کد خبر: ۷۰۶۷۵
زمان انتشار: ۱۳:۰۷     ۱۲ مرداد ۱۳۹۱
نهاد فرهنگی غذا چیست؟
دین اما برای کار فرهنگی قالب های مختلفی دارد، و یکی از قالب ها همین امور روزمره ی زندگی است. موضوع خواب قالب مناسبی برای کدام هدف فرهنگی است؟ کدام موضوع از طریق قالب خرید قابل فرهنگ سازی است؟ شاید اگر ما موضوعات مختلف زندگی روزانه را از این منظر نگاه کرده بودیم؛ آمار مربوط به بدحجابی و فساد و طلاق و... به اینجا نمی رسید. آری غذا خوردن یک فرصت و قالب برای فعالیت فرهنگی است.
سرویس فرهنگی پایگاه 598 - مهدی نیکجو / برای ترویج روحیه ی ایثار در جامعه چگونه باید فرهنگ سازی کرد؟ سیاست های ما برای فرهنگ سازی در خصوص حجاب چه باید باشد؟ فرهنگ سازی برای اصلاح الگوی مصرف از چه راهی ممکن است؟ این سوالات و سوالات فراوان دیگری از ایندست برای کسانی که فعالیت فرهنگی انجام داده اند، یا با فضای سیاست گذاری فرهنگی ارتباطی داشته اند کاملا آشنا بلکه تکراری است. و تکراری تر پاسخ هایی است که به این سوالات داده شده است؛ در این زمینه همایشی برگزار کنیم؛ قرارداد چند پژوهش ببندیم و خروجی را در قالب کتاب منتشر کنیم؛ در روزنامه ها و مجلات مطالبی مناسب آن چاپ شود، صدا و سیما فیلم بسازد؛ ائمه ی جماعت تذکر بدهند و ... قالب هایی که ما برای کار فرهنگی می شناسیم موارد مشخصی است که در پاسخ به همه ی سوالات مربوط به فرهنگ سازی آن را تکرار می کنیم. و خصوصیت اغلب آن ها نیز این است که قالب های کار فرهنگی هستند؛ یعنی امری علاوه بر امور روزانه ی طبیعی مثل خوردن و خوابیدن و سرکاررفتن و خریدکردن و مهمانی رفتن و... و دست بر قضا به سختی می توان موردی را یافت که ما در کار فرهنگ سازی خود به هدف مطلوب دست یافته باشیم.



دین اما برای کار فرهنگی قالب های مختلفی دارد، و یکی از قالب ها همین امور روزمره ی زندگی است. موضوع خواب قالب مناسبی برای کدام هدف فرهنگی است؟ کدام موضوع از طریق قالب خرید قابل فرهنگ سازی است؟ شاید اگر ما موضوعات مختلف زندگی روزانه را از این منظر نگاه کرده بودیم؛ آمار مربوط به بدحجابی و فساد و طلاق و... به اینجا نمی رسید. آری غذا خوردن یک فرصت و قالب برای فعالیت فرهنگی است. البته این صورت بندی ها خود برای فهم بهتر است و گرنه ساحت مقدس دین مبرا از این مفهوم پردازی های ما و جامعیت دین دور از این جزءنگری هاست؛ و تقلیل دادن نگاه و دستورات دینی درباره ی تغذیه و غذا خوردن به قالب فعالیت فرهنگی، خود نگاهی غیر دینی به دین است.

یاری رسانی و کمک به هم نوع

یاری رسانی و کمک به هم نوع پیشینه ای به پهنای تاریخ دارد. از روزی که انسانها براساس خوی اجتماعی خویش در کنار جمع آمده و باهم در یک جامعه به کنش و واکنش پرداختند، ناملایمات و دشواری هایی زندگی برخی از ایشان را با سختی روبه رو کرد. این مسئله باعث شد که انسان های دوران گذشته نیز به رسم فطرت و وجدان بیدار خویش به یکدیگر کمک کرده و دست یکدیگر را به یاری بفشارند؛ نوع دوستی همواره تقویت بنیان زندگی اجتماعی و تحکیم پایه های جامعه ی انسانی را به همراه داشته است. در میان آموزه های ادیان مختلف نیز این مسئله دارای اهمیت زیادی است. در اوستا کتاب زردشتیان آمده است:«خشتر مچا اهورایی آئیم در گوبیوددت و استارم» یعنی: اهورا مزدا از کسی خشنود است که از بینوایان دست گیری کند.» (مجله گنجینه اسناد، بهار و تابستان 1374، شماره 17 و 18، ص 98).همچنین در آیین زردشتی هر شخص موظف است یک دهم در آمد خود را خرج فقرا و مستمندان کند. (تارنمای رسمی زردشتیان ایران). یکی از سنت های ایران باستان که مربوط به خیرات و کمک به فقرا است آیینی به نام «گاهنبار» بوده که از این طریق مستمندان جامعه مورد تفقد و دلجویی واقع می شوند.

دین اسلام به عنوان اکمل ادیان آسمانی نیز این مهم را در دستور کار خویش قرار داده و در بسیاری از آیات قرآن کریم و روایات معصومین (علیه السلام) این موضوع مورد تاکید قرار گرفته است. به عنوان مثال در سوره ی مبارکه ی انسان آیه ی 8 که به اوصاف ابرار پرداخته، آمده است: «و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و أسیراً» «و غذای خود را با علاقه به آن و از روی محبت خدا به مسکین و یتیم و اسیر انفاق می کنند.» همچنین در آیه ی 36 سوره ی نساء آمده است: «و اعبدوا الله و لاتشرکوا به شیئاً و بالولدین احساناً و بذی القربی و الیتمی و المسکین و الجار ذی القربی و الجار و الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبیل و ما ملکت ایمنکم ان الله لا یحب من کان مختالاً فخوراً» «و خدا را بپرستید، و چیزی شریک او نگیرید، و به پدر و مادر احسان کنید، و همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و همسایه ی نزدیک و همسایه ی دور و رفیق مصاحب و در راه مانده و بردگان که مملوک شمایند، که خدا افرادی را که متبختر و خودبزرگ بین اند، و به دیگران فخر می فروشند دوست ندارد.»

نشست و برخاست با فقرا

دین مبین اسلام به همه ی جنبه های وجود انسانی توجه داشته و برای یک موضوع از همه ی ابعاد برنامه را دارد. همانگونه که اشاره شد. یکی از مباحث مورد تاکید این دین آسمانی اهمیت دادن به قشر مستضعف، مستمند و فقیر جامعه است به حدی که حتی نسبت به نشست و برخاست با ایشان نیز برنامه و دستور صادر کرده است. به عبارت دیگر یکی از جلوه های اهمیت به قشر فقیر جامعه هم نشینی با آن ها به جهت دلجویی و رفع مشکلات ایشان است. حضرت امیرالمومنین (علیه لسلام) در مورد همنشینی با فقرا فرموده اند: «با فقرا همنشینی کن و شکرگزاری خدا را زیاد نما» (غررالحکم،ج3، 357). حضرت رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) می فرمایند در شب معراج خداوند باری تعالی فرمودند:«...ای احمد!دوست داشتن من، دوست داشتن فقیران است. به فقیران و مجلسشان نزدیک شو و از ثروتمندان و مجلسشان دور شو که فقیران دوستان من اند.» از سلمان فارسی نقل شده است که «حبیبم رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم)مرا به هفت خصلت سفارش فرمود و اینکه در هیچ حالی آن ها را ترک نکنم: اینکه به پایین تر از خود بنگرم و آنکه برتر از من است ننگرم و اینکه مستمندان را دوست بدارم و به آنان نزدیک شوم...». (شیخ مفید؛ الحکایات، قم، کنگره شیخ مفید، 1413،ص96).

نباید در این تردیدی داشت که هم نشینی با فقرا و نزدیک شدن به منش و روش زندگی ایشان، به نوعی روحیه ی تکبر و خودبرتربینی که شروع بسیاری از مفاسد است را در انسان از بین می برد و آدم را مسئولیت پذیر بار می آورد. در تاریخ صدر اسلام آمده است: روزی یکی از مسلمانان ثروتمند، با لباس تمیز و گران قیمت به محضر رسول خدا آمد و در کنار حضرت نشست، سپس فقیری با لباس کهنه وارد شد و کنار آن مرد ثروتمند قرار گرفت. مرد ثروتمند، لباس خود را جمع کرد و خویش را به کناری کشید تا از فقیر فاصله بگیرد. پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم) از این رفتار متکبرانه، سخت ناراحت شد و به او فرمود:

آیا ترسیدی چیزی از فقرش به تو سرایت کند؟

خیر ای رسول خدا!

آیا ترسیدی از ثروت تو چیزی به او برسد؟

خیر.

ترسیدی لباس تو را کثیف نماید؟

خیر ای پیامبر خدا!

پس چرا از او فاصله گرفتی و خودت را کنار کشیدی؟

من همدمی (شیطان و نفس اماره) دارم که فریبم می دهد و نمی گذارد واقعیت ها را ببینم. او هر کار زشتی را زیبا جلوه می دهد و هر زیبایی را زشت. این عمل زشت که از من سر زد، یکی از فریب های اوست. من اعتراف می کنم که اشتباه کردم. اکنون حاضرم برای جبران این رفتار ناپسندم، نصف سرمایه ی خود را رایگان به این فقیر مسلمان بدهم.

پیامبر به مرد فقیر فرمود: آیا این بخشش را می پذیری؟

فقیر گفت: نه یا رسوالله!

ثروتمند پرسید: چرا؟!

فقیر گفت: زیرا می ترسم من نیز مانند تو، متکبر و خودپسند شوم و رفتارم نادرست و دور از عقل و منطق گردد.(داستان های بحارالانوار، محمود ناصری، ج1، ص22 و 23، دارالثقلین، 1378ش).

الگوهای عینی نفی اشرافیت در سیره ائمه (علیه السلام) در هنگام غذا خوردن

دنیا پرستی و غرق شدن در امور دنیوی سبب خودخواهی و بی تفاوتی نسبت به مسائل زندگی و اجتماع می شود.بالتبع این امر، مستمندان، نیازمندان و فقرای جامعه مورد غفلت واقع شده و روزبه روز فاصله ی بین ایشان و طبقه ی متمکن جامعه افزایش می یابد. مسئله ای که در اینباره بایستی به صورت جدی مدنظر قرار گرفته شود این است که بسیاری از سفارشات دین در زندگی دینی به جهت مغفول نماندن این قشر جامعه و مشکلات پیش روی ایشان است. این موضوع با اهمیت، در نوع غذا خوردن و تغذیه نیز مورد سفارش ائمه ی دین قرار گرفته و حتی می توان گفت از سوی دین مدل هایی از تغذیه برای عدم فراموشی فقرای جامعه و از بین رفتن روحیه ی تکبر و اشرافی گری ارائه گردیده که در ادامه به نمونه هایی از آن ها اشاره می گردد.



1. نوع نشستن به هنگام تناول غذا

در روایت آمده است امام صادق فرمودند: «رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) از  روزی که خداوند او را به نبوت مبعوث کرد و تا روزی که از دنیا رفت در حال تکیه غذا نخورد، بلکه مانند بردگان غذا میل می فرمود و مانند آن ها می نشست، پرسیدم چرا؟ فرمود: برای اظهار کوچکی و تواضع در برابر خدای عزوجل.» (کافی ج 6 ص 27 ح 1). علاوه بر مطالب بیان شده نکته ی دیگری که می توان از این روایت برداشت کرد این است که نوع تناول غذا چگونه می تواند موجب ایجاد تواضع و از بین رفتن روحیه ی تکبر در شخص شود به حدی که می توان غذا خوردن شخص را نیز نوعی کارگاه آموزشی تواضع و فروتنی برشمرد. به عبارت دیگر حتی در نوع نشستن و غذاخوردن نیز تاثیراتی وجود دارد که البته توجه به آن ها ثمرات زیادی را به همراه دارد. در همین راستا در روایتی آمده است پیامبر همیسشه بر روی زمین غذا میل فرموده و بستر خواب پهن می کردند. (کافی، ج 6، 271). ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که موارد یاد شده (عدم تکیه و نشستن بر روی زمین به هنگام تناول غذا) در سیره ی ائمه، همانگونه که ذکر شد، همگی برای دور شدن از سبک و سیاق اشرافیت و فرعن منشی بوده است. چنانکه در روایت آمده است پیامبر هیچگاه به جهت اینکه خود را شبیه پادشاهان قرار ندهد تکیه به جایی نمی داد.(همان).

2. تناول غذا با وسایل ساده

در این رابطه در روایت آمده است:«رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) هیچگاه بر روی سفره های بزرگ و همچنین در سکرجه غذا میل نفرمودند. بلکه همیشه بر روی سفره های کوچک غذا تناول می فرمودند.» (جامعه ترمذی، ج 7، ص 282).

این مطلب نیز نشان دهنده ی اهتمام پیامبر به ساده زیستی در تغذیه و عدم وجود تکبر و خودپرستی به هنگام غذا خوردن بوده است. نکته ی قابل توجهی که می توان از این مطالب و روایات برداشت کرد، همراهی پیامبر با مستضعفان جامعه و همرنگ شدن با آن ها در غذا خوردن و نوع تغذیه ایشان است. آنچه در این رابطه به نظر می رسد این است که حضرت به جهت اینکه این قشر از جامعه در بین مردم فراموش نگردند، همواره خود را با ایشان همراه کرده و حتی در هنگام غذا خوردن نیز این مهم را رعایت می فرمودند. ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که خوی ساده زیستی و فراموش نکردن فقرا و مستضعفان جامعه هرگز به معنای دچار شدن و قرار دادن خود در فقر نیست. چه، خود این امر بسیار مذموم بوده و البته که از سوی اولیای دین نیز بسیار نهی شده است. ذکر این مطالب به معنای درک جامعه از وضعیت فقرا و مستمندان و کمک به حل مشکلات ایشان است که این امر مهم حتی در غذا خورن و تغذیه ی یک فرد مسلمان نیز بایستی وارد شود که به گونه ای عده ای مستکبرانه و خودخواهانه غذا نخورند و کسانی نیز به جهت فقر و تنگدستی محتاج نان شبانه ی خویش باشند.«گرکه اطفال تو بی شامند شب ها باک نیست/خواجه تیهو می کند هرشب کباب ای رنجبر».

حضرت علی (علیه السلام) در اینباره می فرمایند: چون سفره غذا گذارده شد و سائل و مستمندی از راه رسید او را رد نکنید.(محاسن برقی ،423). اهمیت به قشر فقیر و مستمند جامعه به حدی است که در روایتی از حضرت رسول اکرم(صل الله علیه و آله و سلم )نقل شده است که مرا در میان ضعیفان بجویید زیرا شما به واسطه مردمان ضعیف است که روزی می خورید و یاری می شوید. (پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) از نگاه قرآن و اهل بیت، به غیر از مطالبی که در اینباره بیان شد، نکته ی که در این روایت می توان مورد نظر قرار داد این است که فقرای جامعه منبع فیض الهی بوده و سرکشی و نظارت بر ایشان دریچه های رحمت الهی را می گستراند. البته می توان به این نکته نیز در همینجا اشاره کرد که خداوند روزی فقرا را در ظرف متمکنین قرار داده است و البته این نکته اشاره ای به توزیع عادلانه ثروت در جامعه بوده به حدی که مردم به صورت متوازن از نعمت های الهی بهره ببرند. هدف دین از اینگونه امور این بوده است که طبقاتی را که نمی توانند بدون کمک از دیگران، حوائج زندگی خویش را برآورده کنند مورد حمایت قرار دهد تا سطح زندگی خور را بالا ببرند.

هماگونه که اشاره شد حضرت رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) همیشه با وسایل ساده غذا می خورد که بیان شد به جهت ایجاد منش تواضع و دوری از تکبر و اشرافی گری بوده است. بر همین اساس اشاره به این روایات نیز  خالی از فایده نیست که ائمه (علیه السلام) غذا خوردن در ظروف از جنس طلا و نقره را نهی می فرمودند. به نظر می رسد یکی از دلایلی که می توان برای این موضوع برشمرد دوری از خوی اشرافی گری بوده است چه، ظروف غذای بسیاری از پادشاهان از طلا و جواهرات گران قیمت بوده است.

3. همراه کردن فقرا در تناول غذا

چنانکه در مطلب قبل اشاره شد حضرات معصومین (علیه السلام) توصیه فرموده بودند که به هنگام غذا خوردن فقرای جامعه را نیز به سفره خویش مهمان کنید به نحوی که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) خود را در میان مستمندان جامعه قرار می داده است. به همین دلیل در گفتمان حاکم بر دین اسلام توصیه ی اکید به همراه کردن دیگران به هنگام غذا خوردن است تا مردم آنچه دارند با یکدیگر تقسیم کرده و از این طریق روح تعاون و همکاری بین ایشان از بین نرود. در روایتی از حضرت رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) وارد شده است که دسته جمعی غذا بخورند که برای شما بابرکت باشد. در جای دیگری آمده است که حضرت رسول هیچگاه تنها غذا میل نمی فرمودند. در روایت دیگری فرموده اند بهترین فرد شما آن کسی است که دیگران را اطعام کند. در روایت آمده است که امام رضا (علیه السلام) وقتی سفره ی غذا را می گستراندند همه ی افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سفره ی خویش می نشاندند و آنان نیز به همراه امام غذا می خوردند. این روایت نشان دهنده ی از بین بردن خوی اشرافی گری توسط اهل بیت (علیهم السلام) بوده است. چه، اشرف و تجمل پرستان در هیچ یک از میهمانی های خویش اشخاص معمولی را بر  سفره ی خویش دعوت نمی کردند چه رسد به فقرا و مستمندان. از این جهت اشاره به مهمانی فرماندار حکومت حضرت امیرالمومنین در بصره ضروری به نظر می رسد. چه، در نامه ی امیرالمومنین بر ایشان، عثمان بن حنیف از اینکه به یک میهمانی دعوت شده و بر سر سفره ای  نشسته که فقرا و مستمندان حضور نداشته اند به شدت مورد اعتراض علی (علیه السلام) قرار گرفته بود. در نامه حضرت به فرماندار بصره آمده است: «ای پسر حنیف، به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانی خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی، خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند، و کاسه هایی پر از غذا پی در پی جلوی تو می نهادند، گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، اندیشه کن در کجایی؟ و بر سر کدام سفره می خوری؟

پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمی دانی  دور بیافکن، و آنچه را به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن.» همانگونه که بیان شد متن این نامه نیز مشعر به این است که غذا خوردن و مهمانی به نحوی که در آن مستمندان جامعه به فراموشی سپرده شده و در آن حضور نداشته باشند بسیار مذموم است. در روایت دیگری آمده است مردی از اهالی بلخ می گوید: در سفر خراسان با امام رضا علیه السلام همراه بودم، روزی سفره گسترده بودن و امام همه ی خدمتگزاران و غلامان حتی سیاهان رابر آن سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند. من به امام عرض کردم: فدایتان شوم. بهتر است اینان بر سفره ای جداگانه بشینند. فرمود: ساکت باش پروردگار همه یکی است، پدر و مادر همه یکی است، و پاداش هم به اعمال است (همان). این روایت نیز نشان دهنده ی اهمیت همراه کردن فقرا بر سفره غذاست. این توجه به حدی است که در روایتی از حضرت رسول اکرم واردشده است:«هیچ سفره ای با برکت تر از سفره ای نیست که یتیم بر سر آن بنشیند.»

4.نهی تنوع بیش از حد غذا در سفره

نکته جالب توجهی که در متن نامه ی حضرت علی (علیه السلام) به عثمان حنیف می توان مد نظر قرار داد این است که حضرت امیر (علیه السلام) در نامه ی خویش به نوعی به سبک تغذیه ی اشراف و مدل غذا خوردن مبتنی به آموزه های دینی اشاره فرموده اند. با توجه به مطلب، نکاتی که در این رابطه می توان به آن اشاره کرد اینکه در مدل زندگی دینی سفره های طعامی که درآن انواع و اقسام غذاها و نوشیدنی ها وجود دارد جایگاهی ندارد. صرف نظر از ابعاد پزشکی و بهداشتی آن، وجود غذاهای رنگارنگ و انواع و اقسام مأکولات و مشروبات زمینه و مقدمه ی اسراف را فراهم می کند. نکته ی دیگری که حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در ادامه ی فرمایشاتشان در این نامه  به آن اشاره فرموده اند این است که در این مهمانی کاسه های  پر از غذا پی درپی بر  سر سفره قرار می گرفته است. این مطلب نیز ما را به این نکته رهنمون است که در زندگی دین مدار بایستی غذا به اندازه سرو شود تا از اسراف و تبذیر جلوگیری به عمل آید. به هر جهت این مدل تغذیه که در الگوی زندگی اشرافی دیده شده و به آن دامن زده می شود، مقدمه ی اسراف را فراهم می آورد. در میان مطلبی که بیان شد، می توان مشاهده کرد که غذا خوردن که نیاز طبیعی و معمول انسان است در الگوی دینی زندگی تبدیل به بستری برای کارکردهای فرهنگی مختلف می شود.

 که این کارکردها متناسب با ظرفیت های آن بستر است. همانطور که دیده شد برای ترویج توجه به فقرا و نفی اشرافیت و نیز پرورش روح تواضع یکی از قالب های مناسب از نظر دین غذا خوردن است. ممکن است بر این اساس بتوان برای سایر امور فرهنگی نیز قالب های دیگری را یافت. آنچه مورد توجه و تاکید از منظر سبک زندگی است این  است که قالب های فرهنگی همان نیازها و امورات مختلف زندگی است. یعنی هر جزء از زندگی روزمره می تواند به مثابه یک قالب فرهنگی دیده شود و سنجیده شود که قالب مناسبی برای کدام کارکرد فرهنگی است؟ غذا خوردن و سفره قالب مناسبی برای ترویج تواضع است، اما آیا قالب مناسبی برای ترویج شجاعت یا تفکر نیز هست؟ قالب مناسب برای ترویج عفت و حجاب در جامعه کدام یک از بخش های زندگی روزمره است؟ کدام بخش از زندگی روزمره بستر مناسبی برای ترویج غیرت است و...

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها