سعيد قاسمي: خشم آمريكا يعني پيروزي ايران در اجلاس تهران

متن كامل اظهارات سعيد قاسمي به شرح ذيل است :

 

 

قاسمي: با تشكر از شما. اول اينكه از دشمن جز دشمني مگر انتظار ديگري هم مي شود داشت. اين خزعبلات و لاطائلاتي كه اونور آبي ها مي بافند و در ماهواره ها بيان مي كنند كه اصلاً محلي از اعراب ندارد و نبايد به آنها محل گذاشت. نيش عقرب نه از ره كين است، بلكه اقتضاء طبيعتش اين است. اما جريان هاي همسوي داخلي. بخش عمده اي از جرياناتي كه حرف هاي دشمن را در داخل تكرار كردند هم شكست خوردگان سياسي و انتخاباتي و محذوف يا از نظام و جبهه انقلاب اسلامي هستند و بخش ديگرش هم حسودان هستند. حسوداني كه طاقت ديدن سرافرازي و اعتلاي نظام و انقلاب ما را ندارند و به هر بهانه اي مي خواهند دستاوردها و موفقيت هاي انقلاب را مخدوش كنند. اين ها همان كساني هستند كه خشم و حسادت و بغض و كينه را براحتي مي توان در چشمانشان و نظراتشان ديد.

 

مثلاً مي گويند كه آيا اجلاس تهران توانست ما را از انزوا خارج كند و بعد هم دستاورد اين اجلاس را دو شبه مي خواهند. اين  شبهات را طرح مي كنند براي اينكه از نظام خورده اند و بر مي گردد به دعواهاي قديمي ما با اين آقايان از قبيل طيف 2 خردادي ها و نهضت آزادي و فتنه سبز و ... كه سياست هاي شكست خورده شان منجر به حذفشان از نظام شد. حالا هم استمرار همان سياست ها و خطوط سابق را دارند پي مي گيرند و به دنبال القاء اين هستند كه مقاومت جواب نمي دهد و بايد كرنش نشان بدهيم. البته اين هم از خوش شانسي آقاي احمدي نژاد است كه خدا انگار برايش مقدر كرده كه بهره بردار خيلي چيزها ايشان باشد. مثل هسته اي و هم چنين اجلاس. ايشان هم الحق و الانصاف با همراهي و همگامي تمامي اركان مجموعه نظام استفاده كرد و به خوبي برگزار كرد.

 

لذا نبايد به اين حرف ها محل گذاشت. آنها سياست شان اين است كه با حاشيه سازي رسانه اي مي خواهند ما به گوشه رينگ ببرند و منفعل كنند. مثل اينكه مرسي چي گفت ؟ چقدر بنز خريدند؟ چقدر هزينه كردند ؟ و از اين حرف هاي سخيف بي منطقي كه با مقداري فكر و تحليل سست بودنشان خيلي روشن است و حتي مصرف داخلي هم ندارد . همه مي دانند كه برد بزرگ ما در اين اجلاس به خاطر هزينه هاي درست و لازمي بوده كه بايد انجام مي شده و شده. مگر مي شود شما بدون هزينه سودي هم ببريد، مضاف بر اينكه اين هزينه نيست درست تر اينكه يك سرمايه گذاري درست و به موقع بوده است كه انشاء الله نتايجش را خواهيم ديد و خواهيم چشيد كما اينكه از همين الآن تبعات و ثمرات مثبتش را داريم مي بينيم.

 

همين ها كه دم از ديپلماسي فعال مي زنند، تا وقتي وارد اين مقوله مي شويد و كشورهاي محروم و مستضعف و جهان سومي را با خود همراه مي كنيم نق مي زنند كه چرا مي رويد سراغ سياه پوست ها و كشور هاي درجه سوم مي رويد؟! از نظر اين ها ديپلماسي فعال يعني آوردن جك استراو و يوشكا فيشر و دومينيك دويلپن به ايران بود و امنيت نظام و ما را تحويلشان بدهند كه تا همين الآن ترور دانشمندان هسته اي ما از خباثت هاي همين كشورهاي اروپايي و انفعال همين داخلي هااست و هنوز هم پايشان گير است.

 

مسئله ديگر ضعف ما در رسانه است. ما مي دانيم كه حرف هاي اصلي انقلاب ما آن طرف نمي رود. ديپلماسي انقلابي ما زمين گير است. در اين ماجرا صدا و سيما، وزارت خارجه، وزارت ارشاد، سازمان فرهنگ و ارتباطات و رايزني هاي فرهنگي و سياسي ما همه مقصرند. اين مسئله در اين اجلاس خيلي مشهود و شفاف بود. استدلال دارم.مثلاً وقتي ابوشادي معاون مرسي درباره طرح رفراندوم دمكراتيك درباره سرنوشت فلسطين با حضور تمام فلسطيني ها اعم از مسلمان، مسيحي و يهودي كه آقا دادند، گفت اين طرح براي تازه و جديد بود ، چرا كسي تا به حال اين حرف را نزده بود. بسيار عجيب است در حالي كه آقا چند سال است اين طرح را مطرح كرده اند اما معلوم است كه به گوش جهان نرسيده است. چرا؟مگر ما رسانه و دستگاه ديپلماسي نداريم پس چرا اين اتفاق مي افتد؟ اگر نگويم كه خيانت است يك اهمال و غفلت بزرگ دارد اتفاق مي افتد.

 

يا مثلاً معاون رئيس جمهور اندونزي كه در ديدار با آقا گفته بود به عنوان يك متخصص اقتصاد مباحث اقتصاد مقاومتي شما را خواندم و آنرا بسيار جالب و جديد يافتم و اگر برگردم اندونزي روي آن كار مي‌كنم. يكي از دلائل موفقيت اين اجلاس همين اينكه هيلاري دو روز نگذشته از اين اجلاس سريع خودش را به اندونزي رسانده تا جلوي تأثير اين اجلاس را در آنجا بگيرد. اين يعني اينكه بدو بدو بايد بدوند تا جلوي اين ديپلماسي فعال را بگيرد.

 

مهم تر از همه اينكه ما از ابتداي انقلاب تا امروز ياد گرفته ايم، موفقيت هاي خود را در واكنش هاي دشمن بسنجيم و با همين واكنش ها بالانس كنيم. بايد ببينيم كجا ضربه زديم كه وقتي داد دشمن درمي آيد مي فهميم كه موفق بوده ايم. وقتي نتانياهو مي گويد كه مرگ بر بان كي مون كه در اجلاس نشسته و 120 كشور هم نشسته اند و رهبر ايراني محكم ترين حرف ها را درباره سازمان ملل و شوراي امنيت و اسرائيل زده اند و هيچ واكنشي نشان نداده اند مي فهميم كه برده ايم. وقتي واشنگتن تايمز مي نويسد رهبر ايران در مسابقه محبوبيت جهاني از اوباما برد مي فهميم كه برده ايم. يا وقتي اسلام اليوم مي نويسد: رهبر عالي ايران در سخنان خود ، كشورهاي جهان را به مقابله و رو يارويي با آمريكا فراخواند مي فهميم كه برده ايم. خشم آنها دال بر اين است كه ما دقيقاً به هدف زده ايم و اين يعني پيروزي قطعي جمهوري اسلامي در المپيك سياسي تهران.

 

 

 فرمايشات ايشان در اجلاس تهران را مي توان مانيفست و نقشه راه راهبردي جنبش عدم تعهد در آينده پيش رو دانست. نقشه راهي كه مي تواند جنبش را بعد از دو سه دهه خمودگي و رخوت جان تازه اي ببخشد و آن را فعال سازد و در سطح نهادهاي مستقل بين المللي درجه يك ارتقاء دهد.

 

به نظر من آنچه از بيانات آقا مي فهمم، ايشان به جنبش عدم تعهد به چشم يك سكوي پرش مي نگرند، سكوي پرشي براي تشكيل يك جبهه و بلوك جهاني مقاومت در برابر نظام سلطه جهاني به رهبري آمريكا. به نظر من ايشان يك طرح كلان استراتژيك در ذهنشان هست كه در اين طرح كلان، تشكيل اين بلوك و جبهه جهاني مقاومت اصلي اساسي در آن تلقي مي گردد كه سنگ بناي اين جبهه جهاني مي تواند و بايد جنبش باشد به خاطر ظرفيت عظيم آن.

 

از طرف ديگر فرمايشات ايشان ناظر بر فعال شدن جنبش و از بن بست درآمدن آن و تبديل شدن آن از يك جنبش منفعل و كنش پذير به جنبشي فعال و كنشمند است. يعني گامي فراتر نهادن از عدم تعهد صرف و رفتن به سمت تعهد نسبت به جنبش و مقاومت.

 

اما به نظرم مسئله اساسي ، استراتژي مقاومت است. الآن ما در جهان قلب تپنده و ام القراء مقاومت در جهان هستيم و رهبر عزيزمان هميشه بدنبال گسترش و تقويت اين مقاومت در جهان هستند كه اين مهم را در قالب " استراتژي مقاومت" پي گيري مي كنند. من اين استراتژي مقاومت را در امتداد استراتژي مبارزه آقا روح الله (ره) مي بينم و تفاوتي ميان آنها نيست اگر چه اقتضائات زماني در آنها وجود دارد. استراتژي مبارزه حضرت امام ( ره) كه به طور كامل در پيام سالگرد كشتار حجاج و پذيرش قطعنامه كه به منشور انقلاب معروف است بيان شده است. اين استراتژي امام و استراتژي آقا به نظرم سه وجه كلي دارد كه به ترتيب عبارتند از : 1. اقتصاد مقاومتي 2. ديپلماسي مقاومتي 3. سبك زندگي مقاومتي . از ميان اين سه تا آنچه كه به جنبش عدم تعهد و جبهه جهاني مقاومت مربوط مي شود ديپلماسي مقاومتي است كه بيشتر بيانات ايشان در اجلاس ناظر بر اين وجه است.

 

اقتصاد مقاومتي ناظر بر وجه اقتصادي استراتژي مقاومت است. ديپلماسي مقاومتي ناظر بر وجه سياسي آن است و سبك زندگي مقاومتي ناظر بر وجه فرهنگي / هنري آن است. اينها در كنار هم مكمل هم هستند و تقويت كننده هم. ما در زمان جنگ توانستيم در جبهه ها و حتي در شهرها به يك فرمول مشخص و الگوي روشن در سبك زندگي مقاومتي و مبارزاتي رسيديم و الآن هم بايد ان را احياء كنيم و به يك فرمول روشن مناسب جنگ نرم و جنگ سخت امروز برسيم.

 

يك نكته مهم ديگر نبودن ضمانت اجرايي براي مصوبات جنبش هست كه بايد براي اين مهم يك فكر جدي كرد كه البته فرمايشات آقا و سخنان رئيس جمهور مي تواند سند راهبردي باشد براي اين منظور و هم چنين بايد براي اين منظور نهادسازي كرد و نهادهاي اجرايي مثل صندوق مالي مشترك يا يك ناتوي نظامي مشترك ايجاد كرد.

 

اين سخنان آقا مي تواند محور و منشأ ادبيات علوم سياسي مقاومتي در دانشگاههاي ما قرار گيرد و ما را در توليد علوم سياسي بومي كمك كند و از انفعال درآورد و همچنين مانيفستي باشد براي وزارت خارجه ما و ديپلمات هاي منفعل ما يعني همان ديپلماسي مقاومتي. تمام اساتيد علوم سياسي و ديپلماسي بايد جلوي سخنان آقا لنگ بياندازند. ايشان در اين بيانات شالوده تفكر شيعه و امام را به بهترين وجه ترسيم كرده اند.

 

حضرت آقا مبدع فرهنگ جديدي در عرصه ديپلماسي بين المللي است ، بان كي مون رو مي نشاند كنار خود به او بگويد جمع كن اين بساط رو. يا مي‌داني و يا نمي داني؟چطور تو اتاق فرمان سازمان ملل نشسته اي و اين همه ظلم دارد در جهان مي شود تو هم فقط سرت را تكان مي دهي. حرف هاي محكم و خيلي قوي اي زده شد . اينها مباحث خيلي جدي و مهمي است كه بيشتر بايد به آنها پرداخت.

 

نكته ديگر، به فرموده اميرالمؤمنين فرصت ها هم چون ابر رفتني است. بايد اين فرصت را مغتنم شمرد و استفاده كرد. در دوره دوم خرداد وقتي مسئولين دولت وقت در اجلاس غير متعهد ها حاضر شدند حرف هاي نخ نماي گفتگوي تمدن ها را بيان كردند كه خزعبلات دست چندم غربي ها و دفتر شهبانوي! فراري گور به گوري بود. نماينده كشور انقلابي من اين حرف ها رو زد و در مقابل كاسترو آنجا گفت مي خواهم وضعيت جهان را شرح دهيم. همه ما در يك كشتي  واحد نشسته ايم. در طبقه فوقاني اين كشتي سرمايه داران و اربابان قلدرجهان نشسته اند كه قرمان كشتي در دست آنهاست و در طبقه تحتاني آن هم ما برده ها و مستضعفين نشسته ايم. مسير اين كشتي هم به سمت برخورد با كوه يخ است كه عن قريب همه ما غرق خواهيم شد. پس اي برده ها قيام كنيد! اگر قيام نكنيم و اتاق فرمان را نگيريم همه غرق مي شويم. دولت خاك بر سر دو خرداد آن حرف ها را مي زد و آن وقت سخنان امام را بايد كاسترو  در آن جلسات بشنويم. كاسترو هم اين حرف ها را از امام ياد گرفته بود. حالا اين مسائل را رها كرده هي مي گويند مرسي اين طور و آن طور گفت. اين ها همه حاشيه هايي بودند براي اغفال ما از حقايق.

 

در كشور خود ما اگر مي خواستيم هزينه كنيم تا مانور قدرتي براي نظام باشد و نمايش وحدت و اتحاد اركان نظام باز هم به اين خوبي كه در اين اجلاس توانستيم اين مانور قدرت را به بهترين وجه اجرا كنيم. از طرف ديگر مانور خوبي بود براي مواجهه با بحران ها كه يك هماهنگي عالي ميان دستگا ههاي امنيتي، انتظامي، راهنمايي و رانندگي، خدمات، حمل و نقل و ...انجام پذيرفت و يك ستاد عملياتي خوبي در اين راستا بوجود آمد. باز هم مي گويم اين اجلاس پيروزي قطعي جمهوري اسلامي بود در المپيك سياسي تهران.