حسین زاده نوری/ در بدو امر میدانیم دیکتاتوری چیست و دیکتاتور کیست؟! و می دانیم که دیکتاتوری فقط محدود به یک شخص نیست. همه ی دیکتاتورهای معروف به پشتوانه حزب و گروه خود به قدرت رسیدند..
اما نباید از خاطر برد که این پدیده از سوی مجموعه ای - که خودش را برتر از دیگران می بیند - آغاز می شود.
در دوره ای که دیکتاتوری مدرن امروز – بخوانید مردم سالاری مدل غربی، که به نام دموکراسی می شناسیم - باید تیزبینانه به اطراف نگریست و تعاریف را تازه کرد.
ما امروز در غرب شاهد رقابت احزاب سنتی باهم هستیم ، اما نکته ای که در آزادی آنها موج می زند ، این است که دموکراسی خود ابزار دست ثروتمندان و قدرتمندان است.یک دیکتاتوری مدرن با عوض کردن شرایط و ظاهر فریبی ، برای بست قدرت همان مجموعه رشد می کند و ریشه می کند و عملا همه ی سیستم را زیر پوشش خود میگیرد .
البته با توجه به پایه های فکری انقلاب اسلامی نباید این مدل را در ایران شاهد باشیم . اما گویا رقابتی در حال شکل گیری با پوسته ی جدید است که جریان ها و اشخاص را به این سمت سوق می دهد.
این نوعی نگاهی ست از بیرون به سیر عملکرد مجلس و اهالی آن و از سر دلسوزی ست . پند و ملالش دیگر با خواننده !
و حالا شیبی که انتهای آن به دیکتاتوری مدرن ختم می شود :
شیب صفر درجه : خط افقی انتخابات
انتخابات و شرکت در آن برای خدمت به مردم فی نفسه اشکالی ندارد . اگر شرایط درونی وبیرونی کاندیدا مطلوب باشد ، اصلا بر او به نوعی تکلیف است که وارد انتخابات شود ، تا بتواند به دین خدا و زندگی مردم خدمت کند . اما باید بخاطر داشت که هر قدر هم هدف مقدس باشد ، وسیله را توجیه نکند.
انتخابات در دنیا نیاز به اسپانسر ثروت و قدرت دارد. فضای خاصی که اکنون در اکثر نقاط دنیا – خصوصا کشورهای صنعتی – حاکم است، که رقبای کاملا سنتی دارد ( جمهوری خواه و دموکرات : در آمریکا ، یا احزاب چپ و راست معمول در اروپا ). پس عملا معاملاتی در سطوح بالا انجام میشود تا هرکس جایگاه خود را تثبیت کند. و عملا قدرت در یک مجموع متمرکز می شود، یا بین دو مجموعه به شکل قراردادی دست به دست می شود.
این نوع معاملات کاملا برخلاف آموزه های انقلاب و اسلام است. اما شاهدیم که این مدل از تعاملات در ایران اسلامی هم دوباره در حال شکل گیری ست. و اصلاً ذات دموکراسی نیازمند چنین حرکتی ست.
به عنوان مثال عینی ، وقتی شخصی بخواهد در انتخابات در شهری شرکت کند ، برای تبلیغات گسترده و عظیم ، نیاز به پشتوانه ی مالی گسترده دارد تا مخارجش را تأمین کند.
در طرف مقابل هم فرد یا افرادی که با حمایت مالی از شخص مزبور او را در این امر یاری می دهند ، وجود دارد . اما این صاحبان ثروت و قدرت در این زمانه - ای که گربه محض رضای خدا موش نمیگیرد - قطعا عاشق چشم و ابروی شخص نیستند ، که پول بی زبان و بهتر از جانشان را صرف قدرت گرفتن غیر کنند و دیگر هیچ .. !
در واقع انتخابات معامله ای ست بین کاندیدا و حامیان اش !
با این حساب طبق قاعده ی امروزی دموکراسی ، نماینده رأی های خود را نه به مردم - که به او رأی دادند - ، که به حامیانش مدیون است. و بالتبع عواقب کار هم معلوم است. یعنی مردم قافیه را از همین اول به ثروتمندان باخته اند.
البته ایضا سازمانهای علمی و دارای قدرت را هم از نظر دور نکنید ! مثل پرواز از دیپلم به دکترا ، ظرف مدتی کوتاه و عبور از خط قرمزهای قوانین به مدد دوست و آشنا !
شیب 15 درجه : مجلس ثروت و قدرت ، دانشگاه قدرت و ثروت ، .....
