شبکه ایران: شاید نداشتن پایگاه و بدنه ای در حوزه های علیمه موجب شده که جریان اصلاح طلب و کمیته سیاسی و اطلاع رسانی جریان فتنه تمام اقدامات حزب منتسب به "مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم" را پوشش رسانه ای گسترده دهد و به گفته برخی سیاسیون از این مجمع علیه فضای حاکم بر حوزه های علمیه استفاده های سیاسی کند.
حجت الاسلام و المسلمین قاسم روانبخش، دبیر سیاسی هفته نامه "پرتوسخن" و عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در گفت وگو با شبکه ایران در این باره می گوید: با توجه به شرایط حوزه علمیه، «مجمع محققین و مدرسین» آن گونه که بیرون از حوزه تبلیغ میشود جایگاهی ندارد. مثل یک طبل میماند که یک نفر بر آن میکوبد و دیگران فکر میکنند جمع کثیری در کنار آن هستند.
وی درباره زمان و چرایی تشکیل مجمع محققین و مدرسین عنوان می کند: این مجمع پس از آن که مجمع روحانیون در مقابل جامعه روحانیت در تهران اعلام موجودیت کرد، به وجود آمد. در واقع پس از دوم خرداد. برای اینکه بتوانند در حوزه علمیه قم و در مقابل جامعه مدرسین– که پایگاه انقلاب است- گروهی را سامان دهند و جریان جدیدی را در حوزه به راه بیندازند، مجمع مدرسین و محققین را تشکیل دادند. میخواستند بگویند ما جریان دیگری در حوزه و در میان اساتید و محققین داریم که این ها عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیستند و جریان فکری و دیگری با ادعای اصلاحطلبی هستند.
حجت الاسلام روانبخش، عباییخراسانی، ایازی، سیدحسین موسویتبریزی، فاضل میبدی و چند تن دیگر را از جمله موسسان این مجمع نام می برد و اضافه می کند: آنان در ابتدای تاسیس همراه با مجمع روحانیون مبارز در تهران بیانیههای متفاوتی صادر میکردند. صدور این بیانیهها این طور القا میکرد که گویا مجمع محققین جمعیت بسیاری دارند و جریان تاثیرگذاری هستند. مردم معمولی نیز گاهی اینها را با جامعه محترم مدرسین اشتباه میگرفتند و تعجب میکردند که چرا حوزه از این گونه موضعها میگیرد. این در حالی بود که مجمع محققین و مدرسین در حوزه جایگاه قانونی نداشت و بهعنوان مجمعی که در شورای عالی حوزه و نزد مراجع تایید شده باشد ثبت نشده بودند و در ساز وکار حوزوی هیچ گونه مهر تاییدی نداشتند.
جمعیت آن ها در حد یک پراید است
به گفته عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) "خوشبختانه از زمانی این جریان به راه افتاده هیچ گونه تاثیرگذاری بر حوزه نداشته و جمعیت این مجمع در همان 6-5 نفر متوقف ماند. در همان زمان که ما در مقابل جریانهای مدعی اصلاحات راهپیماییهای عظیمی به راه میانداختیم آن ها قدرت برگزاری یک تجمع 50 نفره را هم نداشتند."
وی با بیان اینکه "جز اعضای مجمع کسی آن ها را حساب نمیکرد"، بیان می کند: خاطرم هست سعید حجاریان یک بار سازمان مجاهدین انقلاب را به حزب فولکسسواران تشبیه کرده بود. آن ها نیز مانند سازمان مجاهدین انقلاب جمعیتشان از یک فولکس کمتر بود. اگر بخواهیم به روز صحبت کنیم باید بگوییم جمعیت آن ها در حد یک پراید است. هر چه جلوتر میآییم اعتبار این مجمع کمتر میشود.
ماجرای اختلاس " ب.ز" و نحوه آزادی وی
حجت الاسلام روانبخش، با اشاره به اقدام آقای "ب.ز"(از نزدیکان مجمع محققین) در اعلام مرجعیت خود، می گوید: ایشان فکر میکند اگر یک نفر از این عده اندک صاحب رساله شد این جریان مقبول حوزه خواهد افتاد تعدادی از طلاب به آن ها گرایش پیدا خواهند کرد. مرجعیت آقای "ب.ز" در هیچ جایگاه حوزوی تایید نشده است. وی قبلا که در تهران امام جماعت یکی از مساجد بود، در آن جا دست به اختلاس زده بود و هیات امنای مسجد به دادگاه ویژه روحانیت شکایت کرده بودند، سرانجام دستگیر و محاکمه شد. چند ماه زندانی بود و بعد با عفو مقام معظم رهبری بقیه زندان او بخشیده شد. مدتی پس از این ماجرا، به حوزه آمد و تدریس درسهای دوره سطح با اندکی شاگرد آغاز کرد و در جریان وانفسای دوم خرداد برای خود رسالهای نوشت و بیتی با عنوان بیت آیت الله العظمی "ب.ز"! تشکیل داد.
به اعتقاد او مرجعیت آقای "ب.ز" مرجعیتی بود که توسط روزنامههای مدعی اصلاحات مانند شرق، اعتماد، اعتماد ملی و.....ساخته شد، نه در یک پایگاه حوزوی. خود "ب.ز" هم الان در حوزه جایگاهی ندارد و میان طلبهها، فضلا و طلاب حوزه مثل یک فرد عادی است. البته شاید مقداری هم زیر عادی! چرا که طلبهها سوابق او را میدانند، نگاه خوبی به او ندارند بنابراین این جریان یک جریان مرده است و بعد از اظهارنظر جامعه محترم مدرسین درباره عدم صلاحیت مرجعیت آقای صانعی، که به دلیل فتاوای بدعت آمیزش انجام شد، فکر می کنم امثال آقای "ب.ز" نیز از آن درس لازم گرفته باشند. بنابراین این ها در اندازه ای نیستند که بتوانند در حوزه به تنهایی جریانسازی کنند.
عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) درباره علت پوشش خبری اخبار مربوط به این مجمع در رسانههای اپوزیسیون هم اظهار می دارد: این مجمع همانند حباب یا تار عنکبوتی بود که با یک نسیم ضعیف از بین رفت و دیگر جز همان چند نفر که در یک پراید جا می گیرند عملا وجود خارجی ندارد ولی روشن است که همین چند نفر مثل همان طبل که مثال زدم ممکن است بیانیه بدهند و رسانههای مدعی اصلاحات نیز با آب و تاب منعکس کنند تا این گونه القاء کنند که این جریان زنده است. همان گونه که چندی پیش دیدید آقای تاجزاده، از حزب فولکس واگنی، گفته بود مطمئن باشید ایران سبز خواهد ماند.
جریان پشت پرده مجمع محققین
آقای روانبخش با بیان اینکه "برخی رسانههای اصولگرا که از اتفاقات درون حوزه بیاطلاع هستند ناخواسته در زمین حریف بازی میکنند" گفت: چندی پیش خبرنگاری به عنوان خبرنگار روزنامه شرق با من تماس گرفت و قصد مصاحبه داشت. گفتم من با روزنامه شما مصاحبه نمیکنم. خبرنگار گفت هر مطلبی را که گفتید در روزنامه درج میکنیم و من در پاسخ گفتم اما اعتبار دادن به این روزنامه برای من جای سوال است. چرا که آن ها به دنبال این هستند که عکس اول خود را به اصولگرایان اختصاص دهند و بگویند فلان شخص چنین حرفی زد. هدف آن ها اطلاعات دادن به مردم نیست بلکه میخواهند صحبتهای آن ها را علیه دیگر اصولگرایان تیتر کنند. درباره مجمع محققین و مدرسین نیز روند به همین منوال است. اخباری از آن ها در برخی رسانهها مطرح میکنند و رسانههای اصولگرا نیز به نقد آن ها میپردازند و ناخواسته آن ها مطرح میشوند.
وی در ادامه درباره پشت پرده مجمع محققین عنوان می کند که "جریان دیگری در حوزه فعال است که گروه های کوچکی از جمله مجمع محققین و مدرسین در چارچوب این جریان اصلی میگنجد."
ادامه دارد...