مرحوم آیت الله سید محمد حسین فضل الله در زمان حیات خود طی مقاله ای به ابعاد مختلف مربوط به قیام حضرت سید الشهداء پرداخت.
وقتی که با امام حسین(ع) به عنوان امام و پیشوای اسلام روبرو میشویم، با این که از نظر مادی از زمان آن حضرت فاصله بسیار گرفته ایم، باید متوجه مسؤولیت خود شویم؛ زیرا ما رهروان و موالیان آن حضرت و همه اهل بیت(ع) هستیم که بین امام حسین(ع) و آنها پیوندی تام وجود دارد. باید به همه اسلام و همه مسلمین روی بیاوریم. نباید اسلام را به دائره تنگی منحصر کنیم که در داخل آن به دردها و اندوههای خود بپردازیم. باید بر این اساس عمل کنیم که اسلام را به همه دنیا برسانیم. تا این که هر کدام از ما به فرد مسلمان جهانی تبدیل شود، که بر اساس حرکت انسان در جهان، از نظر دعوت و حرکت و موضعگیری به اسلام روی بیاورد. زیرا خداوند، پیامبر اسلام(ص) را برای همه مردم به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده، فرستاد. پیامبر به مردم فرمود: «إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا» (اعراف/158). از این رو هر کسی که مسلمان است، ما با او همنوا هستیم و با او در خط اسلام حرکت میکنیم و هر کسی که با ما نیست، به او نیز روی میآوریم تا او را به سوی اسلام دعوت کنیم و بر محور کلمه یکسان با او همگرایی حاصل کنیم.
چرا با قمه زنی مخالفم
من سالهاست که در برابر قمه زنی ایستاده ام. زیرا بعضی گروهها آمدند و قمه زنی را اختراع کردند، در حالی که چنین کارهایی از علمای گذشته و امام و پیامبری دیده نشده است. بلکه بعضی از مؤمنان دچار حماسه گرایی شدند و قمه زنی کردند و بعضی از مردم نیز از این کار خوششان آمده و از آن پیروی کردند و این عادت به امر مقدسی تبدیل شد. اما اکنون وضعیت طوری شده است که اگر کسی ضد این چیزها حرفی بزند، گویا دین را خراب کرده است و ضد عاشورا ایستاده است!! اگر از همه کسانی که قمه زنی میکنند بپرسیم: چرا قمه زنی میکنید؟ پاسخ میدهند: این کار همدردی با امام حسین(ع) است. زیرا بر سر آن حضرت ضربه زده شد.
ولی آیا امام حسین(ع) با خونسردی خود را مجروح کرد و قمه را بالا برد و بر سر خود زد؟ امام حسین(ع) کجا جراحت برداشت؟ او در حالی که در راه خدا، در معرکه بین حق و باطل، جهاد میکرد، جراحت برداشت. بنابراین آن مجاهدانی که با دشمنی که ما را بین کشته شدن و ذلت مخیر گذاشته است، رویارویی میکنند، کسانی هستند که برای امام حسین(ع) مجلس میگیرند و با آن حضرت همدردی و همنوایی میکنند. بنابراین ما هم باید به دشمن بگوییم: «هیهات منّا الذلة». باید به دشمن که به ما یورش آورده و مجروحمان کرده است، حمله بیاوریم. در این صورت با امام حسین(ع) همنوایی و همدردی کرده ایم. اما این که در مراسم نمایشی، بنشینیم و نظاره گر کسانی باشیم که با خونسردی، قمه زنی میکنند، آیا این کار همدردی با امام حسین(ع) است؟
باید از میانه عاشورا برخیزیم
باید از میانه عاشورا برخیزیم تا این که انسانیت خود را در خط اسلام تثبیت کنیم. ما باید برای خود عاشورایی دیگر بسازیم. زیرا امام حسین(ع) و خانواده و یارانش، زن و مرد، مسؤولیت خودشان را انجام دادند. چالش فراروی ما این است که زن و مرد، مسؤولیتهای خود را در برابر همان قضایایی که امام حسین(ع) با آنها روبرو بود، انجام دهیم. به این ترتیب، عاشورا ، خطی برای اصلاح جامعه و انسان میشود.خداوند سبحانه و تعالی نیز میفرماید: «إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد/11).
ما از طریق عاشورا، میخواهیم که مرد و زن در خط مبارزه و قهرمانی، حرکت نمایند. آن گونه که زینب(س) در کنار امام حسین(ع) قرار داشت. از این رو در این راه، باید زینبهای بسیار در کنار حسینهای بسیار قرار داشته باشند. درس عاشورا این است.
حسین(ع) و یزید جامعه خود را کشف کنیم
نمیخواهیم که فقط در عاشورای تاریخی باشیم. زیرا هر نسلی برای خود کربلایی دارد و هر زمانی برای خود عاشورایی دارد و در هر میدان درگیری، نمونه ای از حسین(ع) و یزید وجود دارد. از این رو باید در جامعه کنونی خود کربلا را درک کنیم. نه این که عاشورا به عنوان داستان تاریخی باقی بماند.
از این رو هر نسلی باید، حسین(ع) و یزید درون خود را کشف کند. برای این که در کنار امام حسین(ع) بایستد و خطاب به جامعه بگوید: "آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیشود؟ "باید در کنار حسین(ع) بایستد و بگوید: "آگاه باشید که زنازاده فرزند زنازاده مرا بین دو چیز مخیّر گذاشته است، بین شمشیر و ذلت. و ذلت از ما به دور است." باید در برابر یزیدی بایستد که به خدا و پیامبر(ص) کفر میورزد و هر حرامی را حلال مینماید.
باید راه عاشورا را ادامه دهیم. البته نه فقط با اشک ، هر چند که اشک برای خود حرارت و اصالت دارد، اما در عین حال باید به واقعیت راه بیابیم.
عاشورا، عرصه دعوت به اسلام است
ما امام حسین(ع) را شخصیتی اسلامی و دارای مقام امامت میدانیم. این همان چیزی است که میخواهیم آن را مطرح کنیم. در این صورت خواهد بود که عاشورا با همه موقعیتها و مناسبتهای خود اسلامی شود. اسلامی بودن به این معناست که عرصه عاشورا عرصه دعوت به اسلام و التزام به آن شود. از این رو همه آن کسانی که عاشورا را گرامی میدارند و بدان ملتزم هستند، باید به اسلام ملتزم باشند. بر این اساس که حتی در زمینه سیاسی هم، نباید عقیده ای غیر از اسلام داشته باشند. نباید غیر از اسلام حرکت دیگری داشته باشند. زیرا انسانی که برای خِرد، وابستگی و انسانیت خود احترام قائل است، انسانی است که در خرد خود بر وابستگی به اسلام اصرار دارد. لذا نمیگذارد که اندیشه ای غیر از اسلام وارد خرد او شود و در قلب او دشمنان خدا، جای گیرند و دوستان خداوند از آن بیرون شوند. وابستگی او به اسلام باید رنگ انقلابی داشته باشد و در هیچ خط اجتماعی و سیاسی دیگری حرکت ننماید مگر این که آن خط رویکرد اسلامی داشته باشد.
ما در هر دوره ای، زینبهای بسیاری میخواهیم
به همه دختران و خواهران خود نیز عرض میکنیم: ما یک زینب در تاریخ نمیخواهیم. بلکه در هر دوره زینبهای بسیاری میخواهیم. میخواهیم که هر زن مسلمانی، آگاهی زینب(س) را داشته باشد و در موضعگیری قوی، شجاع و مسؤولیت پذیر باشد.
حزن زینب(س) بسیار بزرگ بود. اما صبرش نگذاشت که موضعگیریش آسیب ببیند. اندوه او در چشمانش جای داشت. چشمانی که با غضب و بالندگی و علو، به ابن سعد دوخته شده بود تا به او بگوید: "آیا ابی عبدالله کشته میشود و تو نظاره گر او هستی؟" و طبق بعضی از روایات، ایستاد تا نعش حسین(ع) را بگیرد و به سوی خداوند بلند کند و با ابتهالی خاشعانه و ابتهاج معنوی عظیمی بگوید: "خدایا این قربانی را از ما بپذیر!"
وحدت در عرصه امام حسین(ع)
قهرمانان عاشورا، زن و مرد و کودک، در دوره خود مسؤولیت خود را انجام دادند و ما هم وظیفه داریم که در این دوره به مسؤولیت خود عمل کنیم. چرا که خداوند عزوجل میفرماید: «تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» (بقره/141)– امتها در باره چیزهایی که کرده اند مورد سؤال واقع خواهند شد و جزای آن را خواهند دید - بلکه شما در باره آن چه کرده اید، مورد سؤال قرار میگیرید.
ولی وحدت شما در عرصه امام حسین(ع)، از طریق آن حضرت و پیامبر خدا و ائمه اهل بیت(ع)، باید وحدتی عملی و انقلابی باشد که در آن متوجه همه مسؤولیتهای اجتماعی و سیاسی خود شوید. به هیچ کس اجازه ندهید که با اختلافات کوچک و جزئی و فتنه افروزی در بینتان، شما را به حاشیه ببرد. زیرا مسأله این است که صدای اسلام، صدای واحد باشد. موضعگیری واحدی ضد دشمن وجود داشته باشد، موقعیت واحد در طاعت و رضایت خداوند وجود داشته باشد. در این صورت در حالی از عاشورا بیرون خواهیم شد که همه معایب درونی خود را تغییر داده ایم و بر مزایای آن افزده ایم. چرا که خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد/11)، «وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ» (توبه/105).
عاطفه، ابزار نفی فاجعه آفرینان
ما منکر مسأله عاطفه در عاشورا نیستیم. این که به امام حسین(ع) روی بیاوریم تا او را از اعماق درون خود دوست بداریم و بر مصایب او بگرییم. ولی این عاطفه باید ابزاری برای نفی کسانی باشد که در هر زمان و مکانی، فاجعه آفرینی کرده اند. باید اشکهای ما، اشکهای گرمی باشند که جانهای ما را بر افروزند تا جانهای ما نیز همسنگ شعله به حرکت در آیند.