اين جمله و ساير بيانات ايشان درباره موضوعات فرهنگي در ديدار اين چند سال ايشان با دولتهاي نهم و دهم ايجاب مي كند كه كارنامه فرهنگي اين دو دولت مورد بررسي قرار گيرد، مخصوصاً كه حضرت آقا از ارائه نسخهاي از كارهايي كه بايد در حوزه فرهنگ انجام ميشد خبر ميدهند و البته دولت گزارشي در اين زمينه ارائه نمي دهد تا معلوم شود كه تا چه حد به اين نسخه عمل شده است.
مطلب زير مقدمهاي است بر سلسله گفتگوها و مطالبي كه قرار است در رجانيوز منتشر شود و طي آنها بايدهاي فرهنگي و آنچه در اين حوزه انجام شده است مورد كنكاش قرار گيرد و مطالبات فرهنگي مقام معظم رهبري بازخواني گردد.
نقدا در مطلب فعاليتهاي فرهنگي دولتهاي
نهم و دهم به صورت مختصر مورد بررسي قرار گرفته است. محور اين كنكاش بيانات
كوتاه حضرت آقا در باب فرهنگ، در ديدار اخيرشان با هيئت دولت است.
فرهنگي كه هنوز هم مظلوم است
در دیدار سال 86 هیئت دولت با مقام معظم رهبری یک ملاک و معیار خوب و
زیرکانه برای شناسایی میزان مظلومیت فرهنگ ارائه شد. آنجا که ایشان در
سخنان خود فرمودند «نكتهى بعدى كه مىخواهم سفارش كنم، اين است كه از بخش
فرهنگ رفع مظلوميت كنيد. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومى است. الان در گزارش
آقاى رئيسجمهور، اصلاً اسمى از فرهنگ نيامد؛ يا در اولويتبنديها اين
اولويت فداى اولويتهاى ديگر شد و آنها تقدم پيدا كرد كه در كوتاهى وقت،
بيان بشود! اين مظلوميت است ديگر.»
اینکه در صحبتهای رییس جمهور بخشی به فرهنگ و فعالیتهای انجام شده اختصاص
نداده شده باشد نشان دهنده مظلومیت فرهنگ خوانده می شود(که البته می توان
این معیار را برای ارزیابی سایر مدیرانی که مجموعه ای از فعالیتها در حوزه
های مختلف را در زیر مجموعه خود دارند بکار برد.) امری که 5 سال بعد هم باز
از آن غفلت می شود تا ایشان بگویند: «خب، در زمينهى فرهنگ فرصت نشد
آقايان گزارشى بدهند.»
غفلت از فرهنگ و قرار دادن آن در اولویتهای آخر برای ارائه گزارش به مقام
معظم رهبری می تواند دلایل مختلفی داشته باشد که حداقل (و شاید بهترین آن!)
مظلومیت فرهنگ و اولویت نداشتن آن در نگاه مسئولان است؛ و البته این از
دولتی که یک دوره از سفرهای استانی خود را با اولویت مصوبات فرهنگی انجام
داده است عجیب است و البته بعید!
;كارخانه « كاروانسرا آباد كني»!
حضرت آقا در دیدار اخیر خود با هیئت دولت می فرمایند: «خب، در زمينه
فرهنگ فرصت نشد آقايان گزارشى بدهند. من يك جمله عرض بكنم: به كارهاى سطحى
نبايد اكتفاء كرد. به كارهاى عميقتر، كارهاى بنيانىتر، كارهائى كه از
يكىشان دهها كار صادر مي شود و نشئت مي گيرد، توجه كنيد.»
اگرچه ایشان در اینجا نمونه ای از این کارهای سطحی یا عمیق ارائه نمی کنند
اما باز هم توجه به سخنانشان در دیدار سالهای گذشته هیئت دولت با ایشان می
تواند در این زمینه راهگشا باشد. معظم له در دیدار سال 89 ضمن ابراز
خوشحالی از افزایش بودجه های فرهنگی، نگرانی خود را از نحوه صرف و هزینه
این بودجه ها اعلام کرده و می فرمایند:
«جذب بودجه فرهنگى در جاى مناسب، خيلى كار سختى است؛ كار آسانى نيست...
كار فرهنگى مصالحش خيلى سخت گير مىآيد؛ معمار و استادكارش خيلى دشوار به
دست مىآيد. لذاست كه به نظر من توى كار فرهنگى يك مقدارى بايستى اهتمام
ورزيد. اولاً ببينيم ما چه قلم از قلمهاى كار فرهنگى را اهميت ميدهيم. در
بعضى از آن دورههاى قبل - كه حالا نميخواهيم خيلى مشخص كنيم و اسم
بياوريم، ليكن چارهاى هم نيست؛ انسان براى مقايسه مجبور است بگويد -
ميخواستند كار فرهنگى بكنند، گفتند بودجهى فرهنگى؛ بنا كردند كاروانسراهاى
شاه عباسىِ بين راه را به عنوان كار فرهنگى، آباد كردن! بله، آباد كردن
كاروانسراى شاه عباسى چيز خوبى است، اثر باستانى هم هست؛ اما آيا كار
اولويتدار فرهنگى ما همين است؟ ما كه اينجور در مواجههى با فشار عظيم
تبليغات جهانى قرار داريم؛ سياست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ
است، هنر در خدمت فرهنگ است... در مقابل اين حركت فرهنگى و اين تهاجم عظيم
فرهنگى كه ميخواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دين را از ما
بگيرند، اولويت فرهنگى ما اين است كه برويم حالا فرضاً كاروانسراى شاه
عباسى را آباد كنيم؟! اين يعنى اشتباه كردن در تشخيص آن قلمِ كار فرهنگى؛
اين يك اشكال است.»
امروز که دو سال از آن دیدار گذشته است باز هم ایشان نسبت به انجام
فعالیتهای سطحی در حوزه فرهنگ هشدار می دهند. البته ای کاش هیئت دولت
گزارشی هم از فعالیتهای فرهنگی خود ارائه می کرد تا معلوم شود چقدر از
بودجه فرهنگی کشور صرف کارهای اساسی شده است و چقدرش صرف آباد کردن
کاروانسرا! اما حالا که این کار در اولویت سخنان دولتمردان نبوده است می
توان خواننده را به جایگاه قاضی دعوت کرد تا خود قضاوت کند که کمک میلیونی
به بازیگران برای برپایی نمایشگاه نقاشی، سخن گفتن از جایگاه رفیع موسیقی و
همین آخری ها، تلاش برای ساخت فیلم «لاله» جزو کدام دسته قرار می گیرد؟
کارهای سطحی یا زیربنایی؟! آیا این کارها در جهت خنثی کردن تهاجمات فرهنگی
دشمن است؟
اسفنديار رحيم مشايي رئيس وقت كميسيون فرهنگي دولت دهم، هديه تهراني و آزاده اركاني رئيس وقت موزه ملي
البته همه اينها گذشته از پررنگ شدن سه گانه همايش، نمايشگاه و جشنواره در
فعاليتهاي فرهنگي دولت است؛ چنان که گويي برخي از دستگاههاي فرهنگي دولت و
معاونتهاي وزارت ارشاد خود را در حد دبيرخانه برخي جشنواره ها و همايشهاي
سالانه مي بينند. و اين خلاف مبناي وجودي اين سه گانه است. جشنواره همايش و
نمايشگاه بايد حلقه آخر از زنجيره توليد محصول فرهنگي و همزمان حلقه اول
از زنجيره يک جريان سازي فرهنگي باشد. نگاهي به جشنواره فيلم فجر مي تواند
براي نمونه وجود اين مبنا يا سطحي بودن يا نبودن اين مسئله را نشان دهد.
البته رهبر معظم انقلاب در همان دیدار سال 89 نکته دیگری هم فرموده بودند
که می تواند مبنای قضاوتهای ما درباره عملکرد فرهنگی دولت باشد. ایشان در
آن دیدار با اشاره به نامگذاری دهه جاری بعنوان دهه پیشرفت و عدالت
فرمودند:
«يك معيارى لازم است براى اينكه ببينيم عدالت در بخشهاى مختلف - بخشهاى
فرهنگى، بخشهاى آموزشى، بخشهاى اقتصادى - مراعات شده يا نه؟... بنابراين
تعيين كردن شاخص و معيار براى عدالت در بخشهاى مختلف، خودش يك چيز مهمى
است. فرض كنيد در صرف بودجههاى گوناگون -كه حالا در بخش فرهنگ من اشاره
ميكنم- رعايت عدالت به چيست؟ چگونه ميشود انسان خاطرجمع شود كه در صرف اين
بودجهها رعايت عدالت شد يا نشد؟ اينها معيار و شاخص لازم دارد.»
یکبار دیگر در ذهن خود فعالیتهای پر سر و صدای فرهنگی دولت را مرور کنید؛ به نظر شما عدالت رعایت شده است؟
نسخه اي كه پيچيده شد اما عمل... خدا عالم است!
اما حضرت آقا در دیدار امسال خود با هیئت دولت جمله ای می گویند که واقعا
حسرت گزارش دادن دولت از بخش فرهنگ را بر دل می گذارد. ایشان می فرمایند:
«من يك وقتى نسخهاى از آن كارهاى عميقِ لازم را به آقاى رئيسجمهور
دادم؛ همانها بايد دنبال شود و بايد دنبال ميشد.»
نكته اي كه در اينجا بايد به آن دقت شود اين است كه مطالبات فرهنگي مقام معظم رهبري فقط مختص به دولت نيست و كليه دستگاههاي فرهنگي و سازمانهاي هنري مخاطب اين مطالبات هستند و موظفند به نسخه اي كه ايشان از آن سخن مي گويند عمل كنند. حال آنكه برخي از اين نهادها نه تنها در اين زمينه كوتاهي كرده اند بلكه علي رغم نظر صريح ايشان، انتساب خود به معظم له را دليلي براي فرار از پاسخگويي و ارائه كارنامه عملكرد مي دانند.
اما ای کاش رییس جمهور و هیئت دولت در
برابر کسی که قبلا نسخه ای از کارهای فرهنگی را به آنها برای اجرا داده است
گزارش می دادند تا معلوم شود این نسخه تا چه حد عملی شده است. حضرت آقا با
بزرگواری شرحی از این نسخه بیان نمی کنند و البته دولت هم با بزرگواری(!)
از ارائه گزارش می گذرد؛ پس چاره ای نمی ماند جز اینکه باز هم به سخنان
قبلی مقام معظم رهبری مراجعه کنیم. ایشان در دیدار سال 86 خود فرمودند:
«فرهنگ مثل هواست كه انسان وقتىكه اين هوا را استنشاق كرد، با هوايى كه
استنشاق كرده و با آن جانى كه گرفته، مىتواند دو قدم بردارد و جلو برود؛
بقيهى كارها همه برخاستهى از آنچيزى است كه شما استنشاق كردهايد...
بنابراين صرف وقت كنيد و در بودجه هم برايش پول و فصول قابل توجهى بگذاريد
تا جهتِ ارزشى به فرهنگ بدهيد. از جملهىكارهايى كه مسئولين فرهنگى دولت
خيلى بايد به آن بپردازند و واقعاً يك دقيقه را در آن فروگذار نكنند، اين
است كه به فرهنگ عمومى جامعه و ابزارها و وسائل فرهنگى، جهت ارزشى بدهند.
چون تلاش زيادى شده تا جريانهاى فرهنگى و عاملهاى فرهنگى - هنر و ادبيات و
شعر و سينما و بقيه - در جهت غير ارزشى حركت كنند و راه بيفتند. شما بايد
كمك كنيد و همهى تلاشتان را بكنيد كه به تحركات فرهنگى كشور در جهت ارزشى
جهت بدهيد.»
هیئت دولت که گزارش نداده است، پس ناچاریم که همچنان با مرور سخنان،
عملکردها و خروجی های فرهنگی دولت به قضاوت بنشینیم. آیا نشست و برخاست
تئوریسین فرهنگی دولت و عکس یادگاری گرفتن او با بازیگرها جهت ارزشی به
فرهنگ دادن است؟ یا بزرگنمایی و پرداختن به تاریخ و فرهنگ پیش از اسلام و
خوشحالی از قرض گرفتن چندماهه منشور کوروش چه تفاوت بنیادین با همان
کاروانسرا آبادکردن دارد؟ آیا رویکرد دولت و فرد پر سر و صدای فرهنگی آن در
قبال حجاب در راستای ارزشی کردن فرهنگ است؟ اینکه رسماً چادر مشکی را –که
نماد و مظهر حجاب برتر است- سوغات عیاشخانه های اروپایی بدانیم چطور؟
رهبر معظم انقلاب در دیدار سال 89 خود بعد از بیان مسائلی درباره صرف بودجه
های فرهنگی –که در بالا به آن اشاره شد- اینچنین می فرمایند: « حالا بعد
از آنكه مصرف فرهنگى را پيدا كرديم، قلمى كه بايد اين بودجه صرف آن بشود،
پيدا كرديم، برويم سراغ محتوايش. بالاخره ميخواهيم فيلم بسازيم. مثلاً
ميخواهيم ده تا فيلم انقلابى بسازيم؛ ده تا فيلمى كه حامل ارزشها باشد. يا
ميخواهيم فلان تعداد كتاب منتشر كنيم؛ محتواهايش چه باشد، چه جورى باشد، با
چه قوّتى، با چه استحكامى، با چقدر مايهى علمى و هنرى كه در آنجا به كار
برده ميشود؟ اينها خيلى كارهاى سخت و ظريفى است. در زمينههاى فرهنگى،
دنبال كارهاى تشريفاتى و ويترينى نباشيد. نمايش دادن كار فرهنگى، نه اينكه
فايدهاى ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمينهى فرهنگ بايد دنبال كارهاى محتوائى و
اصيل و واقعى رفت، كه امروز نياز عمدهى كشور هم اين است.»
پروژه چند ميلياردي سازمان سينمايي براي ساختن فيلم لاله
نگاهی به فعالیتهای دولت در حوزه سینما هم
که دیگر نور علی نور است، ویترین روی ویترین؛ نمایش پشت نمایش! نگاهی به
حمایت قاطع بخش فرهنگی دولت از ساخت فیلم لاله بیاندازید تا اولویت محتواها
در این حوزه برایتان مشخص شود. دیدار همان مظهر فرهنگ در دولت(!) با
کارگردان تئاتر موهن «روز حسین» هم از همین دست است.
اینجا چراغی روشن بود
خیلی از انتقادهایی که امروز از فعالیتهای فرهنگی دولت می شود با توجه به
امیدهایی است که دولت نهم و دوره موفق وزارت صفار هرندی در دل مردم روشن
کرد. روی کار آمدن دولت نهم دلسوزان و اهالی فرهنگ را امیدوار کرده بود که
روزگار جدایی فرهنگ و تعهد به سر آمده و حالا می توان کاری کرد کارستان.
وگرنه دولتهای سازندگی که توفیق قابل توجهی در تغییر فرهنگ دفاع مقدسی
جامعه داشت و دولت اصلاحات که در خیانت به فرهنگ کارنامه سیاهی دارند که
ردیفهایش اصلا قابل شمردن نیست. بنابراین مقایسه دولت نهم و دهم با قله، با
توجه به کارهایی صورت می گیرد که می توانست بشود. کارهایی که شعارهای سوم
تیر امید اجرا شدن آنها را در دلها زنده کرد وگرنه خیلی از کسانی که این
روزها به انتقاد از دولت می پردازند خود مصداق بارز فعالیت فرهنگی هنری ضد
دینی هستند که اصلا بحثشان جداست. انتظار از دولتهای نهم و دهم برای اینکه
در حوزه فرهنگ هم مانند عمران و آبادانی خط شکن و انقلابی عمل کنند انتظار
بجایی بود کما اینکه اصلاح طلبان و اصولگرا نمایان ساکت فتنه از بیخ از این
انتظار مبرا هستند و از هفت دولت آزاد!