کد خبر: ۷۲۱۴۸
زمان انتشار: ۱۱:۳۷     ۱۸ مرداد ۱۳۹۱
هاشمي رفسنجاني مي گويد يك جريان روحاني در نهضت مشروطه نردبان جريان ضد روحانيت شد.
وي در مطلبي كه به مناسبت سالگرد نهضت مشروطيت نگاشته، خاطرنشان مي كند: حوادث تلخ و شيرين مشروطه آموزه هاي فراواني براي احتمال تكرار دارد كه رگه هاي آن را امروزه در برنامه پيچيده روحانيت ستيزي و كانون گريزي و مردم فريبي مي بينيم. برنامه اي كه حتي متصلبين اصولگرا و اصلاح طلب را به اعتراف واداشته كه مبادا مشروطه تكرار شود. مگر غير از اين است كه دشمنان ايران از نردبان محبوبيت روحانيت و دانشگاهيان در نزد مردم بالا رفته اند و در مشروطه مصادر قدرت را فتح كرده اند و آنگاه پرچم حاكميت را به دست شاگردان غرب زده مكتب خويش داده اند؟ و مگر نه اين است كه امروزه نيز در انقلاب اسلامي كه با پيشتازي روحانيت و رهبري بي نظير يك مرجع عام به پيروزي رسيده ايم، بي مهابا و بدون انصاف ناكارآمدي روحانيت را فرياد مي زنند؟
وي مي افزايد: بايد همگان هوشيار باشيم و نگذاريم خواسته يا ناخواسته در راستاي اهداف كساني قدم برداريم كه اولا مكتب اهل بيت(ع) را مانع اصلي خوي استكباري خويش مي دانند و ثانيا نمي توانند از منابع خدادادي و موقعيت جغرافيايي ايران در جهت مطامع خويش صرف نظر كنند. آنان كه همه توطئه ها، حتي جنگ 8 ساله و اخيرا تحريك افكار عمومي جهان را عليه ايران به كار برده اند، با سياست مكارانه «فرّق تسد» به جنگ انقلاب آمده اند و با فريب گروهي كه شايد در ابتدا حسن نيت هم داشته اند، تلاش مي كنند مردم را از روحانيت جدا كنند و خيرخواهان و حتي در ميان روحانيون نيز چنان اختلافي بيندازند كه متاسفانه اين روزها شاهد آنيم.
يادآور مي شود جريان منافق فرصت طلب در نهضت مشروطه كه طيفي از روحانيون را نردبان ضديت با روحانيت و ديانت قرار داد، جريان مدعي جمهوريت و دموكراسي منهاي اسلام بود و همين جريان بعد از انقلاب اسلامي در انحاء گوناگون بازتوليد شد كه آخرين آن در فتنه سبز و شعار دروغين جمهوري ايراني- با حذف قيد اسلامي از عنوان جمهوري اسلامي- قابل مشاهده بود. متاسفانه جريان ضد انقلاب و ضد دين كه شامل طيفي از گروهك هاي گوناگون مي شد، توانست در پوشش مجادلات بي پايه انتخاباتي و ادعاي تقلب، سر برخي چهره هاي سياسي كلاه بگذارد و آنها را خرج آشوب طلبي و فتنه انگيزي خود كند. اين طيف ماهيت ضد دين و ضد انقلابي خود را به تدريج در شعار نه غزه نه لبنان(معارضه با آرمان روز قدس)، جمهوري ايراني، پاره كردن عكس حضرت امام، هتاكي عليه ولايت فقيه (به عنوان عصاره و ثمره روحانيت) و حرمت شكني روز عاشورا نشان داد و سؤال اين است كه گير برخي سياست پيشگان چه بود كه نتوانستند حساب خود را از آن گروهك هاي نشاندار ضد روحانيت و ضد دين جدا كنند؟!
همچنين سزاوار بررسي است كه چرا جريان هاي ضد دين، ضد روحانيت و ضد فقاهت به تدريج با امكانات فراهم آمده از سوي برخي اجزاي دولت سازندگي (اشخاصي نظير خاتمي و عبدالله نوري و مهاجراني و كرباسچي) و احزابي چون كارگزاران، مجال عرض اندام پيدا كردند و در دولت بعدي (مورد حمايت آقاي هاشمي) علنا ميداندار شدند؟! آيا جز اين است كه بيشترين هجمه ها و تخريب ها عليه دين و فقاهت و روحانيت در همين دولت اصلاحات انجام شد كه موتلف رئيس دولت سازندگي به شمار مي رفتند و در سال هاي 84 و 88 پشت سر وي ايستادند؟ آيا نگاه آنها غيرابزاري و غيرنردباني بود و قصد قربه الي الله داشتند؟!

منبع:
كيهان
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۰:۵۹ - ۱۸ مرداد ۱۳۹۱
۰
۰
شبیه خودش درانقلاب اسلامی
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها