سرویس نقد رسانه پایگاه 598 - شب گذشته پس از مدتها شاهد نقطه روشنی در برنامه عقیم شده هفت بودیم و آن
مناظره ای بود که خیلی پیش از اینها می بایست برگزار می شد و ادامه می
یافت. شروع هفت جدید اگرچه با افتی همراه بود، ولی بارقه هایی از اجازه
حضور یافتن تفکر حزب الله در آن دیده می شد. اما متأسفانه بی مسألگی
گردانندگان جدید هفت آنچنان سایه سنگینی بر آن انداخت است که دیگر برای
کمتر کسی جذابیت های قبلی را دارا می باشد.
سؤال
های کلیشه ای و گزینه های تکراری و غیر متنوع، ضایع کردن بحث مهم «اخلاق در
سینما» با تکرار بیش از حد و غیر پیش رونده آن و از همه مهمتر اجرای ضعیف
و خنثای گبرلو، هفت را به یکی دیگر از ده ها برنامه کارشناسی کلیشه ای
تلویزیون تبدیل خواهد کرد و اگر نبود فراستی، این اتفاق خیلی وقت پیش
افتاده بود.
گبرلو نمونه ای از مجریان دوست داشتنی مسئولین صدا و
سیماست. کسی که می خواهد با همه دوست باشد، کسی را به چالش نمی کشد، سؤالی
نمی پرسد که کسی در آن بماند، دعوا راه نمی اندازد، اختلاف ها را نادیده و
بر اشتراکات تأکید می کند، شعارهای زیبا و آرمانگرایانه می دهد، سرمقاله
هایی می نویسد که به هیچ کس هیچ کاری ندارند و از همه مهمتر، امکان رشد و
محبوب شدن (بخوانید «زایش فردوسی پور دیگر») ندارد و لذا بعدها نیز یامین
پور یا شهیدی فر دیگری نخواهد شد و برای سازمان دردسر درست نخواهد کرد.
نمونه مطلوب اینگونه مجری ها، مجری مناظره های ریاست جمهوری بود!
در
خلال چنین تاریکی هایی، مناظره دیشب البته دلخوشی کوچکی بود. در ادامه ی
بحثِ ضایع شده و سوخته شده ی «اخلاق در سینما» آنها که با کوشکی و کرم پور
آشنایی داشتند، دیشب منتظر جلسه ای چالشی بودند و به این انتظار هم رسیدند و
شاهد مناظره یکی از اصولگراترین متفکران در مقابل سازنده اثری چون «پل
چوبی» و «جایی دیگر» و «طهران تهران» بودند.
بحث علاوه بر محتوا،
نکات جالبی هم داشت؛ از جمله انکارهای عجیب و غریب آقای کرم پور. جالب است
کسی که پیام فیلمش «عشق یعنی حالت خوب باشه» است و با این پیام، گشت و گذار
خائنانه فردی با معشوق متأهل قدیمی اش را به زیبایی به تصویر کشیده و
توجیه می کند، دم از خانواده و اخلاق و شرع می زد! یا وقتی کوشکی از
بارزترین دین گریزی سینمای ایران، یعنی «عدم رعایت حجاب شرعی و آرایش زنان»
انتقاد می کرد، او این کار را «سهو عده محدودی از فیلم سازان» می نامید!
بگذریم، اینها مباحث اصلی نیستند.
دقتی در مناظره دیشب و سایر
مباحثات از این دست، روشن می کند که اختلاف اصلی در مسأله اخلاق در سینما،
نه به اصل پذیرش اخلاق باز می گردد و نه به ممیزی. در تمامی مباحث، هر دو
طرف حداقل به ظاهر پذیرفته اند که به اصل چارچوب داشتن اکران و رعایت اخلاق
معتقدند و آنچه در اصل مورد اختلاف است، مصادیق اند.
مشکل از اینجا
شروع می شود که مثلاً وقتی یک انسان مذهبی و اصولگرا می بیند در فیلمی
دختر و پسر نامحرم (نامحرم در خود فیلم) به راحتی با یکدیگر به گشت و گذار
رفته و بگو بخند می کنند و قرار می گذارند، اینها را خروج از فرهنگ دینی می
داند، ولی طرفداران سینمای کنونی چنین صحنه هایی را عادی می پندارند.
همانطورکه دیشب هم اشاره شد، وقتی یک انسان مذهبی زن بدحجاب و آرایش کرده
ای را بر پرده سینما می بیند، این صحنه را خلاف شرع می داند، ولی یک طرفدار
سینمای کنونی آن را عادی می پندارد.
برای یک اصولگرا علاوه بر
نتیجه داستان، خود داستان و صحنه هایی که می خواهند نهایتاً به این نتیجه
منجر شوند نیز مهم است. لذا اگر فیلمی با نمایش زن آرایش کرده، سکس پنهان و
کلاً عیان نشان دادن زشتی ها بخواهد یک نتیجه اخلاقی بگیرد، آن را محکوم
می دانند. اما طرفداران سینمای کنونی تنها به نتیجه و برآیند فیلم توجه
دارند و برای رسیدن به آن، نشان دادن بسیاری از زشتی ها را ضروری می دانند.
اینها
اختلافات اصلی است. یعنی این دو سؤال که «حد اخلاق کجاست؟» و «آیا هدف،
وسیله را توجیه می کند؟» بعلاوه این سؤال فوق العاده مهم که «آیا اصلاً
نشان دادن واقعیت های مذموم، ولو به قصد نقد آنها، کمکی به اصلاح جامعه می
کند؟» که هنوز بصورت جدی در فضای رسانه ای ما طرح نشده است.
لذا به
نظر می رسد بهتر است برنامه هفت و علی الخصوص مجری آن که گویا قرار است
استدلالات دو نظر متفاوت را در مقابل یکدیگر قرار دهد و آنها را به چالش
بکشاند، به سراغ چنین مباحثی رفته و اندک مطالعاتی هم نسبت به نگاه های
موجود داشته باشند تا حین اجرا، سؤال کم نیاورند. بد نیست اندک نگاهی هم به
برنامه های مباحثه ای در ماهواره های فارسی زبان نظیر «نوبت شما» در بی بی
سی و خصوصاً نحوه اجرای مجری آن داشته باشند تا...