فارس، پانکروتینکو دیدگاههای خود در رابطه به اهمیت اجلاس تهران، پیامدهای احتمالی آن و بازتاب این رویداد در رسانههای لیبرال روسیه و غرب را به صورت یادداشت اختصاصی در اختیار فارس گذاشته است که خدمت خوانندگان عزیز پیشکش میشود.
پیگیری بازتاب شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد در رسانههای لیبرال روسیه و نشریههای بزرگ غربی بسیار جالب است.
در حالی که نشست تهران یکی از رویدادهای مهم سیاسی جهان طی چند سال اخیر است، تلاش میشود تا به مخاطبان عام حداقل اطلاع و آن هم با نگاه منفی منتقل گردد.
اما در گزارشهای متعددی که از سوی مراکز تحلیلی و مطالعاتی غربی جهت مخاطبان "خاص"، یعنی گروه محدودی از سیاستمداران آماده میشود، بهطور بسیار آشکار از این رویداد ابراز نگرانی میکنند.
حالا پرسش مهم این است که چرا نشست تهران با بازتاب "خاص" رسانههای غربی و همسوی با آنها مواجه شده و تحلیلگران غربی از چه بیم دارند؟
رسانههای لیبرال روسیه در نقش "میمون غرب"
رسانههای لیبرال روسیه در تلاش خود برای بیاهمیت جلوه دادن آنچه که امروز در تهران میگذرد، با سعی و کوششی که خاص دانشآموزان کلاس اول است، نقاط اصلی مطالب نشریههای غربی را مو به مو تکرار میکنند به طوری که تلاش آنها در جهت برجسته کردن همسوییاشان با غربیها تا جایی است که رفتار میمون در برابر آئینه را به یاد میآورد.
دنبال جزئیاتنمیرویم تنها با اشاره به 2 نمونه اکتفا میکنیم: نویسندگان اینگونه مطالب که با غربگرایی خود در روسیه شناختهشدهاند، این اتهام را وارد میکنند که "تهران از نشست جنبش به عنوان ابزار تبلیغاتی میخواهد بهرهبرداری کند."
حال این که این ادعای پوچی بیش نیست زیرا هرگونه اقدام سیاسی بهطور حتم عناصر تبلیغات را با خود دارد که این الفبای دیپلماسی و سیاست است.
میتوان به موارد متعددی اشاره کرد که دیپلماسی غربی و روسی اقدام به برگزاری کنفرانسها و نشستهایی نموده که کاملا بیمحتوا و بیاثر بوده و به هیچ نتیجه عملی نداشته، در حالی که برای تبلیغات آنها هزینههای هنگفتی انجام شده است.
تعدادی از کمیسیونهای بینالمللی که رسیدگی به مسائل و اختلافات مهم جهانی حوزه مسئولیتشان میباشد، از مدتها به این طرف اقداماتشان صرفا جنبه پوچ تشریفاتی کسب کرده و هیچ دستآوردی هم ندارند، در حالی که برای آنها هزینههای قابل توجهی صورت میگیرد و روزنامهنگرانی که به تبلیغات "فعالیتهای" آنها مشغولند پاداش مناسبی نیز کسب میکنند.
ولی صحبت تنها از پوچ بودن چنین ادعاها نیست بلکه از ویژگیهای جالب نگاه غربی به جهان است که گاهی از زبان تحلیلگران غربی در میرود. ضمن تلاش در جهت بیاهمیت جلوه دادن اجلاس جنبش و "پیشبینی" ناکامی آن، این توجیه را مطرح میکنند: به این دلیل که در میان مهمانان نشست تهران بازیگران بانفوذ جهانی حضور ندارند، نتیجه مثبتی به همراه نخواهد داشت.
لیبرالهای روسیه و آقایان غربی آنها میخواهد این نوع نگاه را به باقی جهان تحمیل کنند. یعنی مدیریت فرآیندهای جهانی فقط و فقط باید با کشورهای "برگزیده" باشد که خود را در جایگاه "اربابان سرنوشت بشریت" قرار دادهاند.
در واقع این یک تفکر استعماری است منتهی با بستهبندی جدید که ما آن را چیزی جز نواستعماری نمیدانیم.
قدرتهای غربی و رسانههای لیبرال روسیه که کمر همت به خدمت آنها بستهاند، ضمن اعلام حمایت خود از توسعه، دموکراسی و حق ملتها برای تعیین سرنوشت، در اصل به دنبال برگرداندن دنیا به قرن 18 – 19 هستند که در آن زمان 4 - 3 امپراتوری نقشه جهان و ذخایر آن را بین خود تقسیم کرده و به خواست خود برای ملتها سرنوشت تعیین مینمودند.
ایران امروز مخالف قاطع سیاست نواستعماری است و محض به این دلیل نشست جنبشی نظیر غیرمتعهدها که دومین ساختار با نفوذ جهانی به شمار میرود، موجب عصبانیت و ناراحتی آشکار غرب شده است.
این مهمترین نکته است ولی هنوز همه چیز نیست.
آمریکا و غرب از چه بیم دارند؟
بدیهی است که وجود جنبش عدم تعهد معنای به چالش کشیدن نواستعماری و هژمونی غرب را دارد و هدف جنبش به جایگاه اصلی خود برگرداندن مفهوم "جامعه جهانی" است.
واقعیت این است که این مفهوم در حال حاضر در انحصار آمریکا و متحدان آن قرار دارد که بهصورت عمده یک گروه محدود کشورها هستند که خود را حامل و حامی ارزشهای بشری اعلام کردهاند.
ارزشهایی که با نگاه خاص غربی تعیین میشوند و در جهت حفظ آنها از همه ابزارها – از فشار اقتصادی گرفته تا "بمباران انساندوستانه" استفاده میشود.
دستبرد به این انحصار را غرب بهطور بسیار دردناک میپذیرد چرا که میداند هرگونه پیشرفت در این جهت میتواند منافع نامشروع آمریکا و متحدانش را آسیبپذیر کند.
به این دلیل است که غربیها جنبش عدم تعهد را چالشی برای حفظ هژمونی خود میدانند، هژمونیای که علاوه بر سود بزرگ اقتصادی، برای شرکتهای چندملیتی درآمدهای هنگفتی را بههمراه دارد.
یکی از مشکلات اصلی جنبش عدم تعهد نبود کشور پیشرو و یا گروه از این دست کشورها است و تلاش ایران برای بازی کردند نقش پیشگامی در جنبش، چاقوی است که لبه تیز آن واشنگتن را هدف قرار داده و استراتژی "هرج و مرج مدیریتشونده" را با تهدید روبهرو میکند.
این موضوع همچنین قبل از همه به "پروژه سلفیت"، تشویق "افراطگرایی اسلامی" و تشدید اختلافات در میان امت اسلامی مرتبط میباشد.
از این نظر نشست تهران به جهان اسلام گزینهای را در سیمای نهضت بیداری اسلامی معرفی میکند و وضع موجود را رهبر انقلاب اسلامی سعیدعلی خامنهای بهطور بسیار دقیق ارزیابی کرده و فرمودند: دشمنان ما روی اختلافات مذهبی، قومی، نژادی و زبانی حساب باز کردهاند که در اصل برای اسلام ارزشی ندارند.
چنانچه "پروژه سلفیت" که در حال حاضر در دست اجرا است، فرو پاشد، غرب حق مداخله در اختلافات منطقهای را از دست میدهد و در نتیجه خط مشی سیاست خارجی ایران برای ایجاد اتحادیهها و ائتلافهای منطقهای به منظور حلوفصل مسائل مهم و اختلافات موجود و بیرون راندن قدرتهای فرامنطقهای از ماوراء قفقاز، آسیای مرکزی و حوزه خزر به واقعیت خواهد پیوست.
عملا صحبت از آن است که تمامی سیستم نظارت جهانی بر ذخایر و مسیرهای انتقال آنها که بهطور طولانی و با دقت از سوی غرب ایجاد شده است، در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
همچنین نشست تهران برای غرب این خطر را بههمراه دارد که بهطور کامل این ذهنیت را که "اقتصادهای کشورهای در حال رشد تنها در صورتی موفق خواهند بود که جهتگیری غربی داشته باشند" را کاملا از بین خواهد برد.
تجربه ایران و چین و آهنگ رشد اقتصاد ملی و همچنین توسعه علمی و فنی آنها، باطل بودن چنین ادعاهایی را به ثبوت رسانیده و شرکتکنندگان نشست، در جمهوری اسلامی میتوانند با چشمان خود این واقعیتها را مشاهده کنند چون به قول معروف یک بار دیدن بهتر است از صد بار شنیدن.
ضمنا برای غرب باز هم خطر دیگری نیز وجود دارد. نشست تهران به خودی خود فرصت مناسبی برای بررسی پروژههای مشترک اقتصادی و گسترش زمینههای همکاریهای تجاری و تولیدی کشورهای شرکتکننده خواهد بود.
نخستوزیر هند که با هیئت 250 نفری خود به دنبال استفاده از این موقعیت در جهت توسعه روابط تجاری با جمهوری اسلامی میباشد، یکی از نمونههای است که نشان میدهد این نشست به طور جدی رژیم تحریمهای یکجانبه را تضعیف خواهد کرد و شانس خفقان اقتصادی را از دست غرب خواهد گرفت.
بدون تردید این نشست حق قانونی ایران برای تحقق برنامه صلحآمیز هستهای تائید خواهد کرد که در این راستا حمایت آن عده از کشورهایی مهم است که علاقمند پیمودن راه مستقل توسعه بوده و به نظر غرب و سازمانهای بینالمللی وابسته به آمریکا توجه چندانی ندارند.
اغلب در ذهن عموم مردم انتظارات بیش از واقعیت از نشستهای بینالمللی وجود دارد. شاید برخی از افراد عادی فکر کنند که کافی است تا مقامات عالی کشورهای جهان دور هم جمع بیایند تا مسائل داغ روابط بینالمللی خود به خود راه حل پیدا نماید.
شاید در رابطه با نشست تهران نیز این گونه انتظاریها وجود داشته باشد.
مسلم است که هیچ چیزی بلافاصله حاصل نخواهد شد ولی از بدیهیات است که هر راهی با قدم اول شروع میشود و جمهوری اسلامی ایران در اجرای وظیفه جهانی غلبه بر استعمار نو و هژمونی غرب قدم نخست را برداشته است.
نام این قدم شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران میباشد.