فارس، «امانوئله اتولونگی» در مقالهای با عنوان «چرا زمان موقعیت سخت برای ایران و اسرائیل نزدیک است» در پایگاه تحلیلی «کامنتیتور»، مینوشت: از نظر اسرائیل، زور بازو نشان دادن و رفتارهای تند میتواند این پیام را به جامعه بینالمللی برساند که اگر میخواهند از حمله پیشدستانه جلوگیری کنند باید مانع اسرائیل شوند و تنها راه این کار افزایش فشار غیرنظامی بر ایران است.
* تحلیلگران نظامی موفقیت اقدام نظامی علیه ایران را اندک میدانند
طبیعتاً مباحثات درباره حمله احتمالی اسرائیل به ایران با برخی از معماهای سیاستگذاری که اسرائیل باید با آنها مواجه شود، تلاقی خواهد داشت. این معماها عبارتند از: اول، بحث زمان هستهای شدن ایران است. بحثی که در کانون گفتوگوی راهبردی اسرائیل با آمریکا قرار دارد. دوم، رابطه میان آمریکا و اسرائیل است، بخصوص در زمان حاضر که گفته میشود دولت باراک اوباما و تلآویو درباره این موضوع مهم دارای دو نظر متفاوت هستند.
آیا اسرائیل در این زمان که به گفته بیشتر تحلیلگران نظامی فرصتهای بسیار اندکی برای موفقیت وجود دارد، حاضر است خطر کرده و حمایت مهمترین دوست خود را از دست بدهد؟ آیا حتی برای اسرائیلی که میگوید با تهدید موجودیتی مواجه است، به خطر انداختن رابطه راهبردی با واشنگتن آن هم در زمانی که در آمریکا فصل انتخابات است، اقدامی بیملاحظه خواهد بود؟ آیا اکنون دست روی دست گذاشتن برای چندین هفته میتواند به معنی ریزش گردو غبار اتمی بوده و ممکن است اسرائیل را پشیمان کند؟
* اگر فرصت اکتبر از بین برود، امکان حمله تا بهار سال بعد وجود ندارد
از دست دادن فرصت ماه اکتبر برای حمله به ایران تنها به معنی تعویق برنامه حمله برای چند هفته نیست – با توجه به این که اواسط نوامبر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود– بلکه صحبت این است که شرایط آبوهوایی در ایران، ریسک موفقیت اقدام علیه آن را برای اسرائیل تا بهار 2013 بالا میبرد.
ایران ممکن است تا آن زمان از یک یا دو آستانهای که اسرائیل در نظر گرفته عبور کند. یعنی این که وارد مرحلهای شود که ایهود باراک آن را "منطقه مصونیت" نامیده است، یا این که عملاً به توانایی تسلیحات هستهای دست پیدا کند. آن زمان دیگر برای اقدام اسرائیل بسیار دیر خواهد بود. اسرائیل در آن زمان و برای حل مشکل، باید متکی به سخاوت آمریکاییها باشد یا این که راهی بیابد که زیر سایه ایران هستهای زندگی کند.
*تنها برخورداری ایران از توان هستهای برای نابودی موجودیت اسرائیل کافی است
«دانیل گوردیس» یکی از معاونان ارشد مرکز مطالعاتی "شالم" در بیتالمقدس در مقالهای در مجله «کامنتری» نوشت: آن چه که باید به خوبی درک شود این است که تهدید علیه اسرائیل وجود این احتمال نیست که روزی ایران از بمب خود علیه اسرائیل استفاده کند. نه! ایران تنها کافی است به بمب [هستهای] دست یابد تا هدف اصلی از موجودیت اسرائیل از بین برود یا تغییراتی شگرف در مسئله موجودیت یهودیانی بوجود آید که حاکمیت اسرائیلی در طول 62 سال گذشته از زمان تشکیل خود برای آنها بوجود آورده است.
* ایران هستهای توازن قوای منطقه را به ضرر اسرائیل به هم میریزد
دلیل دوم این است که یک ایران قوی شده با توان هستهای میتواند توازن قوای کنونی در منطقه را به ضرر اسرائیل برهم بزند. به صورتی که توان هستهای ایران به شدت از گزینههایی که در اختیار اسرائیل است، کم میکند.
* حزبالله لبنان نخستین لایه پدافندی برنامه هستهای ایران است
تأثیر حمله موفقیتآمیز بر ثبات داخلی این رژیم ممکن است به آن صورتی که گفته میشود، نباشد. اما میتوان انتظار داشت که این اقدام پیامدهای آتشافروزانه بزرگی در برخی نقاط دیگر ایجاد کند و با محکومیتهایی از سوی افکار عمومی برخی از کشورهای عربی، کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، بیشتر کشورهای اروپایی و شاید خود ایالات متحده آمریکا همراه شود.
اولین نکته در واکنش به این اقدام این است که ایران به احتمال زیاد عوامل و نایبان خود را علیه اسرائیل فعال خواهد کرد. حزبالله لبنان نخستین خط پدافندی برنامه هستهای ایران است. دوم این که ایران دست به حملات علیه اهداف اسرائیلی در دیگر مناطق دنیا خواهد زد. سوم، ایران ممکن است با استفاده از زرادخانههای موشکی خود به طور مستقیم به اسرائیل حمله تلافیجویانه انجام دهد. چهارم، ایران ممکن است تصمیم به تنبیه آن دسته از کشورهای عربی بگیرد که چشم خود را بر حمله اسرائیل بستند یا این که به جنگندههای این رژیم اجازه دادند از آسمان آنها عبور کرده و مأموریت مرگبار خود را انجام دهند. نکته آخر این که، ایران ممکن است به دنبال بستن تنگه هرمز رفته و بحران تازه نفتی ایجاد کند.
* مقامات اسرائیلی سعی دارند به دنیا بگویند با تهدید موجودیتی از سوی ایران مواجه هستند
صرفنظر از هر احتمال یا ارزیابی دیگری که میتوان در موافقت یا مخالفت با حمله اسرائیل ارایه کرد، میتوان گفت که این گزینه یکی از سختترین معماهایی است که نخستوزیر اسرائیل از زمان تصمیم این رژیم به خودداری از حمله پیشدستانه به مصر و سوریه در آستانه جنگ 1973، با آن مواجه است.
در اینجا به طرح معماهای دیگری پرداخته میشود که اسرائیل از نظر داخلی و در بحث بازدارندگی در قبال موضوع ایران هستهای با آنها مواجه خواهد بود.
از یک سو، اسرائیل مجبور میشود درب کشورهای دیگر را زده و به آنها درباره خطرات ایران هستهای هشدار دهد. این رژیم احساس می کند که نیاز دارد بطور علنی به دنیا اعلام کند که به ایران به عنوان تهدیدی موجودیتی مینگرد.
* اسرائیل میخواهد با دیوانه جلوه دادن خود، کشورهای دیگر را مقابل ایران قرار دهد
به هر حال این تصویر سازی بیضرر نیست زیرا ارایه تصویر یک اسرائیل دیوانه و غیرقابل پیشبینی که ممکن است دست به اقدامات دیوانهوار بزند، میتواند دولتهای دیگر را وادار به اقدام کند . این سناریو مانند بخشی از صحنه فیلم Blazing Saddle ساخته «مل بروکز» در سال 1974 است که در آن کلانتر سیاه پوست تازه وارد شهر، لوله تفنگ را روی سر خود نشانه گرفته و کل شهر را تهدید میکند اگر اسلحه خود را زمین نگذارند و اجازه ندهند که آنها رد شوند، خود را خواهد کشت.
از نظر اسرائیل، زور بازو نشان دادن و رفتارهای تند میتواند این پیام را به جامعه بینالمللی برساند که اگر میخواهند از حمله پیشدستانه جلوگیری کنند باید مانع اسرائیل شوند و تنها راه این کار افزایش فشار غیرنظامی بر ایران است.
* اسرائیل قصد دارد مانع از توقف روند مهاجرت یهودیان شود
اسرائیل اهداف دیگری نیز دارد. آنجا محل یهودیان است و هنوز به دنبال تقویت مهاجرت یهودیان به اسرائیل است. این که ایران بتواند به طور جدی اسرائیل را از صفحه روزگار محو کند دقیقاً چیزی نیست که دورنمای مهاجرت، بخصوص از طرف یهودیان ساکن غرب را تقویت کند. اسرائیل نیاز دارد که بتواند تصویری کاملاً متفاوت به این مهاجران ارایه کند و باید بتواند حس امنیت به آنها داده و آنها را مطمئن سازد با وجود تهدید موجودیتی، کاردانی و باتدبیری اسرائیل میتواند این تهدید را مهار کند. به همین علت است که اسرائیل نمیتواند برای همیشه و تا بینهایت تنها به تهدیدات لفظی بسنده کرده بدون این که کاری در جهت عمل به تهدیدات انجام دهد. در اینجا بار دیگر توصیه میشود که نباید اظهارات مقامات اسرائیلی را دستکم گرفت.
*حفظ سرمایهگذاران و شرکتهای خارجی در اسرائیل در صورت وجود تهدید، دشوار است
اسرائیل همچنین دارای اقتصاد مبتنی بر صادرات محصولات پیشرفته و سرمایهگذاری خارجی است. اگر این حس بوجود آید که احتمال وقوع محشر در اسرائیل نزدیک است، شرکتهایی مانند مایکروسافت، اینتل و دیگر شرکتها که سرمایهگذاریهای سنگینی در اسرائیل انجام دادهاند، ممکن است کار خود را تعطیل کنند.
همین ملاحظه میتواند برای نخبگان و طبقه ثروتمند اسرائیل صدق کند. این عده از اسرائیلیها برای یافتن کار ممکن است اسرائیل را ترک کنند. دریافت گذرنامه و روادید و داشتن منابع مالی کافی امکان خروج به آنها میدهد. ایهود باراک در سپتامبر 2010 به «جفری گلدبرگ» گفت که «تهدید واقعی برای صهیونیسم کم شدن کیفیت زندگی است... یهودیها میتوانند به راحتی از اسرائیل به گوشهای دیگر از این دنیا بروند. آزمون واقعی برای ما این است که اسرائیل را به چنان مکان جذاب و از نظر اجتماعی، تحصیلی، فرهنگی، علمی و کیفیت زندگی به حدی برسانیم که حتی جوانان یهودی آمریکایی نیز بخواهند به آنجا مهاجرت کنند.»
از این رو صرفنظر از مواجهه با یک تهدید راهبردی و جدی که توانایی این را دارد توازن قوای منطقهای را برای دهههای آتی بر هم زند، اسرائیل باید بتواند به دوستان و شهروندان خود اطمینان بدهد که با وجود این تهدیدات، ابزار کافی برای ممانعت و مقابله با تهدید به گونهای وجود دارد که کیفیت زندگی و فرصتهایی که در اسرائیل است اصلاً تحت تأثیر قرار نگیرد. این کار راحتی نیست اما مسئلهای است که سیاستگذاران اسرائیلی باید در هفتههای آتی در نظر داشته باشند.