به گزارش 598، روزنامه کیهان در ستون ویژه خود نوشت:آژانس انرژي: صادرات نفتي ايران با وجود تحريم ها افزايش يافته است . آژانس بين المللي انرژي اعلام كرد صادرات نفت ايران با وجود تحريم ها، با رشد و افزايش چشمگير همراه شده است.
اين
آژانس در گزارشي تاكيد كرد «صادرات نفت ايران در ماه آگوست با رشد مواجه
شده است». به گزارش خبرگزاري فرانسه و بنابر اعلام آژانس بين المللي انرژي
«صادرات نفت ايران در ماه آگوست، نسبت به ماه ژوئيه افزايش داشت و از سقف
روزانه 930 هزار بشكه در روز به 1 ميليون و يكصد هزار بشكه رسيد.»
گزارش
آژانس حاكي است: تركيه در ماه آگوست واردات نفت از ايران را از 150 هزار
بشكه در روز به روزانه 200 هزار بشكه افزايش داد. همچنين مالزي ميزان
واردات نفتي خود از ايران را از 100 هزار بشكه به 130هزار بشكه در روز
رسانده و اين در حالي است كه ژاپن و هند نيز با به كارگيري بيمه هاي دولتي
محموله هاي نفتي خود را از ايران وارد مي كنند.
آژانس خاطرنشان كرد:
با توجه به اين كه چين، كره جنوبي و هند در ميان كشورهايي هستند كه انتظار
مي رود واردات نفتي خود از ايران را در ماه سپتامبر افزايش دهند، به نظر
مي رسد صادرات نفت خام ايران در ماه سپتامبر نيز روند رو به رشدي را دنبال
كند.
به گزارش خبرگزاري فرانسه، در حال حاضر ايالات متحده همچنين
نظارت بر رفت و آمدهاي تانكرهاي ايراني با پرچم كشورهاي ديگر را افزايش
داده است.
لوموند ديپلماتيك: بيچاره مردم آمريكا كه سرمايه داران مثل قانقاريا به جان آنها افتاده اند
بحران اقتصادي جهاني زير سر قانقارياي سرمايه داري آمريكاست.
ماهنامه
فرانسوي لوموند ديپلماتيك ضمن انتشار اين تحليل نوشت: نتايج بحران اقتصادي
ناشي از قانقارياي آمريكايي روشن است؛ نابودي وسيع شغل ها، پسرفت و عقبگرد
تامين اجتماعي، و ورشكستگي و بي خانماني ميليون ها صاحب خانه.
اين
نشريه انتخابات رياست جمهوري در آمريكا را مسابقه ميان بدها توصيف كرد و
نوشت: ميت رامني نامزد جمهوريخواه ثروت عظيم خود را از راه دلال بازي و
جابه جايي مشاغل به دست آورده است. اما انتخاب پل رايان نماينده جمهوريخواه
پارلمان به عنوان معاون رامني در صورت پيروزي در رياست جمهوري نشان مي دهد
كه آمريكا چه چهره اي خواهد داشت. در شرايطي كه باراك اوباما طرح كاهش كسر
بودجه اي را پذيرفته هزينه هاي اجتماعي را قطع مي كند بدون آن كه سطح
پايين ماليات پردرآمدترين ها را بالا برد. رايان اين تسليم شدن دمكرات ها
را ناكافي مي داند.
برنامه اي كه رامني از آن دفاع مي كند و مجلس
نمايندگان (با اكثريت جمهوريخواه) هم اكنون نيز آن را تاييد كرده، سطح
بالاي ماليات را به 25 درصد محدود مي كند، يعني مرزي كه هرگز از سال 1931
به اين طرف اين چنين پايين نبوده است؛ در همان حال هزينه هاي نظامي را
افزايش مي دهد؛ و تازه تمام اين كارها به گونه اي انجام مي گيرد كه سهم كسر
بودجه در توليد ناخالص داخلي ده برابر كاهش يابد. چگونه رايان مي خواهد به
چنين كارائي اقتصادي دست يابد؟ با سپردن اصلي ترين تعهدات مدني دولت به
بخش خصوصي و يا انجام آنها به واسطه صدقه. بدين ترتيب بودجه اختصاص داده
شده براي پوشش پزشكي فقرا، 78 درصد كاهش خواهد يافت.
لوموند
ديپلماتيك اضافه كرد: از آغاز سال گذشته، اوباما سياست رياضت اقتصادي را
دنبال مي كند كه در ايالات متحده نيز به اندازه ديگر نقاط جهان ناكارا و
ظالمانه است. گاه شعف خود را از خبرهاي خوب اقتصادي، هرچند نادر، ابراز مي
كند و اين چنين به دوران رياست جمهوري اش اعتبار مي بخشد، گاه مسئوليت
خبرهاي بد اقتصادي مانند وضعيت اشتغال را بر دوش سد پارلماني مي اندازد كه
جمهوري خواهان بپا كرده اند. درمانده در تضادي كه بديهي است نمي تواند به
بسيج طرفدارانش بيانجامد، رئيس جمهور آمريكا براي انتخاب شدن مجدد، بر روي
وحشت حاصل از راديكاليسم راست رقيبان خود حساب مي كند. اما چه حاصل وقتي او
تمام وعده هاي دور اول انتخاباتي اش را زير پا گذاشته و به نظر مي رسد كه
پارلمان منتج از انتخابات نوامبر آينده باز هم بيشتر نسبت به دوره اول
رياست جمهوري وي به راست گرايش داشته باشد؟
لوموند در پايان درباره
سقوط نظام سياسي آمريكا نوشت: يك بار ديگر سيستمي انسداد يافته توسط دو
حزبي كه براي برآورده كردن آمال محافل مالي با هم رقابت مي كنند، ميليون ها
آمريكايي را كه از سست عنصري رياست جمهوري شان به تنگ آمده اند، متقاعد
خواهد ساخت تا مجددا به وي راي دهند. آنها باز هم به همان انتخاب هميشگي در
ايالات متحده تن خواهند داد؛ بين بد و بدتر.
نيويورك تايمز: مقامات آمريكايي مي ترسند به ناتواني در مهار ايران اعتراف كنند
يك روزنامه آمريكايي نوشت: ديدگاه غالب در آمريكا و غرب اين است كه ايران هسته اي را نمي توان مهار كرد.
نيويورك
تايمز در گزارشي نوشت: ايران با وجود تحريم ها تعداد سانتريفيوژهاي خود را
گسترش داده و سؤال اين است كه آيا بايد با ايران هسته اي كنار آمد يا به
گفته دولتمردان اسرائيل، اين كشور را بمباران كرد؟ ديدگاه غالب اين است كه
ايران هسته اي را نمي توان مهار كرد، ديدگاهي كه هم باراك اوباما، رئيس
جمهور آمريكا و هم ميت رامني، نامزد جمهوريخواه و رقيب او در انتخابات
رياست جمهوري آمريكا، با آن توافق دارند.
نيويورك تايمز افزود: نكته
اين است كه فكر مي كرديم با تشديد تحريم هاي بين المللي و چند حمله
سايبري، مي توان ايران را از ادامه اجراي برنامه هسته اي بازداشت اما اين
فقط يك خيال بود. بايد اين موضوع را روشن تر بررسي كرد؛ تصور كنيد كه
دولتمردان مصمم هستند سلاح هسته اي بسازند اگرچه تحليلگران غربي مي گويند
كه هيچ شواهدي وجود ندارد كه نشانگر تصميم و عزم رهبر عالي اين كشور براي
ساخت سلاح هسته اي باشد. اما زماني كه يك كشور در محاصره همسايگان دشمن و
پنج قدرت هسته اي قرار گرفته امنيت خود را با تكيه بر زرادخانه هسته اي اش
در نظر مي گيرد.
اين روزنامه درباره ناكارآمدي تهديد نظامي نوشت:
اقدام بازدارنده و بمباران تاسيسات غني سازي اورانيوم در ايران مستلزم
تدارك گسترده آمريكا است اما اين اقدام پيامدهاي ناگواري دارد زيرا علاوه
بر تلفات انساني آني، بهاي بسيار سنگيني دارد؛ ايرانيان خشمگين به حمايت از
حكومت برمي خيزند. از سوي ديگر ايران و متحدانش در بلندمدت اهداف آمريكايي
و اسرائيلي را هدف حملات قرار خواهند داد. آتش نفرت از آمريكا در كشورهاي
عربي با قدرت هاي نوظهور شعله ور خواهد شد، شوك نفتي به اقتصاد لرزان جهان
وارد خواهد شد و جبهه متحدي كه اوباما براي انزواي ايران گرد هم آورده از
هم مي پاشد. تمام اين پيامدها يك طرف و پيامد ديگر اين است كه عزم رهبران
ايران براي جلوگيري از حملات بعدي دو برابر خواهد شد و اين بار خط توليد
هسته اي را سريع تر و عميق تر در زيرزمين از سر خواهند گرفت.
نيويورك
تايمز نوشت: در نتيجه اين اتفاق نظر وجود دارد كه حمله بازدارنده به ايران
پاياني بر برنامه هسته اي اين كشور نخواهد بود بلكه تنها اجراي اين برنامه
را براي چند سال به تاخير خواهد انداخت.
نيويورك تايمز مي نويسد:
سومين گزينه اما زماني كه سياستمداران با گزينه هاي نامناسب روبرو هستند،
گزينه هاي جديدي مطرح است كه معامله اي را با ايران مطرح كرد كه به اين
كشور اجازه بدهد اورانيوم را براي كاربرد صلح آميز غني سازي كند و به شدت
مراقب رعايت موارد ايمني اين گزينه بود و بعد به تدريج تحريم ها را كم كرد.
