*کیهان
روزنامه کیهان در سرمقاله خود با عنوان « اینجا تهران پایتخت جنبش عدم تعهد » به قلم « محمد ایمانی » آورده است.
جنبش عدم تعهد در یک پویش تاریخی پنجاه وچند ساله اکنون به قله تهران رسیده است. نشست تهران هرچند شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد است اما به یک معنا، منحصر به فردترین نشست این مجموعه بین المللی در نیم قرن گذشته است. اجلاس تهران به عبارتی نقطه تلاقی و تقاطع 3سؤال مهم است. اینکه؛ مقصد «جنبش» عدم تعهد کجاست؟ این جنبش اکنون در پویشی 50 ساله کجا ایستاده است؟ و نقش ایران به عنوان رئیس جدید این جامعه بزرگ بین المللی در زمینه نزدیک کردن موقعیت فعلی با مقصد کدام است؟ در این میان پرسش چهارم رخ می کند و آن اینکه حاملان انقلاب اسلامی می توانند کدام ظرفیت را برای ایفای نقش تاریخی ایران فراهم کنند؟
1- تاریخ برای قرن ها عادت کرده بود که قدرتمندان و مستکبران و فراعنه خواب از چشم مستضعفان بربایند. خواب ناز نصیب قدرتمندان بود و کابوس و اضطراب، سهم مستضعفان. و خدا اول بنیانگذار «جنبش» عدم تعهد بود که این نسبت را به هم ریخت و به وعده خود عمل کرد. «ونرید ان نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه ً و نجعلهم الوارثین». احمد سوکارنو، جواهر لعل نهرو و جمال عبدالناصر که نیم قرن پیش بنیان جنبش عدم تعهد را گذاشتند، شخصیت های ستودنی هستند اما آن که خواب از چشم استکبار و استعمار ربود، خدا بود. که کابوس را در خلوت بارگاه فرعون، به جان او انداخت. فرعون پس از آن کابوس خواب راحت نداشت تا آن روز که به آخر خط رسید. دو هزار و چند صد سال پس از ماجرای فرعون، ابرمردی که خواب از چشم ابرقدرت های غرب و شرق گرفت، نه تیتو و نهرو بود، نه عبدالناصر و سوکارنو. روح خدا خمینی(ره) بود که در کالبد ملت های ستمدیده و آزاده روح عزت و جنبش را دمید و در مصاحبه با خبرنگار مجله آمریکایی تایم فرمود «ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسی را که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده می شده است، شکسته ایم. ما خود چهارچوب جدیدی ساخته ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته ایم. از هر عادلی دفاع می کنیم و به هر ظالمی می تازیم، حال اسمش را هرچه می خواهید بگذارید. ما این سنگ بنا را خواهیم گذاشت، امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمان ها و شوراها را بر این پایه بنا کنند نه بر پایه نفوذ سرمایه داران و قدرتمندان که هر موقعی خواستند، هر کسی را محکوم کنند. آری با ضوابط شما من هیچ نمی دانم و بهتر است که ندانم.» (صحیفه نور، جلد ششم، صفحه 339)
ایران اکنون فاصله ظرفیت (مقصد) و فعلیت پویش تاریخی عدم تعهد را به حداقل رسانده است. ایران همین امروز نه اینکه صرفا شعار عدم وابستگی به قدرت ها را بدهد، بلکه با اقتدار خود از یک سو و مرکزیت جبهه مقاومت و بیداری از جانب دیگر، خواب از چشم زورگویان جهانی گرفته است. همین روزها در رسانه ها و محافل جهانی حداقل 2 بار گفته شد که ایران خواب از چشم اسرائیل گرفته است. نوبت اول شیمون پرز بود که گفت تصور درگیری یک جانبه با ایران خواب از چشمان من میرباید و باعث می شود شب ها خواب به چشمان من نیاید. بار دوم، نیویورک تایمز بود که با اشاره به حضور نمایندگان یکصد کشور- و رئیس جمهور مصر و دبیرکل سازمان ملل- به رغم مخالفت های آمریکا و اسرائیل تصریح کرد «اجلاس تهران خواب از چشم مقامات اسرائیل ربوده است.»
2-مانور اعضای جنبش عدم تعهد در تهران فقط سیلی به گوش اسرائیل نیست. یک کشیده آبدار است که همزمان در گوش آمریکایی ها و متحدان اروپایی آنان در گروه 1+5 نیز صدا می کند. نشریه لوپوئن صدای این سیلی را شنید که همین مطلب را تیتر خود کرد و روزنامه نیویورک تایمز لطفی در قبال واقعیت نمی کند اگر می نویسد «سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده بود ایران لایق میزبانی نشست عدم تعهد نیست. اما وقتی حتی بان کی مون هم با وجود مخالفت علنی آمریکا به تهران می رود دیگر نمی توان گفت ایران را منزوی کرده ایم. پیام اجلاس تهران با حضور انبوه هیئت ها روشن است، یعنی این جامعه جهانی نیست که با ایران مشکل دارد بلکه آمریکا و متحدان او هستند که مشکل دارند» و به قول وال استریت ژورنال «نتایج استراتژی ضد ایرانی آمریکا بر محور سازمان ملل این روزها رضایت بخش نیست. تهران اکنون میزبان 120کشور است و همین، شرمندگی بیشتر را متوجه رئیس جمهور آمریکا می کند که بعد از 3 سال تلاش برای انزوای ایران، حالا حتی دبیرکل سازمان ملل را هم در مسیر خلاف هدف خود می بیند.»
اما صدها سند از این دست با همه اهمیت، تمامیت اقتدار ایران را بازگو نمی کنند. واقعیت این است که آمریکا از بستر جنگ جهانی دوم به عنوان ابرقدرتی بلامنازع بیرون آمد، آن قدر قدرتمند که به فاصله 64 سال توانست اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق را حد فاصل سالهای 1991 تا 2000 میلادی از هم متلاشی کند. آمریکا پس از آن خیز برداشت تا خاورمیانه بزرگ را از هم بدرد. استراتژی بزرگ آنها این بود که تا سال 2025 تمام کشورهای منطقه را مانند افغانستان و عراق شخم بزنند. اما 11سال بعد یک استراتژیست پیش کسوت و هم حزبی باراک اوباما دست روی یک فاجعه بزرگ گذاشت. روزهای پایانی مارس 2011 (اوایل فروردین 1390) زبیگنیو برژینسکی مشاور اسبق امنیت ملی دولت آمریکا با سی ان ان مصاحبه کرد و گفت «فکر می کنم همه این واقعیت را فهمیده ایم که نفوذ آمریکا در خاورمیانه رو به افول است. شاید این آغاز مرحله ای بزرگ باشد. ما دیگر نمی توانیم از نفوذ خود استفاده کنیم. ما باید مراقب ایران باشیم و ضمن توجه به عربستان و اردن و مصر و اسرائیل، نباید از انگیزه انقلاب های مردم عرب غافل شویم.»
