دکتر مهدی کوچکزاده در وبلاگ شخصی خود نوشته است:
این ایام شاید یکی از بهترین کارها فکر کردن باشد. از مولا امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام که این شب ها ایام شهادت اوست نقل است که " تفكرُ ساعةٍ افضل من عبادة سبعین سنةٍ"، ساعتی اندیشیدن برتر از هفتاد سال عبادت است." می خواهم در این پست یکی از مسائلی که در این شبها به آن می اندیشیدم را با شما در میان بگذارم و با هم در باره آن گفتگو کنیم.
رضایتمندی چیست و چگونه به دست می آید؟ انسان در مواجهه با کمبود ها نظیر وجود نداشتن مایحتاج و یا گرانی آنها و . . . احساس نارضایتی می کند یک راه بدیهی برای ایجاد احساس رضایتمندی لا اقل به صورت موقت و ظاهری رفع کمبود ها و برخورداری از نعمت هاست که متاسفانه در دوران ما عده ای با هدف قرار دادن آن به هر روش و راهی برای رفع نیازها و احتیاجات مادی متوسل می شوند و نابودی روح و انسانیت برای شان معنا و مفهومی ندارد و به قول قرآنی حضرت امام روحی فداه آنجا که می فرمایند: " گمان نشود كه كسانى كه ايمان ندارند اينها هم خدمت به كشور مىكنند و فرقى مابين آنها و آن كسانى كه ايمان دارند نيست. والَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ و يَأْكُلُونَ كَمَا تأكُلُ الأَنعَامُ والنَّارُ مَثوىً لَهُم كسى كه ايمان ندارد نظير حيوانات خوراكش هست. يعنى در آخور الاغ، نبى اكرم كاه بريزد يا ابوجهل كاه بريزد، هيچ فرقى به حال او نمىكند. او مىخواهد بخورد. حيوان مى خواهد، ميل دارد كسى تيمارش كند؛ اين تيمار كننده على بن ابيطالب باشد يا ابن ملجم، اين فرقى به حالش نمىكند. اگر ابن ملجم بهتر تيمار كرد، با او بيشتر رفيق است. اين آيه شريفه، كه اين مطلب را مىفرمايد، دستور كلى است براى شناخت منحرف از غير منحرف كه ما چطور منحرفها را بشناسيم، و چطور غير منحرفها را. منحرفها آنها هستند كه فرقى به حالشان نمىكند كه اين پارك، اين اتومبيل، كه به دستشان آمده از راه صحيح آمده يا از راه دزدى، خيانت شده است و اين به دستش رسيده است يا اينكه نه، روى امانت و روى يك كسب صحيح آمده است؛ هيچ فرقى به حال او نمىكند. او اتومبيل را مىخواهد؛ او خوبى اتومبيل را مىبيند؛ از كجا آمده، اين اصلًا پيش او مطرح نيست؛ چنانچه پيش «انعام» مطرح نيست كه از كجا آمد. و آن اشخاص انحرافى نظير همان حيوانات از كجا آمده مطرح نيست، چه هست مطرح هست. شما مىتوانيد جوانها را تربيت كنيد به يك تربيتى كه تقوا در آن باشد، نظر اين باشد كه اين از كجا آمده است؛ اين شغل را كى به او داده است؛ اين شغل چه شغلى هست و چه كارى بايد اينجا انجام بدهد صحيفه امام، ج7، ص: 469 .." از مرتبه انسانی به حیوانیت تنزل کرده و فقط سیری امیال و نیازهای مادی برایشان هدف است .
و راه دیگر برای ایجاد احساس رضایتمندی تعالی بخشیدن به روح تا حدی که کمبودهای مادی او را نه تنها آزار ندهد بلکه لطف تلقی شود. برای روشن تر شدن این نکته به روز عاشورا و شخصیت ها و مسائل آن روز نگاه کنید . در روز عاشورا همه لوازم مادی مورد نیاز حیات مادی و شاید یکی از مهم ترین آنها " آب" بر اباعبدالله علیه السلام و اصحاب بزرگوار ایشان بسته شده بود ولی هرچه تشنگی بیشتر می شود و به میانه روز نزدیک تر و یاران و فرزندان بیشتری بر خاک و خون افتاده اباعبدالله علیه السلام مبتهج تر و شادمان تر است .
با این مقدمه به نظر شما در زمان ظهور حضرت حجت ارواحنا لتراب مقدمه الفدا این ویژگی در میان دوستداران و منتظران ایشان چگونه خواهد بود و به چه درجه ای می رسد؟ به راستی در زمان ظهور حضرت یاران و دوستداران ایشان از روحی بزرگ و کمال یافته برخوردارند یا کمبودهای مادی و معیشتی به کلی رفع می شود؟
نمی خواهم با طرح این مطلب خوانندگان را به سکوت قبرستانی در برابر کمبودهای ناشی از دشمنی های خارجی و سوء تدبیرها و خیانتهای داخلی دعوت کنم بلکه مقصودم توجه دادن به جایگاه و شان انسان است. بدیهی است انسانی که روح بزرگی دارد و کمبودهای مادی او را به نق زدن و گله وانمی دارد به دلیل همان انسان بودن و مطیع حق بودنش حق ندارد و نمی تواند در مقابل ظلم خارجی و داخلی ،که یکی از دلایل کمبودها است، بر اساس وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و جهاد سکوت نماید اما واضح است که انگیزه از عمل به احکام و دستورات الهی همچون جهاد و امر به معروف و نهی از منکر برای بندگی خدا و انسان شدن و تکامل است نه برای سیر شدن شکم و بس! از این رو است که امام می فرمود "ما الآن براى دينمان داريم جنگ مىكنيم، براى خاك جنگ نمىكنيم " و یا در جای دیگر می فرمایند: "اذناب امريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مسئلهاى نيست كه بشود با پيروزى يا شكست در صحنههاى نبرد مقايسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگى و سير و سلوك در عالم معنويت است. نبايد شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد. تمامى اينها خيالات باطل مليگراهاست. ما هدفمان بالاتر از آن است. مليگراها تصور نمودند ما هدفمان پياده كردن اهداف بين الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است. ما مىگوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم. ما تصميم داريم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم. پساى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسيجىام، واى نيروهاى مردمى، هرگز از دست دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مكانى را با غرور و شادى بيان نكنيد كه اينها در برابر هدف شما به قدرى ناچيزند كه تمامى دنيا در مقايسه با آخرت ..
ما تابع امر خداييم؛ و به همين دليل طالب شهادتيم. و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غيرخدا نمىرويم. البته براى اداى تكليف همه ما موظفيم كه كارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترين وجه و با درايت و دقت انجام دهيم. صحيفه امام، ج21، ص: 89
ما باید برای آدم شدن تلاش کنیم یا سیر شدن تا لیاقت دوست داشتن حضرت را داشته باشیم ؟ منظورم آدمی است که گرسنگی و محرومیت و مظلومیت انسانها او را رنج می دهد نه مقدس مابان بی هنر و تارک دنیایی که مقدس مابی آنها ابزاری در دست قلدران و زورمداران برای چپاول هرچه بیشتر محرومان زمین است.
از آنجا که ته ندارد این افکار. . .
تا بعد
التماس دعا.