البته پيشنهاد گزينه سوم يعني گفت وگو با ايران بر سر يك معامله تا پيش از
ماه نوامبر اتفاق نخواهد افتاد زيرا هرگونه امتياز آمريكا با اعتراض
جمهوريخواهان روبرو خواهد شد و آن را رها كردن اسرائيل و پاداش به حكومت
ايران در نظر خواهند گرفت.
هرزگي سران سازمان و غسل هفتگي اعضاي منافقين
يك
عضو جدا شده گروهك تروريستي منافقين مي گويد؛ در سازمان جلسه غسل هفتگي و
اعترافات جنسي داشتيم و اگر كسي شركت نمي كرد مجازات و تحقير مي شد.
به
گزارش باشگاه خبرنگاران، غسل هفتگي، عنوان جلساتي بود كه هر هفته و در روزي
خاص برگزار مي شد و در آن تمامي اعضاي گروهك منافقين دور هم جمع شده و
تفكرات مسائل جنسي خود در طول هفته گذشته را عنوان مي كردند(!)
فلسفه
برگزاري چنين جلساتي در گروهك تروريستي منافقين از آنجا نشأت مي گيرد كه
سركردگان اين فرقه تروريستي به رغم و ارتكاب انواع خيانت به اعضا،
ازدواج اعضا را امري قبيح دانسته و تمامي اعضاي گروهك را از ازدواج و حتي
فكر كردن به آن منع كرده و براي پيشبرد اهداف شان جلسات غسل هفتگي را
برگزار مي كردند.
سركردگان گروهك تروريستي منافقين در ابتدا دفترچه
هايي را به اعضا مي دادند، و اعضاي گروهك نيز موظف بودند افكار و تمايلات
جنسي خود را كه در طول هفته با آن مواجه شده بودند در اين دفترچه بنويسند و
در جمع آن را بخوانند(!)
يك عضو گروهك تروريستي منافقين كه تمايل
به افشاي نامش نداشت در اين خصوص گفت: «سركردگان اين گروهك تروريستي يك روز
در هفته را به اين جلسه عجيب و احمقانه اختصاص مي دادند و از سوي مريم
رجوي دفترچه اي به عنوان هديه و براي ثبت تفكرات جنسي به اعضاي اين گروهك
تروريستي داده شده بود. پديده غسل هفتگي به عنوان يك هديه از سوي سركردگان
براي زنان و مردان اين گروهك تروريستي جا افتاده بود.»
عضو سابق
منافقين در ادامه مي گويد: «در اين نشست ها نرينه هاي وحشي بايد ذهن خود را
باز مي كردند و هرچه مقوله جنسيتي در ذهنشان موجود بود را بايد بالا آورده
يعني بيان كرده و جلوي جمع مي خواندند، ما مجبور بوديم كه تمام جزئيات
تفكر جنسي مان را با تمام ريزه كاري هاي آن به طور كتبي نوشته جلوي جمع مي
خوانديم.»
اين عضو گروهك تروريستي منافقين خطاب به مريم رجوي مي
گويد: «مگر شركت در همين نشست هاي به اصطلاح غسل هفتگي اجباري نبود؟ اگر
كسي شركت نمي كرد او را چكار مي كرديد؟ چرا من و امثال من مجبور بوديم كه
از مسايل كاملا شخصي خود در حضور آن همه آدم ديگر پرده برداريم. اگر كسي مي
گفت من نمي خواهم در اين نشست ها شركت كنم او را چه كار مي كرديد؟ مطمئنا
نوازشش نمي كرديد.
مگر عدم شركت در اين نشست و نشست هاي ديگر مانند
عمليات جاري و ديگ و ديگچه و ... معيار شما براي مارك زدن به افراد نبود؟
مگر هر كه شركت نمي كرد به او لقب جاسوس و ضد گروهك و ... را نمي داديد؟
مگر شما و گردانندگان گروهك تروريستي منافقين همين گزارش ها را به عنوان
سند جرم اخلاقي بعدها عليه كساني كه قصد جدايي داشتند استفاده نمي كرديد؟
مگر به هنگام تحويل نيروهاي جدا شده به كمپ آمريكايي ها در عراق همين گزارش
ها را به عنوان سند جرايم اخلاقي به همراه نفر تحويل مقامات آمريكايي در
كمپ نمي داديد؟»
يادآور مي شود اين رويكرد سركوبگرانه و تحقيرآميز
در حالي است كه در راس سازمان انواع انحرافات اخلاقي و خيانت افراد به
يكديگر در جريان بود به نحوي كه مريم قجر عضدانلو از همسري ابريشمچي، به
همسري مسعود رجوي درآمد و طبق تصاوير موجود ابريشمچي را مجبور كردند كه در
مراسم واگذاري همسر وي به رجوي براي اين اتفاق كف بزند. افراد ديگري كه از
اين دستورها اطاعت نمي كردند سر به نيست مي شدند تا سران سازمان آسان تر به
هرز گي هاي خود برسند.