اجلاس بین المللی تهران شاهد و سند مهمی بر درستی تعبیر برژینسکی درباره افول نفوذ و اقتدار آمریکاست. قدرت آمریکا و رژیم صهیونیستی علی الدوام رو به تحلیل می رود. افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، مصر، تونس، یمن و... در رأس همه اینها «اقتدار ایران» یکی دو نمونه منحصر به فرد نیستند که بتوان ادعا کرد به عنوان استثنا و برخلاف قاعده، تبدیل به میدان آزمون زوال قدرت و نفوذ آمریکا شده اند. هرچه زمان پیش می آید از قدرت محاسبه و پیش بینی مستکبران کاسته و متقابلا بر حجم غافلگیری و ضربه پذیری آنها افزوده می شود.
3-ایفای نقش دوران ساز ایران در این نقطه عطف جهانی و پیچ مهم تاریخ، موکول به ایجاد ظرفیت ها و مجالی است که همه حاملان انقلاب اسلامی فراهم می آورند یا دریغ می کنند. حاملان گفتمان اصولگرایی در یک دهه اخیر در ایران و جنبش هایی چون حزب الله و حماس و مجلس اعلا و حزب الدعوه و اخوان المسلمین و انبوه گروه های مبارز شیعه و سنی در اکناف خاورمیانه، هرکدام به نوبه خود در ظرفیت سازی برای عبور عزتمندانه خاورمیانه اسلامی از این پیچ مهم ایفای نقش کردند. جبهه حزب الله و حماس و جهاد اسلامی در شمال و جنوب فلسطین- و اکنون اسلامگرایان در قاهره- هستند که از اشغالگران قدس شریف زهر چشم می گیرند و از خواب آنان کابوس می سازند. در این میان جفا در حق واقعیت است اگر ولو در حد یک عبارت، جملات قصار نشریه آمریکایی نشنال ریویو به نیابت از صدها استراتژیست و رسانه و اتاق فکر غربی را بازگو نکنیم که «واشنگتن در حال واگذاری جنگ به ایران در چند جبهه است بی آن که راهبردی برای شکست دشمن اصلی اش داشته باشد... بهار انقلاب های عربی، بهار ایران و آیت الله خامنه ای است.»
در چنین چشم اندازی، همه حاملان انقلاب اسلامی و طیف های اصولگرا غیر از نقش آفرینی های عادی و جاری، مسئولیت ویژه ای بر دوش دارند. به یک معنا سال پیش رو، صرفا از این جهت که آخرین سال دولت دهم و مشرف به انتخابات ریاست جمهوری می باشد، حائز اهمیت نیست بلکه بعد دیگر خطورت شرایط این است که ریل تاریخ در همین مقطع در حال جابه جا شدن است. با همین تلقی است که ولی امر مسلمین بر اهمیت سال پیش رو تاکید می ورزند و از دیگر سو می فرمایند «مسئله وحدت و انسجام ملی هم به نظر من چیز خیلی مهمی است؛ که ما حالا این قدر این قضیه را تکرار کردیم که کأنّه الفاظ دارد خاصیت های خودش را در افاده معنا از دست می دهد. ما باید همه یک حرف بزنیم. مسئولین باید جهت گیری ها را دقیق و منطبق بر یکدیگر قرار بدهند؛ این به عهده همه است. تقصیرها را هم گردن یکدیگر نیندازیم... این را کسی قبول نمی کند... همه مخاطب این قضیه اند.»
از شبکه رسانه ای دشمن در خارج و برخی پایگاه های سیاسی و رسانه ای آنها هیچ توقعی نیست که فضا را مسموم نکنند یا مگس وار دنبال زخم و عفونت نگردند. این شبکه دوسر داخلی- خارج نشین، پس از جفای بزرگ 3 سال پیش در حق ملت ایران (فتنه 88)، طی 6 ماه گذشته نیز آشکار کرد که به حداقل های منافع ملی ملتزم نیست. آنها اسفند سال 09 پا به پای فشارهای تحریمی جبهه استکبار، خواستار تحریم انتخابات مجلس شدند که تودهنی سختی خوردند؛ ماجرای زلزله غمبار آذربایجان هم که پیش آمد، خباثت و هرزگی شخصیت خود را پدیدار کردند. حالا هم در حالی که آمریکا و اسرائیل عزای انگشت نما شدن و انزوا در جامعه حقیقی جهانی را به واسطه اجلاس بین المللی تهران گرفته اند، همین طیف صاحب عزا شده و مدعی اند این نشست پرهزینه و بی فایده است! ذهن های منصف حق دارند بپرسند نسبت شما با رژیم های ضد انسانی آمریکا و اسرائیل کدام است که به جای خرسندی از اقتدارنمایان ایران، ماتم گرفته اید یا زبان به نیابت از مستکبران می چرخانید؟! همانگونه که در اوج نیاز اسرائیل شعار دیکته شده «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» را از مقامات آن رژیم وام گرفتید و فریاد زدید. کدام سنخیت منحط، این تجانس با ناقضان حقوق ملت ایران در طول سده اخیر را باعث شده است؟!
از این شبکه توقعی نیست. اما کمترین توقع از همه مدعیان وفاداری به انقلاب و اصول الهی آن این است که همواره مرز خویش را با شبکه بیماری گرفته نفاق و دشمنی بپایند. و از جمله برای هیچ انسان انقلابی و اصولگرا زیبنده نیست چنان بگوید یا گام بردارد که سوژه ارتزاق و حیات انگلی شبکه رسانه ای دشمن و منافقین شود. مرور آرشیو هفته ها و ماه های اخیر روزنامه ای که رشوه از امثال شهرام جزایری گرفت و مدت ها عینا مطالب رسانه دولتی انگلیس (بی بی سی) را منتشر می کرد یا روزنامه دیگری که اشغالگران عراق را ارتش آزادیبخش خوانده و مدعی شده بود «حق با آمریکاست و ایران تقوای اتمی ندارد»! بسیار عبرت آموز است. برای این قبیل رسانه ها تفاوتی نمی کند که مثلا تیترهای اصلی خود را از مصاحبه با حامیان افراطی و سیاست زده دولت پرکند یا منتقدان افراطی و سیاست زده آن، سراغ اعضای جبهه متحد و جبهه پایداری برود یا فراکسیون انشعابی موسوم به رهروان و یا سینه چاکان ویژه فرد حاشیه ساز دولت. مهم این است که مجموعه این تقابل ها به نحوی مهندسی و مدیریت شود که از ظرفیت های مهم ایفای نقش منحصر به فرد جمهوری اسلامی در عرصه معادلات بین المللی بکاهد. معیار روشنی در این میان وجود دارد و آن اینکه؛ بلندگوهای نفاق را باید یکی از مهم ترین نقاط زمین دشمن گرفت و آنها را بایکوت کرد. هیچ امر خطیر یا حتی واجبی! اجازه نمی دهد که گمراهان و فتنه انگیزان را به زعم خود به یاری بگیریم و در حقیقت برای آنها بازی کنیم. و ما کنت متخّذ المضلّین عضداً.
* رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله خود با عنوان « چشم انداز آینده جنبش عدم تعهد » به قلم « محمد کاظم انبارلویی » آورده است.
بیش از نیم قرن است که از حیات جنبش عدم تعهد میگذرد. بنیانگذاران جنبش در کوران حاکمیت دو قطبی جهان و اوج جنگ سرد جنبش را با اهداف و آرمانهای زیر بنیان گذاشتند.
- حق تعیین سرنوشت، حاکمیت و استقلال ملی
- نپیوستن به پیمانهای نظامی چند جانبه
- استقلال عمل کشورهای عضو در برابر نفوذ بلوکهای سیاسی و قدرتهای بزرگ
- مبارزه با امپریالیسم ، نفی نژاد پرستی و اشغال خارجی
- همکاری سیاسی و اقتصادی براساس اصل برابری در حاکمیت
- دموکراتیزه کردن روابط بینالملل
هند پس از نهرو، مصر پس از ناصر، یوگسلاوی پس از تیتو و اندونزی پس از سوکارنو بویژه پس از فروپاشی امپراتوری شوروی عملا در مسیری افتادند که با آرمانها و اهداف جنبش فاصله گرفتند. اما جنبش علیرغم همه فراز و فرودها ماند و به حیات خود ادامه داد. امروز جنبش عدم تعهد بزرگترین تجمع کشورهای دنیا بعد از مجمع عمومی سازمان ملل است. این تجمع هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی فوق العاده مهم و تاثیرگذار است.
فلسفه وجودی جنبش عدم تعهد یک فریاد تاریخی استقلال طلبانه از قطبهای قدرت در جهان است. مصداق اتم و اکمل این فریاد را در نیم قرن اخیر فقط در ملت ایران میتوان نشان داد. نهضت اسلامی امام خمینی(ره) یک جنبش تاریخی استقلال طلبانه بود و از همان ابتدا با شعار نه شرقی ، نه غربی به نفی قدرتهای سلطه طلب جهانی پرداخت. نهضت اسلامی از یک سو گلوی استبداد و رژیم وابسته به قدرتها را در داخل میفشرد و از سوی دیگر پنجه در پنجه قدرتهای بزرگ انداخت. ملت ایران هزینه این رویکرد استقلال طلبانه را در راهپیماییهای باشکوه سالهای 56 و 57 و با دادن هزاران شهید پرداخت تا بتواند یک الگوی عملی در میان ملتهای جهان از یک کشور مستقل ارائه دهد. برگزاری کنفرانس عدم تعهد در تهران یک فرصت تاریخی برای بازخوانی فلسفه وجودی جنبش و یک باز تعریف از اتحاد و همبستگی در قالب جنبش عدم تعهد است. اکنون ترکیب قدرت در جهان تغییر کرده است و اصلا شباهتی با معادلات قدرت در ابتدای شکلگیری جنبش و حتی پایان قرن بیست و نیز دهه اول قرن بیست و یکم ندارد. امروز ما در برابر یک پیچ بزرگ تاریخی و گذار به مرحله جدیدی از حیات سیاسی بشر قرار داریم. بیداری اسلامی در منطقه و جنبش ضد سرمایهداری در درون جهان کاپیتالیسم یک فرصت عظیم است که جنبش به بازسازی خود براساس اهداف اولیه بپردازد.اگر جنبش بخواهد نزدیکترین راه را برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده انتخاب کند چارهای ندارد جز اینکه از الگوی ایران در برخورداری از استقلال سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی پیروی کند.
اکنون قدرتهای نوظهوری در جهان پدید آمدهاند که در مرکز ثقل آن ایران اسلامی قرار دارد. ایران یک کشور تاثیرگذار در منطقه و جهان است. فلسفه این تاثیرگذاری در این است که وامدار هیچ قدرت جهانی نیست و در برابر همه آنها با قدرت ایستادگی کرده است . جنبش عدم تعهد اگر بخواهد به حیات خود ادامه دهد نشست تهران را باید یک فرصت بداند و شکلگیری یک حرکت مستقل از قدرتهای جهانی را بهطور جدی پایهریزی کند. جنبش نباید به سمت سلطهگری رود و نه سلطه هیچ قدرتی را بپذیرد این یعنی بازگشت به اهداف اولیه! اگر جنبش در این پیچ تاریخی که در پیش داریم پوست اندازی نکند از این گردنه به سلامت عبور نخواهد کرد. شرط این پوست اندازی آن است که کشورهای محور و کلیدی در جنبش از سیاستهای آمریکا و غرب در جهان فاصله بگیرند و موضع مستقل خود را حفظ کنند . ایران تنها کشوری است که با راهبرد نه شرقی ، نه غربی توانسته است از مهلکه ورود به قطببندیهای تو به تو جهان فاصله بگیرد و حیثیت مستقل خود را حفظ کند.
ایران تنها کشوری است که با سیاست نه شرقی ، نه غربی با اهداف جنبش همخوانی ذاتی دارد. چرا که ایران مخالف هرگونه سلطه قدرتهای استعماری درجهان است. انقلاب اسلامی ایران با در افتادن با آمریکا ، شوروی سابق و دیگر قدرتهای منطقهای عملا در راه اهداف جنبش عدم تعهد گام برداشته و هزینههای گزاف هموار سازی این مسیر خطرناک را پرداخته است. لذا کشورهایی که اکنون میخواهند به بلوک ایران بپیوندند نیازی به پرداخت هزینه ندارند.
120 عضو جنبش عدم تعهد عملا بخش عظیمی از جهان را هم بهلحاظ جمعیتی و هم به لحاظ اقتصادی و سیاسی تشکیل میدهند. اگر یک بازگشت درست و واقعی به آرمانهای اولیه جنبش صورت گیرد هیچ قدرتی توان ایستادگی در برابر آن را نخواهد داشت. وقتی کشوری مثل ایران به تنهایی میتواند با تکیه بر اراده ملت و نبوغ رهبری، هوشمندانه از سد قدرتهای بزرگ عبور کند و شاهد استقلال را در آغوش کشد، 120 کشور قدرتمند عضو عدم تعهد به مراتب اولی با اتحاد و همبستگی، توانایی این کار بزرگ را خواهند داشت.
نوسازی راهبرد جنبش عدم تعهد سخت نیازمند فلسفه سیاسی امام(ره) بویژه در بعد سیاست خارجی است. فهم درست این فلسفه علم مبارزه با قدرتهای جهانی و حرکت بر مبنای استقلال ملتها و دولتهایی است که بخواهند با عزت و کرامت انسانی زندگی کنند. فقط با این نگرش است که میتوان چشمانداز آینده جنبش عدم تعهد را روشن و شفاف دید.
* جمهوری اسلامی
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان « اقتصاد، اولویت اجلاس سران عدم تعهد » آورده است.
تهران در هفته جاری میزبان شانزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد است و همین اتفاق، کشورمان را به یکی از کانونهای اصلی رایزنیهای سیاسی در جهان تبدیل کرده است. سؤال مهم در مورد این اجلاس و اهمیتی که برگزاری آن در مرکز سیاسی جمهوری اسلامی ایران دارد این است که چنین رویدادی در شرایط فعلی و با توجه به آرایش سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی جهان، چه تأثیری بر وضعیت ایران، منطقه پرتنش خاورمیانه و کل جهان بر جا خواهد گذاشت؟
هر چند یافتن پاسخهائی دقیق و همه جانبه برای این پرسش مستلزم بررسی تمامی زاویههای مطرح در اجلاس تهران است اما میتوان با اولویت بندی مسائل مختلف، به دو نکته اساسی در این مورد اشاره کرد؛ نخست نقشی که برگزاری این اجلاس در سنگینتر کردن کفه ترازوی معادلات بینالمللی به نفع ایران میتواند ایفا کند و دوم تأثیری که ایران به عنوان میزبان اجلاس شانزدهم سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد میتواند در تغییر و تصحیح مسیر آینده این جنبش داشته باشد.
اینکه اجلاس برای ما چه میتواند داشته باشد؛ همانگونه که مسئولان، صاحبنظران و ناظران داخلی و خارجی تاکنون بارها بیان کرده اند، نفس برگزاری اجلاسی با این اهمیت و در چنین سطحی، خود به معنای رنگ باختن راهبرد منزویسازی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود؛ راهبردی که دشمنان و بدخواهان ایران اسلامی با تمام قدرت به دنبال عملیاتی کردن آن هستند.
حضور تعداد زیادی از سران و هیأتهای مختلف سیاسی از کشورهای متعدد در هر سطح و اندازهای که باشد به خودی خود میتواند گام مؤثری در نافرجام ساختن بیش از پیش برنامههای دشمنان کشورمان در راستای منزوی ساختن ایران باشد. بیتردید حضور این هیأتهای پرتعداد تنها به منظور شرکت در جلسات اجلاس نیست و ملاقاتهای پردامنه و وسیعی در حاشیه و خلال اجلاس میان اعضای هیأتها و مقامات، مسئولان و فعالان غیردولتی ایرانی نیز انجام میشود که خروجی این دیدارها، انعقاد تفاهم نامهها و قراردادهای متعدد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خواهد بود. به همین جهت، کاملاً به جاست اگر نفس برگزاری این اجلاس و ملزومات و پیامدهای آن را رویداد مثبتی در راستای حضور بیش از پیش ایران در مراودات و معادلات جهانی ارزیابی کنیم.
اما درباره نقشی که ایران باید برای آینده جنبش عدم تعهد ایفا کند باید گفت مرور فلسفه شکل گیری جنبش عدم تعهد و آنچه طی سالهای سپری شده از عمر آن نشان میدهد این است که چنانکه نفس تشکیل این جنبش برپایه و عدم وابستگی کشورهای پایه گذار به یکی از دو بلوک قدرت جهانی در آن دوره یعنی کشورهای سرمایهداری و کشور کمونیستی بود؛ این رویکرد سلبی در سالهای پس از تشکیل جنبش نیز همچنان تداوم یافته است. به عبارت دیگر بررسی موضعگیریهای کشورهای عضو جنبش نشان میدهد که عمدتاً مواضع کشورهای عضو در سلب و نفی موضعگیریها یا رفتارهای دیگر بلوکهای قدرت بوده و همچنان نیز هست. رویکرد جنبش عدم تعهد نسبت به برنامه صلح آمیز هستهای ایران و سنگ اندازیهای غرب در مسیر دستیابی ما به این حق مسلم نیز از این قاعده مستثنی نیست و چنانکه همواره شاهد نفی رویکردهای کشورهای غربی از سوی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد بودهایم نه ارائه راه حلها یا سیاستهای ایجابی برای هموارسازی مسیر کشورها برای دستیابی به انرژی صلح آمیز هستهای. از این رو به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید با استفاده هرچه تمامتر از فرصت میزبانی اجلاس شانزدهم، موضعگیریهای جنبش را به سمت رویکردهای ایجابی سوق دهد.
نکته مهم دیگر نیز غفلت کشورهای عضو جنبش عدم تعهد از ظرفیتهای بسیار بالای اقتصادی موجود است. نگاهی به ظرفیتهای اقتصادی بسیار بالای کشورهای عضو به روشنی نشان میدهد که اعضای جنبش به راحتی میتوانند با نهادسازیهای مالی، تجاری، ترانزیتی و صنعتی، گردش تجاری و اقتصادی قابل ملاحظه و چشمگیری را مستقل از سایر کشورها فراهم آورند.
آمارهای موجود به وضوح نشان میدهد که مجموع تولید ناخالص داخلی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به حدود 10 تریلیون دلار میرسد و به این ترتیب یک هفتم ارزش اقتصاد جهان در اختیار کشورهای عضو جنبش عدم تعهد است.
از سوی دیگر 35 میلیون بشکه از نفت تولیدی در جهان توسط کشورهای عضو جنبش تولید و صادر میشود و بنابر این میتوان جنبش عدم تعهد را یکی از بازیگران اصلی بازار نفت دانست.
با در نظر گرفتن جمیع این مطالب، ضروری است مسئولان کشورمان با مغتنم شمردن فرصت میزبانی شانزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد و ریاست بر آن در دوره جدید، همکاریهای اقتصادی میان کشورهای عضو جنبش را گسترش دهد.
این مهم بدون شک با ایجاد نهادهای اقتصادی کارا و متناسب با ظرفیتهای کشورهای عضو ممکن خواهد بود. بنابراین تلاش و رایزنی برای تبدیل کردن اقتصاد به محور اصلی تعاملات میان کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، باید در اولویت برنامههای اجلاس شانزدهم قرار بگیرد.
این اقدام با توجه به نقش بیبدیل اقتصاد و برخورداری از جایگاه اقتصادی مناسب در مناسبات بینالمللی میتواند به نقش آفرینی این جنبش در تعاملات جهانی کمک کند.
چنین اتفاقی علاوه بر نهادسازیهای مورد اشاره به تغییر رفتار برخی از کشورهای عضو نیز نیاز دارد. این کشورها باید با کاستن از وابستگیهای سیاسی به کشورهای سلطه جو رفتاری مستقلتر در پیش بگیرند و در مناسبات اقتصادی خود در داخل جنبش به نقش آفرینی این پیمان کمک کنند.
*دنیای اقتصاد
روزنامه دنیای اقتصاد در سرمقاله خود با عنوان « ضرورت همراستایی سیاستهای پولی و ارزی » به قلم « مهران دبیرسپهری » آورده است.
بر اساس اظهارات رییسکل بانک مرکزی، «بانک مرکزی نسبت به سالهای گذشته بیش از آن میزانی که برای خروج ارز بهطور رسمی نیاز بوده، ارز فروخته است.
ایشان همینطور گفتند: کسری ارزی نداریم، اما ذهن مردم به گونهای شده که برخی ارز خارجی را میخرند و پسانداز میکنند، در حالی که نباید اینگونه باشد.»
یکی از کارکردهای پول، ذخیره ارزش است. مردم معمولا بخشی از درآمد خود را خرج میکنند و بخشی را هم پسانداز میکنند تا در آینده استفاده کنند که در این خصوص بارزترین مثال، پسانداز خانوارها برای تهیه مسکن است. اما در شرایط تورمی کارکرد ذخیره ارزش دچار خدشه میشود. به همین دلیل قانونگذار، راهکار جبرانی برای این موضوع پیشبینی کرده که همان ماده 92 قانون برنامه پنجم است.
تمکین به ماده قانونی فوق باعث شد قیمت ارز در سال گذشته و در اوایل بهمنماه که با افزایش چشمگیری مواجه شده بود یک مرتبه و برای یک دوره چهار ماهه وارد روندی کاهشی شود (نمودار زیر). این در شرایطی بود که نرخ تورم میانگین و نقطهای در دی ماه 91 بهطور مشترک حدود 21 درصد بود، اما هماکنون نرخ تورم میانگین و نقطهای به ترتیب به 23 و 27 درصد رسیده، در شرایطی که روند تغییرات تورم میانگین، افزایشی بوده و این روند، حداقل تا بهمن ماه تغییر نخواهد کرد. البته آخرین آمار تورم مربوط به تیر ماه میباشد. این در حالی است که نرخ سود بانکی برای امسال همچنان ثابت مانده است؛ بنابراین اگر شورای پول و اعتبار به وظیفه قانونی خود عمل کند میتوان یک بار دیگر شاهد آغاز یک دوره کاهشی برای قیمت ارز بود. اما برخی کارشناسان با افزایش نرخ سود بانکی مخالفند؛ به این دلیل که به تولیدکنندگان آسیب میرساند و در نهایت اقدامی تورمزا خواهد بود. در پاسخ به این کارشناسان باید گفت به سه دلیل استدلال آنها قابل پذیرش نیست:
اول آنکه هر اقدامی که جلوی افزایش قیمت ارز را بگیرد اقدامی ضد تورمی محسوب میشود نه تورمزا. دوم آنکه تولیدکنندگان با افزایش ناچیز قیمت فروش محصولات خود میتوانند از عهده افزایش سود بانکی برآیند و سوم آنکه با افزایش سود بانکی تقاضاهای رانتجویانه از بازار پول حذف میشود و این خود باعث رفع کمیابی شدید نقدینگی میشود که در این صورت بانک مرکزی میتواند عرضه پول را کاهش داده و تورم را مهار کند.
طبیعی است روند کاهشی تورم منجر به روند کاهشی سود بانکی میشود و کاهش سود بانکی هم تنها در این وضعیت است که مضر نبوده، بلکه همچون کیمیا و نوشدارو برای اقتصاد عمل میکند.
در هر صورت، افزایش سود بانکی در شرایط فعلی مزایای زیادی دارد که چون قبلا در «دنیایاقتصاد» مطرح شده در اینجا به آن نمیپردازیم. نتیجه آنکه اگر میخواهیم خریداران ارز، پول خود را در بانک نگه دارند، چارهای جز تمکین به ماده 92 قانون برنامه پنجم نیست. به عبارت دیگر سود سپرده یکساله بانکها هماکنون نباید کمتر از 24 درصد باشد.
* مردمسالاری
روزنامه مردم سالاری در سرمقاله خود با عنوان « جنبش غیرمتعهدها میراث ماندگار دکتر مصدق » به قلم « حمید خوش آیند » آورده است.
برگزاری اجلاس بین المللی سران غیرمتعهدها در تهران را باید با توجه به انتقال ریاست این جنبش از مصر به ایران آن هم در مقطع کنونی نظام جهانی و تقارن آن با تحولات منطقه ای و همچنین میزبانی جمهوری اسلامی، اجلاسی حائز اهمیت برای کشور ارزیابی کرد. با توجه به نقش و جایگاه ایران در معادلات منطقهای و مناسبات بین المللی، برپایی این اجلاس در تهران فرصت بزرگی است که باید به خوبی از آن استفاده کرد و آن را مغتنم شمرد. محققاً جنبش غیر متعهدها میراث ماندگاری است که توسط ایرانیان به جامعه جهانی به ارث رسیده است کما اینکه شکل گیری این جنبش و تأسیس آن اساساً ریشه در اندیشههای سیاسی و رفتارها و رویکردهای سیاست خارجی دکتر محمد مصدق که اولین مبتکر سیاست «موازنه منفی» به عنوان رویکردی نوین در جهان سوم و در میان ملل استعمار زده است، داشته و در این راستا از او باید تحت عنوان «پدر معنوی جنبش غیر متعهدها» یاد کرد. بنابراین از این نکته نظر مطالعه و بررسی چگونگی شکل گیری غیر متعهدها بدون توجه به نقش و تأثیرات الهام گونه مصدق در پیدایش آن، امری در نهایت بی انصافی و بی عدالتی خواهد بود. چرا که از مصدق باید به عنوان پدر جنبشهای ضد استعماری جهان نام برد که نه تنها در ایران بلکه در اقصی نقاط جهان از آسیا گرفته تا آفریقا و اروپا و آمریکا و در بین همه گروهها و مکاتب فکری و سیاسی اعم از چپ و راست از جایگاهی به مراتب بالا، ارزشمند و احترام برانگیز برخودار است که هر انسان مبارز، استکبار ستیز و آزادیخواهی را در مقابل عظمت روح و فکر و اندیشه جسور خویش به تعظیم وا میدارد. آنچه مشخص است این است که جنبش غیر متعهدها که بعد از مجمع عمومی سازمان ملل متحد بزرگترین سازمان بین المللی که دو سوم کشورهای عضو مجمع عمومی سازمان ملل را شامل میشود محسوب میگردد، میراث ماندگاری است که با الهام از تفکرات ضد استعماری مصدق پا به عرصه جهان گذاشته است. در این راستا لازم به توضیح است که با پایان یافتن جنگ دوم جهانی، کشورهای فاتح جنگ بویژه آمریکا و شوروی دچار اختلافات و رقابتهای شدیدی شدند بطوری که این رقابتها باعث بلوک بندی کشورهای جهان در دو بلوک شرق و غرب شد.
