
کجراهه گذاشتن است.وی باید مانند همه شهروندان ایرانی و بدون تحت تاثیر
قرار گرفتن تحت نام پدر به محاکمه کشیده شود و مراحل قضایی خود را طی
نماید.
6- مهدی هاشمی هم بر این نکته واقف است که هزینه هرگونه
رفتار و یا موضع نابخردانه ای که منجر به ایجاد آشوب و یا اتهام به دستگاه
قضایی و امنیتی شود باعث اضافه شدن موارد جدیدی به لیست اتهامات وی خواهد
شد.
*روی دیگر سکه بازگرداندن مهدی هاشمی به کشور
اما
بخش دوم این نوشتار کمترین ارتباطی با شخصیت حقیقی "مهدی هاشمی" دارد و
اگر سخن و تحلیلی گفته می شود بر مبنای پروژه ای است که روی شخصیت حقوقی
مهدی هاشمی طراحی و اجرا کرده اند، پروژه ای که به نظر می رسد مهدی کمترین
اطلاعی از آن داشته باشد.
شاید به مذاق برخی از پروژه بازگرداندن
مهدی هاشمی- باز هم تاکید می شود منظور از مهدی هاشمی در این بخش شخصیت
حقوقی وی که به معنای فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی است می باشد- به عنوان
"پروژه ای انگلیسی" یاد کردن
دلچسب و گوارا نباشد اما چسباندن تکه های این پازل پیچیده نشان می دهد
حداقل چند دستگاه امنیتی به ویژه استعمار پیر در پشت این پرده خیمه شب بازی
نقش آفرینی کرده اند.
امروز با استناد به ده ها خبر و گزارش آشکار
می توان اذعان داشت که مهدی هاشمی در عملیات فریب انگلیسی ها گرفتار شده
است که تنها بخشی از آن را شب گذشته در استقرار دوربین های تلویزیونی بی بی
سی در فرودگاه دبی و مصاحبه با مهدی هاشمی و سپس تکرار مداوم تصاویر،
گزارش و تحلیل های مربوط به ورود مهدی هاشمی به تهران را می توان یادآور
شد.
از یک هفته قبل، بی بی سی یا رسانه روباه پیر، آتش و تهیه خود
را آغاز می کند. پس از سپری شدن سه سال از اقامت مهدی هاشمی در لندن، وی
دیگر ظرفیتی برای التهاب و آشوب ندارد. مهدی باید در برهه ای حساس که می
توان توماری از این حساسیت ها را به تصویر کشید، وارد تهران می شود.
دولت
انگلیس تاکنون به مهدی هاشمی نه به عنوان یک فرد بلکه به عنوان یک سوژه و
پروژه امنیتی و خرابکارانه نگاه کرده است و پس از اتمام تاریخ مصرفش در
لندن ، با کمک و مساعدت برخی عوامل داخلی، وی را برای کلید زدن به توطئه ای
پیچیده راهی پایتخت می کند.
رصد تحرکات مثلث شوم آمریکا، انگلیس و
رژیم صهیونیستی نشان می دهد آنان با درس ها و عبرت هایی که از فتنه 88
گرفته اند درصدد شعله ور کردن آتش چند فتنه فراگیر تا پیش از برگزاری
انتخابات یازدهم ریاست جمهوری هستند که بهانه ورود مهدی هاشمی می تواند
زمینه های زبانه کشیدن چنین توطئه شومی را فراهم سازد. در این فرایند
شیطانی حتی نباید از توطئه حذف فیزیکی افراد و سوژه های مورد نظر آنان نیز
غافل بود.
در این پروژه انگلیسی، هاشمی رفسنجانی باید به هر بها و
بهانه ای زخمی شود. هاشمی زخم خورده را باید با نظام درگیر کرد و در این
فضای گرگ و میش و اختلاط حق و باطل، مهدی هاشمی مهم نیست. مهم فعال کردن و
زخم زدن بر هاشمی رفسنجانی است.
در این فرایند هم فتنه سود می برد و
هم انحراف؛ جریان فتنه می خواهد با زخمی کردن هاشمی رفسنجانی از وی به
عنوان گرانیگاه و مسیری برای انتقام گیری از اصولگرایی و نظام اسلامی سود
ببرد. جریان فتنه که در دوران احتضار به سر می برد با یارگیری و جمع کردن
وزنه های سنگین زیر یک چتر می خواهد مسیر چانه زنی با نظام را باز کند.
و
در سوی دیگر، حلقه انحراف با تحلیل آنکه دستگاه قضایی نمی تواند از این
آزمون بزرگ به سلامت عبور کند،سعی دارد با انتشار اخبار و گزارش های عمدتا
جهت دار و دروغین علیه مهدی هاشمی و خانواده وی به التهاب آفرینی در فضای
افکار عمومی دامن زند. در نگاه سران این حلقه ، پرونده مهدی هاشمی می تواند
فرصتی برای تصفیه حساب اساسی با قوه قضاییه باشد، قوه ای که با اقتدار
توانسته بسیاری از امیال و آرزوهای آنان را به باد فنا بدهد.
علاوه
بر آنکه جریان انحراف یک ماهیت بحران زیست دارد و در این فضا می تواندبا
مشغول سازی دستگاه قضایی و امنیتی و رسانه ها، فضای مانور خود را گسترش
داده و از فشار افشاگری ها و روشنگری ها حتی برای زمان محدودی جان سالم به
در ببرد. جریان انحراف تنها با دو قطبی سازی است که می تواند به حیات انگلی
خود ادامه دهد و برنده بازی دو قطبی باشد. شاید با کمی دقت بتوان از نفوذ
این حلقه در بازگشت مهدی هاشمی به کشور رمز گشایی کرد.
به راستی چه
کانال هایی در درون و بیرون نظام برای بازگشت مهدی هاشمی به تهران فعال
شدند؟ وی که اعتبار پاسپورتش مدت ها قبل به پایان رسیده بود با لابی چه
کسانی در دبی موفق به گرفتن برگه ورود به کشور شد؟
بار دیگر تاکید
می نماییم پازل مهدی هاشمی(حقوقی) را باید از زوایایی دیگری هم به بحث و
مداقه گذاشت تا آشکار شود که هیجانی کردن فضای عمومی کشور در چنین برهه
حساسی به نفع کدام مصلحت است؟ شخص مهدی هاشمی در این ماجرا از کمترین
اهمیتی برخوردار است و آنچه که باید به عنوان متن حادثه مورد بررسی قرار
بگیرد تبیین اهداف تصمیم سازانی است که در قالب بازگرداندن مهدی هاشمی به
کشور یک پروژه چند منظوره را کلید زده اند. اگر هوشیاری به خرج ندهیم و بر
امواج احساس به پیش برویم برنده این جریان دشمن خارجی، جریان فتنه و انحراف
خواهد بود.
در عین حال فراموش نکنیم بازگشت مهدی هاشمی یک فرصت و
آزمون برای نظام اسلامی، دستگاه های امنیتی و قوه قضاییه خواهد بود.این
بازگشت می تواند شاه کلیدی برای کشف فتنه هایی باشد که تا برگزاری انتخابات
92 در پوسته ها و پوستین های متنوعی از لندن و واشنگتن به مقصد تهران حرکت
خواهند کرد.