بیتردید جنبش دانشجویی به دلیل برخورداری از شاخصهای ذاتی و ممتاز خود (جوانی، برآمدن از حوزههای علمی و آکادمیک و استقلال از جریانات حزبی و جناحی)، گستردهترین و اثرگذارترین جریان اجتماعی یک کشور است. از همین رو است که همواره در تشکیل، تحول یا تغییر گفتمانهای اجتماعی یا پارامترهای ساختاری و ارزشی یک کشور، نقش دانشجو و دانشگاه نسبت به دیگر گروهها و جریانات اجتماعی و سیاسی یک کشور پررنگتر و ملموستر بوده است. به همین دلیل است که همه رهبران عالم جدای از ایدئولوژی حاکم بر جامعه، همواره نگاه ویژهای را نسبت به دانشجو و محافل علمی و نخبگانی خود داشتهاند. از این رو در پنجاه و هفتمین سالروز شهادت 3 تن از دانشجویان مسلمان (واقعه 16 آذر1332) بررسی تاریخی و تحلیلی جنبش دانشجویی در کشور ایران و شاخصهای آن در دهه عدالت و پیشرفت قابل تامل به نظر میرسد.
جنبش دانشجویی ایران، پرسابقهترین جریان دانشجویی جهان
گرچه بهزعم مورخان، نخستین دانشگاه جهان، دانشگاه جندیشاپور بوده که در ایران و در دوران ساسانی (579 م) تاسیس شده و از مهمترین مراکز آموزشی و تحقیقی دنیای آن زمان بوده اما محافل آکادمیک و دانشگاهی غربی دارای سابقه و تشکیلات بیشتری بوده و در ایران هم تاسیس دانشگاه در ابتدا محدود و دارای بستری سکولاریستی و لیبرالی بوده است.
جدای از تقدم و تاخر تاریخی غرب و ایران در تاسیس دانشگاه، به جرات میتوان گفت جنبش دانشجویی کشور ایران یکی از پرسابقهترین جریانات دانشجویی جهان بوده است چه آنکه اصولا دانشجویان دانشگاههای غرب بر اساس آموزههای غلط مدرنیسم و بروکراسی، دانشگاه را تنها برای آموختن تکنیکهای مادی و مالی (امرار معاش شخصی و پیشرفتهای مبتنی بر صنعت و ماشین) به عنوان دورهای فراتر از دوران آموزش ابتدایی خود میدانستند و با پز و تز روشنفکری در قالب «شهروند خوب درسخوانده»، کاری با تحولات داخلی و خارجی و فراز و نشیبهای اجتماعی کشورشان نداشتند. ناگفته نماند در طول 2 سده گذشته، دانشگاههای غربی تنها برای تحقق اهداف نظام سلطه غربی پدید آمدند که تاسیس دانشگاه «ژیلام» و «مدرسه افلاطونیها» با انگارههای لیبرالیستی در فرانسه و انگلیس و تکثر و انتقال آن به دیگر کشورهای غربی آن هم علیه گفتمان مسیحی حاکم بر غرب مصادیقی از این ادعاست.
در ایران نیز چنین طرز تفکری، پیشفرض و مقدمه تاسیس دانشگاه تهران شد. حکومت پهلوی در سال 1313 سنگ بنای دانشگاهی را بنا نهاد تا مقدمات انتقال پیشرفتهای غربی برآمده از مفروضات و انگارههای تمدن غربی به ایران فراهم شود تا شاید ملت ایران در سایهسار آموزههای غربی به مرحلهای از پیشرفت و ترقی در فرهنگ، تمدن و صنعت برسد! در تاریخ معاصر ایران (در کتاب تاریخ 20 ساله ایران، نوشته سیدحسین مکی) آمده است که هنگام تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 یکی از روشنفکرنماهای رژیم منحوس پهلوی عنوان کرده که تاسیس دانشگاه تهران برای صیقل دادن عقل و روح ایرانیان است و بس! غافل از آنکه 3 سال بعد از تاسیس دانشگاه تهران، جمعی از دانشجویان مسلمان برآمده از خانوادههای مذهبی جامعه سنتی ایران به دلیل باورداشت هنجارهای مکتبی جامعه اسلامی و ایرانی و جهتگیریهای نظری و عملی مبتنی بر اسلامخواهی، در برابر هزینهکرد هنگفت مسؤولان وقت دانشگاه تهران (14هزار تومان) برای حضور ولیعهد وقت در دانشگاه اعتراض کرده، دستگیر و اعدام خواهند شد! و نطفه بیش از 70 سال مبارزه علیه زور، بیمنطقی و بیعدالتی را در جهان شکل میدهند.
بازگشت به گذشته، بازتعریف و حرکت رو به جلو
جنبش دانشجویی مسلمان از سال 1321 به بعد با تاسیس انجمنهای اسلامی به انسجام استراتژیک رسید، 16 آذر 32، استکبارستیزی دانشجویی را به اوج رساند و در سالهای41 و 42 با همراهی نهضت اسلامی پیشگام حرکتهای ضداستبدادی رژیم خارجی و داخلی شد، در13 آبان 58 حماسهساز انقلاب دوم شد و در سال 59 به بعد با حضور در جبهههای حق علیه باطل، به استقبال جهاد، ایثار و شهادت رفت و در سالهای پس از تثبیت جمهوری اسلامی با تکثر تشکیلاتی و انسجام تئوریک حول محور اسلامخواهی و ولایتمداری در سپهر سیاسی و اجتماعی کشور ادامه حیات داد و با پرچم دانشجوی مسلمان در دهه پیشرفت و عدالت، هویت دیدهبانی جامعه اسلامی و افسران جنگ نرم علیه دشمن را معنا بخشید. نگاهی کوتاه به فراز و نشیبهای تاریخ معاصر جریان دانشجویی گویای این واقعیت است که فصل مشترک اثربخشی جریانات دانشجویی، انتقاد، استقلال، آرمانخواهی و پیگیری گفتمان عدالتخواهی بوده است. بنابراین جنبش دانشجویی مسلمان باید در فضای کنونی به بازتعریف و بازخوانی حرکتهای اجتماعی گذشته خود پرداخته و با بازگشت به اصول و تعریف چشمانداز مبتنی بر آنها، استراتژی رو به جلو را تعریف کرده و آن را در اولویت برنامههای خویش قرار دهد چه؛ حرکت دانشجویان مسلمان در 16، 17 و 18 آذر سال گذشته در مواجهه با فتنه داخلی و خارجی مدلولی بر این ادعاست.
استقلال، آرمانخواهی و دوری از افراط و تفریط
واکاوی حرکتهای دانشجویی در یک دهه اخیر نشان میدهد که هرگاه جریان دانشجویی مولفه استقلال را از کف داده و از آرمانهای اولیهاش جدا شده و به افراط و تفریط دچار شده، راه اصلی حرکتهای دانشگاهی را معطوف انحراف و استحاله کرده است و حرکتی را که روزی برای برپایی نماز (جهت اصلی تاسیس انجمنهای اسلامی در دهه 20) منعقد شده بود تحتتاثیر اندیشههای سکولاریستی و لیبرالی قرار داده و بهطور دینامیک در صف مخالفان جنبش دانشجویی مسلمان قرار داده است. به دلیل همین افراط گریها و تمسک به کانونهای قدرت و ثروت، امثالی چون طبرزدی که هر روز در نماز جماعت دانشگاه شرکت میکردند سرانجام در جهت مخالفت با ساختارهای قانونی و شرعی نظام اسلامی، هویت خود را در تابعیت رژیمهایی چون اسرائیل دیدند. باطبی و عطری که لیدرهای اصلی انجمنهای اسلامی دفتر تحکیم وحدت وقت بودند سرانجام لحاف خود را در رسانههای خارجی چون VOA پهن کردند. «حمزه- غ» عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت مدرس به دلیل مبتلا شدن به همین استراتژیهای رادیکال، مسؤول شاخه جوانان ستاد انتخاباتی فلان کاندیدا در انتخابات اخیر ریاستجمهوری شد و در نهایت چندی پیش از کشور گریخت. مجید توکلی که لیدر طیف مدرن دانشجویی در دانشگاه تهران بود، در غائله فتنه 88، پس از ایجاد اغتشاشات سازماندهی شده، حین فرار از دانشگاه امیرکبیر در حالی که لباس زنانه به تن داشت، دستگیر شد. ناگفته پیداست بازخوانی علل و عوامل غائله 18 تیر 78 که عدهای دانشجونمای وابسته به حلقه کیان، جریان موسویخوئینیها و روزنامه سلام آن را به راه انداختند و در برابر آرمانهایشان طغیان کرده بودند از همین دست است. از این رو، آرمانخواهی و دوری از افراط و تفریط باید در مانیفست جنبش دانشجویی مسلمان بازتعریف شود تا در پیکره تئوریک و تشکیلاتی جریانات دانشجویی اینگونه انحرافات تاسفبرانگیز تکرار نشود.
پیگیری گفتمان انتقادی، عدالتخواهی و مراقبت از گفتمان عدالت
دکتر لنکرانی، وزیر بهداشت دولت نهم، در نشست دانشجویی انجمنهای اسلامی مشهد در سال 86 بدین مضمون عنوان کرد که «آقای احمدینژاد، گفتمان عدالت را از میان مطالبات و مواضع شما دانشجویان گرفته و این مایه خیر و برکت دانشجویانی چون شماست». در همین راستا نگاهی به تحرکات دانشجویی در چند سال اخیر نشاندهنده عمق استراتژیک مساله انتقاد و عدالتخواهی در میان دانشجویان و میزان آن در حوزههای تصمیمسازی و تصمیمگیری است. انتقاد و پیگیری مساله مدیریت دانشگاه آزاد از سوی دانشجویان و موج بیانیهها و تجمعات دانشجویی پیرامون این مساله که از سوی انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل کلید خورد، انتقاد به مدرک دکترای مرحوم کردان که در روز رایگیری مجلس (بیش از 3 ماه قبل از استیضاح) از سوی دانشجویان صورت گرفت و... حتی اخیرا موج اعتراضات دانشجویان پیرامون پولشویی و... نمونههایی بر طول و عرض گفتمان انتقادی و عدالتخواهی جریان دانشجویی در کشور است که باید همچنان پیگیری و تقویت شود اما نکته مهمتر از آن، نگهداری و مراقبت از گفتمان عدالت است چه آنکه عدهای از جریانات فتنهجوی داخلی و خارجی درصدد آنند تا عدالت برآمده از رهنمودهای رهبری، مطالبات دانشجویی و شعارها و طرحهای عدالتخواهانه جاری در امور کشور و برنامههایی از قبیل هدفمندی یارانهها و... را تحتتاثیر اهداف معاندانه و غرضورزانه قرار داده و حتی با رسوخ در بدنههای اجرایی کشور، عدالت را به مسلخ خودخواهیهای خود ببرند!
از این رو دهه چهارم حیات انقلاب اسلامی که از سوی مقام معظم رهبری به نام دهه عدالت و پیشرفت نامگذاری شده است، عرصه مغتنمی برای ظهور و بروز جنبش دانشجویی مسلمان و گفتمان عدالتخواهی در مسیر پیشرفت کشور است. این جنبش به دلیل برخورداری از مولفههای خاص خود میتواند به عنوان بهترین پیشتاز و پرچمدار گفتمان عدالتخواهی و مراقبت از آن باشد. به هر حال مساله عدالتخواهی امروز به عنوان گفتمان حاکم بر بخشهای جامعه اسلامی است و مسؤولیت جریانات دانشجویی خطیرتر از گذشته به نظر میرسد و دانشجویان باید با دقت و بصیرت و توجه به رهنمودهای رهبری از این مساله به خوبی عبور کرده و جنبش دانشجویی را به سرمنزل مقصود برسانند.
