کد خبر: ۷۴۵۶۵
زمان انتشار: ۰۴:۵۶     ۳۰ مرداد ۱۳۹۱
در سال ۱۳۵۷شاه به خاطر جدی شدن انقلاب تصمیم گرفت به نوعی روش رویارویی با مردم را عوض کند . بنابراین ، فردی را به عنوان نخست وزیر انتخاب کرد که بتواند تعامل خوبی با همه ی گروهها داشته باشد .

شریف امامی یک فراماسونر و مهره ی نزدیک به آمریکا بود . روش او نیز به روش آمریکاییها شباهت داشت . او از همان آغاز سعی کرد تمام مخالفین را به سمت خود جذب نماید . بنابراین در نطق خود در مجلس ملی ، از تغییرات گسترده در کشور دم زد .
او خود را از خاندانی روحانی می دانست ، بنابراین انتظار داشت محافل مذهبی ، نسبت به او خوش بین باشند . البته برخی افراد ساده لوح ، سخنان او را باور نمودند . شریف امامی ، برنامه ی خود را بر اساس دولت آشتی ملی بنا نمود و اعلام کرد فضای کشور برای فعالیت سیاسی آزادتر می شود و مبارزه با فساد در رأس برنامه ی او قرار دارد . با شروع کار دولت آشتی ملی ، چهارده حزب و گروه سیاسی جدید ، اعلام موجودیت کردند. زودتر از بقیه ، جبهه‌ی ملی که از 8 ماه پیش چهارمین دوره ی فعالیت خود را آغاز کرده بود ، ابتدا در بیانیه ای خواستار استقرار حاکمیت ملی ، انحلال ساواک و محاکمه عاملان کشتار مردم و تضمین آزادی قلم و بیان شد .
در دومین هفته ، شریف امامی در ادامه روند مماشات با جناحهای مذهبی ، آیت ا... مرتضی پسندیده ، برادر بزرگ امام خمینی و آیت ا... ناصر مکارم شیرازی ، صاحب امتیاز نشریه مکتب اسلام و از استادان حوزه ی علمیه قم را از تبعید نجات داد . این سیاست گاه در سخنان بعضی روحانیون انعکاس می یافت . از جمله آیت ا... صادق روحانی اعلام داشت مطابق متمم قانون اساسی ، پنج روحانی طراز اول باید بر امور مجلس نظارت داشته باشند . خواستی که شریف امامی آماده ، بلکه مشتاق قبول آن بود ، چرا که به مجلس رستاخیز مشروعیتی می بخشید(1).
شاه و آمریکا با دلگرمی مسائل را دنبال می کردند و مطمئن بودند که شریف امامی می‌تواند بر اوضاع مسلط گردد . در همان زمان نامه ای با امضای کارتر برای شاه فرستاده شد ، و در آن بر حمایت ایالات متحده از رژیم او تأکید گردید . (2) اما این خیالات ، مدت زیادی طول نکشید . در واقع شاه و آمریکا بسیار زودتر از آنچه فکر می کردند ، از شکست طرح جدید خود با خبر شدند . آنچه تمام خوش بینی های آمریکائیان و اطرافیان شاه به کابینه شریف امامی ، و آینده ی رژیم را باطل کرد ، حادثه ی بی سابقه ای بود که در روز سیزدهم شهریور رخ داد . از آخرین روزهای ماه رمضان ، جناح مذهبی درصدد سازماندهی تظاهراتی بود که می بایست در روز عید فطر برگزار شود . در حالی که دولت می پنداشت مذاکره با جناحهای میانه رو مذهبی و سیاسی ، به خوبی پیش می رود ، ناگهان آن روز به حماسه ای در تاریخ ایران ، و چه بسا حرکتهای مردمی سراسر جهان بدل شد . (3)
روز واقعه :
در روز 13 شهریور سال 1357 نماز و راهپیمایی میلیونی تاریخی عید فطر ، به امامت حجة الاسلام والمسلمین دکتر مفتح در تپه های قیطریه برگزار شد . رهبری این تظاهرات را روحانیت مبارز تهران به عهده داشت . روزنامه اطلاعات تعداد راهپیمایان را بیش از سه میلیون نفر ذکر کرد . این تظاهرات بسیار آرام برپا شد و سربازان مستقر در بین راه ، با شاخه های گل و بوسه های مردم مسلمان روبرو شدند . در پایان راهپیمایی ، روحانیت مبارز مردم را به انجام راهپیمایی دیگری در روز 16 شهریور دعوت کرد. میلیونها تن از مردم مسلمان سراسر کشور که در عید فطر شرکت کرده بودند ، پس از انجام نماز ، علیه رژیم دست به راهپیمایی زدند. روزنامه اطلاعات ، خبر این مراسم را از شهرهای آمل ، گرگان ، ساری ، نجف آباد ، لنگرود ، قزوین ، اراک ، شیراز ، سبزوار ، فسا ، خرم آباد ، گالیکش ، اهواز ، بناب ، میاندوآب ، خوی ، اردبیل ، کرج ، آبادان ، یزد ، بهشهر و باختران گزارش کرد . در غالب مناطق کشور این مراسم به صورت آرام برپا شد لیکن در خمین ، فسا ، کرج و ایلام هشت نفر شهید و هشت نفر مجروح شدند . (4) بنابراین این راهپیمایی مخصوص تهران نبود و در تمام شهرها انجام شد . اما آنچه در تهران موجب وحشت رژیم شد ، حضور میلیونی مردم بود . تهران ، هرگز چنین جمعیتی به خود ندیده بود . همین مسأله موجب شد که رژیم به فکر چاره بیفتد . در پایان این راهپیمایی ، تظاهرکنندگان خواستار برگزاری تظاهراتی دیگر در 16 شهریور شدند . اما دولت شریف امامی هر گونه اجتماع را ممنوع اعلام کرد . (5)
ماهیت مذهبی قیام 13 شهریور :
در انقلاب ایران ، جریانهای مختلفی حضور داشتند . جناح مذهبی ، به صورت جدی پس از سال 42 وارد عمل شد ، در صورتی که برخی گروههای مبارز غیرمذهبی ادعای قدمت بیشتری در مبارزه داشتند . جبهه های ملی ، سابقه ی مبارزاتی خود را به دوران ملی شدن صنعت نفت ( دهه ی 30 ) و حزب توده حتی خود را به اواخر دوران رضا خان ( دهه ی 20 ) نسبت می دادند . اما چه چیز موجب شد که انقلاب ایران ، یک انقلاب اسلامی باشد ؟ به نظر می‌رسد نماز عید فطر 1357، یکی از موثرترین عواملی بود که موجب شد اسلامی بودن قیام تثبیت گردد و مورد تأیید همه ی گروهها قرار بگیرد . مردمی که برای نماز عید بیرون آمده بودند ، پس از نماز به تظاهرات پرداختند . در واقع جمعیت یک میلیونی مبارز ، از خواندن نماز ، به عنوان اعلام مخالفت خود استفاده نمودند و این بسیار معنی دار است . جناحهای غیرمذهبی نهضت متوجه شدند که اگر بخواهند با مردم همراه شوند باید مذهب را به عنوان یک اصل مهم مبارزاتی بپذیرند . در روز 13 شهریور ، بین نماز و مبارزه پیوند برقرار شد . شعارهایی که در آن روز داده شد ، تماما ماهیت مذهبی داشتند . شعارهایی مانند سکوت هر مسلمان ، خیانت است به قرآن (6) ، ان الحیاة ، عقیدة و جهاد (7)
برای حفظ قرآن ، مردم به ما ملحق شوید (8) نکته ی جالب اینکه ، مردم پس از راهپیمایی ، نماز ظهر و عصر را در خیابان خواندند و این دوباره مطرح کردن یک نماد مذهبی در جریان مبارزه بود . حجة الاسلام هادی غفاری می گوید : ساعت 6 صبح نماز [عید فطر ] تمام شده بود و مردم راه افتاده بودند و حالا ساعت 12:10 رسیده و ظهر شده بود . مردم شش ساعت این مسیر را آرام طی کرده بودند ... به هر حال در خیابان پهلوی برای نماز آماده شدیم . این جمعیت عظیم کنار خیابان وضو گرفته و نماز بسیار عارفانه ای خواندند ... نماز ظهر عید فطر روی آسفالت خیابان برگزار شد ؛ بدون هیچ زیراندازی من عبای خود را پهن کردم روی زمین و نماز خواندیم . نماز جماعت یک میلیونی در آن خیابان برگزار شد . به نظر من آن حرکت روز عید فطر ، سد مقاومت شاه را شکست ... نیازی نبود که مردم برای نهار خوردن جایی بروند ، از بس در بین مردم مواد خوراکی توزیع شده بود ... عده ای از مغازه دارها برای مردم شیرینی و میوه می آوردند . (9)
چادر مشکی زنان : نماد مبارزه زنان در انقلاب اسلامی
موضوع دیگری که به تظاهرات آن روز رنگ مذهبی داد ، حضور زنان با چادر مشکی بود . شاه که تبلیغ می کرد زنان با کنار گذاشتن چادر ، به اجتماع راه پیدا کرده اند و خود را منجی و آزاد کننده‌ی زنان می دانست ، با حضور چند صد هزار زن ، با چادر مشکی مواجه شده بود که خواستار برکناری او بودند . هما ناطق در این مورد می گوید : بزرگترین بسیجی که زنها کردند در انقلاب ، روز عید فطر بود که مسلمانها ترتیب داده بودند و برای اولین بار بود که می توان گفت تعداد زنها بر مردان می چربید . و اولین بار بود که در یک تظاهرات ، همه نه تنها با حجاب اسلامی ، بلکه با حجاب سیاه [چادر] آمده بودند و برای ماها که از دور نگاه می کردیم ، این یکی از عجیب ترین منظره هایی بود که دیدیم . یعنی یکه خوردیم . (10) تظاهرات مذهبی مردم در آن روز کاملا جنبه ی خود جوش داشت . اگرچه روحانیت مبارز ، نماز را ترتیب داده بود اما هیچ برنامه ای برای برگزاری راهپیمایی نداشتند . نماز به امامت شهید مفتح برگزار شد . سپس دو خطبه توسط ایشان ایراد شد . بعد شهید باهنر صحبت کرد . صحبتهای ایشان مفصل بود ، البته خیلی تند نبود و بر سر تشکیل حکومت اسلامی و ضررها و مفاسد حکومتهای موجود بحث کرد . وقتی صحبتهای ایشان تمام شد ، ایشان اعلام کردند : برنامه ها تمام شد ، با نظم و انضباط متفرق شوید . هرکس از شما شعار خواست جواب ندهید . کسانی که شعار بدهند از ما نیستند . بعد از ایشان هم – طبق معمول – آقای مرتضایی فر بلندگو را گرفت و دو سه بار با اصرار گفت : هرکس شعار داد ، از ما نیست . (11) احتمالا این خواسته‌ی برگزارکنندگان نماز عید فطر از بیم واکنش شدید و خشن شاه بود. اما مردم شروع به دادن شعارهایی بر علیه رژیم نمودند و از جو مذهبی به نفع مبارزه‌ی سیاسی استفاده کردند . کار دیگری که در آن روز صورت گرفت تغییر نام خیابانها بود . خیابان کوروش کبیر به خیابان دکتر علی شریعتی ، میدان 24 اسفند به میدان انقلاب و خیابان شاهرضا به خیابان انقلاب . این تغییر نامها توسط مردم و با استفاده از ماژیک و اسپری صورت گرفت . (12)
واکنش ارتش و شاه :
شاه از این واقعه کاملا غافلگیر شده بود . در هنگام راهپیمایی و در مسیر این سیل ، گروههای انتظامی و پلیس و بعضی مأموران نظامی ، پنهان شدند و جاخالی دادند . (13) دستگاه امنیتی نیز انتظار چنین رویدادی را نداشت و شاه به این دلیل به شدت از ساواک ناامید شد . امینی در مصاحبه ای ، می‌گوید به شاه گفتم سازمان امنیت کارش چیست که در این روز عید فطر این جمعیت با این ترتیب رفته ؟ [شاه ] گفت : خاک بر سر این دستگاه ! (14) اقدام مردم در برخورد با ارتش ، تجربه ی جالبی برای همه بود . مردم بر خلاف تمام انقلابها ، با سنگ و اسلحه به سربازان حمله نکردند . بلکه سعی کردند ، سربازان را به سوی خود جلب کنند . همین مسأله موجب شد که در تهران کسی زخمی نشود و اصولا سربازان احساس نمی کردند که با دشمنان و یا خرابکاران مواجه هستند . این حرکت مردم ، مورد تأیید و تشویق امام خمینی (ره) قرار گرفت . در نزدیکی حسینیه ارشاد ، چند ریو ارتش و شهربانی، مملو از سرباز ایستاده بودند. یکی از سرگردهای راهنمایی و رانندگی که با موتور سیکلت ایستاده بوده وقتی مردم برای او دست بلند کردند، او هم به مردم دست تکان داد و مردم با دیدن عکس‌العمل مثبت او، سرگرد را به دوش گرفتند. در این حالت، احساس عمومی به نفع شهربانی و ارتش بالا گرفت، به گونه‌ای که خود به خود این شعار بر سر زبان‌ها جاری شد: «ارتش برادر ماست، خمینی رهبر ماست». برای اولین بار مردم دور خودروهای حامل سربازان مسلح را گرفته و شعار می‌دادند: «برادر ارتشی چرا برادر کشی؟» سربازان اصلا خلع سلاح شده بودند. با این شعارها چهره‌ی سربازان باز می‌شد و خنده به لبشان می‌آمد. گاهی تعدادی از مردم از دکان گل‌فروشی ـ که در مسیر راهپیمایی باز بود ـ گل‌هایی را می‌خریدند و به سربازان می‌دادند. نرسیده به حسینیه‌ی ارشاد ، یکی از تظاهر کنندگان بالای ماشین ارتش رفت و این گل‌های میخک را داخل لوله‌ی هر یک از تفنگ‌های این سربازان گذاشت. این حرکت به لحاظ شکستن روحیه‌ی ارتش و بالا بردن روحیه‌ی مردم و ایجاد اعتماد به نفس ، خیلی مؤثر بود. (15)
نظاره‌ی تظاهرات عید فطر توسط شاه
خود شاه اصلا تصور نمی‌کرد که مخالفین او تا این حد جدی باشند. او که تجربه‌ی سال 32 و خرداد 42 را داشت فکر می‌کرد با همان تدابیر معمولی می‌تواند مردم را آرام کند و به وعده‌هایی آنها را دلخوش نماید. اما زمانی که خود از نزدیک خیل راهپیمایان را مشاهده کرد، متوجه شد که این بار، با قضیه‌ای کاملا متفاوت رو بروست . اوج تظاهرات مردم در هنگام ظهر 13 شهریور بود. نزدیک ظهر، هلی‌کوپترهایی بر فراز سر مردم می‌پرید. به زودی مردم آموختند تا به سوی این هلی‌کوپتر‌ها، مشت تکان دهند ، و شعارهای خود را فریاد کنند. یکی از این هلی‌کوپترها، نه متعلق به رادیو تلویزیون ، یا ژاندارمری و پلیس، بلکه از آن هوانیروز بود. خسرو داد فرمانده هوانیروز در کنار دست خلبان نشسته بود، در صندلی عقب کسی که با چشمان او حدقه در آمده، موج انسان‌ها را می‌نگریست، و همچون خوابزدگان، هر گاه که خلبان اجازه‌ی بازگشت می‌خواست، با سر پاسخ منفی می‌داد. او شاه بود. از بامداد آن روز ، با براه افتادن جمعیت خبرها جسته و گریخته به شاه رسید. اما هیچکدام از کسانی که طرف پرسش او قرار گرفتند، رقم تظاهرکننگان را از ده هزار بالاتر نبردند. درباریان می‌کوشیدند چون همیشه با «خاطر مبارک آسوده باشد» او را از واقعیت دور نگه دارند. اما هر چه روز به ظهر نزدیک‌تر می‌شد التهاب او فزونی یافت. سپهبد صمدیانپور رییس کل شهربانی کشور، وقتی پای تلفن خواسته شد، ناچار گردید فاش کند که جمعیت تمام جاده قدیم شمیران را گرفته ، ولی درگیری و مقاومتی وجود ندارد. چنین بود که شاه، ناگهان با فریاد از گارد خواست تا هلی‌کوپتر او را آماده پرواز کنند. فرح، درباریان ، هویدا و نظامیان گارد با حداکثر تلاش خود، تنها توانستند او را وادار کنند که سوار بر هلی‌کوپتر هوانیروز شود. ساعتی بعد ، او از بالا، با چشم خود می‌دید که سیل بی‌پایان جمعیت، فریاد زنان به مرکز شهر رسیده‌اند. او هنگام بازگشت، در یک واکنش عصبی ، حاضران از جمله فرماندهان نظامی و هویدا و درباریان را به سخت‌ترین ناسزاها بست. فحش‌های مستهجنی که تنها از زبان رضا شاه شنیده شده بود، همچون باران بر سر و روی حاضران باریده می‌شد. سرانجام از شدت خشم، لگدی بر بدنه‌ی اتومبیل کورسی لامبرگینی محبوبش کوفت. سوار بر آن شده و رفت. گوئیا صدای آن یک میلیون تن در گوشش بود که تا فردا هیچ کس را نپذیرفت در این زمان، حتی فرح همسرش نیز امکان ملاقات با او نیافت».(16)
جمع بندی:
راهپیمای روز عید فطر، موجب تزریق نیرویی به ملت شد که روزهای بعد نیز به مبازه ادامه دهند. «نخستین واکنش شریف‌امامی ، در برابر راهپیمایی عظیم عید فطر، .... اعلام ممنوعیت راهپیمایی بود.(17) اما مردم در روز 16 شهریور نیز راهپیمایی عظیمی به راه انداختند. دولت و شاه مجبور شدند از آخرین حربه‌ی خود در روز 17 شهریور استفاده کنند: کشتار و سلاخی مردم بی‌دفاع. اما مردم به قدرت ایمان و مذهب پی برده بودند. از این راهپیمایی ، حاصل دیگری هم به دست آمده و آن پی بردن گروه‌ها و دستجات سیاسی به تأثیر مذهب و نیروی سازماندهی جناح اسلامی نهضت بود. در صدها مسجد تهران، دسته‌هایی جمع شدند ، که ساعتی بعد در پیج هر خیابان به هم پیوستند. جویبارهایی که چون به دریا رسیدند، ترس از وجودشان رخت بر بست. هر کس در پناه جمع، خود را قادر به انجام هر غیرممکنی دید. (18) امام خمینی (ره) در 15 شهریور به مناسبت این راهپیمایی عظیم پیامی صادر نمودند. در این پیام آمده است: «مردم مسلمان ایران به دنبال برگزاری نماز عید ، دست به عبادت ارزنده‌ی دیگری زدند که آن فریادهای کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر برای بر پا داشتن حکمت عدل اسلام است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است. .... نهضت خود در ادامه داده و هرگز سستی به خود راه ندهید که نمی‌دهید».(19) واقعه‌ی روز عید فطر، کشورهای خارجی را نیز به نقش گروه‌های مذهبی و رهبری امام خمینی واقف ساخت. «مجموع تأثیرات راهپیمایی عید فطر، تا روزها پس از آن واقعه، در سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس ، فرانسه ، اسرایلی ، مسکو و کشورهایی که خود را به نحوی درگیری علاقمند رویدادهای ایران می‌دیدند ، بررسی می‌شد .. توجه اصلی از گروه‌های سیاسی به جانب نجف و تهران برگشت».(20)

منبع: پایگاه تاریخ معاصر ایران
پی نوشت ها :
1- بهنود ، مسعود ؛ دولتهای ایران از سید ضیا تا بختیار ؛ انتشارات جاویدان ، صفحه 777
2- همان ، صفحه 778
3- همان 4- مؤلفین ؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی ؛ بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ، صفحه 902 5- نعمتی زادگان ، مرتضی ؛ مبارزات شهید دکتر باهنر ؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صفحه 126 6- مجموعه برنامه داستان انقلاب ا از رادیو BBC ؛ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران ، نشر تفکر ، 1373 ، صفحه 282 7- غفاری ، هادی ؛ خاطرات ؛ حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی ، 1374 صفحه 280 8- همان ، صفحه 281 9- همان ، صفحه 282 10- مجموعه برنامه داستان انقلاب از رادیو BBC ، صفحه 285 11- غفاری ، صفحه 279 12- همان ، صفحات 283-280 13- بهنود ، صفحه 778 14- مجموعه برنامه داستان انقلاب از رادیو BBC ، صفحه 283 15- غفاری ، صفحه 280 16- بهنود ، صفحات 774-778 17- همان ، صفحه 780 18- همان ، صفحه 771 19- امام خمینی ، صحیفه ی نور ، جلد سوم ، صفحه 5و454 20- بهنود ، صفحه

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها