جهان، سید محمد حسین وفایی: "آبی آسمانی" روز 29 مرداد و در آستانه عید
سعید فطر میزبان خانم لاویان (بانوی کلیمی و عاشق و دلباخته قرآن و اهل بیت
علیهم السلام ) بود.
خانم لاویان خود را خادم قرآن می داند و ارادت
بسیارش را به ائمه اطهار علیهم السلام جزء لاینفک زندگی و حتی احساسات
شاعرانه خود دانسته و به آن افتخار می کند. آبی آسمانی همان برنامه ای است
که در شبکه تهران تهیه شده و تصویر نردبان کذایی اش القاگر تعالی و مسیر
الی الله است؟! و در طول ماه مبارک رمضان با دعوت از برخی افراد زمینه
مباحثی اجتماعی و دینی و.... را در برنامه خود از دیدگاه مدعو برنامه مهیا
نموده است.
اما این بار مجری محترم این برنامه که سعی زیادی هم برای
اجرای هرچه بهتر برنامه دارد، در مقابلش با بانویی به تعبیر خودش کلیمی و
خادم قرآن روبروست و همواره در دل مخاطبی چون من سوالات زیادی پیرامون عشق و
علاقه وافر خانم لاویان به ائمه علیهم السلام موج می زند و پاسخش را در
صحبتهای وی جویا می شوم. اما نه، انگار خانم خادم القران کلیمی؟! و آقای
مجری قصد ندارند به سوالات من پاسخ بگویند.
خانم لاویان با چنان شدت
و قدرتی از ارادتش به قران و اسلام و ائمه علیهم السلام سخن می راند که هر
لحظه منتظرم تا قالب تهی کند. اما اینگونه هم نمی شود. و او تنها به بازی
با الفاظ بسنده نموده و ارادت به اسلام و قرآن را مانند تابلویی در پیشانی
خود نصب نموده و مجری محترم برنامه را متاسفانه هدایت می کند.
البته
می دانم که درجه و مرتبه تقوی و دینداری بنی آدم نزد خدا هویدا است و کسی
نمی تواند درجه خلوص در گفتار و کردار کسی را به طور قطع بسنجد. اما از
قدیم گفته اند.«آن سخن کز دل برآید. لاجرم بر دل نشیند »
اما سوال
هدف
آبی آسمانی از دعوت از خانم لاویان به عنوان بانوی کلیمی که خود را از
سادات کلیمی! می داند و طرح دیدگاه های او نسبت به اسلام و ائمه هدی علیهم
السلام چه بوده است ؟
من به عنوان مخاطب هرچه با خودم کلنجار رفتم
نتوانستم هدف این برنامه را توجیه کنم. لذا از در گمانه زنی بر آمدم و با
خودم گفتم. شاید قصد ظریف و خطرناکی داشته اند و به نوعی می خواسته اند
القاء کنند که اگر گبر و یا بت پرستی و یا دارای هر مسلک و آئینی هستی باش،
فقط لفاظی کن و ارادت به ائمه و اسلام و غیره را لقلقه زبانت کن تا در دل
جامعه اسلامی و شیعی نفوذ کنی و سوال انگیز اینکه این لقلقه زبانی در اشعار
ایشان موج می زند و پراکندگی در مفاهیمی که او نامش را شعر گذاشته جز سر
در گمی به مخاطب هدیه نمی کند و مجری محترم شعر معروف مولانا (دید موسی یک
شبانی را به راه ) را به یاد مدعو برنامه می آورد و حتما می دانید که
مولانا در پایان آن شعر فرموده است (هیچ آدابی و ترتیبی مجو – هرچه می
خواهد دل تنگت بگو) شاید هم خواسته باشد بگوید. هرچه خواهی کن و لیکن تظاهر
به اسلام را هم از یاد نبر؟ یا شاید می خواسته یادآوری کند که تیره دیگری
از سادات آن هم کلیمی و با تشابهات بسیار با سادات حسینی در اسلام یافت شده
و در پیروان موسی کلیم علیه السلام وجود دارند؟ آنوقت است که من به عنوان
مخاطب انگشت حیرت بر دهان گرفته و به فکر فرو می روم.
و البته همان
گونه که عرض شد سخن ایشان وقتی بر دل می نشیند که از دل بر آین و لقلقه
زبان برای مردم شناخته شده است. اما به یکباره ذهنم مشغول ماجرای کعب ابن
ماتع حمیری معروف به کعب الاحبار شد و تمسک مدعو برنامه به او و تظاهر در
اسلامش در ذهنم نقش بست.
آیا مردم ما نسبت به اینگونه القائات نفوذپذیرند؟ پاسخ این را هم به عهده کارشناسان می گذارم.
اما
کعب همان یهودی اسلام ستیزی است که با لباس میش وارد شد. القائات او در
دین و سیاست و حکومت خلفا ثلاث بلایی بر سر امت اسلامی آورد که هنوز هم جای
تازیانه های تفرقه اش بر کالبد اسلام عزیز مشاهده می شود.
اما یک
سوال دیگر و آن اینکه، این خانم با این همه ارادت و خدمت به قرآن چرا اسلام
نیاورده؟ مگر نه این است که همان اسلام و قرآنی که او از آن دم می زند
فرموده است « فمن يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه» آیا او هم بهانه
های بهائیان و غیر و ذالک را می آورد؟
اما جای تعجب بسیار از صدا و
سیما است که چگونه خودش را راضی می کند از رسانه ملی شبهاتی را در ذهن
جوانان این مرز و بوم ایجاد کند که دشمن در جنگ نرمش به دنبال القاء
آنهاست. چرا صدا و سیما به نفوذ کعب الاحبار و اسرائیلیات توجه ندارد. آیا
این دعوت به اباطیل نیست؟ آیا این تبلیغ ضد دین نیست؟ آیا اینها و القاء
تفکرات و نظرات این خانم نمی تواند از اسرائیلیات باشد؟
دلسوزان صدا
و سیما را به خواندن ماجرای کعب الاحبار و درس آموزی از آن و سپس رصد لحظه
به لحظه کعب الاحبار های نو ظهور دعوت می کنم و برنامه خوب شبکه سه یعنی
دعوت مسیحی سیاه پوست تازه مسلمان و خانواده اش را به برنامه ماه عسل یاد
آور می شوم و عرض می کنم، هرچه تهیه چنین برنامه هایی دارای منطق و استدلال
است اجازه نفوذ اسرائیلیات در شبکه های صدا و سیما فاقد منطق و استدلال
تلقی می شود و لازم است دستهای پشت پرده چنین افکاری شناسایی شود.