از مبارزه ی جدی امیرالمؤمنین با ثروتمندان زیاد شنیده ایم و خوانده ایم. جنگ فقر و غنا و رویارویی اسلام با ثروتمندان در کلام پیر خمین هم یادمان نرفته است. اما آیا مجلس هم در همین مسیر حرکت می کند ؟
انتظاری که از هر دوره از مجلس ( خصوصا در جمهوری اسلامی ) می رود ، این است که واقعا خانه ی ملت باشد. نه خانه ی باندهای ثروت و قدرت – که دشمن ملت اند – باشد.
آیا در عمل هم اینگونه است ؟
آیا مجلس از خود پرسیده که چرا در مجلس زود به داد سرمایه دارها وتشکیلات خصوصی رسیدگی می شود و مباحث مربوط به فقرا و مسایل ملی دیرتر رسیدگی می شود و از آنطرف کمتر برای تصویب آن مایه گذاشته می شود ؟
چرا نمایندگان مجلس طرحهای مربوط به خودشان و آشنایانشان را با فوریت - آنهم دوتا - به مجلس می برند و طرحهای حمایتی از محرومین مدتها در نوبت می ماند تا در آخر هم ... آیا رأی بیاورد ، آیا نیاورد ؟!؟
و این هم برایش کافی نیست. تمام سعی اش این است که دست ثروتمندان را به بهانه های واهی حتی در جاهایی که تاکنون بسته بود ، باز کند ؟
این عزم جدی برخی نمایندگان مجلس چرا خلاف خواسته های اسلامی و انقلابی پیش می رود ؟
مجلس شورای اسلامی ایران ، به ماهو مجلس شورای اسلامی باید به فکر منافع مردمی باشد که رأیشان را گرفته ! چه برسد به اینکه داعیه دار اصولگرایی هم باشد.
خود آقایان قضاوت کنند ، کجای این حمایتهای مذکور مورد نظر بنیان گزار انقلاب اسلامی خمینی کبیر و مقام معظم رهبری ست ؟
این که نمی شود ، دم از اصول زد و بعضی از آن اصول را معطل و مطرود نگاه داشت.
شیب 30 درجه : اشتباه کرد آنکه گفت ؛ لـَـجلس ، اما ...
میدانیم که لجبازی ، صفت کفار است. که روایات زیادی از صدر اسلام هم شنیدیم و خواندیم.
الگوی لجبازی در قرآن ، قوم بنی اسراییل بود. لجبازی از سطحی ترین امور ( غذا ) تا مهم ترین امور ( دیدن خداوند ) از شاهکارهای معروف این قوم بود.
لج کردن حتی در امر مباح یا حتی حلال هم گاهی انسان را به گناه می کشاند.
صرف نظر از دیگر ایرادات مجلس ، این ایراد هم عجیب است. در مورد مسایلی که اکثر مواردش در مخالفت با دولت است ، مجلس اصرار خاصی به اجرای ان می ورزد. که گاهی هر ناظر منصفی را به یاد مجلس ششم و لجبازی هایش می اندازد.
این لجبازی در مجلس گاهی آنقدر کودکانه می شود که گاهی فریاد منتفدین دیگر را هم بلند می کند.
شیب 45 درجه :طعم شیرین قدرت ! پا توی کفش دولت !
سؤال دیگری که مطرح است ، این است که مجلسیان که مدعی در رأس بودنشان هستند ، دیگر چرا به دنبال گسترش دامنه ی نفوذ و دخالت در امور معمول دیگر قواست ؟
" تعامل با دولت " که رهبری در دیدارهایشان با مجلسیان تاکید داشتند ، اینگونه است که اختیارات قانونی دولت را هم با تغییر قانون ، بگیریم؟
اینکه نمی شود چون مجلس توانایی وضع قوانین را دارد ، هر وقت دلش خواست ، اختیاراتی را از دیگر قوا بگیرد و برای خود جعل کند ! آنهم گاهی به نفع ثروتمندان و اغنیا !
اصلا آیا اینهمه توانایی و پتانسیل درونی نفوذ در مجلس برای آقایان کم است ؟
مجلس ذاتا دارای امتیازاتی ست که دو قوه ی دیگر از آن محرومند و در عین حال نظارتی که بر قوای دیگر دارد را بر سر خود نمی پسندد !
حال باید پرسید ، آیا مجلس اینقدر از رسیدگی به وظایف خود – آنهم به شکل درست - فارغ شده که در پی افزودن به بار وظایف خود است ؟
مگر قرار نیست اصول مجموعه های اصولگرا ، اسلامی و انقلابی باشد ؟
آیا این نوع روشهایی که ذکر شد و دیدیم و دیدید ، مطابق نظرات اسلام و تیوری انقلاب است ؟
بعضی اهالی مجلس بارها داد قانون گریزی دولت را سر دادند. دولت را متهم به فساد میکنند و هرکجا که می نشینند به دولت می تازند. و گاهی آنقدر به نقد غیر منصفانه می پردازند که نقدهای وارد به دولت را یادشان می رود.
شخصی را برای بیان نظرات عجیب و غریب در دولت وسیله ای برای سرکوفت زدن به رییس جمهور می یابند و منتظرند تا کلامی به اشتباه براند تا جنجالی دیگر به پا کنند. اما سؤال اینجاست . آیا مجلس کمتر دچار این آفت ها و نظریه پردازی های اشتباه است ؟
اظهارنظرهای غیر کارشناسی در مجلس ، کمتر از دولت است ؟
به این مثال – که بی جهت سر ترکیب اضافی " رأس امور " جنجالی شده بود - توجه کنید :
مطهری : اگر مجلس در راس امور نباشد، دیکتاتوری حاکم میشود.
لاریجانی : مجلس برای مقابله با دیکتاتوری در راس امور است .
جملات هر دوی این برادر زن و داماد دو بخش دارد :
1) رأس امور بودن
آنها که به جمله ی امام استناد می کنند ، طوری رفتار می کنند که انگار این جایگاه ( رأس امور بودن ) را حضرت امام فقط در مورد مجلس فرمودند. در حالیکه غیر از این است.
با جستجویی در صحیفه ی امام رحمة الله این ترکیب اضافی را به این ترتیب استفاده کردند :
جنگ و قانون اساسی هرکدام 2 بار ، وحدت ، تحکیم حکومت اسلامی ، نماز جمعه و مجلس هرکدام یکبار رأس امور معرفی شدند.
اتفاقا در همان سخنرانی که حضرت امام این مطلب ( مجلس در رأس امور است ) را فرمودند ، اواخر فرمایشاتشان این را هم فرمودند که جنگ در رآس امور است !
یعنی مجلسی که در رأس امور نهادهاست، باید بیشترین تلاشش برای مهمترین موضوع روز هر دوره ( که آن زمان جنگ بود ) باشد. امروز رأس امور چیست ؟ جنگ امروز کجاست ؟ جنگ نرم نیست ؟ بعد از قطعنامه امام راجع به جنگ و پایان نیافتنش چه فرمودند ؟ الان مجلس رأس امور ، در جنگ فقرو غنا طرف کدام گروه ایستاده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بله مجلس رآس امور است ، اما رآس ( سر و جایگاه عقل ) امور مملکت آیا واقعا همه ی کارهایش عاقلانه و بدور از احساسات آنی انجام می شود ؟
اتفاقا اگر بپذیریم که رآس امور به معنای منظور آقایان بیان شده ، پس وظیفه ی مجلس فوق العاده سنگین تر است. دیگر جای کشمکش ها و تسویه حسابهای حزبی وشخصی نیست.
مجلس باید موتور محرکه ی پیشرفت کشور باشد.
نماینده ای که طرح شخصی خود را با فوریت به مجلس می برد و برایش سینه چاک می کند ، رآس امور ( سر نظام ) را به حب نفس خود آلوده نکرده ؟
رأس امور ، نباید اشتباهات خود را بیابد و در پی برطرف کردنش باشد ؟
رآس امور که مدعی درمان مفاسد اقتصادی در دولت است، چرا خودش از نظارت بر خودش گریزان است ؟
2) مجلس عامل جلوگیری از دیکتاتوری ست .
آقایان بفرمایند ، اگر خود مجلس دیکتاتور شود ، چه ؟
اگر عده ای که خود را برتر از دیگران می بینند و طاقت کوچکترین انتقادی را هم ندارند ، بر این رأس مسلط شوند ، چاره چیست ؟
این که خود را یک تنه همه کاره بداند و در کار همه دخالت کند و خود را قهرمان مبارزه با دیکتاتوری بداند و از آنطرف در پی حل نواقص خود نباشد ، خودش ریشه ی دیکتاتوری مدرن است.
در پاسخ این دو و دوستانشان باید از این کلام پیر سفر کرده ی ما خمینی کبیر بهره برد که : این ولایت فقیه است که جلوی دیکتاتوری را می گیرد وکسانی که برخلاف آن فکر می کنند اسلام را نمی فهمند.
نکته ی جالبتر اینست ، آنهایی که ماجرای مکتب ایرانی را با ذوق و شوق رسانه ای می کنند ، در مقابل این افراد به جای شانتاژ سکوت می کنند که خودش باز شک برانگیز است.
پس نافهمی در اسلام فقط مختص یک شخص نیست. و همه باید مواظب باشند که دچار انحراف نشوند.
شیب 60 درجه : مثل مجلس ششم ، دور زدن شورای نگهبان
اول بهتر است به جایگاه حقوقی شورای نگهبان و نهاد های مشابه آن در دنیا نگاهی کوتاه بیندازیم.
در همه ی نظامات حقوقی معتبر دنیا ، نظر شورای نگهبان قانون اساسی ( دیوان عالی ایالت متحده ،دادگاه قانون اساسی آلمان ، روسیه ، بلغارستان ، کره جنوبی ، مصر و ترکیه و حتی شورای قانون اساسی فرانسه – که قانون اساسی ایران برگرفته از این مدل قانونی است – ) ، لازم الاجرا و غیر قابل تجدیدنظر است.
اما فقط در ایران مجلس می تواند در صورت پافشاری طرح مورد نظر خود ، از شورای نگهبان رد شود و آنرا به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع دهد.
یعنی تقریبا ایران تنها کشوری ست که نظر شورای نگهبان لازم الاجرا نیست و مجلس می تواند اگر از این راه نتوانست ، از راه دیگری مطالبات خود را پی گیری کند. که اگر در این موضوع افراط شود ، این خودش تضعیف جایگاه حقوقی و قانونی شورای نگهبان است.
بنده هم موافقم که این حق قانونی مجلس است ، اما چطور است که همین مجلس دولت را بخاطر افراط در استفاده از حقش ( هرچند با حاشیه ) زیر سوال می برد و غیر قابل اعتماد می داند ، اما خودش بی سر و صدا همین روند را در پیش میگیرد ؟
و یادش می رود که مطلبق توصیه امام خمینی به اهالی مجلس ، و وجاهت روی آوردن به مجمع تشخیص ، زمانیست که در احکام ثانویه جایی برای آن موضوع باشد . یعنی هر قانونی را نمی تواند ارجاع دهد.
جایگاه حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام برای ما که ملاکمان قانون است ، پذیرفته است. اما اگر قرار است که هر طرحی در شورای نگهبان رای نیاورد به مجمع برود ، اصلا چه نیازی به شورای نگهبان ؟ تعطیلش کنید و از همین مجموعه استفاده کنید !
شیب 75 درجه : غضنفر و مارادونا
طبق قاعده ی دیگری که بازهم خمینی کبیر با ما آموختند ، اگر دیدید غربی ها برایتان کف می زنند ، نگاهی به عملکرد خود بیاندازید و ببینید که کجا اشتباه کردید.
از خود بپرسید هنگامی که صدای آمریکا و بی بی سی برای طرح های نمایندگان در مخالفت با دولت گریبان چاک میکند ، بیانگر چه حقیقتی ست ؟
وقتی رسانه های معاند با امام و امت ، با ذوق زدگی از حرفهای نسنجیده و جنجالهای یک نماینده حمایت می کند معنی اش چیست ؟
مجلس باید غضنفرهایش را از تیم خارج کند ، اگرچه در قانون تعبیه شده و می تواند ، اما کجاست عزم و اراده ؟
شیب 90 درجه : سقوط
اگر اوضاع به همین منوال پیش برود و ترمزی برای کشیدن قبل سرازیری نباشد، دیگر باید شاهد سقوط محض باشیم.
سقوط ادب ، سقوط منطق ، سقوط تقوا و رعایت انصاف و امثالهم را در جایی شاهد خواهیم بود که نباید.
بنده - مثل باقی مردم - با هیچکدام از قوا دشمنی ندارم و آرزوی حقیر سربلندی نظام اسلامی و قوای آن است. اما سکوت را در این برهه از زمان – که همه ی حواسها متوجه دولت است و مجلس فراموش شده – اصلا جایز نمی دانم.
آقایان نمایندگانی که می فرمایند : دولت با شخصی که متهم به فساد اقتصادیست نمی تواند جلوی فساد را بگیرد ، حق دارند. اما یک سؤال پیش می آید . یعنی فقط همه نیازمند نظارت اند و مجلس معصوم از خطا ؟
این روند اگر ادامه پیدا کند ، مجلس به سمت دیکتاتوری مدرن حرکت خواهد کرد و یقینا مردم در مقابل زیاده خواهی ها سکوت نخواهد کرد.
ناگفته نماند ، حال که اصلاح طلبها به کمای سیاسی فرو رفته اند ، بعید نیست که فتنه ی آینده را باید در دل اصولگراها جست.
والعاقبة للمتقین