کد خبر: ۷۸۷۹
زمان انتشار: ۱۱:۱۶     ۱۲ دی ۱۳۸۹

شبکه ایران: پس از آنکه شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران کاوه اشتهاردی، مدیر مسئول روزنامه ایران را با شکایت مهدی هاشمی رفسنجانی به شلاق و زندان محکوم کرد، موجی از واکنش‌های اعتراض آمیز نسبت به این اقدام دستگاه قضا آغاز شد.

در همین راستا، حسین قدیانی، یکی از بلاگر مطرح، در مطلبی با عنوان "لطفا به «کاوه» شلاق نزنید" ضمن اعتراض به حکم دستگاه قضا درباره مدیر مسئول ایران، رویکرد دستگاه قضا در برخورد با سران فتنه را هم نادرست دانسته است.

قدیانی در مطلب خود نوشته است:

قشنگی ژورنالیسم حکم می کند که تیتر می زدم: “لطفا به کاوه اشتهاردی شلاق بزنید” اما جذابیت عدالت از مسخره بازی های ژورنالیستی بهتر است و قوه قضاییه بهتر است به کاوه اشتهاردی شلاق نزند.

شلاقی اگر دارد دستگاه قضایی، همان به که خرج تن سران فتنه شود. اگر این کار به مصلحت دستگاه قضایی نیست، شلاق زدن به تن کاوه فرزند شهید هم به مصلحت قوه قضاییه نیست. اصلا حالا که همچین است، حضرات باید در مورد همه عدالت را فدای مصلحت کنند. لطفا به کاوه اشتهاردی هم شلاق نزنید و اگر مهدی هاشمی چیزی به شما گفت، بگویید؛ هنوز مصلحت نیست کاوه فرزند شهید شلاق بخورد! بگویید؛ هنوز وقتش نشده! بگویید؛ کاوه به زودی شلاق می خورد!

حضرات دستگاه قضا! لطفا اینجا هم بگویید؛ هنوز رهبر به ما امر نکرده! اینجا هم پای ولایت را به جای آبادی عدالت به لم یزرع مصلحت بکشانید! گیرم کاوه اشتهاری به عدالت باید شلاق بخورد؛ حالا چه اشکالی دارد؟ اینجا هم عدالت را قربانی مصلحت کنید و در این کار از “آقا” مایه بگذارید! کسی هم چیزی به شما گفت، بگویید؛ “ما گوش به فرمان رهبریم”.

لطفا هنگام برخورد قضایی با بچه حزب اللهی ها هم، شما که اینقدر ماشاء الله هزار ماشاء الله ولایت پذیر هستید، نظر “آقا” را جویا شوید. لطفا هنگامی که عالیجناب راس فتنه حسین شریعتمداری را به محاکمه می کشانید، اینجا هم از ولایت استعلام کنید! راستی که شاید “آقا” راضی نباشد به شکایت مشتی فراری، مشتی فتنه گر، بچه حزب اللهی ها یکی یکی دادگاهی شوند. واحیرتا! ما آمده ایم از دادگاه جمهوری اسلامی دفاع کنیم و یا در همین دادگاه محاکمه شویم؟! کاش حسین شریعتمداری از جمهوری اسلامی اندازه شیرین عبادی سهم داشت! کاش کاوه اشتهاردی در جمهوری اسلامی اندازه مهدی هاشمی سهم داشت!

کاوه اما بابا ندارد که از او دفاع کند. بابای کاوه سال هاست که به شهادت رسیده است. بابای کاوه رئیس مجمع تشخیص مصلحت هیچ کجا نیست. بابای کاوه فوق فوقش یک شهید است…

هی داد بیداد! آن از حاج حسین، آن از مدیر مسئول روزنامه جوان، آن از مدیر مسئول روزنامه وطن امروز، آن از احضار این حقیر، آن از بستن وبلاگ افسران جنگ نرم، و این هم از شلاق خوردن کاوه فرزند شهید. مطالبه محاکمه سران فتنه دارند ملت از دستگاه قضا یا خواهان شلاق خوردن کاوه اشتهاردی اند؟

آقایان! لطفا به کاوه اشتهاردی شلاق نزنید. او به اندازه کافی شلاق خورده. من می دانم. من آمار شلاق هایی که کاوه بعد از شهادت پدر از این و آن خورده را دارم. کاوه مدرسه می رفت، زخم زبان، شلاق می زدند که؛ کاوه فرزند شهید است و می رود مدرسه شاهد که تخته سیاهش با یک دکمه کار ماشین لباس شویی را هم انجام می دهد و معلمانش را از “آکسفورد” آورده اند!

کاوه رفت دانشگاه، گفتند؛ با سهمیه رفته. رفت سر کار، گفتند؛ با سهمیه رفته. نفس کشید، گفتند؛ بنیاد شهید به بچه های شهدا با همکاری سازمان هواشناسی اکسیژن بیشتری می دهد! بی کار شد، گفتند؛ بچه شهید بی کار است! مدیر مسئول روزنامه ایران شد، گفتند؛ سهمیه داشته! و من مانده ام این بار با کدام سهمیه کاوه اشتهاردی باید شلاق بخورد؟!

کولر و یخچال و ماشین و خانه و مبل و کوفت و زهرمار، کم سهمیه بود که به فرزندان شهدا دادید؟ آیا سهمیه یک فرزند شهید که در فتنه “عمار” بود و روشنگری کرد، شلاق است؟! کاوه شلاق زیاد خورده، لطفا به احترام مصلحت، بر اندام او شلاق عدالت نزنید. شلاق، شلاق، شلاق… هر سهمیه ای که شما به ما دادید، از شلاق بیشتر تن ما را سرخ کرد! نه فقط سهمیه کولر و یخچال برای کاوه، جای پدر نمی شود، سهمیه شلاق هم برای مدیر مسئول روزنامه ایران جای خالی پدر را پر نمی کند.

آری، کاوه اشتهاردی فرزند شهید است اما این مهدی هاشمی است که پدر دارد. مهدی هاشمی نفوذ دارد ولی پدر کاوه اشتهاردی به شهادت رسیده است… آهای شهدا! خوب شد که همان بعثی ها شما را کشتند و الا اینجا باید از بعضی ها شلاق می خوردید و در عین حال از عدالت از شلاق بر تن ظالم دفاع می کردید.

هی شهدا! “جنگ تحمیلی” شما، پیش “جنگ تحلیلی” ما بازی دست گرمی بود! که ما اینجا باید عمار باشیم و از علی دفاع کنیم و بر فتنه گران بخروشیم و با شکایت دزد سر گردنه که سخت هیز و چشم چران است، شلاق بخوریم و بعد، از قوه قضاییه عذرخواهی کنیم که چرا و به چه حقی “عمار” بودیم؟!… و چرا “تو” گفتیم به مهدی هاشمی که “بابا” دارد؟!… و من این بار با دنیایی اشک با دلی پر از غصه با چشمی خسته و به خون بسته می خواهم بنویسم؛ “بابای ماست خامنه ای”.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۵
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
UNITED STATES
۱۲:۱۲ - ۱۲ دی ۱۳۸۹
۰
۰
منم فرزند شهیدم ولی با افکار شما شدیدا مخالفم
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۳۵ - ۱۲ دی ۱۳۸۹
۰
۰
تورو خدا قوه قضاییه یه مقدار چشمتو باز کن
یه کم ادم باش
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۴۱ - ۱۳ دی ۱۳۸۹
۰
۰
مرحبا به اين عدالت احسنت به به به به هورا هورا هورا بيچاره ها مستضعفين پا برهنه هاخيلي بهقوه قضاييه اميدوار شدند هورا..........مهدي هاشمي را احتمالا در 1000000سال ديگر محاكمه ميكنند شايد مكانش هم مريخ باشد
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۵۷ - ۱۳ دی ۱۳۸۹
۰
۰
هر شلاقی که به تن کاوه اشتهاردی بخورد، سیلی به تمام مبارزین عرصه جنگ نرم خواهد بود.
دستگاه قضا این سیلی ها را به نمایندگی چه کسی یا چه حزبی به ما می زند..؟
احسنت بر این قوه قضائیه که بجای رسیدگی به داد دل مادران شهدای فتنه از سران شوم آن، خواسته های این سران مزدور و فراری را دنبال می کند...

باورم شد که امید رهبرم بجز ملت بر هیچ کسی نیست..!
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۵:۵۹ - ۱۵ دی ۱۳۸۹
۰
۰
حسين خان دمت گرم
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها