کد خبر: ۷۹۳۳۰
زمان انتشار: ۱۰:۱۳     ۲۶ شهريور ۱۳۹۱

محمد کافرینش هست خاکش/ هزاران آفرین بر جان پاکش

چراغ افروز چشم اهل بینش/ طراز کار گاه آفرینش

سرو سرهنگ میدان وفا را/ سپه سالار و سر خیل انبیا را

ریاحین بخش باغ صبحگاهی/ کلید مخزن گنج الهی

یتیمان را نوازش در نسیمش/ از آنجا نام شد در یتیمش

به معنی کیمیای خاک آدم/ به صورت توتیای چشم عالم

سرای شرع را چون چار حد بست/ بنا بر چار دیوار ابد بست

ز شرع خود نبوت را نوی داد/ خرد را در پناهش پیروی داد

اساس شرع او ختم جهانست/ شریعت‌ها بدو منسوخ از آنست

جوانمردی رحیم و تند چون شیر/ زبانش گه کلید و گاه شمشیر

ایازی خاص و از خاصان گزیده/ ز مسعودی به محمودی رسیده

خدایش تیغ نصرت داده در چنگ/ کز آهن نقش داند بست بر سنگ

به معجز بدگمانان را خجل کرد/ جهانی سنگدل را تنگ دل کرد

چو گل بر آبروی دوستان شاد/ چو سرو از آبخورد عالم آزاد

فلک را داده سروش سبز پوشی/ عمامش باد را عنبر فروشی

زده در موکب سلطان سوارش/ به نوبت پنج نوبت چار یارش

سریر عرش را نعلین او تاج/ امین وحی و صاحب سر معراج

ز چاهی برده مهدی را به انجم/ ز خاکی کرده دیوی را به مردم

خلیل از خیل تاشان سپاهش/ کلیم از چاوشان بارگاهش

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
SWEDEN
۲۲:۰۹ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
احسنت.
پاسخ
سلمان فارسی
GERMANY
۲۲:۵۳ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
سلام
عالی بود!محشر
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها