به گزارش باشگاه خبري فارس «توانا»، ولي امر مسلمين در تاسوعاي حسيني سال
1379 در خطبههاي نماز جمعه فرمودند: «...امروز، روز تاسوعاست و رسم بر اين
است كه در اين روز، گويندگان و نوحهسرايان، راجع به شهادت اباالفضل
العبّاس عليهالسلام روضه بخوانند. آنطور كه از مجموع قراين به دست
مىآيد، از مردان رزمآور ـ غير از كودك شش ماهه، يا بچه 11 ساله ـ
اباالفضل العبّاس عليهالسلام آخرين كسى است كه قبل از امام حسين
عليهالسلام به شهادت رسيده است و اين شهادت هم باز در راه يك عمل بزرگ ـ
يعنى آوردن آب براى لبتشنگان خيمههاى اباعبداللَّه الحسين عليهالسلام ـ
است.
*همه ياران حسينى، صاحبان بصيرت بودند اما عباس عليهالسلام بصيرت را بيشتر نشان داد
در زيارات و كلماتى كه از ائمه عليهمالسّلام راجع به اباالفضل العبّاس
عليهالسلام رسيده است، روى دو جمله تأكيد شده است: يكى بصيرت، يكى وفا.
بصيرت اباالفضل العبّاس عليهالسلام كجاست؟ همه ياران حسينى، صاحبان بصيرت
بودند؛ اما او بصيرت را بيشتر نشان داد. در روز تاسوعا، مثل امروز عصرى،
وقتى كه فرصتى پيدا شد كه او خود را از اين بلا نجات دهد؛ يعنى آمدند به او
پيشنهاد تسليم و اماننامه كردند و گفتند ما تو را امان مىدهيم؛ چنان
برخورد جوانمردانهاى كرد كه دشمن را پشيمان نمود. گفت: من از حسين
عليهالسلام جدا شوم؟! واى بر شما! اف بر شما و اماننامه شما!
* وفادارى حضرت عبّاس (عليهالسلام) بيشتر در قضيه وارد شدن در شريعه فرات و ننوشيدن آب است
نمونه ديگرِ بصيرت او اين بود كه به سه نفر از برادرانش هم كه با او
بودند، دستور داد كه قبل از او به ميدان بروند و مجاهدت كنند؛ تا اينكه به
شهادت رسيدند. مىدانيد كه آنها چهار برادر از يك مادر بودند: اباالفضل
العبّاس عليهالسلام ـ برادر بزرگتر ـ جعفر، عبداللَّه و عثمان. انسان
برادرانش را در مقابل چشم خود براى حسينبنعلى (عليهالسلام) قربانى كند؛
به فكر مادر داغدارش هم نباشد كه بگويد يكى از برادران برود تا اينكه مادرم
دلخوش باشد؛ به فكر سرپرستى فرزندان صغير خودش هم نباشد كه در مدينه
هستند.
اين همان بصيرت است. وفادارى حضرت اباالفضل العبّاس عليهالسلام هم از
همهجا بيشتر در همين قضيه وارد شدن در شريعه فرات و ننوشيدن آب است.
البته نقل معروفى در همه دهانها است كه امام حسين عليهالسّلام حضرت
اباالفضل عليهالسلام را براى آوردن آب فرستاد.
* يا اخا ادرك اخاك
اما آنچه كه من در نقلهاى معتبر ـ مثل «ارشاد» مفيد و «لهوف»
ابنطاووس ـ ديدم، اندكى با اين نقل تفاوت دارد كه شايد اهميت حادثه را هم
بيشتر مىكند. در اين كتابهاى معتبر اينطور نقل شده است كه در آن لحظات و
ساعت آخر، آنقدر بر اين بچهها و كودكان، بر اين دختران صغير و بر اهل
حرم تشنگى فشار آورد كه خود امام حسين عليهالسلام و اباالفضل صلوات الله
عليه با هم به طلب آب رفتند.
اباالفضل عليهالسلام تنها نرفت؛ خود امام حسين عليهالسلام هم با
اباالفضل صلوات الله عليه حركت كرد و به طرف همان شريعه فرات ـ شعبهاى از
نهر فرات كه در منطقه بود ـ رفتند، بلكه بتوانند آبى بياورند. اين دو
برادر شجاع و قوىپنجه، پشت به پشت هم در ميدان جنگ جنگيدند.
يكى امام حسين عليهالسلام در سن نزديك به شصت سالگى است، اما از لحاظ
قدرت و شجاعت جزو نامآوران بىنظير است. ديگرى هم برادر جوان سى و چند
سالهاش اباالفضل العبّاس عليهالسلام است، با آن خصوصياتى كه همه او را
شناختهاند. اين دو برادر، دوش به دوش هم، گاهى پشت به پشت هم، در وسط
درياى دشمن، صف لشكر را مىشكافند. براى اينكه خودشان را به آب فرات
برسانند بلكه بتوانند آبى بياورند.
در اثناى اين جنگ سخت است كه ناگهان امام حسين عليهالسلام احساس
مىكند دشمن بين او و برادرش عباس عليهالسلام فاصله انداخته است. در همين
حيص و بيص است كه اباالفضل عليهالسلام به آب نزديكتر شده و خودش را به لب
آب مىرساند.
آنطور كه نقل مىكنند، او مشك آب را پر مىكند كه براى خيمهها ببرد.
در اينجا هر انسانى به خود حق مىدهد كه يك مشت آب هم به لبهاى تشنه خودش
برساند اما او در اينجا وفادارى خويش را نشان داد. اباالفضل العبّاس
عليهالسلام وقتى كه آب را برداشت تا چشمش به آب افتاد، «فذكر عطش الحسين
عليهالسلام» به ياد لبهاى تشنه امام حسين عليهالسلام، شايد به ياد
فريادهاى العطش دختران و كودكان، شايد به ياد گريه عطشناك علىاصغر
عليهالسلام افتاد و دلش نيامد كه آب را بنوشد. آب را روى آب ريخت و بيرون
آمد. در اين بيرون آمدن است كه آن حوادث رخ مىدهد و امام حسين
عليهالسّلام ناگهان صداى برادر را مىشنود كه از وسط لشكر فرياد زد: «يا
اخا ادرك اخاك»....»