هجوم اعضای القاعده از سرتاسر جهان به سمت سوریه که در ماههای اخیر و با همکاری سرویسهای غربی و عربی شدت بیشتری گرفته است، به نظر میرسد در ماههای آینده به یکی از چالشهای اصلی غرب در منطقه خاورمیانه مبدل خواهد شد تا بار دیگر خاطره تلخ تجهیز طالبان و القاعده در دهه 80 افغانستان را اینبار در سوریه و در کنار مرزهای رژیم صهیونیستی برای غرب زنده کند. موضوعی که نشانههای نگرانی از آن در برخی رسانههای غربی ظاهر شده است.
به گزارش رجانیوز، سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی در حاشیه سفر منطقهای خود به کشورهای خاورمیانه در کنفرانسی خبری در دمشق با اشاره به حضور تروریستهای خارجی در سوریه اعلام کرد: «ايران اسناد معتبر و تاييد شدهاي درباره اذعان آمريكا به وجود تروريستهايي كه به منظور ايجاد خشونت در سوريه وارد اين كشور شدهاند، در اختيار دارد.»
این اظهارات یک روز پس از آن مطرح شد که هیلاری کلينتون، در واکنش غیرمستقیم به احضار حافظ منافع امریکا به وزارت خارجه ایران گفت: «کسانی که سعی میکنند با سوء استفاده از شرايط، افراد مزدور يا تروريستهای مسلح به سوريه بفرستند، بايد بدانند که با اين مساله مسامحه نخواهدشد.»
هر چند این اولین ابراز نگرانی غیر مستقیم مقامات غربی از سازماندهی مجدد القاعده به بهانه حضور در جنگ سوریه بود، اما به سرعت این نگرانی در برخی رسانههای غربی نیز خود را نمایان کرد، چنانکه خبرگزاری رویترز در گزارشی از درگیریهای منطقه صلاحالدین حلب، بر خلاف روال معمول اطلاعرسانی خود در ماههای اخیر، از عقبنشینی معارضین سوری در این شهر خبر داد، موضوعی که با واکنش الجزیره رسانه محور عربی ضد مقاومت همراه بود.
الجزیره که در ماههای اخیر اخبار و خطوط خبری کاملا مشابهی با رویترز در قبال موضوع سوریه را دنبال میکرد، در گزارش خود از درگیری منطقه صلاحالدین، با رد خبر رویترز اعلام کرد: « ارتش آزاد سوریه خبرها درباره عقب نشینی از منطقه صلاح الدین حلب را رد کرده ولی اعلام داشته است که درگیری های بسیار شدیدی در این منطقه در جریان است.»
درهمین حال بیبیسی نیز در گزارشی که به بهانه اعزام تعدادی از اعضای «جنبش اسلامی ازبکستان» از زیرشاخههای القاعده به سوریه منتشر کرد، نتوانست نگرانی خود از سازماندهی مجدد نیروهای القاعده به بهانه حضور در سوریه را پنهان کند.
بیبیسی در گزارش خود، با اشاره به سابقه بینالمللی این گروه در جذب و آموزش دادن افراد از کشورهای اروپایی، به ویژه اروپای شرقی به نقش «جنبش اسلامی ازبکستان» در حمله به مواضع ناتو در مرز افغانستان و پاکستان اشاره کرده و نوشت: « این گروهها در مناطق قبیلهای در مرز میان پاکستان و افغانستان فعال هستند و مسئولیت انجام حملات مختلف بر نیروهای به رهبری ناتو در افغانستان را بر عهده گرفتهاند.»
بیبیسی در تحلیل خود از علت حضور این نیروها در سوریه، با نگرانی نوشت: « یقیناً این امر (اعزام نیروهای القاعده به سوریه) به دنبال سخت شدن نبرد برای پیکارجویان ازبک در افغانستان، پاکستان و کشورهای آسیای میانه و تلاش آنها برای دریافت مناطق بیثبات دیگر به منظور گسترش اهداف ایدئولوژیک و حفظ فعالیت آنها صورت میگیرد.»
حضور القاعده در سوریه با چراغ سبز امریکا و زمینهسازی عربستان
حضور نیروهای القاعده در سوریه پس از آن جدی شد که ایمن الظواهری، رهبر القاعده، در ماههای گذشته طی یک پیام ویدیویی، از نیروهای خود در عراق، اردن، لبنان و ترکیه خواست به پا خیزند و برادران خود در سوریه حمایت کنند.
این در حالی بود که برخی اخبار از امضاء یک توافقنامه میان «محمد بن نایف آل سعود» ولیعد سابق عربستان و دشمن شماره یک القاعده در این کشور با زندانیان القاعده حکایت داشت که به موجب آن این زندانیان در ازای آزادی و دریافت کمک مالی، برای نبرد با ارتش بشار اسد، فورا به سوریه اعزام شوند.
این در حالی بود که برخی ارتباط خوب بندر بن سلطان با القاعده و امریکا را یکی از اصلیترین دلایل انتصاب وی به عنوان رئیس دستگاه امنیتی عربستان ارزیابی کردند. عربستان تلاش کرد موج جديد القاعده گرايي در داخل این کشور و یمن را با انتصاب بندر بن سلطان مسئول پشتيباني گروه القاعده در دهه 80 در افغانستان و همچنين سفير سابق عربستان در آمريکا که روابط بسيار نزديکي با سازمان سيا و ديگر مراکز امنيتي اين کشور دارد، به داخل خاک سوريه منتقل کرده و نقش حلقه مفقوده ميان القاعده و آمريکا را بازي کنند.
حضور القاعده در سوریه به سود امریکا خواهد بود یا تجربه افغانستان تکرار خواهد شد؟
اما سوال اینجاست که آیا انتقال القاعده به سوریه و کمک به سازماندهی مجدد این گروه پس از 11 سپتامبر و اینبار در مرزهای رژیم صهیونیستی، اقدامی است که به سود امریکا و عربستان به پایان میرسد و یا بومرنگی است که با شدت بیشتری به سمت آنها باز خواهد گشت؟
نه تنها سابقه اقدام مشابه عربستان و امریکا در دهه 80 میلادی در افغانستان بلکه شواهد کنونی نیز نشان میدهد که این موضوع از چند جهت به سود محور عربستان ـ امریکا در منطقه نخواهد بود و جبههای جدید و البته غیرقابل کنترل را در مقابل آنها خواهد گشود، موضوعی که به نظر میرسد منشا اظهار نگرانیهای اخیر مقامات و رسانههای غربی نیز بوده است.
امریکا با همکاری عربستان و سرویس امنیتی پاکستان، دردهه 80 میلادی اقدام به تجهیز و پشتیبانی از برخی گروههای مسلح در افغانستان کرد تا هم از یکسو این نیروهای اسلامگرا را که تهدیدی برای امریکا و عربستان محسوب میشدند، به جنگی خارج از مرزها مشغول کند و هم از سوی دیگر سدی غیر قابل عبور در مقابل حرکت روسیه برای نفوذ در افغانستان و حوزه نفوذ امریکا ایجاد کرده باشد. هر چند این گروهها موفق شدند مانع از نفوذ روسیه به این منطقه شوند ولی به این واسطه، گروههایی شکل گرفت که در سالهای بعد تحت عنوان «طالبان» و «القاعده» به بزرگترین تهدید امنیت ملی امریکا مبدل شدند.
القاعده پس از مدتی دشمن شماره یک خود را امریکا معرفی کرد و علاوه بر طراحی عملیات انتحاری علیه پایگاههای این کشور در عربستان همچون ماجرای انفجاز بزرگ پایگاه زهران، در موضوع 11 سپتامبر به عامل اصلی لشکر کشی بزرگ امریکا به منطقه و شروع جنگی تبدیل شد که بوش آنرا جنگ علیه تروریسم نامگذاری کرد.
این در حالی است که جنگ علیه تروریسم در افغانستان علی رغم گذشت ده سال نه تنها به سرانجام نرسید، بلکه امریکا را وادار کرد تا به مذاکره با گروه طالبان در این کشور تن دهد و هر روز شاهد تنشهای بیشتر با دولت پاکستان برای تامین امنیت نیروهای ناتو باشد.
اما این همه ماجرا نبود و با وجود نقش جدی عربستان در تامین مالی طالبان و القاعده در افغانستان، این گروه به یکی از دشمنان اصلی حکومت آل سعود نیز مبدل شد چنانکه از نایف به عنوان یکی از اصلیترین دشمنان القاعده در عربستان نام برده میشود. این دشمنی به حدی بود که در ماههای گذشته، ایمن الظواهری که پس از بن لادن ریاست القاعده را بر عهده دارد، در پیامی ویدئوی، ضمن فاسد خطاب کردن دولت آل سعود، از مردم عربستان خواست علیه این حکومت قیام کرده و آنرا ساقط کنند.
این در حالی است که پس از حمله ناتو به لیبی، گزارش هاي متعددي از دست يابي اعضای القاعده، که تحت عنوان نيروهاي انقلابي در کنار نيروهاي ناتو بر عليه افراد وفادار به قذافي مي جنگيدند، به انبار سلاح هاي پيشرفته ليبي در رسانه ها منتشر شده است.
حضور القاعده در سوریه، بهانهای برای سازماندهی مجدد پس از 11 سپتامبر
به نظر میرسد فراخوان جهانی نیروهای القاعده برای حضور در سوریه، تلاشی از سوی این گروه برای بازسازی و سازماندهی مجدد پس از 11 سپتامبر و حمله امریکا به این گروه در منطقه باشد.
این در حالی است که تجربه افغانستان نشان داده است، سازماندهی این گروه در قالب مرزهای یک کشور، مقابله با آن را دشوار و تقریبا غیر ممکن خواهد کرد و این موضوع آنزمان برای غرب نگران کننده تر خواهد شد که بدانیم این کشور جدید، کشور سوریه با مرزهای مشترک قابل توجه با سرزمین اشغالی است.
و این در شرایطی است که بر مبنای آنچه رهبر القاعده اعلام کرده و بر خلاف تصور، نه تنها دولت سوریه و بشار اسد، هدف اصلی این گروه نیست بلکه هدف اصلی، براندازی حکومت آل سعود است. این تحلیل آنگاه جدیتر خواهد شد که بدانیم، وجود منابع عظیم نفتی در عربستان سعودی، میتواند بهانه بجایی برای تلاش القاعده در جهت براندازی آل سعود و تسلط بر مناطق نفتخیز این کشور باشد.