بصیرت و مبارزه با جنگ نرم دشمن
اگر 16 آذر 32، دانشجویان با مجهز شدن به سلاح بصیرت، در برابر آمریکاییها و عوامل کودتای 28 مرداد 32 سینه سپر کردند و شهادت را لبیک گفتند، امروز شاهد آن هستیم که همان دانشجویان مسلمان نیز با تمام ظرفیت کمی و کیفی خود در برابر همان امپریالیسم آمریکایی و پیادهنظامهای داخلی و فتنهگران قدعلم کرده و نقشههای شوم آنان را نقش بر آب کردهاند.فتنه 88 و نقش دانشجویان به عنوان «افسران جنگ نرم» در مقابله تئوریک و تشکیلاتی با کودتای مخملی غرب و جریان اپوزیسیون و حضور دانشجویان آگاه در گردهمایی روزهای 16، 17 و 18 آذر سال پیش و نیز حماسه 9 دی و 22 بهمن مصادیق روشنی از این ادعاست.رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار استادان و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت در ۱۳۸۷/۹/۲۴ با اشاره به واقعه 16 آذر فرمودند: «جالب است توجه کنید که 16 آذر در سال 32 که در آن 3 نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریبا 4 ماه بعد از 28 مرداد اتفاق افتاده، یعنى بعد از کودتاى 28 مرداد و آن اختناق عجیب- سرکوب عجیب همه نیروها و سکوت همه- ناگهان به وسیله دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود مىآید، چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیسجمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتاى 28 مرداد بود، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند که البته با سرکوب مواجه میشوند و 3نفرشان هم کشته میشوند. حالا 16 آذر در همه سالها، با این مختصات باید شناخته شود. 16 آذر مال دانشجوى ضدنیکسون است، دانشجوى ضدآمریکاست، دانشجوى ضدسلطه است».پرواضح است که مقابله با خواست ملت، شورش علیه دموکراسی، طغیان و عدم تمکین به قانون اساسی یک ملت، دخالت در امور داخلی یک کشور و مقابله با صلح و امنیت بینالمللی وجوه دیگری از تعاریف استکبار و ظلم است. بررسی فراز و نشیبهای سیاسی و اجتماعی کشور و بازخوانی حرکات جنبش دانشجویی پس از گذشت 57 سال از رخداد 16 آذر 32، گویای این واقعیت انکارناپذیر است که همچنان دانشجویان این مرز و بوم در برابر ظلم و بیعدالتی قیام میکنند و تاب تحمل، تساهل و تسامح در برابر هیچگونه زورگویی و بیمنطقی خارجی و داخلی را ندارند چه آنکه همین دانشجویان مسلمان یک دهه پس از حماسه 16 آذر، هویت واقعی و اسلامی خویش را با همراهی حضرت امام(ره) و نهضت اسلامی بازتعریف کردند و در ابتداییترین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی با تسخیر لانه جاسوسی و سردادن شعار «لبیک یا خمینی» و بعدها با شعار «لبیک یا خامنهای» عمق استراتژیک خود را نسبت به آرمانهای میهن اسلامی و جمهوری اسلامی ایران اثبات کردند.امروز دانشجویان باید با تمسک به قطبنما و چراغ راه که همان «بصیرت» است مانند 16 آذر 32 مبارزه با دشمن را (با تکنیک مبارزه نرم) در شاکله فکری و عملی جریان دانشجویی صورتبندی و تعریف کنند تا ادامه دهنده بیش از نیم قرن مبارزه و تحققبخش رسالتهای اسلامی خویش باشند.