کد خبر: ۷۷۶۵۷
زمان انتشار: ۰۲:۵۶     ۱۶ شهريور ۱۳۹۱

ملت ایران: از هر عضله کریم انصاری‌فرد، یک هنر می‌بارد. شاید همین فستیوال محاسن، باعث شد سراغش برویم و از رمز و راز موفقیتش سر دربیاوریم. پسر آرامی است و اگر او را نشناسید، امکان ندارد احساس کنید در زمین فوتبال می‌تواند غوغا به پا کند.
موفقیت از سر و رویش می‌بارد. فوتبالیست حرفه‌ای نیست که هست. در لیگ برتر توپ نمی‌زند که می‌زند. ملی‌پوش نیست که هست. بازیکن پرسپولیس پرطرفدار نیست که هست. محبوب و مشهور نیست که هست. قرارداد میلیاردی نبسته که بسته. خوش‌تیپ و خوش قد و بالا نیست که هست. خانواده‌دوست و تحصیلکرده نیست که هست. بله؛ از هر عضله کریم انصاری‌فرد، یک هنر می‌بارد. شاید همین فستیوال محاسن، باعث شد سراغش برویم و از رمز و راز موفقیتش سر دربیاوریم. پسر آرامی است و اگر او را نشناسید، امکان ندارد احساس کنید در زمین فوتبال می‌تواند غوغا به پا کند.

رمز اول: شروع از 8 سالگی

یکی از مهمترین دلایل پیشرفتم در فوتبال، بعد از لطف خدا، شروع بازی‌هایم از 8 سالگی بود. همان موقع هم با اینکه سنم کم بود، ولی به تیم‌ملی هم دعوت می‌‌شدم. اردوی تیم‌ملی نونهالان زیر 8 سال، زیر 10 یا 12 سال، تفاوت‌های زیادی با سایر رده‌های سنی دارد، چون بازی‌ها شبیه به تورنمنت دوستانه است و در هر کشور فقط دو روز طول می‌کشد، اما بعدها در فوتبال هر بازیکنی تاثیر مثبتی می‌گذارد. من همه پایه‌ها را به ترتیب طی کرده‌ام. هنوز هم خودم را با 8 سالگی‌ام مقایسه می‌کنم و به خودم می‌گویم تو که از 8 سالگی فوتبالت را شروع کردی، تا 15 سالگی هم کلی تجربه به دست آوردی، حالا باید خودت را نشان بدهی. من از شانزده سالگی به باشگاه سایپا آمدم تا در تیم بزرگسالان این باشگاه بازی کنم؛ تقریبا 6 سال پیش بود. آن زمان هم به جوانان بها داده نمی‌شد، اما برای خودم هم جالب بود که توانستم در آن سن و سال کم، به سایپا بیایم. این لطف علی دایی بود که مرا دید و به سایپا آورد. می‌توانم بگویم اگر قرار باشد امروز برگردم به 8 سالگی، به شکل بهتری از تجربیاتم استفاده می‌کنم و این‌بار، به جای 19 سالگی در 17 سالگی به اردوی تیم‌ملی ایران دعوت می‌شوم.یادم می‌آید که من کوچکترین بازیکن از نظر سنی در تیم‌ملی بودم. بعد از من احسان حاج‌صفی بود که یک سال از من بزرگتر است.

رمز دوم: علی دایی

همان موقع که اردوی تیم‌ملی جوانان بود فرصتی دست داد تا با علی دایی صحبت کنم و ایشان هم از من خواست تا به باشگاه سایپا بروم. علی دایی اسطوره فوتبال ماست و هیچکس نمی‌تواند آن را کتمان کند. در سایپا فرصت بیشتری برای ظهور توانایی‌هایم وجود داشت. سایپا در آن سال قهرمان لیگ شده بود و من هم برای رقابت‌های آسیایی‌ به این تیم رفتم. علی دایی تا فصل قبل از آن، بازیکن و مربی بود، اما بعد از قهرمانی سایپا، فوتبال را کنار گذاشت و سرمربی‌گری را شروع کرد. من در نیم فصل اولی که به سایپا آمدم، با تلاش و تمرین موفق شدم در فوتبال ایران پیشرفت کنم و حتی به ترکیب اصلی تیم‌ملی هم برسم. حقیقت این است که توسط ایشان به سطح اول فوتبال رسیدم. شاید اگر همان زمان، به جای سایپا به سپاهان می‌رفتم، نمی‌توانستم تا این حد رشد کنم، ولی در سایپا هم لطف خدا بود و هم کمک علی دایی تا بتوانم نسبت به سایر مهاجمان سایپا عملکرد بهتری داشته باشم. مثلا عیسی ترائوره و آدریانو آلوز از من مشهورتر و مهمتر بودند و سنشان هم بیشتر بود، ولی بازی به من رسید و خدا را شکر که توانستم خودم را نشان دهم. باز هم می‌گویم که ایشان همیشه به من لطف داشتند. امروز نسبت به 6 سال قبل، بها دادن به بازیکنان جوان آسان‌تر شده. علی دایی پشت من ایستاد و حسابی مرا حمایت کرد.

رمز سوم: درسخوان بودن

خانواده‌ام تاکید زیادی داشتند تا در کنار فوتبال به درس و مدرسه‌ام هم برسم. الان هم با اینکه مشغله زیادی دارم، ولی دانشجوی رشته تربیت‌بدنی هستم. خانواده‌ام مدام می‌گفتند اول معدلت باید 20 شود و بعد اجازه داری فوتبال بازی کنی. خدا شاهد است که پدرم اول در مورد درس و دانشگاه از من می‌پرسند و بعد از آن راجع به فوتبال! جالب است برایتان بگویم یک روز برای رفتن به دانشگاه خواب مانده بودم، همان روز پدرم به گوشی موبایلم زنگ زد و پرسید که رفتی دانشگاه؟ من هم گفتم نه، خواب ماندم. پدرم بدون کوچکترین حرف دیگری، گوشی تلفن را روی من قطع کرد! مادرم هم روی درسم بیشتر از فوتبالم تاکید دارد.

رمز چهارم: گذشتن از تفریح

خیلی سخت است که با سن کم وارد جوی شوی که خیلی‌ها تجربه بازیشان بیشتر از شماست، آن هم در فوتبال ایران. اعتقاد دارم که با زحمت بیشتر، از خداوند مزد بیشتری دریافت می‌کنم. در تمرینات قبل یا پس از آن، بیشتر از سایرین در زمین می‌ماندم و تمرین می‌کردم. فکر می‌کنم برای آنکه زود پیشرفت و خودت را تحمیل کنی، باید از خیلی چیزها بگذری. مثلا من امسال سال هفتمی است که حتی یک مسافرت هم نرفته‌ام. حتی به خاطر حضور در اردوهای فوتبال، نرسیدم به مجلس عروسی یکی از برادرانم بروم. شاید خیلی‌ها این مسئله را باور نکنند، اما من هر شب، ساعت 11 در رختخواب هستم تا بخوابم، چه فردای آن روز تمرین داشته باشم چه نداشته باشم. در مورد تغذیه هم همین‌قدر سخت‌گیری دارم. پزشک دارم و تغذیه‌ام به طور کامل زیرنظر اوست. بدنسازی‌ام را زیرنظر یک بدنساز حرفه‌ای دنبال می‌کنم که او Fitness (شکل‌دهی به عضلات بدن) را به من آموزش می‌دهد. بزرگترین اتاق‌خواب منزل را من برداشته‌ام که اگر بیایید و ببینید، متوجه می‌شوید نیمی از اتاق من، با وسایل ورزشی اشغال شده است.

رمز پنجم: دغدغه مالی نداشتن

خدا را شکر وضعیت خانواده‌ام خیلی خوب بوده و تامین بودم. همه چیز در زندگی من برنامه‌ریزی شده و دارای اصول است. مبلغ اولین قرارداد فوتبالی‌ام 25 هزار تومان بود که با تیم بزرگسالان ذوب‌آهن اردبیل منعقد کردم. 14 ساله بودم که با ذوب‌آهن اردبیل قرارداد بستم و پولی که می‌گرفتم واقعا دلچسب و شیرین بود. 20 هزار تومان قراردادم بود که چون ملی‌پوش شدم، 5 هزار تومان به آن اضافه شد. وقتی در رشته کاری خودت به موفقیت برسی، هر چیز دیگری هم بخواهی به دنبالش برایت می‌آید. پول، شهرت، محبوبیت و...

رمز ششم: برنامه‌ریزی اقتصادی

پدر و برادرانم مشاوره اقتصادی به من می‌دهند. من پولم را به آنها می‌دهم تا برایش برنامه‌ریزی کنند. از نظر سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، برنامه‌هایی مدنظرم بوده است. ساخت و ساز در ایران خوب جواب می‌دهد. داشتن ملک و املاک در تهران خیلی خوب است. غیر از فوتبال، زندگی بازیکنان سطح اول دنیا را رصد می‌کنم. واقعیتش را بخواهید، تمرینات بازیکنان را دنبال می‌کنم و به همراه آن، ویدئوها و کلیپ‌های فوتبالی و غیرفوتبالیشان را دانلود می‌کنم و می‌بینم. البته نمی‌توان همه رفتارهای این بازیکنان را الگو قرار داد، چون آنها در یک کشور دیگری زندگی می‌کنند و تفاوت‌هایی با ما دارند. من کلیپی از زندگی کریستیانو رونالدو دیدم که کلا 25 دقیقه است و تمام چیزهایی که باید از زندگی این بازیکن بدانیم در آن گنجانده شده است. من هم باید از این مسائل الگو بردارم. من 30 یا 35 سال ندارم، بلکه 22 ساله هستم و محتاجم به الگوهایی که در زندگی و فوتبال به پیشرفتم کمک ‌می‌کنند. ابتدای لیگ بحث بر سر این بود که من و جواد نکونام گران‌ترین بازیکنان لیگ برتر هستیم. من در این مورد چیزی نمی‌دانم، چون مبلغ قرارداد باقی بازیکنان را نمی‌دانم. من زیاد به دنبال رقم و اعداد و مبالغ نیستم، ولی باید بگویم همه چیز برایم خوب بوده است. دارایی‌ام از سنی که دارم، خیلی بیشتر است. خدا خواست که در این خصوص هم پیشرفتم جهشی باشد.

رمز هفتم: استفاده از تجربیات

دکتر بهرامی‌نژاد، بدنسازم، فیلم تمام تمریناتی که رونالدو انجام می‌دهد را در اختیارم قرار می‌دهد تا آن را ببینم. من در آی‌پادم کلیپ‌های مربوط به همه بازیکنان و مهاجمان دنیا را دارم و هر روز آنها را نگاه می‌کنم که در فوتبال من تاثیر به‌سزایی دارد. این فیلم‌ها را قبل از هر بازی یا جلسه‌ تمرینی، می‌بینم تا شرایط روحی و تمرکزم بهتر شود. فیلم بازی اکثر مهاجمان را دارم. هرکدام که شما بخواهید! ولی تورس، ابراهیموویچ، رونالدو، دروگبا، وین رونی، داوید ویا، مسی و... برایم مهمترند. از بین مهاجمان ایرانی اگر بخواهم یک نفر را نام ببرم، می‌گویم علی دایی که اتفاقا فیلم مربوط به گل‌های ایشان را هم دارم و زیاد نگاه می‌کنم. در فصل قبل از آن هم با 19 گل زده، مقام سوم آقای گل‌های لیگ را به خودم اختصاص دادم. می‌توانم بگویم گل‌هایم کمی به برخی از گل‌های مهاجمان بزرگ دنیا شبیه بود، مثلا شبیه به گل‌هایی که مولر، مهاجم آلمانی می‌زد. یکی از سایت‌ها، 10 گل از من گذاشته بود و 10 گل از مولر که تقریبا شبیه به هم بود.

رمز هشتم: تک بعدی نبودن

بین تمام مهاجمان دنیا، فکر می‌کنم هم کریس رونالدو و هم لیونل مسی در بعدهای مختلف از همه موفق‌تر هستند. این دو نفر در داخل زمین فوتبال و خارج از آن، چهره‌‌های موفقی هستند. همه می‌دانیم که آنها چه کارهایی جدا از فوتبال انجام می‌دهند. فکر می‌کنم الان باید بگوییم، این دو نفر از همه جهات موفق هستند. این بازیکنان الگوی من هستند و می‌خواهم شبیه به آنها باشم. دوست دارم شبیه به کریس رونالدو باشم. او بی‌نهایت تلاش می‌کند و در فیلم‌هایی که من از رونالدو دیدم، تمریناتش سنگین و فشرده است. البته لیونل مسی هم بازیکن بزرگی است، اما بعید می‌دانم به اندازه رونالدو تمرین کند.

رمز دهم: برنامه‌ریزی رسانه‌ای

مدیر رسانه‌ای دارم. اما این به این معنا نیست که خودم مصاحبه نمی‌کنم و این فرد به جای من صحبت می‌کند. خودم مصاحبه‌هایم را انجام می‌دهم، اما حقیقتش را بخواهید به دنبال آن هستم تا به زودی صاحب یک سایت اینترنتی بشوم. من معمولا جایی برای انجام مصاحبه نمی‌روم؛ با اینکه تعداد زیادی از مجله‌ها و روزنامه‌ها از من می‌خواهند تا به دفترشان بروم، اما یکی از دوستانم هست که کارهای مصاحبه‌ام را در مجله‌های مختلف انجام می‌دهد. برادرم هم به من کمک می‌کند. چون در فصل نقل و انتقالات مدیر برنامه‌هایم خارج از کشور بود، برادرم به مذاکره با تیم‌هایی که خواهانم بودند، پرداخت.

رمز یازدهم: زیر سایه خانواده

باید به جوان‌ها بگویم برای موفقیت باید نکاتی را رعایت کنند. اول اینکه از خانواده‌شان جدا نشوند و زیر سایه خانواده‌شان بمانند. هر بچه‌ای حتی اگر شر و پر سر و صدا هم باشد، باز هم پدر و مادر، آن را دوست دارند. خانواده می‌تواند روی درس و ورزش بسیار تاثیرگذار باشد. شخصا برای خانواده‌ام احترام زیادی قائل هستم و مطمئنم آنها نیز همیشه دعای خیرشان پشت سر من است. هر کجا کمکی خواستم ابتدا به خانواده‌ام انتقال دادم تا پایه‌های زندگی‌ام مستحکم باشد. نکته دوم این است: فقط تلاش، تلاش و باز هم تلاش. نباید از مسیری که می‌خواهیم طی کنیم خارج بشویم. به طور کلی همه مشکلاتم را در خانواده حل می‌کنم، چون بیشتر اوقات در خانه خودمان هستم. صمیمی‌ترین دوستان من، اعضای خانواده‌ام هستند که با آنها احساس راحتی می‌کنم و همه جا در کنارشان هستم.

رمز دوازدهم: خداحافظ حاشیه

در چند نوبت نزدیک بود به حاشیه بروم بخصوص زمانی که در مورد مبلغ قراردادم با پرسپولیس حرف‌هایی با علی فتح‌الله‌زاده زده شد. من به ایشان جوابی ندادم. حتی بعد از آنکه در برنامه نود حرف‌هایی زده شد. من نتوانستم برنامه را ببینم، اما گفتم ابتدا برنامه را می‌بینم و بعد نظر می‌دهم که چند ساعت پس از آن متوجه شدم کار درستی نیست جواب کسی را بدهم. به نظرم هرچه بود گذشته و درست نبود من چیزی بگویم و علی فتح‌الله‌زاده حرف دیگری در جواب من بگوید. به طور کل برای پیشرفتم ترجیح می‌دهم با حاشیه خداحافظی کنم. شهرت و محبوبیت برای من در این سن و سال کار سختی است. باید جنبه داشته باشم تا وارد یک‌سری از حاشیه‌ها نشوم و خودم را گم نکنم. در این سن پیشرفت که می‌کنی، خیلی‌ها به سراغت می‌آیند که در ابتدا خوب هستند، اما بعدها مشخص می‌شود قصدشان ضربه زدن به توست. من بازیکن بی‌تجربه‌ای نیستم، چون سال‌هاست فوتبال بازی می‌کنم، خانواده‌ام هم کمک زیادی به من کرده‌اند. آنها با من صحبت می‌کنند تا مبادا کاری غیر از آنچه برایش زحمت می‌کشم انجام دهم و فوتبالم نابود شود. خودم هم از طریق روزنامه‌ها در جریان امور فوتبالی هستم و دوست ندارم اتفاق حاشیه‌ای برایم رخ دهد.

رمز سیزدهم: نگاه به آینده

مدیر برنامه‌هایم در حال رایزنی است تا در صورت داشتن پیشنهاد، به یک لیگ معتبر بروم. لیگی که دوست دارم، لیگ اسپانیاست.خودم طرفدار رئال مادرید هستم و این تیم را خیلی دوست دارم. برنامه‌ام این است که مدتی در یکی از باشگاه‌های متوسط بازی کنم و از آنجا به یک تیم بزرگتر بروم. به اندازه کافی توانایی استفاده از زبان‌ انگلیسی را دارم اما با این حال زبان کار می‌کنم بخصوص که خواهرم در دانشگاه، زبان انگلیسی تدریس می‌کند. زبان فوتبالی و زبان انگلیسی‌ام به طور کلی خوب است. اکثر حرف‌هایی که مربیان در زمان تمرین می‌گویند را به خوبی متوجه می‌شوم.

رمز چهاردهم: اعتقادات مذهبی

از لحاظ اعتقادی آدم سفت و سختی هستم. اگر بدانم مسئله‌ای وجود دارد که مرا آزار می‌دهد، از آنجا که انسان معتقدی هستم، سعی می‌کنم با نماز خواندن و دعا، به آرامش برسم. گاهی اوقات هم به زیارت می‌روم. در بین هنرها بیشتر موسیقی و در کنار آن سینما را دنبال می‌کنم. هر وقت فرصتی داشته باشم، سعی می‌کنم فیلم‌های سینمایی را ببینم. ولی به طور کل چون تعداد جلسات تمریناتم زیاد است، زمان زیادی برای دیدن فیلم‌ها ندارم. صدای بابک جهانبخش را واقعا دوست دارم. در میان هنرپیشه‌ها، علی صادقی را خیلی دوست دارم و کارهایش را دنبال می‌کنم. البته با تعداد زیادی از بازیگران و هنرپیشه‌ها هم رفیق هستم. خیلی اهل آشپزی نیستم. فقط بلدم تخم‌مرغ بپزم! البته زیاد وقت آشپزی ندارم و این به دلیل ساعات زیاد تمریناتم است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها