گروه بينالملل مشرق ـ شاید از خود بپرسیم چه ارتباطی بین عملیات ياسمن آبی با تحولات جاري در
منطقه طي دو سال اخير وجود دارد؟ و چرا آمریکا همواره در دایره اتهام قرار
دارد؟ و آیا منطقی است که گزینه عملیات ياسمن آبي بر روی میز رهبران و
سیاستمداران عرب مطرح باشد بدون اینکه به عواقب و خطرات آن اگاهی داشته
باشند؟
"کفاح نصر" نویسنده معروف عرب در سلسله مقالاتی مهم و
افشاگرانه که از امروز در 18 بخش، پیش روی خوانندگان مشرق قرار خواهد گرفت،
بدون بزرگنمایی و انحراف و بعد از بررسی دقیق و عمیق، از تمامی حوادث و
رخدادهای اسرار عملیات ياسمن آبی و مقدماتی که منجر شد تا آمریکا و غرب با
ترویج عنوان "بهار عربی" جهان عرب را فریب دهند، پرده برداشته است؛ بهاری
که در ظاهر دعوت به تغییر بوده اما در باطن طرح آمریکا برای تجزیه و تقسیم
کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در راستای تحقق منافع کلان امریکا
بوده و تا چند سال آمریکاییها از اجرای این طرح ناتوان بودهاند.
شاید
نامگذاری دیگر برای این مقوله میتوانست عربهایی را که از سیاست آمریکایی
رنج بردهاند به اعتراض وا دارد و این در حالی است که اعراب معتقدند
آمریکا قصد دارد برای تأمین منافع رژیم صهیونیستی، جهان عرب و تاریخ تمدن
وهویت انسانی آن را ویران و تجزیه سازد.
از آنجا سوریه در این طرح
هدف اول و اخر بوده و گرهگشای طرح است به همین سبب آمریکا تمام توان
استراتژیک و تاکتیکی خود را برای حمله به سوریه بسیج کرده است.
بر
اساس اين نظريه، تمام آنچه در تونس و مصر و لیبی و یمن اتفاق افتاده،
مقدمهای است برای رسیدن به هدف تجزیه جهان عرب به دولتهای کوچک همواره در
حال جنگ تا از این طریق آمریکا بتواند راه وصول به اهداف سیاسی و اقتصادی
خویش را هموار ساخته و به منابع نفتی و گازی و دیگرمنابع این منطقه دست
یابد تا بتواند بر کشورهای آسیای میانه و خاورمیانه چه از حیث سیاسی و
اقتصادی تسلط یافته و سیطره خود را بر این منطقه تحکیم کند.
مقدمهای که ناچار باید طرح شود
نمیتوان
آنچه را رخ داده خوب درک کرد مگر پس از مطالعه و تطبیق دو نقشه ذیل و
دلايل آن و سپس میتوان به جزئیات طرح خاورمیانه جدید وارد شده و به عملیات
"ياسمن آبی" و شکست آن در سال 2006 ميلادي و سپس بهار عربی و احیای مجدد
طرح "ياسمن آبی" در سال 2011 ميلادي پی برد.
این اطلاعات، دارای اسنادی است که یک تفسیر منطقی است برای آنچه رخ داده است.
خط گاز آمریکایی
ترکیه
به خاطر این خط لوله استراتژیک مبارزه میکند زیرا میداند دستیابی به این
خط لوله دو راه دارد یا صلح با لبنان یا سوریه و یا ویرانی لبنان یا
سوریه.
بخش بسیار کمی از این خط لوله از سوریه عبور میکند و منافع
مادی نیز برای سوریه ندارد مگر اینکه این خط لوله به گاز مصر متصل شود و
این خط، بیشتر در راستای منافع یونان بوده و نفوذ ترکیه را در قبرص را
الزامی میسازد.
این نقشه خط لوله گاز آمریکایی را مشخص میکند
نقشه توضیحی و تحلیلی از خط لوله گاز آمریکایی
اما
خط لوله گاز ایرانی که گاز ترکمنستان، ایران، عراق، لبنان و قبرص را به هم
متصل میسازد میتواند مشکلات گاز و برق سوریه را نیز حل نماید و کفه
ترازو را به سود ایران و سوریه مایل نموده به نحوی که و این دو کشور
میتوانند شروط خود را بر مسکو و واشنگتن تحمیل نماید و اسرائیل را از
اروپا جدا ساخته و بلکه منافع اسرائیل را در تضاد بامنافع کشورهای اروپایی
قرار خواهد. این خط در حقیقت در راستای منافع ترکیه و یونان بوده و باقی
امور به قوت خود باقی خواهد ماند.
این
نقشه خط لوله گاز ایران است که طول آن پنج هزار و 600 کیلومتر بوده و
روزانه معادل 110 میلیون متر مکعب گاز را به اروپا انتقال خواهد داد
خط گاز روسیه که آمریکا میخواهد آن را از بین ببرد
نقشه خط لوله گاز آفریقایی که تحولات، شمال آن را شعلهور ساخت
خط
لوله نابوکو که توافقنامه آن در سال 2009 ميلادي امضا شد. طول این خط سه
هزار و 300 کیلومتر است و گاز آسیای میانه را از سال 2012 ميلادي به اروپا
منتقل میسازد
خبر تأخیر خط لوله نابوکو را بعد از شکست طرح ياسمن آبی در سوریه نشان میدهد
در
دو نقشه اخير به وضوح دیده میشود که طرح خط لوله نابوکو که قرار بود از
سال 2012 ميلادي گاز آسیانه میانه را به اروپا منتقل نماید دو سال به تأخیر
افتاده و آغاز انتقال گاز را به سال 2014 ميلادي موکول کرده است . ضمنا
هزینه امتداد طرح اولیه یعنی سال 2012 پنج میلیارد يورو برآورد شده بود که
در سال 2014 ميلادي این مبلغ به 10.9 میلیارد دلار افزایش یافته و سالانه
31 میلیارد متر مکعب گاز از این خط لوله به اروپا منتقل خواهد شد.
در
تصویر بالا کارشناس ژاپنی به غرب توصیه میکند که صفحه جدید روابط با
ایران را باز کند و توصیه میکند که واشنگتن قبل از اعمال هر گونه تحریم
علیه ایران، خوب بیندیشد زیرا ایران تنها راهحل (بحرانهای منطقه) است.
گویا وی موضوع گاز دریای مدیترانه را درک نکرده است
ياسمن آبی؛ اسرار کامل
در
این سلسله مقالات خواننده به اسرار ياسمن آبی و اسباب و دلایل و وقایع آن
واقف می شود و اینکه چرا منحصرا قطر و ترکیه در این عملیات شریک شدند؟
بلکه به پیکان جنگ تبدیل شدند! آیا مواضع آنها تغییر یافته و یا جزئی کوچک
از طرحی بزرگ بودند؟
چرا یک باره سازمان القاعده جنگ در الجزایر را
آغاز کرد و خشونت مذهبی در نیجریه بروز کرد؟ چرا غرب از قذافی و مبارک و
بنعلی روی گرداند؟ در این سلسله مقالات اسرار مهمی را افشا خواهیم ساخت.
معامله بین آمریکا و قطر
در
سال 1995 ميلادي اتفاقات زیادی رخ داد ولیکن بارزترین آنها کشته شدن
"اسحاق رابین" رئیس رژیم صهیونیستی که با او اسرار زیادی نیز دفن شد که به
خداحافظی رابین معروف گردید و دومین موضوع کودتای پسر علیه پدر در قطر بود
علیرغم اینکه پسر خود حاکم حقیقی بود و حکومت را در دست داشت ! پس چرا چنین
کوتایی اصلا رخ داد؟
چرا آمریکا با ترور رابین تصمیم گرفت طرح صلح
را از بین ببرد؟ و نهتنها عملیات صلح را از بین برد بلکه در پی آن جنگ
سال 1996 را در لبنان آغاز کرد. چه خطری آمریکا را تهدید می کرد که باعث شد
آمریکا همه استراتژیهای خود را در جهان عربی تغییر داده و پایگاههای خود
را از سعودی به قطر انتقال دهد؟
خط قرمز آمریکا
آمریکا
تا سال 1976 پول خود را بدون پشتوانه طلا چاپ می کرد. هنگامی که ارزش دلار
و طلا نسبت به هم نوسان پیدا کرد و مثلا با بالا رفتن دلار ارزش طلا پایین
رفت و بالعکس ، اقتصاد دانان فهمیدند که ارزش حقیقی یکصد دلار آمریکا بدون
نفوذ آن بر منابع انرژی بیش از ربع لیره سوریه نیست. ولیکن سیطره آمریکا
بر نفت جهان و خصوصا خلیج فارس موجب شد تا تقاضا برای دلار و گردش آن در
بازار، قیمت آن را تثبیت نماید پس باید کشورهای خلیج فارس انحصارا نفت خود
را با دلار معامله کنند و آن را در بانکهای آمریکایی سپرده گذاری نماید (
بطور مثال یکی از کشورهای خلیج فارس به میزان 3500 میلیارد دلار سپرده
بانکی دارد ) و از آنجایی که این سپرده ها بدهی شرکتهای آمریکایی در قالب
کارتهای اعتباری به افراد در سراسر جهان می باشد ، لذا امریکا با زیرکی بی
نظیری اقتصاد جهانی را مهندسی نموده و از این رهگذر توانسته است پول خود را
بدون پشتوانه طلا چاپ نماید و این همان خط قرمز آمریکایی است که انرژی جز
با دلار معامله نشود.
بروز خطراتی که موجب تهدید آمریکا شد
در
سال 1992 نفت به عنوان انرژی نامرغوب مطرح شد بخصوص بعد از اجلاس زمین در
ریودوژانیرو و سپس امضای قرارداد کیوتو در ژاپن از سوی کشورهای پیشرفته و
آغاز گفتگوها در باره بکارگیری انرژی جایگزین و درگیری کشورها بر روی موضوع
سهمیه آنها در کاهش گازهای گلخانه ای.
در سال 1994 خطر بزرگی حکومت
آمریکا را تهدید می کرد و آن زمانی بود که اتحادیه اروپا تصمیم گرفت خود
را به پیمان کیوتو پایبند نموده و به انرژی جایگزین روی آورد و در همین سال
اتحادیه اروپا سال 1999 را به عنوان سال اعلان یورو برای رقابت با دلار
اعلام نمود و این خطری برای دلار از جانب حوزه یورو بود.
ضمنا گاز
طبیعی و سوختهای زیستی خطری برای نفت محسوب می شد . گاز طبیعی در آن زمان
تنها در روسیه و ایران موجود بود و بیشتر منابع گازی جهان ناشناخته باقی
مانده بود بلکه در برخی کشورها گاز طبیعی در هوا می سوخت و روسیه به عنوان
یک کشور بزرگ توانایی رقابت برای تولید این سوخت را داشت و سودان نامزد
تولید این نوع سوخت بود. ( سوخت آینده سودان روغن درخت جاتروفا جایگزین نفت
و سوخت در سودان بوده که بهترین تولیدات سوخت زیستی را دارد)
پس
آمریکا می بایست بر رقیب نفت سیطره پیدا کند و سوخت زیستی ده درصد جایگاه
نفت را در پایان سال 2010 ميلادي گرفت و مصرف گاز به شگل گسترده ای به جای
نفت آغاز شد و واشنگتن بر روی منابع و مسیرهای عبور انرژی دست گذاشت تا
بتواند ارزش دلار را حفظ نماید و ثانیا بتواند بر کشورهایی که قرارداد کاهش
گازهای گلخانهای را امضا نموده اند سیطره یابد و ثالثا از بروز هر گونه
بلوک بندی اقتصادی جلوگیری کند.
احساس خطر آمريکا و اتخاذ تدابیر احتیاطی
واشنگتن
خود را ملزم ساخت تا بر منایع گازی و مسیرهای عبور آن تسلط یابد تا بتواند
انرژی را تنها با دلار معامله نموده و نه با ارزهای دیگر. و می بایست برای
تامین گاز بازار اروپا جلوی افزایش تقاضا در اروپا را تا پایان 2000 بگیرد
تا بتواند بر بقیه منابع گازی تا سال 2014 تسلط یابد و لذا برنامه ریزی
برای ترسیم نقشه جدید انرژی جهان آغاز کرد.
قطر نقطه آغاز
به
عنوان تدبیر احتیاطی واشنگتن تصمیم به استخراج گاز قططر گرفت و همچنین به
گاز افریقا و خاورمیانه و اسیای میانه نیز نظر داشت و برای محاصره اتحادیه
اروپا به عنوان بزرگترین مصرف کننده گاز در جهان تنها استخراج گاز قطر کافی
نبود بلکه می بایست امریکا مقر سیطره خود را طبق معامله بزرگ به قطر
انتقال دهد و نه تنها برای حمایت از تولیدو استخراج گاز بلکه می دانست
سعودی در آینده ای نه چندان دور تجزیه خواهد شد.
معامله بین قطر و واشنگتن
امریکا
طرح خود را به امیر قطر عرضه داشته و وی نیز آن را پذیرفت و لیکن قطر
رابطه با اسرائیل را نپذیرفت و امریکا می خواست اسرائیل در این طرح گاز
حضور داشته باشد از آنجایی که گاز موجود در دریای مدیترانه و سواحل فلسطین
اشغالی و لبنان و قبرص وجو دارد می تواند واشنگتن را به اهداف خود برساند (
میدان گازی شرق مدیترانه بکر بوده و تنها میدان گازی دست نخورده منطقه
خاورميانه میباشد). جزئیات معامله بین قطر و آمریکا چیست؟
شروع
گفتوگوهای قطر و آمریکا موجب شعلهور شدن اختلاف بین قطر و سعودی شد و
واشنگتن عصای تهدید را به دست گرفت، یا سعودی قطر را اشغال خواهد کرد و یا
قطر به شروط آمریکایی تن میدهد. امیر قطر تهدید آمریکا را رد کرد ولی
ولیعهد احساس خطر نموده و پسر علیه پدر کودتا کرد و معامله را بر اساس
شروط ذیل پذیرفت:
1- ایجاد شرکت مازاد نفتی "کاواک" برای ورود به دنیای سوخت زیستی
2- سرمایه گذاری در سودان برای تولید سوخت زیستی در راستای منافع امریکا
3- استخراج گاز و فروش آن فقط به دلار
4- فروش گاز استخراج شده منحصرا به اروپا بعد از استخراج و عدم فروش آن بصورت خط لوله گاز به کشورهای همجوار
5- پایبندی قطر به برقراری رابطه با اسرائیل
6-
اجازه استفاده از زمینهای قطر توسط امریکا برای عملیاتهای نظامی و به همین
دلیل پایگاههای نظامی از دمام و قطیف عربستان به قطر انتقال یافته و تعداد
نیروهای این پایگاههای نیز افزایش یابد
7- پایبندی امریکا به ارائه نقش منطقه ای به قطر به جای عربستان در خلیج فارس
8- پایبندی امریکا به ارائه نقش قطر به جای عربستان در لبنان و حمایت از نقش قطر در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس
9- توافق قطر بر تقسیم منطقه و حل و فصل قضیه فلسطین
10- دستگاههای اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی کار خود را از قطر اداره کنند
عملاً
قطر به ایجاد شرکت کفاک برای تولید مازاد نفتی محدود اقدام کرده و سرمایه
گذاری گازی و فروش آن را به شکل گاز مایع آغاز نمود در حالی که همسایگان آن
یعنی بحرین و عمان گاز مورد نیاز خود را از ایران خریداری می کنند بلکه
بحرین به فکر خرید گاز از روسیه افتاد و قطر در سودان سرمایه گذاری کرد و
بزرگترین پایگاه نظامی امریکا در منطقه شد و دوحه لانه ای برای جاسوسان گشت
و برخی سیاستمداران به دوحه نمیآیند مگر در قالب درخواست دستگاههای
اطلاعاتی آمریکا.