کد خبر: ۷۹۲۳
زمان انتشار: ۱۳:۴۰     ۱۵ دی ۱۳۸۹
مشرق - روزی عمار یاسر به امیر مومنان(ع) گفت: چرا علیه وضع موجود قیام نمی کنید؟ ایشان فرمودند:اگر 40 نفر مانند تو داشتم،درنگ نمی کردم. بر امت پیامبر چه گذشت که هنوز چند دهه ای از رحلتش نگذشته بود دوره السابقون به پایان رسید که حتی به 40 نفر نیز نمی رسید.
پس از رحلت پیامبر اسلام می توان فضای سیاسی جامعه را این گونه ترسیم کرد:
دسته اول که در سقیفه بنی ساعده تشتت و چندگانگی تاریخی را در امت بنیان نهادند که اینان "السابقون" بودند و در سالهای زمامداری علی (ع) به فتنه گری پرداختند.
افرادی چون طلحه و زبیر که که دیگر "اولئک مقربون" نبودند و با یاری فتنه اسلام ناب را در مقابل اسلام حداقلی قرار داده و در جمع آوری مال و نام، رستگاری را از دست دادند و در این زمان "السابقون المقربون" به جای یاری ولایت با آن زاویه گرفته و کار را تا جایی بر امام امت سخت گرفتند که سر در چاه تنهایی شکایت از قومی کند که بر زعیم خود ظلم می کنند.
دسته دوم،آل امیه که الیگارشی را در حکومت بنیان نهاده و از اخلاف امیه بودند و در ستیزی ابدی با آل پیامبر(ص) فرزندش را تشنه سر بریدند.
دسته سومی که کنج عزلت سکون و سکوت را ترجیح دادند و در سالهای بعد نیز نظاره گر واقعه عاشورا بودند که سکوت اینان خیانتی بود که هرگز جبران نشد.


علی (ع) و فتنه گران
اما هنگامی که معاویه داعیه حکومت را در مقابل علی بن ابی طالب(ع) علم کرد، سیاسیون با بصیرت از فتنه ای خبر دادند که در چند دهه گذشته و از زمان فتح مکه و پیروزی اسلام و نیز تشکیل حکومت اسلامی در زمان پیامبر شکل گرفته بود؛در آن زمان هرچند که ابوسفیان اسلام را پذیرفت و در حاشیه امن حکومت اسلامی روزگار سپری کرد اما از برنامه ریزی و سرمایه گذاربی برای فتنه ای که در دوران بعدی ادامه پیدا کرد غافل نماند.
جنگهای جمل و صفین، صلح امام حسن و واقعه عاشورا نشانه هایی از فتنه ای عمیق داشت که اگر علی(ع) 40یاور با بصیرت همچون عمار یاسر و میثم تمار داشت ریشه آن را می سوزاند.
اما به طور کلی حضرت علی(ع) در دوران حکومت پنج‌ساله‌ خود با سه گروه سرکش روبه‌رو شد.
خواسته‌ اینان تکرار وضع زمان حکومت عثمان بود: بذل و بخشش‌های بی‌جهت، اسراف کاری، تثبیت حکومت افراد نالایقی چون معاویه و تحکیم فرمانروایی استانداران حکومت پیشین.
در این دوره صاحبان زرو زور و با نقابی از اسلام چهره تزویر خود را پنهان کردند و آن هنگام که علی (ع) با اصرار آنان خلافت را پذیرفت هنگامی دست رد علی به طلب سهم از قدرت و مال را بر سینه خود دیدند با تغییر چهره که با نمایان ساختن چهره واقعی رودروی وی ایستادند و فتنه نهروان،جمل و صفین را به راه انداختند.


"ناکثین" یا پیمان‌شکنان: سردمداران این گروه، خصوصاً طلحه و زبیر که در سایه احترام عایشه، همسر پیامبر(ص) و کمک‌های بی‌دریغ بنی امیه که در حکومت علی(ع) دستشان از همه جا کوتاه شده بود، سپاه بزرگی برای تصرف کوفه و بصره ترتیب دادند، خود را به بصره رساندند و آن را تصرف کردند.
در این نبرد که به جنگ جمل مشهور است، طلحه و زبیر کشته شدند و سپاهشان پراکنده شد و گروهی به اسارت در آمدند که بعداً مورد عفو امام علیه السلام قرار گرفتند.


"قاسطین" یا ستمگران: رئیس این گروه معاویه بود که با فریب و نیرنگ، حدود دو سال و بلکه تا پایان عمر امام، فکر آن حضرت را به خود مشغول ساخت.
نبرد صفین در منطقه‌ای میان عراق و شام بین علی علیه السلام و همین گروه به سرکردگی معاویه رخ داد که در آن، خون بیش از صد هزار مسلمان ریخته شد. در این نبرد، امام علیه السلام به هدف نهایی خود نرسید؛ هر چند معاویه در منطقه شام منزوی شد.


"مارقین" یا خوارج(خروج کنندگان از دین): اینان همان گروه "خوارج" هستند که تا پایان نبرد صفین در رکاب علی(ع) بودند و به نفع آن حضرت شمشیر می‌زدند، ولی فریبکاری معاویه سبب شد بر امام خود شورش کنند و گروه سومی تشکیل دهند که هم بر ضد امام، و هم بر ضد معاویه باشند. علی (ع)با این گروه در منطقه‌ای به نام نهروان رو به رو شد و جمع آنها را متفرق ساخت. وی پساز ختم فتنه نهروان تاکید کرد که، فقط من می توانم این فتنه را خاموش کنم مبادا فکر کنید بعد از من می توانید شما نیز بر آن فائق آیید،چرا که وی با حق و حق با وی بود. که سرانجام یکی از آنها، او را به شهادت رساند.
  

عوامل سیاسی و اجتماعی وقوع فتنه در زمان امیر مؤمنان(ع)

1- امام و اصلاحات اسلامی
امیر مؤمنان، علی (ع) زمانی حکومت را به دست گرفت که حاکمان پیشین جامعه، احکام وقوانین اسلام را به سلیقه خود تحریف کرده یا کنار نهاده بودند؛ شکاف طبقاتی براجتماع مسلمانان سایه افکنده و بی عدالتی و ستم، مردم را به ستوه آورده بود. بسیاری از خواص نیز با بهره گیری از موقعیت های سیاسی و اقتصادی خود، دین و دنیای مردم را به بازی گرفته بودند و این وضع تنها چند دهه از رحلت پیامبر می گذشت.
علی (ع) در چنین شرایطی، با بدعت ها به مقابله برخاست. وی حاکمان و والیان ستمگر را عزل، و بیت المال را به روش پیامبر(ص) تقسیم کرد؛ ثروت های انباشته از حرام را به نفع توده محروم جامعه مصادره و مناصب سیاسی و موقعیت های اجتماعی را نه براساس روابط، بلکه بر پایه ضوابط اسلامی و الهی اعطا کرد.
به طوری که بعد از به دست گیری زمام امور در بررسی بیت المال هشدار داد که چنانچه بیت المال خلخال شده و به پای زنان رفته باشد را بازپس می گیرد.
این اقدامات سبب شد آنان که به طمع مال و جاه وی را حمایت کرده بودند و یا دنیای پست خویش را در خطر می دیدند، بر او شورش کنند. زورمندان زورگو، زراندوزان دنیا پرست، و تزویر گران فریب کار، حکومت عدالت گستر علی را تاب نیاورده و به مقابله با آن برخاستند. گروهی بر ستم و فسق و فساد خویش پا فشردند و از اطاعتش سرباز زدند و گروهی دیگر چنان در گرداب فتنه فرو رفتند که از در پیکار با او در آمدند.
این کلام علی (ع) بیانگر آن شرایط است: "اما هنگامی که زمام کار را در دست گرفتم، جماعتی از ایشان عهد خود شکستند و گروهی از دین بیرون شدند و روهی همدست ستمکاران گرویدند، گویی سخن خدای سبحان نشنیده بودند که می فرماید: «سرای آخرت از آن کسانی است که در زمین، نه برتری می جویند و نه فساد می کنند، و سرانجام نیکو از آن پرهیزگاران است. آری به خدا سوگند! شنیده بودند و دریافته بودند، ولی دنیا در نظرشان آراسته جلوه می کرد و زر و زیورهای آن فریبشان داده بود".
همچنین هنگامی که تعدادی از افراد سهل بن حنیف انصاری، که حاکم منصوب علی(ع) در مدینه بود، به سپاه معاویه پیوستند، حضرت به سهل نامه ای نوشت و او را از تأسف خوردن برحذر داشت: "اینان، یاران دنیا بودند و به دنیا روی آوردند و به سوی آن شتافتند. حکومت عدل را دیدند و شناختند وآوازه آن را شنیدند و به گوش سپردند. دریافته بودند که در اینجا مردم در برابر حق و عدالت برابرند. پس گریختند تا مگر خود به سودی رسند. خداوند، ایشان را از رحمت خود دور گرداند. اینان از ستم نگریخته اند و به عدل نیز نخواهند رسید".
 

2- فرصت طلبی قدرت طلبان
دومین عامل سیاسی برانگیختن فتنه ها در دوران زمامداری علی(ع)، مبارزه فتنه گران برای به دست آوردن قدرت سیاسی است؛ به گونه ای که حقیقت، قربانی قدرت شد. تشنگان قدرت اگر در ساختار سیاسی قدرت حضور نداشته باشند، یا از آن کنار گذاشته شوند، فتنه ها به پا می کنند و جامعه را به آشوب می کشند.
طلحه و زبیر که از نخستین بیعت کنندگان با علی (ع) بودند و در عهد شکنی نیز پیش گام بودند؛ زیرا هر دو، جامه خلافت را بر اندام خود استوار می دیدند.
علی (ع) به این مسئله، این گونه اشاره می کند: "هر یک از آن دو، فرمانروایی را برای خود امید می دارد نه برای دوستش، وآن را به جانب خود می گرداند.این دو، میان خود و خدا راهی نگشودند و پیوندی برقرار نکردند. هر یک، کینه آن دیگری را در دل می پروراند و به زودی نقاب از چهره هایشان برخواهند گرفت. به خدا سوگند که به آنچه می خواهند دست یابند، هر یک جان آن دیگر را بگیرد و تباه و نابودش سازد".
آن حضرت در نامه ای به معاویه که سخت مست جاه و قدرت گردیده بود، چنین نوشت: «در طلب گم شده ای هستی که از آن تو نیست و چهار پایی را می چرانی که از آن دیگری است. مقامی را می طلبی که سزاوارآن نیستی...»
 

3- بغض و دشمنی مخالفان
در طول تاریخ، بغض و کینه و حسادت، همواره از اصلی ترین محرک های فتنه ها بوده است. یکی از دلایل مظلومیت علی (ع) پس از رحلت پیامبر(ص) نیز، همین مورد بود. آن حضرت این مسئله را درباره قریش، چنین بیان می دارد: "به خدا سوگند، قریش از ما انتقام نمی گیرد جز به آن علت که خداوند، ما را از میان آنان برگزید وگرامی داشت".
در سخنی دیگر نیز این معنا را چنین بیان می کند: "کجایند کسانی که پنداشتند راسخان در علم، آنهایند نه ما اهل بیت. بر ما دروغ می بندند و ستم روا می دارند. خداوند، ما را بالا برده و آنها را پایین قرار داده است؛ به ما عطا کرده و آنان را محروم داشته است؛ ما را به درون برده وآنها را از در رانده است".
و سخن آخر اینکه، امیرالمومنین (ع) در تعریف می گوید:"فتنه چون می‌آید ناشناس است و چون فرو می‌نشیند شناخته می‌شود".

اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها