رجانیوز ـ محمدمهدی تهرانی: پس از بیانات اخیر مقام معظم رهبری در جمع اعضای هیئت دولت و اشاره ایشان به موفقیتها و نقاط قوت قوه مجریه، دو زاویه نگاه در فضای تحلیلی کشور شکل گرفت. از سویی برخی تأییدات رهبری را به منزله بیاشکال بودن دولت و به خطا رفتن منتقدان طی سالهای اخیر قلمداد کردند و از سویی نیز برخی تأییدات رهبری را به تأییدات ایشان در دوره دولتهای گذشته الصاق کردند و هم این تأییدات و هم تأییدات صریح ایشان در دوره دولت نهم را به حساب حمایت همیشگی و طبیعی رهبری از دولتها نوشتند. حال آنکه هر دو رویکرد تحلیلی برخواسته از تعصبات سیاسی و نادرست بود.
از جریان دوم باید پرسید آیا رهبری همه دولتها را محبوبترین دولت از مشروطه تا به امروز خواندهاند؟! و آیا در مورد همه دولتها فرمودهاند که حمایتشان از آن دولت "خاص" و "گرمتر" از بقیه دولتهاست؟! رهبر انقلاب طی این سالها بارها و بارها به سوال نوع حمایت خود از دولت پاسخ دادند و مشخصا درباره تفاوت این حمایت و حمایت از دولتهای گذشته سخن گفتند؛ این در حالی است که جریان دوم نه تنها هیچگاه جریان سوم تیر، دولت و احمدینژاد را نتوانست باور کند که اکنون نیز حتی در انتشار نقل قولهای رهبری برخی را بالکل فاکتور میگیرد!
اما از جریان اول باید پرسید حمایت از کلیت دولت و تقدیر از رویکردهای انقلابی او در حوزههایی نظیر سیاست خارجه که افزایش دشمنیهای دشمن را نیز در پی داشته است را چرا باید به معنی بیعیب و نقص بودن دولت دانست؟! آیا منتقدان، مدعیِ انحراف کامل دولت بودند یا مدعی حضور جریانی خزنده، نفوذی و انحرافی در دولت؟! اگر در دولت هیچ نقصی وجود ندارد، انتقادات فرهنگی رهبر انقلاب از دولت به چه معناست؟ آیا حمایتهای رهبر انقلاب در دولت نهم با حمایتهای ایشان از دولت دهم اصلا قابل مقایسه است؟ چه شد که حمایتها کم شد و انذارها بیشتر و بیشتر؟ و آیا هنوز هم حمایت رهبر انقلاب از دولت به آن معنا که پیشتر تأکید داشتند، خاص و ویژه است؟!
دلیل تاکیدهای چندین باره رهبر انقلاب بر شاخصهای گفتمان سوم تیر چیست؟
اما برای فهم دقیقتر بیانات رهبر انقلاب و درک نگرانیهای ایشان لازم است موضوع را از ابتدا مورد مداقّهای دوباره قرار داد. سوم تیر اگر رقم خورد حاصل سالها گفتمانسازی توسط رهبر انقلاب بود و الا راستها را چه به اصولگرایی! فرسنگها فاصله بود میان راستگرایی که وجود داشت و اصولگرایی که رقم خورد.
یا موفقیت یا شهادت!
وقتی دولت احمدینژاد زمام امور را در دست گرفت خیلی دلسوزان دعا میکردند یا او بتواند به کاملترین وجه بار قوه اجراییه را به دوش بکشد یا اینکه اگر در میان راه ماند و به هر دلیلی دچار لغزش یا کوتاهی شد، خدا سریع به نوعی شهادت را برایش رقم بزند تا کار همان میانه به پایان برسد. استدلال اینان این بود که احمدینژاد اصیلترین شعارهای انقلاب را مطرح کرد و جدیترین حمایتهای رهبر انقلاب را نیز به همراه داشت. زمین خوردن این شعارها میتواند یه ظهور دولتی ضدانقلاب بیانجامد و نسبت به شعارها و اهداف و آرمانهای انقلابی و اصل انقلابیگری بین مردم تردید و بدبینی ایجاد کند.
اگر چه از آغاز دولت دهم برخی شاخصههای مثبت در دولت تضعیف شد و دولت از پشتوانه حمایتی رهبری حداقل در آن سطح گذشته به یکباره محروم ماند، اما یک بیان همواره طی این سالها در کلام رهبری در دیدارهایی که با هیئت دولت داشتند، تکرار شد. رهبر انقلاب بارها همان ویژگیهای دولت نهم را تکرار کردند. فرمودند رجوع مردم به شما به خاطر همان شعارها و همان انقلابیگریها بود؛ همانها را حفظ کنید؛ مبادا از آن شعارها تجاوزی صورت بگیرد. این همه در حالی بود که برخی در دولت طرح مسائلی چون مکتب ایران و ایرانیگری و کوروش و... را به لزوم جذب حداکثری ارتباط میدادند و رویکرد جدیدی را پی گرفته بودند.
به عنوان نمونه رهبر انقلاب در سال 90 در دیدار با اعضای هیئت دولت تصریح کردند:«شعارهاى دولت نهم و دهم شعارهائى بود و هست كه اين شعارها براى مردم مؤمن ما جاذبه دارد؛ مثلاً عدالتخواهى، يا استكبارستيزى، يا سادهزيستى و مقابلهى با منش اشرافيگرى، يا مقابلهى با ويژهخوارى و سوء استفادهى از ارتباطات در مسائل اقتصادى و غير اقتصادى، يا خدمترسانى صادقانه. و من عرض بكنم، شما هم اين را ميدانيد؛ علت اقبال مردم به دولت و به رئيس جمهور - چه در سال 84، چه در سال 88 - اين شعارها بود. يعنى مردم به اين شعارها دلبستهاند و نياز به آنها و ضرورت آنها را احساس ميكنند. از اين شعارها دست برنداريد. از جملهى اساسىترين شعارها، پايبندى به اصول و ارزشهائى بود كه امام بزرگوار ما اينها را وارد جامعه كرد و مطرح كرد؛ كه اتفاقاً در دنيا هم عامل رشد علاقهمندى به انقلاب اسلامى، همين شعارها بود. يعنى بدون اينكه ماها ابزار تبليغاتىاى داشته باشيم، يا شيوههاى تبليغاتى كافى را بلد باشيم و به كار بگيريم، عنوان و محبوبيت امام بزرگوار ما در بين ملتها و در سراسر دنيا سارى و جارى شد؛ اين به خاطر همين شعارها و به خاطر همين رويكردها و جهتگيرىها بود. خود اين هم كه شما در مقابل قدرت فائقهى ظاهرىِ استكبار - كه امروز مظهرش آمريكا و صهيونيسم بينالمللى و جهانى است - مىايستيد، ارزش ايجاد ميكند؛ خود اين محبوبيت ايجاد ميكند؛ خود اين در دل ملتها اميد به وجود مىآورد و پرورش ميدهد؛ اين را نبايد از دست داد. مراقب باشيد در روشها، در اظهارات، در نوع برخورد، در نوع عملكرد، از اين شعارها تجاوزى صورت نگيرد.»
مشابه همین بیانات را ایشان هم در سال 88 و هم در سال 89 داشتند. این رویکرد یعنی رویکرد حفظ و تقویت گفتمان و انذار نسبت به هرگونه تجاوز و انحراف نسبت به شعارها و آرمانها در حالی است که میتوان نگرانی ایشان از ظهور جریان ارتجاعی و بازگشت از راه طی شده را خصوصا در سخنان ایشان طی ماههای اخیر شاهد بود. ایشان در دیدار با مسئولین و در شرایطی که فشارهای اقتصادی ممکن بود برخی را به عقبنشینی یا تجدیدنظر در راه طی شده وادار کند، به کسانی اشاره کردند که:«وانمود ميكنند كه آرمانگرائى با واقعبينى نميسازد.» و فرمودند:«اين را ما به شدت رد ميكنيم.» رهبر انقلاب تصریح کردند آرمانهای ما عین واقعیتهای ما و عین مطالبات مردم است. اگر چه فشارهایی وجود دارد اما کشور در شرایط بدر و خیبر است. ما نسبت به گذشته قویتر شدهایم و دشمن ضعیفتر و این برهه نیز خواهد گذشت. مسئولین هم به جای دعوا با هم باید با همدلی و وحدت کار را پیش ببرند و موانع را برطرف کنند.
گرایش عمومی مردم به انقلابیگری است
در دیدار اخیر با هیئت دولت هم ایشان بر اهمیت انقلابیگری تاکید کردند و حاضرین را برای چندمین بار به این نکته توجه دادند که علت گرایشی که مردم به دولت پیدا کردند، شعار قرار دادن همین ارزشها بوده است. رهبر انقلاب فرمودند:«يك بخش ديگر از اين نقاط قوّتى كه به نظر من روى آن بايد تكيه كرد، مسئلهى برجسته شدن ارزشهاى انقلاب است. در اين سالهائى كه دولت نهم و دولت دهم بر سر كار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهاىانقلاب و چيزهائى كه امام به آن توصيه ميكردند و ما آنها را از انقلاب آموختيم، خوشبختانه كاملاً برجسته شده: مسئلهى سادهزيستى مسئولان، استكبارستيزى، افتخار به انقلابيگرى. يك دورهاى بر ما گذشت كه اسم انقلاب و انقلابيگرى و اينها به انزوا افتاده بود؛ سعى ميكردند به عنوان يك ارزش منفى يا ضد ارزش، از اين چيزها ياد كنند؛ مقاله مينوشتند، حرف ميزدند، گفته ميشد. امروز خوشبختانه اينجور نيست، درست بعكس است؛ گرايش عمومى مردم و مسئولان كشور به حركت انقلابى، جهتگيرى انقلابى، ارزشهاى انقلابى و مبانى انقلاب است. اين را توجه داشته باشيد كه يكى از عوامل گرايش مردم به دولت، همينهاست؛ يعنى مردم به اين ارزشها اهميت ميدهند. مسئلهى دعوت به عدالت، مسئلهى سادهزيستى، دور بودن مسئولان از تجمل؛ اينها خيلى چيزهاى مهمى است.»
وقتی رهبر انقلاب را در حکم سکاندار کشتی انقلاب و زمینهساز گفتمانی رشد و بالندگی انقلاب بدانیم، حکمت این تاکیدها و سخن گفتن از لزوم ایستادگی و انقلابیگری و نیز توجه دادن به دلایل گرایش مردم به دولت مشخص میشود. این بدین معناست که همه و به عنوان مثال کاندیداهای ریاستجمهوری آینده باید بدانند اگر بخواهند با اتکاء به سیاهنمایی عملکرد گذشته دولت راهِ نیمه رفته را بازگردند و انقلاب را به قبل از سوم تیر بازگردانند با دست رد مردم و انقلابیون مواجه خواهند شد. باید بدانند راه ارتجاع بسته است و جریان ارتجاعی اگر بخواهد اصولگرایی را به راستگرایی یا هر گفتمان ارتجاعی دیگر بازگرداند، پیشاپیش شکست خورده است.
و اما تکلیف دولت و ماجرای انحراف
مقام معظم رهبری نه تنها هیچگاه وجود برخی انحرافات در دولت را نفی نکردند، بلکه در دیدار با اعضای سپاه بر وجود اختلاف عقیده بین جریانات انقلابی و برخی ارکان دولت صحه گذاشتند و حتی بر ضرورت تبیین تاکید کردند. البته این به معنی نفی امتیازات دولت هیچگاه نبوده و نیست. مقام معظم رهبری در موارد متعدد نظیر مکتب ایرانی، دوستی با اسرائیل و... به دولت تذکر دادند در حالی که تا همین امروز مثلا رسانه جریان انحرافی بر استفاده از عبارت "مکتب ایرانی" تاکید دارد.
رهبر انقلاب ضمن این تذکرات مصداقی دو طریق دیگر را نیز در پیش گرفتند. نخستین طریق ارائه راهکارهای جایگزین در حوزه فرهنگ و ارائه دستورالعملهای فرهنگی لازم به دولت بود که بنابر بیان رهبر انقلاب تا کنون این دستورات هم مورد توجه لازم قرار نگرفته است. واقعیت این است که احمدینژاد نه تنها نتوانست در کنار سیاستخارجه انقلابی و... ورژنی از فرهنگ انقلابی را ارائه کند که اساسا نگاه جبههای و جنگ نرمی به این حوزه نداشت. نه تنها تاییدی از رهبری نیز در این حوزه در کارنامه خود ثبت نکرده که انذارهای رهبری را نیز در این حوزه دریافت کرده است.
نسبت به مسئله فرهنگ نیز طی این سالها هر بار در دیدار با هیئت دولت توسط رهبر انقلاب تذکر داده شده است.
در دیدار اخیر با هیئت دولت، رهبر انقلاب فرمودند:«به كارهاى سطحى نبايد اكتفاء كرد. به كارهاى عميقتر، كارهاى بنيانىتر، كارهائى كه از يكىشان دهها كار صادر ميشود و نشئت ميگيرد، توجه كنيد. من يك وقتى نسخهاى از آن كارهاى عميقِ لازم را به آقاى رئيسجمهور دادم؛ همانها بايد دنبال شود و بايد دنبال ميشد. در باب فرهنگ بايد بشدت مراقبت شود كه ما به "فرهنگ مهاجم" كمك نكنيم. فرهنگ مهاجم خطرناك است. اگر ما فرهنگ عمومى كشور و فرهنگى كه نخبگان و مردم و قشرهاى گوناگون را به سمت يك هدفى هدايت ميكند، نتوانيم از آسيب دشمن محفوظ بداريم، كار خيلى مشكل خواهد شد؛ هرچه هم شما تصميم بگيريد، اينها مىآيند خرابش ميكنند و جور ديگرى منعكس خواهد شد.»
طریق سومی که رهبر انقلاب برگزیدند بسط و گفتمانی مسئله بود. ایشان همان سال 84 دولت را نسبت به وقوع انحراف انذار داده بودند و حتی از لفظ انحراف نیز بهره جسته بودند. رهبر انقلاب در نماز جمعه سال 88 نیز تصریح کردند:«نكتهى ديگرى كه فعالان سياسى، مسئولان، صاحبان قدرت، صاحبان مسئوليتهاى گوناگون و متنفذين بشدت بايستى مراقب آن باشند، مسئلهى انحراف و فسادپذيرى شخصى است... مردم مسئولين را موعظه كنند، نصيحت كنند، خيرخواهى كنند، بنويسند براى آنها، بگويند براى آنها، پيغام بدهند تا مبادا دچار لغزش بشوند. خطرات لغزش مسئولين هم براى نظام، براى كشور و براى مردم بيشتر است. انسان گاهى در بعضى از حرفها، در بعضى از اقدامها و تحركات، اين را احساس ميكند؛ نشانههاى يك چنين انحرافى را انسان مشاهده ميكند. به خدا بايد پناه برد، از خدا بايد كمك خواست.»
رهبر انقلاب در سالگرد عروج ملکوتی حضرت امام هم از انحراف و شاخصهای خط امام گفتند. ایشان تاکید کردند:«تغيير جهتگيرىها تدريجى است، نامحسوس است؛ اينجور نيست كه از اول كار، اين تغيير جهتگيرى با 180 درجه اتفاق بيفتد؛ اول با زاويههاى خيلى كوچكتر، اين تغيير شروع ميشود؛ هرچه ادامه پيدا ميكند، فاصلهى راه اصلى - كه صراط مستقيم است - با اين "انحراف"، روزبهروز بيشتر ميشود.»
رهبر انقلاب ادامه دادند:«آن كسانى كه در پى تغيير هويت انقلاب بر مىآيند، معمولاً با پرچم رسمى و با تابلو جلو نمىآيند؛ آنچنانى حركت نميكنند كه معلوم بشود اينها دارند با اين حركت مخالفت ميكنند؛ حتّى گاهى به عنوان طرفدارى از حركت انقلاب، يك اقدامى ميكنند، يك اظهارى ميكنند، كارى ميكنند، زاويه ايجاد ميكنند؛ انقلاب از جهتگيرى خود بكلى دور مىافتد، بركنار ميشود.» و ادامه دادند:«براى اينكه اين جهتگيرى غلط و اين انحراف اتفاق نيفتد، احتياج به شاخصهاى معينى هست. بايد سر راه، شاخصهائى وجود داشته باشد. اگر اين شاخصها بود، روشن بود، واضح بود، در معرض ديد مردم بود، انحراف اتفاق نمىافتد؛ اگر كسى هم در جهت انحراف كار كند، از نظر تودهى مردم شناخته ميشود؛ اما اگر شاخصى وجود نداشت، آن وقت خطر جدى خواهد شد.»
رهبر انقلاب در تاریخ 14/3/1390 در حرم امام به سه بعد مکتب امام یعنی، عقلانیت، عدالت و معنویت اشاره کردند و فرمودند:«اگر كسى يا جريانى بخواهد به نام عقلگرائى، از ارزشهاى اسلامى و انقلابى عدول كند، اين "انحراف" است.» و این در حالی بود که جریان انحرافی با عنوان "مدیریت فرهنگی" عدول از ارزشها را تئوریزه عقلایی میکرد.
رهبر انقلاب در دیدار با خبرگان بین انعطاف و انحراف فرق گذاشتند و تصریح کردند:«...البته در اينجا هم خطرى كه وجود دارد - كه بايد از اين خطر برحذر بود - اين است كه ما تصور كنيم اين انعطاف بايستى تحت تأثير فشارهاى بيرونى و تغييرِ در جهت انعطاف به قالبهاى غربى باشد. سر قضيهى قصاص به ما اعتراض ميكنند و فشار مىآورند، سر قضيهى ديه به ما فشار مىآورند، سر قضاياى گوناگون در مسائل مختلف به ما فشار مىآورند؛ لذا ما تسليم شويم؛ انعطاف به اين معنا باشد. نه، اين انحراف است؛ اين انعطاف نيست.»
با اتکاء به تلاشهایی از این دست بود که ایشان فرمودند:«تا من زنده هستم، تا من مسئوليت دارم، به حول و قوهى الهى نخواهم گذاشت اين حركت عظيم ملت به سوى آرمانها ذرهاى منحرف شود.»
دو خطر جریان ارتجاعی و جریان انحرافی
به نظر میرسد در پیشبرد خط انقلاب با دو خطر مواجهیم که یکی از ناحیه جریان ارتجاعی و کسانی است که تحت هر عنوان میخواهند حرکت عظیم ملت را به قبل از سوم تیر بازگردانند و ارزشها و امتیازات دولت نهم و دهم را به ضدارزش تبدیل کنند و دیگری از ناحیه کسانی که میخواهند با موج سواری حرکت عظم ملت به سمت آرمانها را منحرف نمایند.
البته به نظر میرسد محمود احمدینژاد طی ماههای اخیر تلاشهایی برای ایجاد قرابت بیشتر با اصحاب سوم تیر و یاران سابقش کلید زده باشد. او حتی برای یاران سوم تیریاش ابراز دلتنگی کرد اما با این همه به نظر میرسد جریان سوم تیر به ورژنی جدیدتر و بالاتر از محمود احمدینژاد نیازمند باشد. کسی که امتیازات او را داشته باشد و از نواقصش بیبهره باشد.
پی نوشت:
1- شبکه ایران تیترهای زیر را برای اخبار و مصاحبههای خود برگزید:«رهبری حجت را بر مدعیان منحرف بودن دولت تمام کرد»، «حالا پاسختان چیست؛ این دولت منحرف است یا انقلابی؟»، «مقام معظم رهبری حجت را بر سیاسیون تمام کرد / ادعای انحراف دولت، دیگر مشروعیت ندارد»، «فرمایشات اخیر رهبر انقلاب نشان داد منحرف خواندن دولت غیر منصفانه بود»، «امیدواریم بیانات رهبری نقطه پایان پروژه عملیات روانی با اسم رمز جریان انحرافی باشد»، «آنها که دولت را منحرف می خواندند، از گذشته خود اعلام برائت کنند»، «منحرف خواندن دولت خدمتگذار برخلاف ادعای ولایتمداریست»، «کسانی که دولت را منحرف می خوانند در آزمون ولایتمداری مردود شده اند»، «مدعیان ولایتمداری نباید دولت را منحرف بدانند»، «مخالفان دولت عذر به درگاه خداوند آورند»
2- سایت خبری الف ذیل عنوان "چرا رهبری از احمدی نژاد تعریف کردند؟"، نوشت:«شاید عده زیادی از جوانان، سالهای دور را چندان در خاطر نداشته باشند که صفتهایی مثل "رکن رکین نظام" و یا "بازوی توانا" را نیز مقاممعظمرهبری بودند که درباره آیت الله هاشمی، رئیس جمهور دولتهای پنجم و ششم به کار بردند. و یا همینطور تأکیدات رهبری بر "تدیّن" و "تعبد" رئیس جمهور خاتمی و یا اعلام حمایت صریح از وی در دورانی که خاتمی و یارانش دولتهای هفتم و هشتم را مدیریت میکردند و حتی پس از فتنه تیرماه سال 78 نیز از جمله سایر صحنههای مستند شده در تاریخ نظام جمهوری اسلامی ماست.»
3- دیدار رهبر انقلاب با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت – 6/6/1390
4- ایشان فرمودند:«جزو راهبردهاى اساسى كار ما از اول، مسئلهى تبيين بوده است. تبيين لازم است.» بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران – 13/4/90
5- شبکه ایران برای گفتگویش با عبدالرضا داوری این عنوان را برگزید:«نظریه "مکتب ایران" مشایی امنیت آفرین است»
6-ایشان در اولین دیدار با هیئت دولت تصریح کردند:«من قبل از اينكه اين جملات را بخوانم - كه همهى اين جملات را هم از فرمان اميرالمؤمنين به مالكاشتر انتخاب كردهام - دو سه نكتهى كوتاه را باز تذكراً عرض مىكنم: نكتهى اول اينكه گمان مصونيت از انحراف را مطلقاً در خودمان نبايد راه بدهيم؛ يعنى هيچكس نبايد بگويد وضع ما كه روشن است و مثلاً در خط صحيح و در خط دين و خدا داريم حركت مىكنيم و منحرف نمىشويم؛ نه، چنين چيزى نيست. امكان لغزش و انحراف از خط مستقيم براى همه هست و همه هم وسيلهى اجتناب از اين انحراف را دارند؛ يعنى اينطور نيست كه يك سرنوشت قطعى و حتمى وجود داشته باشد تا ما بگوييم هر كس در اين راه حركت مىكند، ناگزير بايد لغزش پيدا كند؛ نه، انسان مىتواند بدون لغزش و انحراف راه را ادامه دهد. اما مصونيت از انحراف هم تضمينى نيست كه انسان بگويد ما كه ديگر منحرف نمىشويم؛ بنابراين خاطر جمع سر را روى بالش نرمى بگذارد و از حال خودش غافل شود. هيچكدام از اين دو طرف قضيه نبايد مورد بىتوجهى قرار بگيرد.» 17/7/84
7-خطبههای نماز جمعهی تهران – 20/6/88
8-خطبههاى نماز جمعهى تهران در حرم امام خمينى (ره) – 14/3/89
9-بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى - 17/6/90
10-دیدار با مردم فارس – 3/2/90