فارس، ماه رمضان فرصتی دوباره است تا انسان به مصحف آسمانی نگاهی دوباره داشته باشد تا علاوه بر قرائت روزانه قرآن کریم، با دقت بیشتری به بیان و اهداف آیات توجه کند. پس چه نیکوست در ماه مهمانی خدا، هر روز دقایقی را با قرآن و تفسیر حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی از آن سپری کنیم.
* اهمیت مسجد
«إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَئِکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ»
(عبادتگاه و) مساجد خدا را تنها کسانی باید آباد کنند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند و نماز را به پا داشته و زکات میپردازند و جز از خدا نمیترسند. امید است که آنان از رهیافتگان باشند. (توبه.18)
- مسجد، پایگاه مهم عبادی و اجتماعی مسلمانان است. بنابراین، هم متولیان آن باید صالح و پاک باشند و هم برنامههایش سازنده و تربیتکننده، هم بودجهاش مشروع و حلال باشد و هم مسجدیان اهل تقوا و با خدا و مورد تکریم. وگرنه اگر سازندگان مساجد، جباران و سلاطین باشد و پیشنمازان، افراد بیسواد و ترسو و خادمان نیز وارفتگان بیحال، طبعاً مساجد از هدف اصلی خود که آبادی معنوی است، دور خواهند ماند.
- به گفته مرحوم فیض کاشانی در تفسیر صافی، تعمیر مسجد شامل مرمت، نظافت و فرش کردن، روشنایی، تدریس و تبلیغ میشود.
- رسول خدا (ص) فرمود: «اذ رأیتم الرّجلَ یعتاد المسجدَ فاشهدُوا له بالأیمان» همین که دید کسی به مسجد رفت و آمد میکند، به ایمان او گواهی دهید، در احادیث برای کسانی که به مسجد رفتوآمد میکنند، بهرههای فراوانی ذکر شده است، از جمله پیدا کردن دوست و برادر دینی، آگاهیهای مفید، ارشاد و دوری از گناه، برخورداری از نعمت و رحمت الهی.
- ایمان از عمل جدا نیست، (آمَنَ ... وَأَقَامَ) نماز از زکات جدا نیست، (وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ) و مسجد از انقلاب جدا نیست. (مَسَاجِدَ اللّهِ .. وَلَمْ یَخْشَ)
* معیار و محدوده دوستیها
«اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِیَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ»
(اهل کتاب)، دانشمندان و راهبان خود و مسیح فرزند مریم را به جای خداوند به خدایی گرفتند، در حالی که دستور نداشتند جز خدای یکتا را که معبودی جز او نیست بپرستند، خداوند از هر چه برای او شریک میپندارند، منزه است. (توبه.31)
- «اَحبار»، جمع «حِبر»، به معنای دانشمند و «رُهبان»، جمع «راهب»، به معنای تارکِ دنیا و دیرنشین است. آنان با همه قداستشان بنده خدایند، نه معبود.
- امام صادق (ع) فرمود: اهل کتاب برای علمای خود، نماز و روزه انجام نمیدادند، بلکه علمای آنان حرامهایی را حلال و حلالهایی را حرام کرده بودند و مردم از آنان پیروی میکردند.
- اطاعت بیقید و شرط از دیگران، نوعی پرستش آنان است و امام صادق (ع) فرمود: «مَن اطاعَ رجلاً فی معصیة اللهِ فقد عَبَدَه» هر کس در راه معصیت خدا، از دیگری پیروی کند، او را پرستش کرده است.
بنابراین عشقها، دوستیها و اطاعتها باید حدّ و مرز داشته باشد. هر نوع نظام، قطب، مراد، مرشد، اطاعت تشکیلاتی و حزبی و...، اگر سرچشمهاش وحی و امر خدا نباشد، همچنین غلوّ و زیادهروی درباره انبیا، پرستش انبیا و یا آنان را فرزند خدا دانستن، شرک است.
* ابوذر و آیه کنز
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ»
اى کسانى که ایمان آوردهاید، بسیارى از دانشمندان یهود و راهبان اموال مردم را به ناروا مىخورند و [آنان را] از راه خدا باز مىدارند و کسانى که زر و سیم را گنجینه مىکنند و آن را در راه خدا هزینه نمىکنند، ایشان را از عذابى دردناک خبر ده. (توبه.34)
- ابوذر غفاری، صحابی بزرگوار پیامبر، در اعتراض به زراندوزیهای معاویه و عثمان و عمال حکومت و حیف و میل اموال عمومی، صبح و شام این آیه را با صدای بلند در برابر معاویه و سپس در مقابل عثمان میخواند و میگفت: این آیه مخصوص مانعان زکات نیست و هر نوع زراندوزی را شامل میشود. در تفسیر شریفالمیزان آمده است که از برخوردهای ابوذر با عثمان و معاویه و کعب الأحبار، برمیآید که ثروتاندوزی در جامعه فقیر حرام است، گرچه از راه حلال باشد و زکاتش پرداخت شده باشد. البته برخی آن را به اجتهاد شخصی ابوذر نسبت میدادند، ولی خودش میگفت: «ما قلتُ لهم الاّ ما سَمعتُ من نبیّهم» آنچه گفتهام از پیامبر شنیدهام. از طرفی صراحت و صداقت ابوذر هم مورد تأیید پیامبر است.
از فرازهای برجسته زندگی ابوذر، همین امر به معروف و نهی از منکر او نسبت به حکام، در زمینه ریختوپاشهای اقتصادی است و نزاعش با عثمان بر سر مال و مقام نبود، بلکه اعتراض به یک منکر اجتماعی بود.
سرانجام عثمان، این صحابی پارسا و انقلابی را به شام تبعید کرد، از شام هم به بدترین وضعی به مدینه و سپس به «ربذه» تبعید کردند و در آنجا مظلومانه جان سپرد و این نیز از فرازهای ناپسند و ننگین حکومت عثمان بود. دیگران برای تبرئه خلیفه سوم کوشیدهاند تا به ابوذر تهمت سوسیالیست بودن و فکر اشتراکی داشتن و مخالفت با مالکیت خصوصی بزنند، اما علامه امینی قدس سره در الغدیر، بحث مبسوطی در ردّ این اتهام دارد.
تبعیدهای مکرر ابوذر به خاطر مناقشات او با حکومت و فریادهای اعتراضآمیزش بر ضد روش مالی عثمان و زراندوزی معاویه و توجیهگریهای کعبالأحبار، در کتب تاریخی شیعه و سنی آمده است، هر چند برخی خواستهاند به نوعی توجیه کنند و این مناقشات را به حساب آزادی بیان و عقیده در دوره عثمان بگذارند، یا آنکه تبعید آن بزرگ مرد را به عنوان این که «دفع شرّ مهمتر از کسب منفعت است» بدانند و حضورش را در مدینه و شام، شرّ تلقی کنند و تبعیدش را رعایت مصلحت به شمار آورند، ولی این رفتار ننگین با یار صدیق و پرهیزکار پیامبر که زبان صریح و اعتراض دلسوزانهاش تنها با انگیزه عمل به وظیفه در برابر انحرافات بود، هیچ توجیه و تأویلی نمیپذیرد.