رجانیوز - مهدي خانعليزاده: فحاشی در برابر استدلالات علمی، یک سنت تاریخی است که همیشه بیمایههای فکری و علمی در برابر اندیشمندان و علمای بزرگ در پیش گرفتهاند؛ سنتی که تا به امروز ادامه دارد و هنوز پاسخ بیانات دقیق علمی و اعجاز قرآن کریم، آتش کینه و جهل و حقارت امثال «تری جونز» است. توهین اخیر سایت تیم اسفندیار مشایی به علامه مصباح یزدی هم از همین جنس است.
هنوز مرکب توهینهای عطاءالله مهاجرانی و عبدالکریم سروش در روزنامهها و مجلات زنجیرهای به علامه مصباح یزدی خشک نشده که اسفندیار رحیم مشایی هم وارد این عرصه شده و به حق، روی آنان را هم سفید کرده و حق این سنت تاریخی را به جا آورده است. مهاجرانی هم ابتدا تلاش کرد تا خودش را یک اندیشمند و متفکر نشان دهد که در برابر انتقادات صریح، علمی و در عین حال اندیشمندانه علامه مصباح، ژست گفتگو و مباحثه میگیرد اما بعد از چند محاجه علمی، زمانی که عیار وزیر ارشاد دولت اصلاحات رو شد و پوچ بودن اندیشههای ترجمه شدهاش آشکار شد، خط فحاشی و توهین به علامه کلید خورد و کاریکاتورها و مقالات متعددی علیه آیتالله مصباح کشیده و نوشته شد.
مشایی هم این دور باطل را طی کرد. ابتدا خودش را فردی دارای اندیشه و تفکر نامید که حاضر به مباحثه علمی با بزرگانی چون جضرت علامه است. از کنار و اطراف نیز برخی به ظاهر متفکران را به دور خودش جمع کرد و به اسم مناظره، مباحثه و گفتگو نزد شاگران استاد مصباح فرستاد تا درستی اندیشههای منحرفش را به حامیانش ثابت کند اما هر چقدر مارکسیستها توانستند بر منطق و علم علامه شهید مرتضی مطهری پیروز شوند، عناصر اسفندیار مشایی هم توانستند بر عظمت علمی آیتالله مصباح یزدی که از سوی رهبر انقلاب، «مطهری زمان» نام گرفته، پیروز شوند. این بازتولید رفتار سازمان مجاهدین خلق در برابر شهید مطهری توسط تیم مشایی درباره علامه مصباح، نشان دهنده تلاش این جریان برای مقابله با چهرههای استراتژیک نظام و انقلاب اسلامی در عرصه ایدئولوژی است.
رای بالای مردم به لیست جبهه پایداری در انتخابات مجلس نهم که افتخار حمایت از سوی علامه مصباح را داشت، خط پایان تظاهر به اندیشهگرایی مشایی و یارانش بود و از همان زمان، کلید فحاشی به آیتالله مصباح یزدی در توپخانه منحرفین زده شد تا مشایی به طور صریح اثبات کند که شاگرد خوبی برای مکتب مهاجرانی است و اگر مهاجرانی پس از ناکامی در مواجهه علمی با علامه، فحاشی به ایشان را در دستور کار قرار داد، مشایی هم ابایی از هتاکی و فحاشی به بزرگان عرصه علم و دین ندارد و پوچی اندیشههای منحرف و بیمارش را با توهین به علما جبران میکند.
آیتالله مصباح همواره با روشنگریهای خود که در قالب سخنرانیها، کتابها، مناظرهها و تربیت شاگردانی که مورد تقدیر مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته بودند، جلوهگر میشد؛ سبب آن شده بود که اصلاحطلبان نتوانند در تهیسازی اسلام ناب محمدی در جمهوری اسلامی ایران موفق عمل کنند و این رخدادها سبب ساز کلید خوردن پروژه تخریب علامه شد؛ پروژهای که اکنون از سوی آنان به جریان منحط فکری و انحرافی مشایی واگذار شده است و این جریان در تلاش است تا برملا شدن پروژههای انحرافی خود علیه ولایت فقیه به بهانه مهدویت که توسط علامه مصباح صورت گرفت، با فحاشی علیه ایشان جبران کند.
اگر کاریکاتور سفارشی وزارت ارشاد مهاجرانی علیه آیتالله مصباح، نمایش عمق کینه اصلاحطلبان نسبت به وی بود، مطلب وقیحانه سایت تیم مشایی هم نشان داد که این جریان خطرناک و منحرف، زخمهای عمیقی از روشنگریهای آیتالله مصباح یزدی خورده است که اینچنین پرده برانداخته و شمشیر فحاشی را علیه مطهری زمان کشیده است. وقتی علامه طباطبایی در وصف شاگرد خصوصی خود میگوید: «مصباح در میان شاگردان من، مانند انجیر در میان سایر میوههاست؛ چرا که او هیچ چیز زائد و دور ریختنی ندارد» و آیتالله بهجت نیز در ماجرای اعتراض گسترده مردم قم در واکنش به توهین روزنامههای زنجیرهای اصلاحات به علامه، شخصا وارد ماجرا شدند، مشخص است که فحاشی به این عالم و اندیشمند بزرگوار از کجا نشات میگیرد.
تیم مشایی آنقدر پوچ و حقیر است که عدم حضور آیتالله مصباح در اجلاس خبرگان در تهران را «مخالفت با سخنان رهبری در حمایت از دولت!» مینامد؛ غافل از آنکه ایشان به دلیل بیماری، حتی جلسات سخنرانی خود در ماه مبارک رمضان در دفتر رهبر انقلاب در قم را نیز که مدتها قبل از دیدار هیات دولت با رهبری بود، تعطیل کرده بودند اما تفکرات بیمار و متوهمانه اسفندیار مشایی انگار به تیم حامیانش نیز سرایت کرده است و توانایی تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی را از آنان سلب کرده است.
خط توهین به پاسداران مرزهای ایدئولوژیک انقلاب اسلامی که علامه مصباح یزدی در راس آنان قرار دارد، در ماههای اخیر به طور جدی کلید خورده است؛ از مقاله توهینآمیز مشاور حسن روحانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام در یک روزنامه تازه تاسیس كه در سايت شخصي هاشمي رفسنجاني نيز بازتاب يافت تا یادداشت گستاخانه یاران مشایی به ایشان در یک سایت معلومالحال. به نظر میرسد گمانهزنیها درباره همراهی طیف هاشمی رفسنجانی با تیم مشایی، رنگ واقعیت به خود گرفته و همانطور که علی اکبر محتشمیپور و تیمور علی عسگری به توهین علیه علامه پرداختند، جریان نفوذی هم بخشی از اجرای این سناریو را عهدهدار شده است؛ سناریویی که چندین ماه است کلید خورده و مصطفی تاجزاده و محمد موسوی خوئینیها هم در هفتههای گذشته، مطالبی را در توهین و حمله به آیتالله مصباح مطرح کردند.
«قطع بازوی ولایت»، هدف اصلی پیگیری خط تخریب آیتالله مصباح یزدی از سوی برخی جریانات سیاسی است که همانند جریان خوارج در زمان امامت امیرالمومنین(ع)، به دنبال تخریب و هجمه به یاران واقعی ولایت به بهانه و به اسم حمایت از ولایت هستند. رهبر انقلاب تاکنون شخصا چندین بار جلوی انحراف دولت را در ماجراهایی مانند «دوستی با مردم اسرائیل»، «الحاق سازمان حج به زیرمجموعه سازمان گردشگری»، «معاون اولی مشایی» و «عزل وزیر اطلاعات» گرفتهاند و تاکید کردند که به محض مشاهده هرگونه انحراف در دولت، به طور جدی با آن برخورد میکنند و اجازه آن را نمیدهند.
اگرچه يكي از حامیان پروپاقرص اسفندیار مشایی در یادداشتی جدید، تلاش کرده تا این توهین گستاخانه را لاپوشانی کند اما فعالان سیاسی کشور به خوبی میدانند که اینگونه اقدامات به طور کاملا برنامهریزی شده صورت گرفته و عاملین اجرای آن نیز، از همین دست پرودگان عبدالرضا داوری در خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران هستند؛ موضوعی که داوری با نوشتن یک مقاله به ظاهر انتقادی از این سایت هتاک، نمیتواند آن را مخفی نگه دارد.
از سوی دیگر، توهینی که از سوی تیم اسفندیار مشایی به آیتالله مصباح صورت گرفته، تنها توهین به یک عالم و اندیشمند دینی نیست؛ بلکه ایشان به عنوان یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری، شانیت حقوقی نیز دارند و در این زمینه، دادستان باید هر چه سریعتر به این مساله ورود کند و با عاملین این توهینها و هتاکیها به طور جدی برخورد کند. زمانی که آیتالله آملی لاریجانی صراحتا از توهین برخی رسانههای کوچک مانند وبلاگهای شخصی به برخی مسئولان ارشد کشور انتقاد میکند، طبیعی است که مردم و افکار عمومی از دستگاه قضا انتظار داشته باشند تا با کسانی که به خود جرات توهینهای وقیحانه به علما و بزرگان را میدهند، به طور جدی و فوری برخورد کند.
چگونه است که یک وبلاگ با بازدید بسیار اندک، در زمانی کوتاه مسدود میشود و با نویسنده مطالب توهینآمیز برخورد میشود اما این سایت هتاک، بعد از گذشت دو روز از انتشار این مطلب گستاخانه، نه تنها مسدود نشده است، بلکه کماکان به انتظار مطلب و فعالیت خبری ادامه میدهد!
در این میان، اگرچه تکلیف حامیان انقلاب اسلامی و گفتمان عدالتخواهانه سوم تیر با رئیسجمهور مشخص است و مدتهاست که حزباللهیهای پای کار نظام از احمدینژاد قطع امید کردهاند اما هنوز جای این مطالبه باقیست که شخص رئیسجمهور باید تکلیف خود را با اینگونه توهینها و هتاکیها مشخص کند. احمدینژاد اگر وجهه و محبوبیتی در میان قشر مذهبی ایران دارد، به لطف حمایتهای تاریخی علامه مصباح از دولت نهم است که به قیمت تخریبها و توهینهای متععد علیه ایشان به دست آمد؛ قیمتی که انگار قرار است از این به بعد، حلقه انحرافی اطراف رئیسجمهور، پرداخت آن را متقبل شود.
احمدینژاد که با اصرار عجیب و بیجا از مواضع و اقدامات انحرافی مشایی، آبروی خود را به حراج گذاشت، اکنون باید به طور صریح در برابر این گستاخی بزرگ واکنش نشان دهد و تکلیف خودش با «مهاجرانی دولت دهم» را روشن کند تا بیش از این، اعتبار و آبروی خودش را در برابر افکار عمومی از دست ندهد و به یک عبرت تاریخی بزرگ برای آیندگان در زمینه انحراف از مسیر علما و بزرگان دینی و علمی تبدیل نشود.