تمسخر را ميتوان از جمله بيماريهاي روحي دانست كه در جامعه باعث ايجاد انواع مشكلات جسمي و رواني در حوزه فردي و اجتماعي نيز ميشود اما كمتر به اين نوع از بيماريها توجه داريم و تلاشي براي درمان آنها نداريم.
به گزارش خبرنگار دين و انديشه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بخشي از مفاهيم آيه 11 از سوره «حجرات» پيرامون نهي از تمسخر صحبت ميكند كه در ادامه متن، ترجمه و مفاهيم مرتبط با آن و نيز ديگر آيات مرتبط با اين مفاهيم ميآيد:
متن آيه
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَىٰ أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَىٰ أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ ۚ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
ترجمه آيه
"اي کساني که ايمان آوردهايد، نبايد گروهي از مردان شما گروه ديگر را مسخره کنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و نه زناني زنان ديگر را، شايد آنان بهتر از اينان باشند، و يکديگر را مورد طعن و عيبجويي قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يکديگر را ياد نکنيد، بسيار بد است که بر کسي پس از ايمان نام کفرآميز بگذاريد، و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند."
مفاهيم مرتبط با آيه
استهزا، در ظاهر يك گناه؛ ولي در باطن چند گناه است؛ در مسخره كردن، گناهان، تحقير، خوار كردن، كشف عيوب، اختلافافكني، غيبت، كينه، فتنه، تحريك، انتقام و طعنه به ديگران نهفته است.
ريشههاي تمسخر
1ـ گاهي مسخره كردن برخاسته از ثروت است كه قرآن ميفرمايد:
« وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (1) الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ (2)» (آيات سوره «همزه»)
"واي بر كسي كه به خاطر ثروتي كه اندوخته است، در پيشرو يا پشت سر، از ديگران عيبجويي ميكند."
2ـ گاهي ريشهي استهزا، علم و مدرك تحصيلي است كه قرآن ميفرمايد:
« ...فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» (سوره «غافر» آيه 83)
"به دانشي که خود داشتند خوشحال بودند (و غير آن را هيچ ميشمردند)، ولي آنچه را (از عذاب) به تمسخر ميگرفتند آنان را فراگرفت."
3ـ گاهي ريشهي تمسخر، توانايي جسمي است. كفار ميگفتند:
« ...مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً...» (سوره «فصلت» آيه 15)
"...كيست كه قدرت و توانايي او از ما بيشتر باشد؟..."
4ـ گاهي انگيزهي مسخره كرده ديگران، عناوين و القاب دهان پركن اجتماعي است.
كفار فقرايي را كه همراه انبياء بودند تحقير ميكردند و ميگفتند:
«...مَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا...» (سوره «هود» آيه 27)
" کساني را که از تو پيروي کردهاند، جز گروهي اراذل سادهلوح، مشاهده نميکنيم"
5ـ گاهي به بهانه تفريح و سرگرمي، ديگران به تمسخر گرفته ميشوند.
6ـ گاهي طمع به مال و مقام، سبب انتقاد همراه با تمسخر از ديگران ميشود. گروهي از پيامبر اكرم(ص) دربارهي زكات عيبجويي ميكردند، قرآن ميفرمايد:
« وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ» (سوره توبه آيه 58)
"و در ميان آنان کساني هستند که در (تقسيم) غنايم به تو خرده ميگيرند، اگر از آن (غنايم، سهمي) به آنها داده شود، راضي ميشوند، و اگر داده نشود، خشم ميگيرند (خواه حق آنها باشد يا نه)."
ريشهي اين انتقاد طمع است، اگر از همان زكات به خود آنان بدهي راضي ميشوند؛ ولي اگر ندهي همچنان عصباني شده و عيبجويي ميكنند.
7 ـ گاهي ريشهي مسخره، جهل و ناداني است. هنگامي كه حضرت موسي(ع) دستور كشتن گاو را داد، بنياسرائيل گفتند:
آيا ما را مسخره ميكني؟ موسي (ع) گفت:
«...أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ» (سوره «بقره» آيه 67)
"به خدا پناه ميبرم كه از جاهلان باشم"
يعني مسخره برخاسته از جهل است و من جاهل نيستم.
يكي از كارهاي مبارك رسول خدا(ص) تغيير نام افراد و مناطقي بود كه داراي نام زشت بودند. زيرا نام بد، وسيلهاي براي تمسخر و تحقير است.
منبع:
ـ كتاب دقايقي با قرآن، تاليف حجتالاسلام والمسلمين محسن قرائتي، ناشر مركز فرهنگي درسهايي از قرآن، نوبت چاپ پانزدهم زمستان سال 1390
ـ پايگاه تخصصي ترجمه قرآن كريم www.maarefquran.net (ترجمه آيتالله ناصر مكارم شيرازي از قرآن كريم)