بنابراین در اوج جنگ سرد و فضای دو قطبی بین غرب و شرق رهبران چند کشور که خارج از قطب بندی جهانی بودند، با هدف ایجاد وحدت میان کشورهایی که نه در اردوگاه کمونیسم و نه در اردوگاه سرمایهداری (امپریالیسم) قرار داشتند، در سال 1961 میلادی برابر با 1340 خورشیدی جنبش عدم تعهد را پایهگذاری کردند. رهبران مؤسس این جنبش جواهر لعل نهرو (نخست وزیر هند)، مارشال تیتو (رئیس جمهور یوگسلاوی)، احمد سوکارنو (رئیس جمهور اندونزی) و جمال عبدالناصر (رئیس جمهور مصر) بودند. برخورداری از سوابق طولانی در جهت مبارزات ضد استعماری خصوصیت مشترک این چهار رهبر سیاسی بود. اولین گردهمایی اعضای جنبش عدم تعهد در کنفرانس باندونگ (اندونزی) در 18 آوریل 1955 صورت پذیرفت. در این کنفرانس نطفه جنبش عدم تعهد منعقد شد و دو جبهه متفاوت حاضر در کنفرانس نیز که یکی خواهان مبارزه با استعمار (مانند هند و اندونزی) دیگری مانند مبارزه با کمونیسم (مانند پاکستان و سیلان) بودند، نظرات خود را به یکدیگر نزدیک کردند و در یک گروه فراگیر علیه استعمار و استثمار چه شرقی و چه غربی متحد شدند. احترام متقابل به تمامیت ارضی کشورها؛ عدم تجاوز؛ عدم دخالت کشورها در امور داخلی یکدیگر؛ مساوات کشورها و همزیستی مسالمت آمیز، اصول پنجگانه این جنبش بود که به پیشنهاد جواهر لعل نهرو در اعلامیه نهایی کنفرانس گنجانده شد. برخی بر این باورند که پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، کشورهای عضو جنبش عدم تعهد نیز دچار نوعی بی هویتی شده و دلیل وجود این جنبش که ایجاد موازنه منفی بین دو ابر قدرت دوران جنگ سرد بود از بین رفت. عدهای دیگر را نیز فرض بر این است که جنبش عدم تعهد وارث موازین ضد آمریکایی یا همان ضد امپریالیستی است.
این در حالیست که بسیاری از تحلیلگران سیاسی فلسفه وجودی چنین سازمانی را وابسته به جهان دوقطبی میدانند و دلیلی برای ادامه حضور جنبش در صحنه بین المللی با معیارها و مختصات دوران جنگ سرد نمیبینند. در هر صورت قریب به 120 کشور جهان از جمله ایران که تقریباً بیش از دو سوم اعضای سازمان ملل متحد را تشکیل میدهند، عضو جنبش عدم تعهد هستند. هماکنون کشور مصر ریاست دورهای این جنبش را بر عهده دارد که در اجلاس آتی تهران قرار است ریاست این جنبش برای مدت سه سال متوالی به ایران منتقل شود. گفتنی است که سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد هر 3 سال یکبار در اجلاسی با همین نام گرد هم میآیند. ایران که به دلیل عضویت در پیمان نظامی مرکزی سنتو که در تضاد با اصلی ترین مبنای فکری شکل دهنده جنبش یعنی بی طرفی و عدم وابستگی به شرق و غرب بود، از عضویت در این جنبش محروم مانده بود، نهایتاً در سال 1979 پس از پیروزی انقلاب به جنبش عدم تعهد پیوست. در سالهای اولیه حیات جنبش، ایرانیان نام آن را به «جنبش ناوابستگان» ترجمه میکردند. اما به دلیل عدم اقبال عمومی نام «غیرمتعهدها» مصطلح گردید. ایران بعد از پیوستن به جنبش در اجلاس سران 1979 درهاوانا و از آن به بعد در همه نشستهای مختلف این جنبش حضور داشتهاست. لغو برگزاری هفتمین اجلاس سران در بغداد به دلیل تجاوز نظامی عراق به ایران و انتقال این اجلاس به دهلی نو از مهمترین رویدادهای جنبش به حساب میآید. اما همانطور که ذکر شد مصدق، گرچه در کنفرانس تشکیل جنبش غیر متعهدها حضور جسمی نداشت ولیکن نقش او را در شکل دهی به فضایی که منتهی به تأسیس جنبش غیر متعهدها شد باید بی بدیل ارزیابی کرد.
مصدق در آن مقطع زمانی دو میراث ماندگار یعنی یکی نهضت ملی شدن صنعت نفت یا همان «نهضت ملی» در سطح داخلی، و دیگری «جنبش غیر متعهدها» در سطح جهانی از خود به یادگار گذاشت.
در این رابطه با توجه به تقدم زمانی نهضت ملی شدن صنعت نفت باید جنبش ملی مصدق را سرآغاز جنبشهای ضد استعماری در کشورهای زیر سلطه در جهان دو قطبی و مبارزه علیه استعمار جدید دانست که بلافاصله در عرصه جهانی در قالب جنبش غیر متعهدها جنبش ملی مصدق چهره جهانی به خود گرفت.
در واقع مصدق اولین کسی بود که در جهان دو قطبی، پای ابرقدرت شرق و استعمار غرب را از کشوری ضعیف و جهان سومی بیرون کرد و درس استقلال کامل را به جهانیان آموخت. به همین دلیل است که او را شخصیتی که خواب راحت را از چشم استعمارگران جهان ربود، میخوانند. چرا که نهضت او درس تجربهای برای همه کشورهای استعمارزده جهان در پی داشته و همه جنبشهای استقلال طلبانه جهان در واقع پس از نهضت ملی ایران و به نحوی با درس گرفتن از آن، پا گرفته و عمل کردند و گرچه در همان مقطع هم به گفته خود دکتر مصدق، ایران جزو بلوک کشورهای آزاد و غرب به شمار میرفت اما در عین حال استقلال ایران هم در داخل کشور تأمین شده و به سالها استعمار غرب (انگلیس) پایان داده شد. سیاست «موازنه منفی» او مبتنی بر اصل بی طرفی یا «ایده عدم تعهد» به عنوان یک راه حل اساسی و استراتژیک برای کشورهای استعمارزده، که مصدق مبدع آن بود، مبنی بر اینکه ملتهای جهان سوم نه نسبت به آمریکا و امپریالیسم غرب و نه نسبت به شوروی و امپریالیسم شرق هیچ گونه تعهد خدمتگزاری ندارند، مورد علاقه بسیاری از رهبران استقلال طلب قرار گرفت که با پیروی از آن توانستند ملتهای خود را از اسارت و بردگی بیگانگان برهاند و به استقلال و سرفرازی برسانند.
به واقع نهضت او سرآغاز جنبش عدم تعهد در جهان شد. این تز نه تنها از سوی کشورهای شرق بلکه حتی توسط برخی اروپائیان هم دنبال شد و در حقیقت مصدق به سرحلقه رندان جهان تبدیل شد. لازم به ذکر است که به پاس حماسه عظیم مصدق در دادگاه بینالمللی که به تمام ملل جهان درس آزادگی داده بود صندلیای که مصدق بر روی آن نشسته بود به احترام او کنار گذاشته شده و هم اکنون پس از گذشت پنجاه سال به عنوان یک جاذبه توریستی به مردم نشان داده میشود و مردمی که به دادگاه لاهه میروند با مشاهده این صندلی که به احترام نماینده ملت ایران، بیش از 50 سال است که کنار گذاشته شده است، متوجه عظمت روحیه ملی گرائی مردم ایران میشوند.
همچنانکه که ذکر شد نخستین کنفرانس کشورهای غیر متعهد در سال 1953 با حضور جواهر لعل نهرو (هند)، جمال عبدالناصر (مصر)، مارشال تیتو (یوگسلاوی) و احمد سوکارنو (از اندونزی) برگزار شد. قرار بود ریاست این کنفرانس با دکتر مصدق باشد اما او در آن هنگام در زندان بود.
ولی باز هم شرکتکنندگان جای او را خالی کردند. دکتر احمد سوکارنو رهبر نامدار، رنجدیده و زندان کشیده مردم اندونزی در مبارزه با استعمارگران هلندی، در سال 1960 در مجمع عمومی سازمان ملل اظهار داشت: مصدق پرچمدار آزادی کشورهای غیر متعهد است. ما در سنگر جنگ و مبارزه با هلند از اعمال و گفتار دکتر مصدق الهام گرفتیم و بر دشمن فائق شدیم. جمال عبدالناصر نیز از برجسته ترین رهبران جهان عرب و «پدر ناسیونالیسم عربی» و از بنیانگذاران جنبش غیر متعهدها بود که در نطقهایش همیشه از تأثیر نهضت مصدق یاد میکرد و بارها اعلام کرده بود که «من شاگرد مکتب ضداستعماری دکتر مصدقم و از مکتب مصدق درس آموخته ام». مارشال تیتو یکی دیگر از بنیانگذاران جنبش غیرمتعهدها و از رهبران سرشناس استعمارستیز و مهین پرست یوگسلاوی نیز تز «عدم تعهد» را به اذعان خود، از مصدق آموخت و در عمل بکار بست. جواهر لعل نهرو نیز از دیگرپایهگذاران غیرمتعهدها که پس از مهاتما گاندی محبوبترین و نامدارترین رهبر ضد استعماری هند شمرده میشود، وی نیز از پیروان مکتب «عدم تعهد» دکتر مصدق بود که به کرات خدمات دکتر مصدق را به کشورهای غیرمتعهد میستود و او را کراراً پیشگام مبارزه برای غرور ملی و آزادی و شرافت مینامید و همواره میگفت «در قرن ما آسیا سه مرد بزرگ به وجود آورد که در جهان تأثیر نمایان گذاشتند این سه مرد بزرگ یکی گاندی، دومی مائوتسه تونگ و سومی مصدق است». بنابراین مصدق را باید سرآغاز نهضتی در کشورهای جهان سوم دانست که به نام کنفرانس کشورهای غیر متعهد و با بنیانگذاری شاگردان مکتب مصدق یعنی نهرو، جمال عبدالناصر، مارشال تیتو و احمد سوکارنو (از اندونزی) تأسیس شد. با این اوصاف چه زیبا خواهد بود تا در کنفرانس آتی غیرمتعهدها که با حضور بیش از 130 کشور جهان در 9 و 10 شهریور در تهران برپا خواهد شد، به پاس تمامی زحمات، رنجها و مشقاتی که مصدق بزرگ که خون ایرانی در رگهایش جاری بود، برای مبارزه با استعمار و استثمار کشید، تجلیل به جا آورد کما اینکه این مرد بزرگ جزئی از تاریخ سیاسی معاصر ایران بوده و مطمئناً نیز گرامیداشت آن گرامیداشت همه نهضتهایی خواهد بود که از چندی پیش در خاورمیانه و شمال آفریقا برای مبارزه با ظلم و ستم و بیداد شکل گرفته و حیات یافته اند.
*حمایت
روزنامه حمایت در سرمقاله خود با عنوان « تأثیر جنبش غیر متعهدها بر معادلات جهانی » به قلم « پرویز سروری » آورده است.
جنبش غیر متعهدها بزرگترین مجمع بینالمللی بعد از سازمان ملل است و اینکه چنین مجموعهای بتواند این حجم وسیعی از اعضا را در درون خود جای دهد، نشاندهنده اثرگذاری این جنبش در نظام بینالمللی است. اما آنچه باید به آن توجه کرد این است که جمهوری اسلامی در مقطع حساسی اجلاس غیر متعهدها را میزبانی میکند؛ به تعبیر دیگر اکنون دنیا در برهه مهم تاریخی خود قرار دارد و تقابل نظام سلطه و ایران به مراحل پایانی رسیده است؛ از اینرو هر کدام از این دو سعی دارند با رویکرد خود از این پیچ تاریخی عبور کنند. آمریکا و غرب با ابزاری کردن سازمان ملل متحد عملا این سازمان را از خاصیت انداخته و بین اعضای آن شکاف عمیقی ایجاد کردهاند؛ به همین دلیل نیز امروز سازمان ملل فاصله زیادی از چشماندازی که از ابتدا برای آن ثبت شده بود دارد. به عبارت دیگر، امروز سازمان ملل برده نظام سلطه و آمریکا شده است و به دنبال این است که مطالبات غرب را از مجرای شورای امنیت به سایر کشورها تحمیل کند.در اوضاعی که دیوار بیاعتمادی بلند بین جامعه بینالملل و سازمان ملل متحد به وجود آمده است و شاهد سوءاستفاده قدرتهای بزرگ از این سازمان برای رسیدن به سلطهطلبیهایشان هستیم، جنبش غیر متعهدها میتواند نقش بسیار مهمی در تعادلبخشی به سازمان ملل متحد بازی کند و جلوی تکرویهای این سازمان به نفع نظام سلطه را بگیرد.از اینرو، میتوان اذعان کرد با توجه به برگزاری اجلاس سران این جنبش در تهران و انتقال ریاست آن به جمهوری اسلامی، بهترین موقعیت در اختیار ایران برای تغییر در ساختارهای مجامع بینالمللی به ویژه سازمان ملل متحد قرار گرفته است. جمهوری اسلامی ایران باید از این فرصت طلایی نهایت استفاده را ببرد و با ایجاد یک دبیرخانه مقتدر و متمرکز زمینه پیگیری و ایجاد فضای مناسب برای تصمیمسازیها و تاثیرگذاری جنبش در نهادهای بینالمللی را فراهم کند. از طرف دیگر جمهوری اسلامی میتواند زمینهرا برای تقویت منشوری موثر برای جنبش غیر متعهدها ایجاد کند، همچنین زمینه اصلاح رفتار برخی اعضا را که به ترمزی برای فعالیتهای جنبش غیر متعهدها تبدیل شدهاند، فراهم کند تا حوزه اثرگذاری این جنبش در نظام بینالمللی افزایش یابد. به طور کلی باید تاکید کرد که اجلاس تهران با توجه به قرار گرفتن در حساسترین مقطع زمانی، مهمترین نشست جنبش غیر متعهدها در طول عمر این جنبش محسوب میشود و بر این اساس امید میرود کشورهای عضو جنبش غیر متعهدها با درک حساس بودن اوضاع، جنبش را به سمت تاثیرگذاری در معادلات جهانی سوق دهند.
*آفرینش
روزنامه آفرینش در سرمقاله خود با عنوان « نشست تهران و پیام آن به غرب » به قلم « حمیدرضا عسگری » آورده است.
سرانجام اجلاس تهران آغاز شد و در روزهای آتی اهمیت و بارسیاسی آن افزوده خواهد شد. آغاز این اجلاس پیام های بسیاری را برای غرب به همراه داشت که مهمترین آن به تل آویو است و اثبات کرد که به رغم تبلیغات سیاسی مبنی بر قریب الوقوع بودن حمله نظامی به ایران، این اجلاس در بهترین و بالاترین سطح دیپلماتیک آغاز و درحال برگزاری است.
از پیام های دیگر این نشست، شکست برنامه های غرب درجهت انزوای سیاسی ایران بر سر پرونده هسته ای بود. تا آخرین ساعات پیش از آغاز اجلاس کشورهای غربی به ویژه آمریکا و اسرائیل، با فشار به کشورهای عضو جنبش و سازمان ملل درصدد خنثی سازی نقش تهران در برگزاری این اجلاس بودند. به طوری که مقامات وزارت خارجه آمریکا علناً اعلام کردند که حضور کشورهای مختلف در سطح بالاترین مقامات باعث کسب وجهه بین المللی برای تهران خواهد شد.
اما نه تنها این خواسته آنها محقق نگردید بلکه در طول تاریخ برگزاری نشست دوره ای جنبش غیرمتعهد ها، اجلاس تهران یکی از نادرترین نشست ها از جهت حضور سران و بالاترین مقامات سیاسی و دیپلماتیک کشورهای عضو می باشد.
نکته بسیارمهم دیگر اینکه ایران به مدت 3 سال با ریاست این جنبش، نقشی عمیق تر و موثر تر در معادلات جهانی ایفا خواهد کرد، به طوری که خواسته نظام سلطه جهانی برای در انزوا قرار دادن نظام جمهوری اسلامی ایران عملا بی معنا شده و ظرفیت درخور توجهی برای مقابله با خواسته های غیر قانونی علیه ایران ایجاد خواهد شد.
از دیگر پیام های این اجلاس به غرب، نقش و تاکید جمهوری اسلامی بر بیداری اسلامی به عنوان ریاست این جنبش خواهد بود.
با برگزاری این اجلاس، ایران اسلامی به عنوان پرچمدار انقلاب های آزادی خواهانه و مستقل ترین عضو جنبش عدم تعهد، در محور اصلی حرکت های بیداری اسلامی در منطقه قرار گرفته و به قول رهبر معظم انقلاب اسلامی "پیام انقلاب ایران امروز در غرب نیز طنین انداز شده" و با عناوینی چون جنبش "والستریت" شکوفا گشته است. قطعاً حضور سران بیش از 120 کشور دنیا در تهران موجب آشنایی و درک اندیشههای انقلابی و آزادی خواهانه ایران اسلامی خواهد گشت.
پیام این اجلاس ضربه مهلکی بر وجهه و اعتبار سردمداران غرب خواهد زد، به طوری که نزد افکار عمومی تحریم ها و فشارهای سیاسی و اقتصادی را که در چند سال اخیر متوجه ایران نموده اند نقش برآب و بی تاثیر خواهد کرد. غرب با صرف هزینه های گزاف توسط غول های رسانه ای خود همواره تلاش کرده است که ایران را کشوری خشن و خشونت طلب نشان دهد که نام آن باعث رعب و وحشت ملت ها گردد!
اما امروز دنیا و تمام ملت ها مشاهده خواهند کرد که ایران اسلامی در امنیتی مثال زدنی قرار دارد که ملت آن در کمال صلح جویی و تمدن، پله های ترقی را باسرعتی مثال زدنی طی می کنند. امروز کشورهای شرکت کننده در تهران متوجه خواهند شد که تحریم های همه جانبه نه تنها حرکت رو به رشد ایران را کند نکرده بلکه امروز دانشمندان ایرانی در بسیاری از علوم سرآمد جهانیان قرار گرفته اند.
امروز نمایندگان نیمی ازجهان با حضور درتهران و دیدن نام و چهره شهدای هسته ای کشورمان، چهره واقعی و خصومت طلب آنهایی که ایران را به تروریسم متهم می کنند را خواهند شناخت و برحقانیت صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران پی خواهند برد.
یقین داریم که مسولان این فرصت را مغتنم می شمارند و امیدواریم برگزاری این اجلاس در کشورمان نقطه عطفی باشد برای گسترش مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با سایر کشورها و تریبونی باشد برای رساندن پیام صلح و آزادی خواهی جمهوری اسلامی ایران به سراسر جهان.