کد خبر: ۷۷۵۶۸
زمان انتشار: ۱۶:۵۷     ۱۵ شهريور ۱۳۹۱
نگاهی به ژانر جدید دفاع مقدس در سینمای ایران:
هرچند كه «ضد گلوله» تقليل‏ گرايي سنتي اخراجي‏ ها از جنگ را بسيار بيش از آن به پيش مي‏ برد و توسعه مي‏دهد، اما اين مساله نقطه رهايي اين فيلم از اخراجي‏ ها نيست. كاربرد رمزگان‏های تقليل‏ گرا حتي به افراطي كه در قاب ضد گلوله مشاهده شد، اگر در چارچوب گفتمان «جنگ، مدرسه انسان‏سازي» قرار داشت، اين فيلم را در سبد اخراجي‏ هاي يك حفظ مي‏ كرد. اما صحنه‏ هاي پاياني اين فيلم نشان داد كه در ضد گلوله برعكس اخراجي‏ هاي يك اين گفتمان انسان ساز جبهه است كه در گفتمان لمپنيزم حل مي‏شود.
سرویس نقد رسانه پایگاه 598 - حجت الاسلام علی جعفری/ 1. «اخراجي‏ها» در سينماي دفاع مقدس ايران يك نقطه عطف است. اين فيلم چه از «حيث شكستن ركورد فروش»، چه به لحاظ «روايت وجوه ناگفته يا كمتر گفته جنگ» و چه از نظر «چاشني كردن كم‏ نظير روايت دفاع با طنز» و به راه انداختن يكي از به يادگارترين خنده بازارهاي تاريخ سينماي ايران يكي از برجسته ‏ترين اتفاقات حداقل دهه اخير فرهنگ و هنر جمهوري اسلامي ايران است. از همان روزهاي اول دو رونمايي از اين پديده پيش‏بيني مي‏شد كه اخراجي‏ ها به مثابه يك «ژانر جديد ميان سينمايي طنز و جنگ» به توليد نسل جديدي از فيلم هاي دفاع مقدسي دامن بزند.

 متفاوت بودن اخراجي‏ها، البته؛ فقط بابت پيوند طنز با جنگ يا پرده‏برداري از برخي وجوه ناگفته جنگ نبوده، چه بسا بيش از آن اختصاص يافتن نقش‏هاي اصلي و فرعي فيلم به مردم به همان معنايي كه در تقابل با صاحبان ژست‏هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، رسانه‏ای، مديريتي، سياسي، اخلاقي از دماغ فيل افتاده و تافته هاي جدا بافته از «پابرهنه ‏ها»، «حاشيه ‏نشين‏ها»، «مستضعفين»، «بر و بچه های كف خيابان»، «جنوب شهري‏ ها»، «روستانشين‏ ها» و ... به كار مي‏رود باز مي‏ گشت.



به جرات مي‏توان گفت كه اخراجي‏ ها يكي از برجسته‏ترين فيلم‏ هاي تاريخ سينماي ايران است كه در آن مرداني از جنس مردم نه تنها قهرمان فيلم بلكه به مثابه ستارگان تمام عيار سينما تكريم شدند. ده نمكي در يك ساختارشكني آشكار «ستاره» را كه در سنت مألوف سينمايي يك تافته جدا بافته برج عاج نشين است به موجودي كه در هر خانه و در كيان هر خانواده ايراني يافت مي‏شود تبديل كرد.

وقتي خيل عظيمي از همان مردم معمولي اما محترم كوچه و بازار، پس از سال‏ها تحقير و تخطئه در قاب سينماي مغرور روشنفكري اين بار نه تنها تكريم بلكه «سوپراستار» سينما شوند، بديهي است كه بيشترين هزينه مردمي اقتصاد هنر را در تاريخ بسا انقلابي فرهنگ و هنر ايران به اين فيلم اختصاص مي‏دهند.

2. «اخراجي ها» در كنار همه اين مزيت‏ها اما سطوحي از تقليل‏گرايي معني شناختي جنگ را نيز نشان مي‏داد. تقليل «وضعیت جبهه و منطقه جنگي» به «گعده‏هاي سرگذر بچه محل‏ها» و نيز تقليل «ابهت و قدرت مديريتي سرداران» به «عصبيت افراطي و درماندگي از فرماندهي» از مهمترين محدوديت‏هايي به شمار مي‏رفت كه زبان صريح و مردمي اخراجي ها را دچار لكنت كرده بود. اخراجي‏ها در عين اين كه با به تصوير كشيدن برخي واقعيت هاي كمتر گفته و شنيده جنگ واجد توفيق شده بود اما به دليل غلظت بخشيدن بيش از حد به نقش «داش ها» حتي بيش از فرماندهان نظامي، روحانيون و رزمندگان معمولي بدون آسيب نمي نمود. به عبارت ديگر «ده نمكي» برای جبران تفريط‏ هاي گذشته در ناديده گرفتن نقش دفاع مقدسی برخي گروه‏ها يا خرده فرهنگ‏هاي خاص، دچار افراطي در حاكم كردن «گفتمان داشي» بر كل فرآيند جنگ شده بود.

در روايت وي «فرهنگ لمپنيزم شهري» نه گفتماني فرعی، در كنار ساير گفتمان‏هاي فرهنگي جبهه‏ ها، بلكه؛ گفتماني حاكم و ميدان دار بازنمايي مي‏شد.

3. علي‏رغم همه اين سوگيري‏هاي آسيب زا در بازنمايي نه چندان واقعي از نسبت لوتي‏هاي پايتخت با جنگ، اما اخراجي‏ها بدين دليل چندان مورد انتقاد قرار نگرفت و يا انتقادهايي از اين دست حداكثر بسان ملاحظاتي جانبي و نه تخطئه كننده ابراز شد. به نظر مي‏رسد در اخراجي‏ها با اين كه «گفتمان لمپن‏ها» حتي بر «گفتمان فرماندهان و رزمندگان» سيطره داشت و از اين لحاظ به نوعي بازنمايي وارونه دامن مي‏زد، اما تفوق گفتمان بزرگتر و مادر «جنگ، مدرسه انسان سازي» بر گفتمان «لمپنيزم»، تا حدود زيادي آسيب‏هاي پیش گفته را كنترل كرد.

به عبارت ديگر كارد جسارت «رزمنده- لات‏»هاي اخراجي‏ها در قبال فضاي سنگين معنويت و حماسه جنگ، بالاخره كند شد و پذيرفت كه زير تيغ جراحي مدرسه جنگ صيقل بخورد و دگرگون شود. بازنمايي نسبتا موفق اين واقعيت توانست اخراجي‏ها را از يك قدمي پرتگاه وارونه نمايي جنگ كنار بكشد؛ هرچند هنوز با قاطعيت نمي‏توان گفت كه آيا همه تماشاچيان اخراجی‏ها به تبع فيلم و كارگردان آن از سقوط در پرتگاه درك وارونه از جنگ رسته‏اند يا خير؟ حتی به راحتی نمي‏توان پذيرفت كه ده‏نمكي در «اخراجي‏هاي 3» به حاكميت گفتمان «جنگ، مدرسه انسان سازي» بر گفتمان لمپنيزم متعهد مانده است. «نان به نرخ روز خوردن» و سبك زندگي نابهنجار «اكبر عبدي» و «امين حيايي» در «اخراجي‏هاي 3» به برداشت‏های غیر خوش‏بينانه درخصوص «انسان ساز بودن جنگ» دامن می‏زند.

4. «ضد گلوله» متأخرترين اخراجي‏ نماي سينماي ايران است. البته مزيت اين فيلم فقط در همگرايي نشانه شناختي آن با اخراجي‏ها خلاصه نمي‏شود، چه اين كه فيلمنامه خوب و منسجم و نيز بازي قوي و جذاب «مهدي هاشمي» آورده و افزوده ضد گلوله به ژانر پنج‏ساله اخراجي‏هاست. روايت «ضد گلوله» از جنگ در كنار  آسيب‏هاي ناشي از ژانر اخراجي‏ها (تقليل كليت مراودات جنگي و نيز انگاره فرماندهان)، دامنه تقليل‏هايي از اين دست را توسعه داده است. تقليل «روحاني حاضر در جبهه» به «دستيار نظامي فرمانده»، تقليل «فعالين جنگي رده پايين و رزمندگان» به پديده جديد الورود «نظامي- هالو» و تقليل «همسر شهيد» به «زن یک بدلك ار ماجراجو» از مهمترين نمونه‏ هاي قابل ذكر است.



5. هرچند كه «ضد گلوله» تقليل‏ گرايي سنتي اخراجي‏ها از جنگ را بسيار بيش از آن به پيش مي‏برد و توسعه مي‏دهد، اما اين مساله نقطه رهايي اين فيلم از اخراجي‏ها نيست. كاربرد رمزگان‏های تقليل‏ گرا حتي به افراطي كه در قاب ضد گلوله مشاهده شد، اگر در چارچوب گفتمان «جنگ، مدرسه انسان‏سازي» قرار داشت، اين فيلم را در سبد اخراجي‏هاي يك حفظ مي‏كرد. اما صحنه‏ هاي پاياني اين فيلم نشان داد كه در ضد گلوله برعكس اخراجي‏ هاي يك اين گفتمان انسان ساز جبهه است كه در گفتمان لمپنيزم حل مي‏شود.

احوالات مهدي هاشمي با آن اعتماد به نفس خلافكارانه و جسورانه در سكانس‏هاي پس از جنگ امكان برداشت هر نوع تحول و تطوري را از شخصيت بعد از جنگ او از بين مي‏برد. بدين ترتيب ضد گلوله اولين فيلم سينمايي بساانقلابي ايران است كه در يك وارونگي تمام عيار جبهه را به مثابه هيچ روايت كرده است. اصولا زبان لغزنده و به شدت تقليل گراي اخراجي‏ها در كنار مزيت هاي سينمايي و جذاب خود استعداد زيادي هم در وارونه گرايي و حتي هیچ انگاري جبهه دارد. شايد اگر «مسعود ده ‏نمكي» هم به‏ سان «مصطفی کیایی» بدون تجربه زیسته جنگی زبان اخراجي‏ها را براي روايت دفاع مقدس به كار مي‏گرفت دچار همین هيچ انگاري ضدگلوله مي‏ شد.

 تجربه واقعي ده ‏نمكي از جنگ اجازه نداد كه این زبان لغزنده او را به وادي وارونه گرايي همه جانبه جنگ بغلتاند و با پيوست کردن سكانس‏هايي دال بر تحول داش‏ها زهر زبان خود را گرفت. اين سم ‏زدايي اگرچه براي كارگردان- رزمنده‏ای مثل ده‏نمكي ممكن است، اما براي كارگرداني كه هيچ تجربه زيست ه‏ای از جنگ ندارد چگونه امكان خواهد داشت؟ كارگردان يا فيلمنامه نويسی كه كل دفاع مقدس‏اش را «از برساخته ده نمكي» برداشت كرده است تا چه حد هشت سال دفاع مقدس را به سان پدیده‏ای جدي، راه‏ساز و تأثيرگذار درك خواهد كرد؟ به نظر مي‏رسد ضدگلوله و امثال آن كه در آينده سينماي ايران كم نخواهند بود، پيامد طبيعي شناخت جنگ از مجرای زبان و قاب اخراجي‏ هاست. جريان بازنمايي وارونه جنگ، متاثر از ژانر قدرتمند و جذاب اخراجي‏ ها بي‏ترديد يكي از چالش‏هاي آينده فرهنگ و سينماي دفاع مقدس جمهوري اسلامي ايران خواهد بود.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۶
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
رضا کوچولو
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۰۹ - ۱۶ شهريور ۱۳۹۱
۴
۰
هوچی گری تو چند تا پاراگراف اول به حدی هستش که متاسفانه منو از خوندن ادامه‌ی مطلب پشیمان کرد.
پاسخ
مسلمان
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۵۱ - ۱۷ شهريور ۱۳۹۱
۰
۳
تحلیل نویی بود. ممنون
پاسخ
عشق دیپلم
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۲:۵۱ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۱
۲
۰
لطفا یک جوری بنویسید که ما بیسوادها هم سردر بیاوریم. آخرش نفهمیدیم که چکاره بود و لیلی زن بود یا مرد!
پاسخ
ليلا
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۱۹ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۱
۱
۲
انديشمندانه و متفاوت بود . برام جالبه يه آخوند اينطوري بنويسه!
پاسخ
امین
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۴۳ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۱
۰
۲
من فیلم و دیدم خیلی ضعیف بود خیلی جاها جبهه رو مسخره میکردن نامردا
پاسخ
فاطمه
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۰۸ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۱
۱
۰
ده نمكي رو علي رغم نقد خيلي جدي گرفته. به نظرم آقا مسعود حال كنه اگه مطلبو بخونه
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها